مطالب دوستان به تو از دور سلام

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 ارد, 1403 سوال اخلاقی/ اعتقادی: چطور و از کجا شروع کنیم پا روی نفسمون بزاریم
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر خیلی خرسندیم که در خدمت شما هستیم. یکی از امتیازات شما این هست که بر خلاف بعضی افراد در جامعه که دچار روزمرگی شدن و خودشون و خدای خودشون رو فراموش کردند اما شما این حس رو کردید که باید مسیری رو شروع کرد که به خوشبختی و سعادت تون منتهی میشه. این حس رو کردید که در هر موقعیتی که هستید نباید بی تفاوت بود بلکه برای «بهتر شدن» و «هر روز بهتر از دیروز شدن» گام برداشت تا مشمول روایت حضرت علی ع نباشید که فرمود کسی که دو روزش مثل هم باشه ضرر کرده است. طبعا همین «خواستن و شروع به حرکت» و عزم بر بهتر شدن  سهمی از مسیر رو به خودش اختصاص میده و لو اینکه هنوز مسافتی رو پیمایش نکرده باشید. اما اینکه چه باید بکنید و به چه مواردی باید آگاهی داشته باشید لطف کنید لینک زیر رو که مربوط به یکی از مراجعین هست ملاحظه بفرمایید http://btid.org/node/213322 اما فرمودید که راه تشخیص نفس اماره و نفس مطمئنه چیست؟ نفس اماره آدمی رو به هواهای نفسانی غیر مشروع دعوت می کند که غالب اونها تمایل به شهوات است (اعم از شهوت جنسی، شهوت پول، شهوت مقام و شهوت خودنمایی، شهوت زورگویی و سلطه پذیری و...) اما نفس مطمئنه نفسی است که خدا به انسان به عنوان امانت داده و از انسان خواسته که با اختیار خودش از این امانت خوب مواظبت کند و در نزاع بین هوای نفس و نفس مطمئنه (که وجدان و نفس لوامه (سرزنش کننده) جلوه ای از نفس مطمئنه است)  این نفس رو پاک و مصون از گناه نگهدارد. و اگر احیانا با گناه اون رو با هاله ای از آلودگی پوشاند، با توبه سعی در پالایش اون کنه. هر کسی در طول مسیر زندگیش با این نزاع درونی مبتلا خواهد شد و  لازمه رشد و تعالی یه انسانه که شما باید از این مرحله عبور کنید. که پیشنهاداتی هم در این زمینه به شما داده میشه که بهتر بتونید زودتر به ثبات درونی برسید. پس این نزاع رو باید به فال نیک گرفت. این نزاع در بعضی آموزه های دینی به نزاع جنود عقل و جهل تعبیر می شود. در واقع این جنگ درونی بین نفس مطمئنه شما (میل به خوبی ها و درستی ها) با نفس اماره (میل به بدیها ) شماست. با تزریق و تقویت جنود عقل، نفس مطمئنه شما تقویت میشه و به تدریج از قدرت نفس اماره کم و کمتر می شه مشروط به اینکه با جنود جهل (مثل ارتکاب گناهان) به تقویت نفس اماره کمک نکنید. جایزه این جنگ در صورت پیروزی اما جایزه پیروزی در این جنگ، و ضعیف شدن و کنار رفتن نفس اماره ، باعث ورود ایمان و آرامش به قلب و روان شما خواهد شد. درون شما زیبا خواهد شد (حبب الیکم الایمان؛ و خداوند ایمان را برای شما دوستداشتنی قرار داده است)، از اعماق جان زندگی رو پر معنی خواهید دید، از ارتباط با خدا و نماز خواندن با او لذت خواهید برد، لذتی خواهید چشید که هیچ پادشاهی در سلطنت خود نبرده است. از قران خواندن با این التفات که این کلام خدا و منبع نور و ایمان هست لذت خواهید برد، و با خواندن اون، زنگارهای قلبی تون شفا پیدا خواهد کرد. (و شفاء لما فی الصدور). خلاصه اینکه احساس و درکی خواهید داشت که دیگران حتی قدرت تخیل اون رو هم نخواهند داشت، روحتون بلند و متعالی خواهد شد. مجهز به حِلم و صبر خواهید شد به نحوی که با هر مساله ای زود رنجیده نشید، و زود از کوره در نرید. عقل و دل آرام شما بر هیجان شما غالب خواهد شد، نه افسرده خواهید شد و نه پرخاشگر. همه این پاداشها و جوایز نتیجه صبر شما بر عبادت و بندگی خدا خواهد بود، کما اینکه یکی از انواع صبر همین صبر بر عبادت و بندگی خداست که که با صبر و مجاهده در این راه پیروزی در پی خواهد داشت. در اثر پیروزی در این نزاع درونی است که خدا به کسانی که در راه او مجاهده می کنند می فرماید راههای هدایت را به چنین شخصی نشان خواهد داد. در ادامه اگر سوال یا ابهامی در جواب بود مطرح بفرمایید. