مطالب دوستان به تو از دور سلام

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 22 اسف, 1402 سوال اخلاقی: عدم پشیمانی از انجام گناه کبیره
سلام و عرض ادب مجدد خدمت شما خلاصه مطلبی که عرض شد این هست که شما با قرائنی که عرض شد در واقع پشیمان هستید هر چند در حال این گناه رو لذیذ بدانید، و این دو قابل جمع است مثل کسی که خدای ناکرده مرتکب دزدی شده و از کرده خود پشیمان هست اما در عین حال ذات پول رو دوست دارد. همین که شما چنین تعهدی دادید که تا آخر عمر سمت این گناه نروید یعنی از اصل ارتکاب این گناه و از دست دادن پاکی درون تون پشیمان هستید. اگر هم الان پشیمان نباشید بعد از تطهیر قلب از کدورت گناه که در مراتب بعدی در توبه نصوح اصل می شود، این پشیمانی از گذشته برای شما حاصل خواهد شد، چون اینطور نیست که الزاما پشیمانی در ابتداء حاصل شود بعد مراحل بعدی. ضمن اینکه پشیمانی برای این مهم است که مجددا به سمت گناه نروید، و طبق فرموده شما این تعهد وجود دارد که تا آخر عمر سمت این گناه نروید. نکته: آنچه مهم است این است که شما ببینید وظیفه فعلی شما چیست؟ شما وظیفه ای جز ترک گناه و انزجار از اصل معصیت خدا ندارید. و ذهنتون رو درگیر این مساله فرعی نکنید. اگر وظیفه خودتون رو خوب بشناسید و عمل کنید توبه نصوح هم حاصل خواهد شد ان شاء الله که طبعا تدریجی و زمانبَر خواهد بود. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 22 اسف, 1402 سوالات مشاوره‌ای - اخلاقی: اخلاق‌های شهوانی خیلی روم تاثیر گذاشته
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما متوجه دو امتیاز منحصر به فرد در شما شدم که امیدوارم این دو ویژگی رو برای همیشه برای خودتون حفظ کنید 1- ذهن پرسشگر شما: اینکه شما ذهن پویایی دارید و نسبت به مسائل پیرامونی خودتون بی تفاوت نمی گذرید. خوب نگاه می کنید و خوب پردازش می کنید و از چرایی پدیده ها خوب سوال می کنید 2- برای خود و آینده و سرنوشت خود اهمیت می دید بخاطر همین با ما ارتباط برقرار کردید و مکاتبه کردید، قبول دارید که عملی که باهاش مواجه هستید زشت هست و دوس دارید این عمل زشت از پیکره زندگی شما پاک بشه. ببینید ما در یک نظام بسیار هماهنگ و البته پیچیده و حکمت آمیز سروکار داریم که کارگردانی به نام «الله» اون رو تدارک دیده، بخاطر ویژگی هایی که خدا در انسان قرار داده، بهترین مخلوقات قلمداد شده، اون هم بخاطر این هست که موجودات دیگر چنین قابلیتی رو ندارند که با عنصر "اختیار" بتونن راه تکامل و تعالی رو طی کنن، حتی انسانی می تونه به جایی برسه که از ملائکه هم بالاتر بره. این انسان هست که بخاطر بعضی کارها، ملائکه ها به خدمتش گمارده میشن (مثل استغفار کردن و تسبیح گفتن برا انسان) بدن انسان چون جنبه «رشد و تغذیه» داره به گیاهان تشابه داره، از طرف دیگر روح انسان که حاوی قوای «عقلانی و شهوانی و غضب» هستش در حد وسط دو موجود «حیوان» و «فرشته» قرار گرفته. اگر شهوت و غضب در خدمت «عقل و دین» قرار بگیرند به ملائکه و حتی بالاتر از اون خواهد رسید، و اگر عقل مغلوب «شهوت و غضب» قرار گرفت، ماهیت انسان به این دو، گرایش پیدا خواهد کرد. (همانطور که می دانید در بین حیوانات یکی جنبه درندگی و غضبش چیرگی دارد و در برخی جنبه شهوانی) پس این انسان است که بین سقوط و تعالی یکی رو انتخاب می کند که به گفته شما این انتخاب در ابتدا با «فکر» شروع می شود. برای اینکه انسان مورد آزمایش قرار بگیرد، و وارد مقوله «انتخاب» شود می بایست با چالش مواجه شود و الا آزمایش اتفاق نخواهد افتاد. وقتی شما در دانشگاه هستید و استاد برای سوالاتی که جوابش صراحتا در کتاب آمده با این حال اجازه استفاده از کتاب بدهد، در واقع این امتحان نیست چون چالشی وجود ندارد. امتحانات که نوعا انسان رو در مقوله انتخاب قرار میدهد، نوعا در مسیر میل ها ، خواسته ها، نیازها، غرائض و... قرار می گیرند. انسانی که نیاز به غذا دارد، خدا تکلیف ممنوعیت خوردن از مال غصبی را جلوی پای او قرار داده، کسی که میل به زیادی ثروت و دارایی دارد، خداوند تکلیف ممنوعیت سرقت و پرداخت وجوهات شرعی (مثل خمس و زکات) قرار داده است. و کسی که غریزه شهوانی دارد، تکلیف حرام بودن استمناء و ارتباط نامشروع را قرار داده است و البته در کنار هر ممنوعیتی یک راه درست هم قرار داده است تا انسان بر گرفته از عقل و دین بتواند این نیازها و امیال و غرایز رو از مسیر خود تامین کند و الا اگر این مسیر درست هم بسته می بود و فقط ممنوعیت پشت ممنوعیت مطرح بود، حکمت و عدالت خدا زیر سوال می رفت که «خدایا چرا میل و غریزه داده ای اما راه تامین آن را نداده ای» انتخاب های انسان به فرموده شما از فکر شروع می شود، حالا چه فکر خوب و چه فکر بد، و همین دو هستند که طی فرآیند روانشناختی به شخصیت و