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 ارد, 1403 سوال اخلاقی: راهی هست که نفرین‌ها به اجابت نرسه؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما دل نگرانی شما رو به عنوان یک مادر در مواجهه با برخی رفتارهای فرزندتون متوجه شدم، از طرفی از برخی رفتارهای فرزندتون دلخورید و از طرفی دیگر دلسوزانه دلنگران سرنوشت و عواقبی هستید که احیانا بخاطر نفرینی که کردید دامان فرزندتون رو بگیره. و مادر بودن یعنی همین، در جایی که هم نفرینش حاکی از دلسوزی است که چرا باید فرزند من اهل رفتارهای زشت باشد و هم پشیمانی از نفرین حاکی از دلسوزی است که دوست نداره بیش از عواقب گناه یا رفتارهای زشت، بخاطر نفرین عوارض و عواقب مضاعفی شامل حال فرزندش بشه. اما راجع به سوال شما: اولا معلوم نیست که نفرینی که از روی عصبانیت و خارج از اختیار از شما صادر شده باشه اثر داشته باشه، هر چند در مقطعی اذیت شدید و اذیت کردن والدین مذموم شمرده شده. دوما اگر هم نفرین رو با اراده جدی انجام داده باشید با دعا کردن در حق فرزند (مثلا دعا برای عاقبت بخیری)، صدقه دادن و  نمازی که در این جور مواقع گفته شده رو بخونید تا آثار نفرین برداشته بشه. برای رفع اثر نفرین دو رکعت نماز با حضور قلب بخوان، بعد از سلام نماز حمد خدا به جا آور ( یا تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها ) بگو، و هفتاد مرتبه استغفار کن، و صلوات بر محمد و آل محمد بفرست، سپس بگو: خدایا ! اگر من به گردن فلانی حقی داشتم، و اگر او به من ظلم نموده است، من از حق خود گذشتم، او را بخشیدم و مورد عفو قرار دادم. خدایا ! عفو و بخشش بندگان سزاوار توست. پس فلانی را مورد عفو و بخشش خویش قرار ده، از گناهان و خطاهای او بگذر، و مشکلات او را مرتفع بفرما. و در پایان نیز صلوات بفرست. و برای رفع مشکلات وی صدقه بده. اگر مشکل از ناحیه نفرین شما بوده باشد، ان شاء الله بر طرف می شود. (منبع :  مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی) اما در رابطه با حل رفتارهای نابهنجار فرزند سعی کنید که به شدت از امر و نهی مستقیم پرهیز کنید، این کار فقط و فقط تنش و آرامش شما رو سلب خواهد کرد ضمن اینکه امر و نهی و موعظه مناسب روحیات جوان یا نوجوان شما که حس استقلال و غرور دارند مناسب نیست. حتی المقدور از کسی دیگه (مثل دایی یا عمو یا کسی که فرزند شما روی حرفش حساب می بره) بخواهید که با فرزندتون صحبت کنه. عواقب کار رو براش روشن کنه، عقاید وحقائق زندگی (مثل قضیه مرگ و موقتی بودن زندگی دنیا و ابدی بودن زندگی آخرت) رو براش گوشزد کنه. و اما شما در خانه به ایشون اهتمام و توجه داشته باشید، توجه که گفته میشه منظور توجه به یک کودک نیست، منظور این است که محترمانه با او برخورد کنید، و هیچ وقت محترمانه برخورد کردن رو به رفتار و کردار و شخصیتش گره نزنید، از او در خونه برای تصمیمات خودتون نظرخواهی کنید. و... برای راهنمایی بیشتر می‌توانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 14 استفاده نمایید. موفق باشید.