سرنوشت مبدل می شوند. به این روایتی که منسوب به حضرت امیر علیه السلام است دقت بفرمایید :  مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود. که برای اصلاح رفتاری مثل استمناء طبعا باید همین گام اول درست بشه یا اگر این مرحله پشت سر گذاشته شده یا حتی به مرحله عمل رسیده باید زمینه های ارتکاب این عمل از بین بره . اصلاح چه در حیطه انگیزشی، چه شناختی و چه رفتاری. به لینک زیر مراجعه بفرمایید http://btid.org/node/202392 اوج کارگردانی و تدبیر خدا اینجاست که در ضمن تکیف و آزمایش انسان، کار آفرینش رو هم بر سر روال خود با نفش اولی همین انسان قرار داده است، و آن تولید مثل هستش. میل به فرزند داشتن در همه وجود ندارد اما میل غریزی در همه وجود دارد. ضمن این که به این نکته دقت داشته باشید که تدابیر خدا به گونه ای است که با یک تیر هزاران نشانه رو با هم میزنه. و این هست که مدیریت و مدبریت خدا در خلقت این جهان نمونه است. بر خلاف ما انسانها که معمولا با هر کاری فقط یک غرض یا نهایت دو غرض (کمتر و بیشتر) رو دنبال خواهیم کرد. اصل وجود قوه غریزی درست است که به منظور تولید مثل هست اما خود مبارزه با این غریزه، و افتادن در معرکه انسان ، و مخالفت با نفس و هوای نفس و قرار گرفتن در مسیر تعالی، و تربیت شدن نفس ، یکی از حکمتهای همیشگی این میل و هر میل دیگری است. آنچه گفته شد اجمالی از جواب سوال شما بود، با این حال اگر ابهام یا پرسشی در ادامه براتون مطرح شده بفرمایید بهترین ها رو برای شما آرزومندم
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 21 اسف, 1402 سوال اخلاقی: عدم پشیمانی از انجام گناه کبیره
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر سوال فرمودید که خطای بزرگی انجام دادید و سوال فرمودید که اگر از کرده خود پشیمان نشوید اما در عین حال عزم بر ترک داشته باشید و تا آخر عمر متعهد باشید که طرف این گناه نرید آیا باز هم توبه قبول می شود؟ همانطور که می دانید توبه، صرفا لفظی نیست که با یک "استغفر الله" گفتن محقق شود. توبه در حالت عادی و خلاصه سه مرحله داره 1. ندامت و پشیمانی: 2. عزم بر ترک گناه برای همیشه. 3. اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح اما آنچه از متن شما برمیاد در واقع این مرحله رو شما پشت سر گذاشتید و پشیمان هستید به چند نشانه: 1- ابراز تاسف شما که در متن نوشتید خود حاکی از پشیمانی شماست، چون در غیر اینصورت از چنین واژه ای استفاده نمی کردید. تاسف شما یعنی در اون نزاع درونی که برای شما حاصل شده، تاسف می خورید از کاری که نباید می کردید و انجام دادید. 2- تعهد شما تا آخر عمر، باز هم حاکی از پشیمانی شماست و لو این پشیمانی بسیار نامحسوس باشه، چون اگر پشیمان نباشید یعنی در واقع انگیزه دارید که مجددا انجامش بدید و حال آنکه شما متعهد هستید که تا اخر عمر انجام ندید. یعنی و لو اینکه شما به زبان ابراز پشیمانی نکنید، شما در عمل پشیمانی خود را ثابت کردید. 3- ممکنه عدم پشیمانی شما بخاطر این باشه که هنوز لذت گناه در وجود شما هست و بخاطر این نکته ابراز پشیمانی نمی کنید، که این یک امر طبیعی است. و این دو قابل جمع هست که ضمن اینکه از کرده خود پشیمان باشید اما در عین حال هنوز لذت گناه در وجود شما باشد، و نباید انتظار داشت که از بین رفتن لذت گناه صرفا با اراده آدمی از بین برود، چون این یک امر تکوینی و واقعی است که اثر گناه برای مدتی در وجود آدمی می ماند مثل اثر خراش بر دست، در ادامه اگر شما متعهد شوید که گناه رو تکرار نکنید و قلب و ذهن خودتون رو با نور و معنویت آشنا و جایگزین کنید، به تدریج همون لذت هم از شما محو خواهد شد و در واقع به چنان لذت معنوی دست خواهید یافت که لذت گناه، رو اصلا لذت نمی دانید در این مرحله باز هم از کرده خود پشیمان خواهید شد. چون لذتی در ترک گناه هست که در خود گناه نیست و شما از این لذت محروم شده بودید، چون لذت گناه یک لذت حیوانی است و لذت ترک گناه یک لذت روحانی و ملکوتی است که شخص با پا گذاشتن بر هوای نفس خود، نور خدا رو به دل خود تابانده است و قلب خود را زیبا کرده است و زمینه بهشتی شدن خود رو فراهم کرده چون بهشت جای آدمای باصفا با قلبهای زیباست. درسته که ترک گناه سخته اما از دست دادن چنین بهشتی سخت تر است. کما اینکه امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: "ترک گناه سخت است ولی ترک بهشت سخت‌تر است " ( غررالحکم، ص350. ) در اخر باید گفت پشیمانی خود مقدمه ای است برای ترک گناه، یعنی هدف اصلی همان ترک گناه است که شما بهش متهد شده اید. ممکن است این لینک برای شما مفید باشد  http://btid.org/node/231042 موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 21 اسف, 1402 سوال اخلاقی: احساس دلتنگی و روزمره گی دارم...