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 ارد, 1403 سوال اخلاقی: کاهل نماز شدم و به خاطر کارهای بچه‌هام و خونه از نمازم می‌گذرم
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما و اینکه برای خود و آینده خودتون ارزش قائل شدید و این مساله رو با ما در میون گذاشتید. سوال فرمودید که با این که در گذشته نمازتون رو سر وقت می خوندید اما متاسفانه بعد از زایمان دوم کاهلی می کنید. طبعا این طور نیست که زایمان دوم عامل کاهلی شما بوده باشه، خیر. این قضیه یک پیشینه داشته که خیلی از چیزها ممکنه درش دخیل بوده، مثلا رفت و آمد با افراد بی نماز، وجود شبهاتی که احیانا در ذهن بوده و حل نشده، فضای مجازی و مشغولیات و.. با وجود این زمینه ها، اتفاقی مثل زایمان دوم صرفا یه عامل بوده که عوامل قبلی بروز و ظهور کنه و خودش رو نشون بده. و الا خیلی از خانمها هستندکه زایمان چهارم وپنجم هم می گذرونن اما باز هم روی روال می افتند. پس باید دنبال پیدا کردن دلیل و حل مساله باشید. مطمئن باشید که اگر انگیزه شما برای اهتمام به نماز بیشتر بشه وقتتون رو به راحتی می تونید مدیریت کنید. نماز در هر وعده بیش از 10 دقیقه وقت نمی گیره پس کسی نمی تونه عذری مثل وقت نداشتن رو مطرح کنه، ضمن اینکه همین 10 دقیقه هاست که آدم برای خودش بهشت ابدی و همیشگی برای خودش می سازه، پس به نظر شما صرف 10 دقیقه برای کسب کلید بهشت معقول و الزامی نیست؟ فقط کافی است کمی فکر کنید، آینده و سرنوشت رو ببیند و محدود در زمان حال نشید. اما لازمه مواردی در همین زمینه مطرح کنم: شما برای اینکه به یک رفتار  (مثل نماز) برسید، صرف شناخت و اعتقاد کفایت نمی کنه بلکه "باور" هم لازم هست شوق و انگیزه هم داشته باشید که همه اینها در قلب جا داره (نه در ذهن و عقیده شما). شما برای اینکه انگیزه تون رو برای نماز بالا ببرید باید باور کنید که شما به طور موقت به این دنیا اومدید تا ظرفیت بهشتی شدن در دنیای دیگر رو پیدا کنید. و خداوند بارها و بارها نشانه هایی برای این قضیه جلو چشمان شما گذاشته اما نسبت به اون غافل موندید. وقتی شما از نماز بهره ببرید، بهش وابسته می شید، همانطور که شما از غذا خوردن بهره می برید و لذت می برید، بهش وابسته شدید. شرط بهره مندی از نماز هم اینکه شما عاشق خدا بشید، نعمتهاش رو یادآور بشید، وقتی متوجه الطاف خدا شدید، دل و قلب شما برای تشکر و صحبت با خدا نرم میشه، منتهی این دستور رو نباید برای یکی دو روز داشته باشید بلکه رویه ثابت زندگی تون بشه که از وقتی که از خواب پا میشید، ریز ریز و تک و تک نعمتهای خدا رو یاداور بشید و شکر کنید، وقتی نفس می کشید، وقتی سالم هستید، وقتی قدرت تکلم دارید، وقتی محبت و عطوفت نسبت به شوهر و فرزندان دارید، و... همه اینها نعمتهای خداست که خدا بدون چشم داشت به شما بخشیده. زندگی با حال خوب و دوری از افسردگی، از همین راه حاصل میشه که متوجه باشید کسی هواتون رو داره، و باید قدرش رو شناخت. نعمتهایی که معمولا حواسمون نیست که اگر نداشتیم به چه فلاکتی می رسیدیم، و چقدر زندگی بر ما تلخ میشد. گاهی انگیزه ما با شناخت نسبت به حقیقت افزوده می شه، مثل اینکه عقل ما میگه وقتی قراره به دنیایی بری که لازمه یک زندگی سعادتمند اینه که از جنس معنویت نورانیت به همراه داشته باشی، وقتی لازمه بهشتی شدن اینه که نمازتو درست و زیبا بخونی، وقتی متوجه شدیم که آدم یک بار بیشتر در این دنیا زندگی نخواهیم کرد و تا ابد سر سفره نتیجه زندگی دنیایی خودمون هستیم، طبعا عقل ما ، ما رو وادار می کنه که نه تنها نماز بخونیم بلکه اون رو با حضور قلب ادا کنیم. یه بار هم انگیزه ما با احساس و عواطف برانگیخته میشه. مثلا امام علی علیه ‏السلام می فرماید: لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ‏مِن جَلالِ اللّه ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ.؛ اگر نمازگزار می‏دانست كه چه هاله ‏ای از جلالتِ خدا او را فرا می‏گیرد، دوست نداشت كه سر از سجده‏اش بر دارد. اگر شیطان رو دشمن خود بدانید، هر کسی دوست دارد دشمن خود را  سر به نیست کند. ببیند نماز شما چه بر سر دشمن شما می آورد: "هرگاه كسی به نماز ایستد، ابلیس از این كه می‏بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است حسودانه به وی می‏نگرد". به نظر شما با اینکه شیطان دشمن ماست چرا خیلی ها در زمین او بازی می کنند و کاری می کنند که شیطان خواهان اون هستش؟ ما به این دنیا اومدیم که عاشق خدا بشیم تا خدا در اون دنیا ما رو در جایگاه عاشقان خودش قرار بده. اما متاسفانه ما از دین فقط تکلّفش رو می بینیم بخاطر همین انگیزه چندانی برای انجام عبادات نداریم. و چون شناخت کافی از خود وخدای خودمون نداریم بیشتر از همسالان و اطرافیان رنگ می گیریم که اونها هم اهل نماز و روزه نیستند و اتفاقا چه بسا اهل خوشی  هم هستند و هیچ اتفاقی براشون نمی افته غافل از اینکه ظاهر زندگی مردم با باطنشون ممکنه فرق زمین تا آسمون باشه، همین افراد در درون خودشون دچار افسردگی میشن، دچار پوچی میشن و نمی دونن توی این دنیا چندچندن. چون خدا ما آدما رو طوری آفریده که بدون یاد و محبت او نمی تونیم از زندگی واقعی بهره ببریم و به آرامش واقعی برسیم. باید در جمع و جامعه بود اما از آدماش رنگ نگرفت. بی نمازی مردم حتی اگر تمام کره زمین رو هم فرا بگیره دلیل بر درستی عملکرد مردم نیست. بهر حال هر انسانی در ظرف 70-80 عمر خود، مختار است هر گونه خواست عمل کند، اما بعد از جان کندن، دیگر اختیار از او سلب میشه و این عملکرد اوست که او رو به تعالی یا سرافگندگی خواهد کشاند. پس به نظر میاد باید فارغ از آدمای زمونه که نوعاً غافل اند و نمی دونن چه آینده ای در انتظار اونهاست، متفاوت از جو موجود جامعه از تمام نابسامانی و افسردگی ها و تنشهای روزگار به سمت خدا شتافت و باهاش یک آشتی جانانه کرد، و همیشه به خودمون گوشزد کنیم که فرصت بسیار کم و راه بسیار طولانی است و اصلا مجالی برای کم کاری مجدد نیست.  پیشنهاد میدم لینک زیر رو بخاطر سوال یکی از هموطنان که در همین زمینه سوال کردند ملاحظه بفرمایید و اگر باز هم سوال یا ابهامی در این زمینه داشتید با کمال میل منتظر پیام یا اظهار نظر شما خواهیم بود  http://btid.org/node/204179 بهترین ها رو برای شما آرزومندم
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 ارد, 1403 سوال اعتقادی/ اخلاقی: شرکت در نماز جمعه
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر اهتمام شما به آموزه های دینی و مناسک شرعی بخصوص نماز جمعه که در اسلام بسیار مورد اهمیت قرار گرفته ستودنی است که امیدوارم این روحیه و دغدغه شرعی رو همواره برای خود حفظ کنید. حکم نماز جمعه در ایام غیبت و ظهور با هم متفاوت است. در ایام ظهور واجب است و در ایام غیبت امام زمان عج، واجب نیست. روایتی که از امام باقر(ع) روايت شده است که:« صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِقٌ» ؛«نماز جمعه فريضه و واجب است و اجتماع به سوي آن همراه با امام فريضه است و هر كس بدون علت سه جمعه نماز جمعه را ترك كند سه فريضه را ترك كرده و ترك نمي كند سه فريضه را بدون علت مگر منافق». این روایت در موقعی گفته شده که نماز جمعه فریضه و یک واجب بوده یعنی این روایت وقتی گفته شده که امام معصوم علیه السلام در جامعه حضور داشتند و نماز جمعه واجب بوده. در زمان حضور امام علیه السلام وقتی کسی با وجود واجب بودن نماز جمعه از اجتماع مسلمین کناره گیری می کرده روحیه نفاق در او ثابت میشده، و مردم برای اینکه وارد وادی نفاق نشوند تشویق می شدند (یا وادار می شدند) که در نماز جمعه شرکت کنند و از آثار اون بهره ببرند، حتی کسی که در وجودش شمه ای از نفاق بود به مرور با مراودات با جمع مسلمین و مومنین این نفاق از بین می رفت. اما الان که در عصر غیبت هستیم نماز جمعه واجب نیست (هر چند برکات زیادی داره) و شخص مختار است که بین نماز ظهر و نماز جمعه یکی را انتخاب کند. نکته: حتی در زمان ظهور هم نماز جمعه بر زنها واجب نیست همانطور که جهاد از زن برداشته شده نماز جمعه هم. موفق باشید و سربلند
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 ارد, 1403 سوال اعتقادی/ اخلاقی: متاسفانه اعتقاداتمون باهم فرق داره