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از ارتباط شما با مجموعه سوال فرمودید که در عین اینکه به واجبات و مستحبات می پردازید اما حس می کنید که دچار روزمرگی شدید، زندگی براتون تکراری شده و گویا یک نیاز و گمشده درونی دارید که بهش نمی رسید. چه بسا از این زندگی تکراری و لو اهل عبادت هم هستید اما لذت نمی برید. کاش می فرمودید که متاهل و صاحب فرزند هستید یا خیر!؟ برداشت ما این هستش که فقط از حیث عبادت شخصی چنین مشکلی دارید که چه بسا بر کل پیکره زندگی تون اثر گذاشته. لازمه به شما تبریک بگم. تبریک من از این بابته که متوجه چنین مشکلی در درون خودتون شدید. حس «درد»، یک نعمته، که نشان دهنده سلامت فرد هستش. و الا فرد مرده، هیچ دردی حس نمی کنه. اینکه شما به دنبال این هستید که تحولی در زندگی عبادی خودتون بدید، یعنی «درد» و «نیاز»ی دارید که به دنبال درمانش هستید. و امیدوارم قدر خودتون و این دغدغه زیبا رو بدونید. این مشکل رو خیلی از متدینین دچار هستن. بخصوص اینکه اهالی این زمونه، هر کسی به طریقی به جلوه های دنیایی، زمین گیر شده، بعضا بخاطر غفلتی که دچار شدن، دین و دیانت رو کنار گذاشتند و شما مجبورید باهاشون معاشرت داشته باشید. که توصیه ما در این شرایط این هست که در این نوع جمع ها (اهالی دنیا) باشید اما با جمع نباشید. حضور فیزیکی در جمع ها داشته باشید اما باهاشون همرنگ نشید، اصلا دنیای متفاوتی برای خودتون داشته باشید، در عین اینکه باهاشون سلام و علیک و احوال پرسی هم دارید ، می گید و میخندید، اما فکر نکنید که گمشده شما در این جور محافل هستش. گمشده شما در درون شماست که باید پیداش کنید، در واقع گمشده شما، خود شما هستید که باید پیداش کنید. گاهی وقتی آدم خودش رو گم می کنه، عبادتش هم سطحی و ظاهری می شه، تکراری و فقط برای رفع تکلیف انجام میده، این یک واقعیته که خود ما هم چه بسا بهش دچار باشیم. اما راه برون رفت از این مشکل چیست؟ به چند مورد اشاره می شه 1- مهمترین موردی که میتونم بهش اشاره کنم اینه که سعی کنید نماز و عبادتی که انجام میدید بیش از پیش با حضور قلب بخونید. حضور قلب داشتن در عبادت باعث میشه هر دفعه که دعایی می خونید یا سر سجاده نمازی می خونید، مرتبه ای غیر از مرتبه قبلی باشید، چیزی به شما اضافه می شه که تا پیش از این نداشتید، عبادت با حضور قلب هیچ گاه تکراری نمیشه، چون با هر بار حضور قلب، لذتی به شما چشانده میشه که بار دیگر هم مشتاقانه به دنبال اون لذت هستید. بُنیه روحی و معنوی شما وقتی ارتقاء پیدا کرد، این تعالی در بقیه امور روزمره تون هم تاثیر خواهد گذاشت، چون شمایی که قبلا با دیگران (شوهر و فرزندان و ..) در تعامل بودید، الان رنگ دیگری گرفتید، سنگین تر شدید، آرامش بیشتری نصیبتون شده، آستانه تحمل تون بالاتر رفته، درون تون زیباتر شده، و... ما آدما معمولا رفتارامون بروزی از درونیات ماست. وقتی درون شما زیباتر شد، رفتار شما زیباتر خواهد بود، منیّت و غرور شما در مناسبات اجتماعی و خانوادگی تون بیش از پیش کنار خواهد رفت. و در کل زندگی تون زیباتر خواهد شد. 2- با تحصیل انرژی مثبت برای خودتون نشاط بخرید، به دید و بازدید برید. خودتون رو توی خونه حبس نکنید. با قوم و خویشان خود صله رحم کنید. بخشی از تجدید روحیه شما در این فضاها اتفاق می افته. تغییر روحیه شما که به دنبالش هستید با همین امور ساده اتفاق می افته. بخاطر همین مثلا در روایت ما آمده که کسی که صله رحم می کنه عمر بیشتری خواهد داشت چون نشاط بیشتری بهره مند خواهد بود. بخاطر همین در این فضاها احساس خرسندی خواهید کرد. به دیگران خوبی کنید تا حالتون خوب بشه 3- (تکنیک شکرگزاری): روال عادی زندگی تون رو با کوچکترین برنامه ها تغییر بدید، هر روز که از خواب بلند میشید به خود و اطراف خود "خوب" نگاه کنید و مثبتها رو ببینید و شکر کنید. از اینکه خدا روز دیگری رو بهتون بخشیده شکر کنید. از اینکه نَفَس می کشید، از اینکه از نعمت پدر  بهره مندید و می تونید دستش رو ببوسید، از اینکه استعدادهایی دارید که دیگران ندارن. از اینکه نگاه به آینه می کنید و زیبایی دارید شکرگزار باشید. اعضا و جوارحی دارید که ممکن است دیگران از آن محروم باشند. این یک اقدام عملی است که باید انجام بدید، صرف دانستن  هم اثری نخواهد داشت. وقتی می خوابید به امید اینکه یک روز زیبای دیگر خدا رو ببینید بخوابید و وقتی بیدار میشید، از اینکه خدا به شما یک روز دیگر هدیه داده شاکر باشید (بجای افکار منفی که موقع خواب و بیدار شدن دارید، افکار مثبت جایگزین کنید و سعی کنید فکر مثبت ابداع کنید. 4-  گاهی برای اینکه از این حالت خمودی بیرون بیایید، لازمه انگیزه خودتون رو برای حرکت رو به جلو بیشتر کنید، انگیزه خودتون رو برای تغییر و تحول بیشتر کنید، در این بین می تونید سرگذشت و سیره شهدا رو مطالعه بفرمایید و فاصله خودتون رو با اون عزیزان ارزیابی کنید و سعی کنید با چشم انداز رسیدن و همرنگ شدن با شهدا، سبک زندگی تون، کیفیت عبادتتون و ... رو مثل اونها کنید..«الگو»، عامل خیلی مهمی است برای حرکت و تغییر و تحول در زندگی. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 اسف, 1402 سوال اعتقادی: تکلیف یک دختر جوان در برابر یاوه‌گویی‌های مخالفان رهبر و انقلاب