سوال از شما: درسته که بعضی نماز خوانها اهل بعضی ناهنجاریها و حق خوری ها هستند، اما لازم هست چند نکته رو عرض کنم خدمت شما که شاید در نحوه قضاوت شما مؤثر باشه! 1- این یک اشتباه فاحش هست که فکر کنید این حق خوریها به خاطر نمازیه که می خونن. هر رفتار نابهنجاری یه علت و عامل داره، به نظر شما نمازی که خود خدا گفته می تونه یک عامل بازدارنده باشه می تونه یک عامل محرک برای حق خوریها و ... باشه؟ پس این بهانه نمیشه که ما نماز رو کنار بزاریم. 2- بازدارندگی نماز نسبت به انحرافات بسته به کیفیت نمازی است که ما می خونیم. یعنی هر چه نماز رو با شرایط و با معرفت و حضور قلب بخونیم، اثرش بر روح و روان و در نتیجه بر رفتار و سکنات ما بیشتر خواهد شد. پس اگر می بینید کسی اهل نماز هست در عین حال به راحتی ظلم می کند، اشکال از ماهیت نماز نیست بلکه اشکال از خود شخص هستش که نماز مقبول نمی خونه. کسی که برای کنکور هر روز و لو به طور صوری و سرسری مطالعه می کنه قطعا در کنکور قبول نمیشه. به نظر شما این قبول نشدن تقصیر کیفیت مطالعه این شخص است یا مربوط به اصل و ماهیت مطالعه؟ طبعا گزینه اول 3- اشتباه دیگر شما در قضاوت اینه که آمار گیری شما اشتباه است. چون شما با یک امار گیری سطحی و بسیار گزینشی به یک قضاوت نادرست رسیدید. شما فقط با دست گذاشتن به مواردی که اهل نماز هستند و در عین حال اهل حق خوری هستند نمیشه به یک قضاوت درست رسید. شما ببینید طبق آماری که از زندانیان گرفتن بیش از 90 درصد اونها اهل نماز نبودن (https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/19/912492) ، از اون طرف ببینید انسانهای نمونه و متعالی نه تنها اهل نماز بودن بلکه اهل نماز شب و تهجد های شبانه هم بودن. آیا واقعا نماز بی تاثیر بوده؟طبعا نماز و ارتباط با خدا که خودش ابزاری برای مبارزه با نفس هست در تربیت انسان مؤثر هستش.  یک مثال: همه می دونن که در ایام کرونا، ماسک به صورت درصدی جلوی ابتلا رو میگرفت.  و افرادی که ماسک نداشتن بیش از بقیه در معرض بودن.  نحوه قضاوت شما مثل این هست که با دست گذاشتن روی موارد معدودی که اهل ماسک بودن و در عین حال به کرونا مبتلا شدن در صدد این باشید که اساسا ماسک فایده ای ندارد. غافل از اینکه توجه داشته باشید استفاده از ماسک الزاما باعث جلوگیری صددرصد از کرونا نمی کند. همینطور الزاما کسی که نماز می خواند اینطور نیست که معصیت نکند، بلکه این بازدارندگیش بسته به نوع نمازش هستش، همانطور که در مورد ابتلا به کرونا، نوع ماسک بسیار مهم بوده و هست. 4- مشکل دیگه در قضاوت شما اینه که درستی یا نادرستی و باید و نباید یک دستور دینی  مثل نماز رو شما می خواهید از بستر جامعه به نتیجه برسید. و حال آنکه نماز حق و دستور خداست و خدا یک حقیقت است.  و عقل ما می گوید برای اینکه به سعادت برسیم باید به دستور خالق ما و این جهان گوش بدیم، حالا فرقی نمی کنه که  مردم به این دستور عمل کنند و وارد بهشت بشن یا عمل نکنند و وارد جهنم بشن. همان طور که دو دو تا چهارتا میشه . چه مردم بپذیرند چه نپذیرند. کسی که بخاطر حق خوریهای برخی متدینین ،با یک حساب نسنجیده قصد داشته باشه نماز رو  ترک کنه، خودش این شخص دچار یک حق خوری شده . چون نماز و تمامی احکام دین حق خداست و نباید حق خدا رو ضایع کرد. امیدوارم به جواب قانع کننده ای رسیده باشید موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 ارد, 1403 سوال اعتقادی/ اخلاقی: متاسفانه اعتقاداتمون باهم فرق داره