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر اصل سوال شما حاکی از دغدغه ای است که دارید و این دغدغه بسیار زیبا است و ان شاء الله در این مسیر مأجور باشید و با ابزار علم و تقوا رضایت امام زمان عج رو کسب کنید. در زمینه سوال شما باید عرض کنم که آنچه از بانوان برداشته شده جهاد در معرکه است (جهاد نظامی)، اما بانوانی که در حد وسعشون هست باید جهاد تبیین کنند که جهاد تبیین مقدمه تحول و اصلاح جامعه است. نمونه بارز جهادگران عرصه جهاد تبیین حضرت زهرا س و حضرت زینب سلام الله علیهما هستند که در عین رعایت عفت و وقار محمدی، با تمام جسارت در خط مقدم جهاد تبیین به تبیین راه حق می پراختند که ثمراتی هم در طول تاریخ داشته است. رهبر معظم انقلاب در مورد این موضوع در حق حضرت زینب س می فرماید: «این بزرگوار جهاد تبیین را جهاد روایت راه انداخت و نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند، کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبری (س) از حادثه عاشورا در تاریخ مانده، [اما]در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه سال‌های حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید! این درس است؛ این همان حرفی است که بنده همیشه می‌گویم: شما روایت کنید حقایق جامعه و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند.» اما چند نکته 1-همانطور که برای جنگ در معرکه نیاز به سلاح و تجهیزات هست، در جهاد تبیین هم همینگونه است، باید مجهز به علم و اطلاعات تاریخی و قدرت بیان و استدلال و حفظ هیجان و ادب و احترام داشت، و الا چه بسا ضرر این جهاد بیش از نفع اون در عرصه اجتماع باشه، چون نوعا ذهن افراد بخصوص وقتی قرار هست با مذاق دیگران (که د ر اثر ماهوار و فضای مجازی با هزاران ترفند عوض شده) مبارزه کنید، ذهن قربانیان جنگ شناختی حالت صفر و صدی به خود گرفته و منتظر یه عیب یا بد اخلاقی از طرف یک فرد مذهبی هستند که اون رو به همه مذهبی ها تسری بدن 2- در زمینه بحث ، آمار و تفاوتهای قبل و بعد از انقلاب بسیار می تونه برای شما و تسلط بر مباحث مؤثر باشه. که می تونید کتاب صعود چهل ساله رو تهیه کنید که همه آمارهای اون برگرفته از آمارهای بین المللی است، این کتاب بخصوص وقتی مشهود باشه (و فارغ از مباحث ذهنی و ادعای های بدون استناد) بسیار می تونه در قانع کردن طرف مقابل مفید باشه. البته اگر بخواد بپذیره. که لازم هست قبل از هر بحثی این تعهدات از همگی گرفته بشه که حق گویی، حق طلبی و انصاف یک امر پذیرفته شده باشه. 3- نامحرم بودن، مانعی برای جهاد تبیین نیست، بخصوص اینکه روابط قوم و خویشی با هم دارید و روابط عادی تر هست نسبت به مواردی که نامحرم از موارد غریبه باشه. 4- جهاد تبیین از تحت عنوان امر به معروف می ره، و یکی از شرایط امر به معروف، احتمال نتیجه است. و شما باید مخاطب خود رو بشناسید که واقعا به دنبال روشن شدن حقائق هستند یا به دنبال خالی کردن هیجانات و نفرتهایی که زائیده ماهواره و فضای مجازی در شبیخون فرهنگی است. باید مخاطبتون رو بشناسید که واقعا عقل اونها غالب بر هیجان اونهاست یا هیجان (نفرت) اونها غالب بر عقل و اندیشه اونها که اگر اینگونه باشه تقریبا بحث فایده ای نداره چون به طور خودکار از روشهای تغییر موضوع بحث (از این شاخه به اون شاخه پریدن در بحث)، بزرگنمایی معایب، خلط بین فرع و اصل و .... بهره خواهند برد. 5- هنگام بحث باید آرامش خودتون رو حفظ کنید و قبل از بحث، نکات اخلاقی رو به عنوان یک منشور پذیرفته شده گوشزد کنید. (وصله زدن، اهانت، فرافکنی، دروغ، حرف بدون علم، و ... جزو خطوط قرمز مباحث باشه). داد و فرافکنی در بحث، نشانه ضعف است و شخص وقتی کم می آورد به این اهرمها متوسل می شه. مواردی دیگری در این موضوع هست که نظر شما رو به لینک های زیر که مربوط به سوال برخی مراجعین هست جلب می کنم http://btid.org/node/215250 http://btid.org/node/231067 موفق و پاینده باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 اسف, 1402 مشاوره کودک