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر از اعتماد شما متشکرم امیدوارم بتونم از دانسته های خود جهت حل مشکل شما بکار گیرم. در ابتدا این حس زیبایی که دارید و به فکر حل مشکل اعتقادی دوستتون هستید رو قابل تمجید می دونم و امیدوارم بتونید با این خیرخواهی که در حق ایشون انجام میدید حتی اگر به نتیجه نرسید ذخیره ای برای اعمال صالحه شما باشه و نام شما در جرگه مجاهدین در راه خدا نوشته بشه. اما لازم هست که برای خودم این شبهه بر طرف بشه که دوستی که در فضای مجازی باهاش در ارتباط هستید جنس موافق هست یا جنس مخالف. چون در بعضی مناطق این قضیه به کلی عادی شده متاسفانه حتی بعضی مذهبی ها دچار این گونه روابط شده اند. اگر طرف مقابل شما از جنس مخالف هست به هیچ وجه این رابطه رو ادامه ندید حتی به بهانه اینکه می خواهید کار خدا پسندانه در حقش انجام بدید و ایشون رو از گمراهی نجات بدید. اصل این گونه رابطه مخالف خواست و رضایت خداست و از اون طرف دقیقا موافق با خواست و میل شیطان هست. هشداری که می دم نتیجه تجربیاتی است که ما از مراجعین خود داریم، نتیجه شناختی است که ما از پسران این دوره زمونه داریم، چه بسیار دختران و پسرانی که با اطمینان کامل به خود و آینده خود وارد این روابط شدند اما به تدریج و در یک فرایند عادی شدن، دچار انحراف شدند. پس به شدت نسبت به این روابط بدبین باشید و با هیچ نیت خیرخواهانه این بدبینی رو تطهیر نکنید. هر چند به شما وعده های زیبا و مثبت بده (مثل نماز خون شدن) شما از اصل مردود بودن این رابطه غافل نمونید. اما بر فرض که منظور شما از دوست، دوست هم جنس هست باید عرض کنم که این پیش فرض رو از خودتون بردارید که من به هر قیمتی باید این دوستی رو ادامه بدم. شما تلاش خودتون رو برای داشتن و ساختن یک دوست قیمتی از ایشون داشته باشید، شبهات ایشون رو رفع کنید، اما طوری نباشه که به هر قیمتی این دوستی رو حفظ کنید و لو اینکه ایشون نسبت به خدا و نماز و اهل بیت، با وجود آگاهی بخشی شما بی اهمیت باشن. دوستی و دوست یابی در زندگی هر آدمی یک نقطه عطفی است که ممکنه سرنوشت آدمی در گرو همین انتخاب دوست باشه. شما وقتی برای انتخاب یک لباس یا کفش که نهایت یکی دو سال برای شما کار می کنه، این همه اهمیت می دید و اون رو ارزیابی می کنید، برا قضیه دوست که ممکنه یه عمر با آدم همراه باشه با مراتب باید بیشتر اهل ارزیابی و مزمزه کردن باشید. اما تلاشی که باید در رابطه با دوستتون انجام بدید این هست که موانع شناختی عدم تقید و تعهدات دینی ایشون رو بشناسید و در صدد حل برآیید. اینکه ایشون گفتن که اهل انحرافات نیستم اما نماز نمی خونم، باید عرض کنم که آنچه باید بهش گوشزد کنید این هست که شما نباید زمان حال رو ببینید و اینطور تلقی کنید که آینده شما هم به همین منوال خواهد گذشت. نماز، (البته با شرایط) سپری هست که آدم رو از گناهان واکسینه می کنه. کسانی که اهل ناهنجاریهای اجتماعی شدن در ابتدا اصلا به مخیله شون هم نمی اومده که روزی به اینجاها کشیده بشن، جالب اینه که  اثر بی نمازی رو در آماری که از یکی از زندان ها گرفته اند میشه دید و می تونید توجه بدید. طبق آماری که از زندانیان گرفتن بیش از 90 درصد مجرمان اهل نماز نبودن (https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/19/912492 نماز خواص بسیاری داره که آرامش که با ارتباط با معبود و سازنده ما محقق میشه یکی از ثمراتش هست. شخصی که هر بار نماز می خونه در طول روز 5 یا 10 بار عقاید خودش رو مرور می کنه که خدایی هست، پیامبری هست، امام و قبر وقیامتی هست، و این تذکر به شدت در این دوره آخرالزمانی نیاز هست ، چون آدما در این دوره زمونه به شدت در شرف روزمرگی هستن. کسی که هر روز این عقاید براش مرور میشه به تدریج از وادی اعتقاد به وادی ایمان وارد خواهند شد و ایمان نوری است که به قلب وارد میشه و قلب مرکز تمام عواطف و احساسات و معانی است. شخص وقتی مومن شد زندگی رو پوچ نمی بینه و بلکه پر معنی و عاشقانه می بینه. درسته که ایشون اهل انحراف و دزدی و شراب نیستند، اما از ایشون بپرسید که آیا حق خوری خوب است یا بد؟ طبعا بد. بعد سوال کنید که آیا نماز نخوندن، حق خوری نیست؟ مگه نه اینه که نماز حق خداست که بر گردن بنده اش گذاشته؟ همانطور که دزدی در حق الناس حق خوری محسوب میشه، کم گذاشتن در دستورات خدا هم حق خوری محسوب میشه، درسته که خدا به نماز ما نیاز نداره، اما این ما هستیم که به این نماز نیاز داریم، چرا که کلید ورود به بهشت همین نماز هست، اگر قبول بشه بقیه اعمال هم قبول میشه. هر چند شخص به گمان خودش آدم خوبی باشه، اما تا نماز نخونه مجوز ورود به بهشت رو نخواهد داشت. جالبه که جهنمیان وقتی از دلیل جهنمی شدنشون به ملائکه عذاب جواب میدن، میگن که ما اهل نماز نبودیم (41-49 سوره مدثر) خلاصه بحث در این زمینه زیاد هست، شبهات ایشون حتما باید جواب داده بشه ضمن اینکه گاهی این شبهات صرفا توجیهی است برای تنبلی خود آدم. دنیا محل گرفتاری و عمل است نه محل پاداش و جزاء، و قیامت محل پاداش است و نه محل عمل . خدا در دنیا عزیزانی داشته که به انواع گرفتاری ها مبتلا بودن، از اون طرف هم خدانشناسانی که بهترین زندگی رو دارن، اصلا رفاه و زندگی لاکچری از یک طرف و گرفتاری و مصیبت در دنیا ملاک خوبی و بدی آدما نیست. پاداش واقعی در اون دنیاست، رفاه و دنیا هر دو محلی برای آزمون هستند که آدم با این ظرفتیها محک زده بشه، بالاخره مرفه ترین آدما هم باید با این دنیا خداحافظی کنن و نتیجه اعمال خودشون رو ببینن. اگر قرار بود که خدا در همین دنیا با رفاه و ثروت، جزای آدما رو بده، قبل از همه، عزیزان خودش رو متنعم می کرد نه اینکه امثال امام حسین و ائمه رو به انواع مصیبتها مبتلا کند. بهر حال این شبهات هست و مرکز ما در خدمت شما و ایشون هست برای حل این شبهات. نکته مهم این هست که نباید نسبت به این شبهات بی تفاوت بود، آدمی یک بار بیشتر عمر نخواهد کرد. و شما می تونید در این مسیر به دوستتون کمک کنید که تا ابد، به شما افتخار کنه که ایشون رو به سمت نور و روشنایی هدایت کردید. اگر هم صلاح دیدید می تونید جواب ما رو برای ایشون به اشتراک بزارید. پیام دوم زیر رو در ادامه می تونید ملاحظه بفرمایید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 ارد, 1403 سوال اخلاقی: شخص زنده میتواند برای خودش قرآن و... بخواند و بخودش هدیه کند تا ذخیره قبر وآن دنیا بشود ؟
سلام و عرض ادب خدمت شما ضمن سپاس از مکاتبه شما به مجموعه ما چند نکته عرض میشه: 1- مادامیکه خود شخص زنده است اعمالی که انجام میدهد در نامه اعمال او ثبت و ضبط خواهد شد و مادامیکه گناهی نکرده باشد محو نخواهد شد. پس قران یا دعایی که خود شخص بر مزاری که برای خودش آماده کرده لزومی به ذخیره نیست بلکه همون موقع در نامه اعمال شخص نوشته میشه. اگر هم شخص دیگری قران و دعا بخونه بسته به نیت و انگیزه اوست که معمولا افراد برای مرحومین قران و فاتحه و غیره می خونن نه افرادی که زنده اند. 2- طبق روایت هدیه خیرات و ثواب به مرحومین، علاوه بر اینکه برای خود میت فرستاده میشه، ثوابش برای فرستنده خیرات هم لحاظ خواهد شد. و این طور نیست که کلا مرحومین بهره ببرند و خود فرستنده بی نصیب باشه 3- اثر عمل برای خود شخص، مادامیکه در دنیا است بیش از اثری است که قرار است بعد از مرگ  از بازماندگان دریافت کند. بخاطر همین شخص باید از فرصت و عمر دنیا کمال بهره را ببرد موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 ارد, 1403 سوال اخلاقی - اعتقادی: «امام حسین زمانت رو دریاب» یعنی چی؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر خیلی خوبه که روحیه تحقیق دارید و شبهه ای که براتون پیش اومده رو بلافاصله در صدد رفعش بر اومدید. چیزی که شنیدید هر چند درسته اما ممکنه سوءتفاهم شده باشه و این نتیجه ای که از این گونه حرفها گرفتید درست نباشه. هیچ شکی نیست که اشک بر ابی عبدالله و سایر ائمه طاهرین فضیلتهای بسیاری دارد . فضایل زیادی هست که در بابت اشک و عزای بر امام حسین (ع) گفته شده. اینکه اشک بر امام حسین (ع)، گناهان را با خود میبرد. به شخص عزادار، آرامش می دهد. خود امام حسین برای عزادارش طلب استغفار می کند . و اینکه خدا حیا مى‏ کند گریه کننده بر حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید.   