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر در مورد دختر 2 ساله شما: تنوع و جذابیتهایی که گوشی موبایل داره (بخصوص اگر لمسی باشه) کودک رو به سمتش می کشونه بخصوص اینکه وقتی می بینه پدر و مادر از گوشی استفاده می کنند، برای اینکه همرنگ بزرگترا باشه دوست داره از گوشی و لو صوری استفاده کنه و ادای بزرگترا رو در بیاره، مثل موقعی که کفش مامان رو می پوشه یا ... اما چند نکته: 1- کودک دو ساله بخاطر نداشتن حافظه بلند مدت، تا موقعی که گوشی نبینه، کششی نسبت به اون نخواهد داشت (در این مورد ممکنه مواردی به عنوان استثنا دیده بشه و آن موقعی است که خاطره بسیار شگفت انگیز و لذیذی از گوشی داشته باشه که بهانه گوشی بگیره). پس برای مدتی تا اونجا که می تونید پنهانی از گوشی استفاده کنید، و بعدها بطور جایگزین یگ گوشی اسباب بازی براش تهیه کنید. گوشی هایی در بازار هست که لمسی است و قابلیتهایی مثل ضبط صوت، موسیقی، سرود، داستان و ... رو داره که مخصوص کودکان ساخته شده. که نمونه اش رو می تونید ببینید https://www.digikala.com/product/dkp-597341 2- خرید گوشی کودک به هیچ وجه نباید منجر به رها کردن کودک و بی تفاوتی نسبت به او باشه، شما حتما باید بازیهای عملی وهیجانی با کودک داشته باشید به نحوی که بیشتر از بازیهایی که کودک شما رو به تعامل فیزیکی وامی داره استفاده کنید، کودک شما تا سن 7 سالگی باید از بازی کردن اشباع بشه، و بازی هایی رو براش تدارک ببینید که (بر خلاف گوشی که کودک رو منزوی می کنه ) روشهای حل مساله، احترام و رعایت ادب به رقیب، عدالت در بازی، پذیرفتن اشتباه، تعامل با دیگران، و ... رو یاد بگیره. امتیازاتی که در بازیهای تعاملی هست نوعا در بازی های تک نفره (مثل موبایل نیست). 3- اگر در جایی مجبور شدید گوشی خودتون رو به دخترتون بدید، به هیچ وجه اجازه ندید که قشقرق و داد و گریه، ابزاری برای رسیدن به خواسته های کودک تبدیل بشه، در حین فریاد و قشقرق به کودک خود جواب ندید و خواسته اش رو برآورده نکنید، فقط لازم هست صبور باشید و هیچ واکنشی نشون ندید، تا دختر شما متوجه بشه که این راه رسیدن به خواسته نیست. گاهی (و نه برای همیشه) شرط رسیدن به گوشی رو سکوت و آروم بودنش بیان کنید، اما این نباید تبدیل به یک روند ثابت بشه، که همیشه «سکوت بعد از داد و فریاد من رو به خواسته ام می رسونه». 4- گاهی از روش تغافل هم می تونید بهره ببرید، ناگهانی حواس کودکتون رو در مورد یه امر شگفت انگیز با هیجانی که خودتون ایجاد می کنید پرت کنید. راجع به دختر 5 ساله گاهی کودکان مثل دختر 5 ساله شما برای اینکه خودش رو اثبات کنه و خودش رو به دیگران نشون بده، به ابزاری دست می زنه که یکیش زیاد حرف زدن هستش. گاهی حرف زدن زیاد کودک بخاطر حس کنجکاوی است که در قالب سوالات پی در پی از کودک شما صادر میشه، در این جور مواقع نه تنها نباید سرکوفت زد بلکه از این روحیه کودک استقبال کرد تا زمینه ای برای پیشرفت کودک باشه حرف زدن زیاد کودک رو نمیشه همیشه به دید منفی دید، چه بسا شاید گفت که امتیاز چنین کودکانی از کودکان کم حرف بیشتر هم باشه. چنین کودکانی در تعامل با دیگران موفق ترند، مهارت کلامی بهتری دارند و زودتر و راحتتر می تونن دوست پیدا کنن، لذا چندان هم از پرحرفی کودکتون نگران نباشید گاهی پر حرفی ناشی از هیجان بالای کودک هستش که دوست داره نسبت به هر چیزی که باهاش مواجه میشه یا تخیل می کنه حرف بزنه ، در این جور مواقع معمولا تمرکز کودک کم هست و بیش از اینکه خودش تصمیم بگیره در مورد چی بگه و حرف بزنه این محیط اطراف هستش که او رو به حرف زدن هل میده. این جور مواقع سعی کنید ذهن کودکتون رو به چالش بکشید و ازش سوال کنید ، و اجازه بدید خودش بعضی مجهولات رو با پردازش ذهنی کشف کنه. با این راهکار شما برای کودکتون برنامه می ریزید که در باره چی حرف بزنه، هدفمند و مفید. با این راهکار می تونید تا حدودی از سرزنش دیگران هم کم کنید، ضمن اینکه دیگران باید این نکته رو توجه کنن که نباید از یک کودک انتظار یک بزرگسال رو داشت، یعنی برای قضاوت کردن کودک، باید قضیه رو از دید کودک ببینید نه از دید خود ، که در نتیجه به کودک شما خرده بگیرند. چه بسا خود کسانی که اشکال می گیرند در کودکی هم اینگونه بوده اند. اما عموما پرحرفی رو در این سن نمیشه یک عیب و ایراد در نظر گرفت، ضمن اینکه عرض شد زمینه پیشرفت کودک رو در بعضی مهارتها فراهم خواهد کرد. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 اسف, 1402 سوال اخلاقی/ اعتقادی: ......
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما راجع به سوال اول: اگر بیمار هستید و در ماه مبارک نتونستید روزه بگیرید، باید در طول سال بعد از بهبودی قضا کنید (کفاره نداره)، اما اگر در طول سال هم عذر برطرف نشد باید کفاره بدید و این کفاره برای شما ثواب خواهد داشت و جبران خواهد کرد ان شاء الله. راجع به سوال دوم: تاریخ انبیاء از خلقت آدم (ع) تا رحلت خاتم (ص) از محمدجواد مولوی‌نیا تاریخ تحلیلی ائمه معصومین علیهم السلام حسن قریشی موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 17 اسف, 1402 سوال اخلاقی: چگونه میتوان نفس اماره را خاموش کرد ؟
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از ارتباط و همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر خیلی خرسندیم که با کسی مکاتبه می کنیم که جنگ با نفس اماره یکی از دغدغه هاشه و دوست داره از این چالش که بخصوص در دوران نوجوانی پررنگ تر هست به سلامتی عبور کنه. توجه داشته باشید که نفس اماره هیچ گاه از بین نمیره بلکه قابل رام شدن هست، یعنی نفس اماره که نوعا از هوس تبعیت می کنه رو می توان در حصار و حیطه عقل در آورد و افسار اون رو در اختیار عقل قرار داد،که در این صورت یک انسان تربیت شده خواهید بود. هر چند نفس اماره با تنوع گناهان، راههای مقابله با اون هم متنوع خواهد بود، مثلا مقابله با غیبت، کنترل شهوت قدرت و شهوت جنسی و ... هر کدام راهکارهای مختلف خودش رو خواهد داشت اما به طور اجمال تنها راه مقابله با نفس اماره، رعایت تقوا و حدود الهی است که بعضی اهرمها (مثل تفکر و معنویت، درددل و دور اندیشی و..) می تونه به کمک شخص بیاد. حضرت امیر علی ع  در این زمینه می فرماید: «من نفس خودم رو با رعایت تقوا (رعایت احکام الهی) تربیت می کنم». نوع احکام شرعی، سر راه نفس اماره و خواهش های نفسانی ایستاده اند و کسی که در این نزاع و چالش درونی، دین رو بر خواهش های نفسانی مقدم بدارد در هر پیروزی که شخص کسب می کند یک درجه بر کرامت نفس او و یک درجه به تضعیف نفس اماره گام برداشته است. بخاطر همین کسی که صاحب بزرگمنشی و ارزشمندی درونی شد شهوات رو ناچیز خواهد دید. باز حضرت علی ع می فرماید  (من کرمت علیه نفسه ، هانت علیه شهواته؛ کسی که در خود ارزشمندی احساس کرد، شهوات در نظرش کم ارزش خواهد شد) و راه رسیدن به کرامت نفس همان تقواست که عرض شد. وقتی در معرض دیدن یک عکس مستهجن قرار می گیرید، در این چالش انتخاب با شماست که تابع هوای نفس خود باشید یا تابع عقل فطری و پاک خود باشید، که طبعا هر انتخابی عوارض خودش را خواهد داشت، دیدن عکس، گامی به سمت عادی شدن و در دراز مدت عادت و ابتلا به گناه خواهد بود و ندیدن عکس، گامی برای کسب کرامت نفس و پیدا کردن «خود واقعی» خواهد بود که اگر به این درجه رسیدید، دیدن یک عکس برای شما لذتی نخواهد داشت بلکه عذاب روحی در پی خواهد داشت. بستن زمینه گناه از همان ابتدا، خیلی آسانتر خواهد بود تا اینکه لازم باشد در مراتب بعدی گناه، وادار به جنگ سختی با نفس اماره باشید. به عنوان مثال وقتی شما زمینه دیدن یک برنامه مستهجن رو با پاک کردن اون بر خود بستید، دیگر لازم نیست در مرزهای بعدی گناه به سختی بیفتید. و در نهایت به سختی توبه و رفع مکافات گناه بیفتید . رمز و کلید آرامش واقعی در یک کلمه است که خود قران بهش اشاره کرده. (الا بذکر الله تطمئن القلوب) خداوند در این آیه به فرزندان حضرت آدم هشدار و تلنگر زده که فقط با یاد و زندگی کردن با خداست که بشر می تونه به آرامش برسه، این تلنگر و هشدار واسه اینکه که خیلیها برای رسیدن به آرامش (که خواسته هر انسانی است) به اشتباه از راههای دیگه استفاده می کنن اما جز سردرگمی و فلاکت نصیب آنها نخواهد شد، و لو اینکه غرق ثروت باشن، اما برای رسیدن به این اکسیر بزرگ یه اهرمهای کمکی وسازنده وجود داره در عین حال یک موانع سوزنده  وجود داره که هم باید از اهرمهای کمکی بهره گرفت و هم موانع که مهمترین اونها هوای نفس هستش رو کنار زد. که به مناسبت راه هر کدام رو خواهیم گفت 1- رفع مانع بزرگ (هوای نفس): بهترین راه برای سپری کردن این مانع، عمل به شرعیات دین هستش. به فرموده مرحوم ایت الله بهجت که یک عارف حقیقی بود و می گفت ترک محرمات و انجام واجبات کافی است. ایشان در جواب سؤالی که پرسیده بودند تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد. حضرت امیر علی ع باز در این زمینه می فرماید: «من نفس خودم رو با رعایت تقوا (رعایت احکام الهی) تربیت می کنم». 2- نیروهای کمکی برای رسیدن به یاد خدا: * تفکر: تفکر، مایه نفوذ ایمان به قلب هست و ایمان بنا به فرموده خدا بسیار دلنشین خواهد بود. «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ[1] خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هایتان بیاراست، و کفر و بدکاری و نافرمانی را ناخوشایند شما ساخت، اینان [که دارای این ویژگی ها هستند] هدایت یافته اند.» با تفکر در مورد خود، خدا، هستی ، آفرینش و کیفیت خلقت اونها آدمی از توهمات خارج میشه و مجهز به بصیرت و روشنی دل میشه. بخاطر همین در شرع مقدس اسلام، برای تفکر خیلی اهمیت داده شده و سرمایه گذاری شده به نحوی که برای یک ساعت تفکر ثواب عبادت 70 ساله نوشته میشه، چرا چنین جایزه ای گذاشته شده؟ چون ثمراتش با در ضمن رعایت تقوا، تضمینی است و مایه سعادت و ثبات قدم خواهد شد. که برای این امر مطالعه بعضی کتب خودشناسی و خدا شناسی می تونه کمکار باشه. برای این مهم ، روزانه نیم ساعت اهل تفکر باشید، جای خلوتی و حتی المقدور با یه چشم اندازی به فضای ازاد انتخاب کنید. فقط شروع کنید و اقدام کنید و صبوری به خرج بدید، به تدریج خدا قلب شما رو هدایت خواهد کرد. همانطور که خودش در کتابش گفته که «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[2] و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.» این مژده رو به شما می دهم که اگر این برنامه رو کمی با صبوری انجام بدید (هر چند در ابتدا ممکن است چیزی عائدتون نشه) اما به تدریج آن قدر لذت بخش خواهد بود که حس می کنید نیم ساعت خیلی کم است. * درد دل: که اصطلاحا بهش مناجاه میگن. نمونه اش مناجاه شهید چمرانه که می تونید در نت جستجو بزنید و ملاحظه بفرمایید. خلوت کنید و با خدا درد دل کنید، از زبان خودتون (یا ترجمه مناجاه خمسه عشر در مفاتیح). سفره دلتون رو برای خدا باز کنید. و لو در ابتدا ندانید که چی بگید. اما سر قرار حاضر بشید. مناجات و درددل به شدت غرور و نفسانیات آدمی رو ذوب می کنه و این مانع بزرگ رو کنار می زنه * توسل به اهل بیت به خصوص امام حسین ع: امام حسین ع کشتی نجات هستش که سریعتر از کشتی دیگر ائمه به مقصد خواهد رسید. برای توضیح این مطلب می تونید لینک زیر رو ملاحظه بفرمایید. https://btid.org/fa/news/179724 در این زمینه بحث زیاد هست که توجه شما رو به ملاحظه لینک زیر که مربوط به سوال یکی از کاربران هست جلب می کنم http://btid.org/node/243618 (در چند پُست) بهترین ها رو برای شما آرزومندم موفق باشید 1-حجرات، آیه 7 2- عنکبوت، ایه 69    
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 17 اسف, 1402 سوال اخلاقی: سلام کردن واجبه؟؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما 1- به نظر شما چرا مسواک زدن که اینقدر برای بهداشت  اهمیت دارد اما واجب نشده است؟  به این روایت که درمورد مسواک زدن وارد شده دقت بفرمایید: پیامبر(ص) می فرمود: "اگر برای مردم دشوار نبود در هر نماز، مسواک زدن را واجب می کردم." پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: "جبرئیل همواره مرا به مسواک زدن سفارش می‏کرد تا جایی که گمان کردم آن را واجب خواهد ساخت." درست است که سلام کردن نشانه ادب است و باعث تقویت روابط اجتماعی می شود اما چیزی که هست ما یک قاعده کلی داریم به اینکه قرار نیست خداوند به بندگانش سخت بگیرد (مگر در بعضی موارد استثنایی که سعادت انسان منوط به آن است)، سلام کردن هر چند امر معروف و پسندیده ای است اما برای سعادت بشر یک امر ضروری نیست، بخاطر همین در بخش مستحبات قرار داده شده، بخصوص اینکه بعضی افراد همیشه درحال مساعدی نیستند و حوصله ارتباط (حتی در حد سلام) با هیچ کس را  ندارند. اگر واجب بود، می بایست به طور مکرر برای آدمی گناه نوشته می شد. و فرموده امام حسین ع که در حدیثش رو نقل کردید یا  در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است؛ «من بدأ بکلام قبل سلام فلا تجیبوا» یعنی اگر کسی آغاز به کلام کرد ولی قبلش سلام نکرد، اصلاً جواب او را ندهید؛ این گونه موارد اشاره به تاکید بر آداب معاشرت هست که حداقل مصداق آن «سلام کردن» است، چون یکی از رسالتهای پیامبر و ائمه، نهادینه کردن آداب اخلاقی بوده است (انما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق)، در عین حال ائمه ما چیزی که خدا واجب نکرده ، حق نداشتند واجب اعلام کنند چون خدا برای بندگانش آسانی می خواهد (یرید بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ خداوند برای شما آسانی می خواهد و نه سختی ) 2- در صورتی نهی از منکر لازم است که احراز شود که منکری انجام شده، کسی که جواب سلام نمی دهد ممکن است عواملی مختلفی دخیل باشد، مثل نشنیدن صدا، غرق بودن در افکار و عدم توجه به محیط، و ... یعنی از طرف دیگر این آموزه دینی هست که تا آنجا که ممکن است باید به کار مومن خوش بین بود یا احتمال مثبت داد، اما بهر حال می توان سلام رو تکرار کرد تا این احتمالات از بین برود. اگر باز هم جواب سلام نداد و قصد تکرار این عمل (سلام نکردن) را دارد، لازم است تذکر داده شود، چون چه بسا جواب سلام دادن، علاوه بر واجب بودنش ممکن است حق الناس هم باشد. مکر اینکه بدانید این تذکر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. 3- همانطور که گفته شد اصل سلام کردن با این همه اهمیتی که اسلام بهش داره و شما هم پذیرفتید و براش روایت هم نقل کردید جز امور معروف و پسندیده است، شدت این اهمیت وقتی بیشتر میشه که شخص مقابل پدر یا مادر شخص باشه که هر انسانی (فارغ از اینکه دیندار باشد یا نباشد) امر به رعایت احسان شده وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا؛ وما به انسان سفارش كرديم كه با پدر ومادر خويش به احسان رفتار نمايد. پس سلام نکردن به والدین خلاف ادب و احسان است. مگر اینکه در شرایطی قرار بگیرید که عرفاً این رو خلاف ادب نشمارد. مثل رفت و آمد پیاپی در فاصله بسیار کوتاه و قرار گرفتن در محضر والدین که اتفاقا اگر دائم سلام کنید مورد سرزنش قرار بگیرید موفق باشید  
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 17 اسف, 1402 سوال اعتقادی/ اخلاقی: آیا همیشه بیماری نشانه این است که گناهی از انسان سرزده؟؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر راجع به سوال شما باید گفت که در قبال این سوال که از یک ضابطه کلی و فراگیر دارید سوال میکنید باید آدما رو تقسیم بندی کرد. 1- معصومین (مثل پیامبران و امامان صلوات الله علیهم اجمعین): در این قسم، جواب منفی است. یعنی اینطور نیست که بیماری پیامبران و امامان حاکی از وجود گناه باشه، چرا که پیامبران وامامان از هر خطایی و اشتباهی (تا چه برسد به گناه) مبرا هستند و مریضی این طیف از بندگان خدا فلسفه خودش را داره، که معمولا برای این قسم ترفیع درجه قید می کنند که رابطه عاشقانه ای که هر کدام از پیامبر و امامان نسبت به خدای خود دارد رو تقویت و پررنگ تر می کند. چنانچه در قران  از حضرت ابراهیم ع نقل قول شده که می فرماید «و اذا مرضت فهو یشفین؛ هنگامیکه مریض می شوم اوست که مرا شفا می دهد»، حضرت ابراهیم ع، اسمی از دوا و دارو به میان نمیاره چون اثر همان دارو و درمان رو ناشی از همون خواست و تقدیر خدا می دونه که در دارو اثر شفا بخشی قرار داده، اولیاء الهی چه در زمان سلامت و چه در زمان بیماری خدای خود را شاکر بوده اند و چه در زمان سلامت و چه در زمان بیماری راضی به رضای او بوده اند، و تحمل بیماری رو فقط بخاطر خواست و تقدیر خدا دوست داشتند، بقول شاعر (پسندم آنچه جانان پسندد) و این باعث میشده که امام یا پیامبر در هر مرتبه اعلایی که بوده اند باعث قرب بیشتر به خدا میشده است. چون هر ریاضتی در این دنیا، برای اولیاء الهی باعث نور و تعالی روح می شود. 2- راجع به غیر معصومین علیهم السلام، می توان اجمالا این رو پذیرفت. که برای این ادعا به یک آیه و یک روایت بسنده می کنم خداوند کريم در آيه 29 سوره شوري مي فرمايد: «و ما اصابکم من مصيبه فبما کسبت ايديکم و يعفو عن کثير» و هر گرفتاري که به شما رسد به خاطر اعمالي است که انجام داده ايد و بسياري را نيز عفو مي کند (چشم پوشی می کند). حضرت امير عليه السلام مي فرمايند که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم فرمودند: «خير آيه في کتاب الله هذه الآيه »؛ بهترين آيه در قرآن همين آيه است. سپس فرمودند: «يا علي! ما من خدش عود و لانکبه قدم الا بذنب» اي علي! هر خراشي که از چوبي به انسان مي رسد و هر لغزش قدمي (مثل رگ به رگ شدن و پیچ خوردن پا و افتادن و...)، بر اثر گناهي است که از او سرزده است.(1) یا امام صادق عليه السلام در همین زمنه مي فرمايد: «اما انه ليس من عرق يضرب و لانکبه ولاصداع ولامرض الا بذنب»(2)؛ بدان که هيچ رگي زده نمي شود و هيچ پايي به سنگ نمي خورد و درد سر و مرضي پيش نيايد مگر به جهت گناهي که انسان مرتکب شده است. در این زمینه اگر باز هم سوال یا ابهامی داشتید در ادامه بفرمایید پی نوشت: 1- اصول کافي، ج 2، ص 269. 2- اصول کافي ، ج 2، ص 219، ح 3، باب الذنوب.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 29