حتی فراتر از این کسی که "میگریاند" (روضه خوان) یا "می گرید" یا همانند عزاداران و به امید ملحق شدن به آنها (نه برای خودنمایی) "خود را به حال گریه بندازد" همگی اهل فضیلت خواهند بود. اما آنچه سخنرانان در صدد بیان اون هستند این هست که مخاطبین خودش رو به لحاظ شناختی یک سطح بالاتر بیاره و به گریه کردن بسنده نکنن، نه اینکه گریه کردن رو کلاً از زندگی خود حذف کنن. به عنوان مثال: کسی که در درس خوندن تیزهوش هست بهش گفته میشه که به کتابهای درسی بسنده نکن، و خودتو محدود به همین کتابها نکن، تو استعداد بالاتری داری و باید به سطح بالاتری (مثلا مدرسه تیزهوشان) برسی. این سخنرانها منظورشون این هست که یک مومن زیرک و زبده کسی است که در دهه شصت هجری محدود و محصور نشه، بلکه از قضیه عاشورا عبرت بگیره، و درسهای عاشورا رو از اون زمان به زمان حال عبور بده و درسهای عاشورا رو در زمان حال پیاده کنه. حجت الهی رو در این زمان بشناسه، از اون طرف جبهه باطل و یزیدیان این زمان رو بشناسه. که اگر این شناختها درست و کامل نباشه ممکنه به طور نامحسوس به نفع جبهه باطل حرفی بزنه، یا بر علیه جبهه حق حرفی بزنه. این هست که یک شخص مومن باید زمانه شناس باشه. جبهه ها و جریانها رو بشناسه. بعضی افراد بودند که چون دشمن شناسی نداشتن، دشمن از این افراد به عنوان ابزاری برای اهداف خود استفاده کردن که فتتنه های سالهای اخیر از این دست بوده که در کشور اتفاق افتاده. که شخص بخاطر نداشتن بصیرت و آگاهی به زمان، عاقبت خودش رو خراب کرده. به عنوان مثال کسانی که در دوران ما به آمریکا و استکبار جهانی متمایل هستند و دوست دارند فرهنگ غربی و آمریکایی در کوچه خیابانهای ما پیاده بشه، معلوم هست که دشمن خودشون (یزید زمان) رو نشناختند. اصلا متوجه نیستند که تبعیت از فرهنگ غربی باعث میشه افراد به مرور زمان سربازان دشمن بشن، دستورات اونها رو انجام بدن، و اقدام به هر کارخرابی و فتنه بزنن. آمریکایی که در ریختن خون جوانان این وطن از قبل از انقلاب تا به الان شریک و دخیل هست. گریه کردن برای امام حسین علیه السلام و ارتباط قلبی با حضرت کشتی نجات است و باعث حیات معنوی و ایمانی شخص میشه. اما یک مومن باید شناختش رو نسبت به زمانه بالا ببره، و الا روزی خواهد رسید که همین فقر شناختی نسبت به زمانه باعث میشه شخص رو وارد جریانهایی بکنه که ناخواسته وارد گناه و جنایت بشه، اگر هم در این حد نباشه باعث میشه که شخص مرتکب گناهان اجتماعی مثل فحش و غیبت و تهمت و .. نسبت به شخصتیهای سیاسی جبهه حق بشود که همگی ناشی از کمبود شناخت و اطلاعات کافی است  که با وجود این گناهان، شخص از همون گریه و دوستی نسبت به امام حسین ع هم جدا خواهد شد. سعی کردم تا آنجا که ممکنه این شبهه رو برای شما حل و زوایای این قضیه رو باز کنم تا منظور این گونه سخنرانان رو بهتر و بیشتر متوجه بشید. با این حال باز هم اگر سوال یا شبهه دیگری براتون پیش اومده در ادامه بفرمایید بهترین ها رو برای شما آرزومندم
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 ارد, 1403 سوال اخلاقی - مشاوره‌ای: معنای کرامت نفس در روایات و فرق آن با عزت نفس
سلام مجدد خدمت شما به نظر میاد چندان ثمره عملی در تفاوت بین عزت نفس و کرامت نفس وجود نداشته باشه ضمن اینکه گاها در مقالات این دو یکی دانسته شده اند. البته بعضی نویسندگان سعی کردند که تفاوتهایی در بُعد علمی به این دو بگیرند که پیشنهاد میشه به لینک زیر مراجعه بفرمایید https://hawzah.net/fa/Seminar/View/91087 موفق و پیروز باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 17 ارد, 1403 سوال اخلاقی: به همه چیز اعتقاد دارم، ولی درعمل کاهل هستم
سلام مجدد خدمت شما کاربر گرامی خیلی خوبه که این خودآگاهی را از خودتون دارید که معایبی رو در وجود خود یافتید و به این نتیجه رسیدید که باید برطرف بشه هر چند متوجه نباشید ریشه در چه چیزی است.  این یک امتیازی است برای شما، چون اصل پذیرش، اولین قدم بر طرف کردن یک مساله یا حل مشکل هستش. نکته: فرمودید که شما این مطالب رو می دانید اما اثری نمی پذیرید و در واقع به مرحله عمل نمی رسد. باید عرض کنم که "دانستن" هر چند لازم هست اما کافی نیست. ببیند وقتی دانستنی های شما به عمل منجر میشه که از فضای ذهن به قلب رسوخ کنه و دانسته ها از "اعتقاد" به «ایمان» و باور تبدیل بشه. شاید شنیده باشید که جایگاه ایمان و باور قلب است. موانعی وجود داره که این مسیر و فرایند رو با مانع مواجه میکنه. گاهی گناه است، گاهی روزمرگی، گاهی اثر محیط و ... اما به طور کلی گاهی کبر و خود شیفتگی ما مانع از این میشه که به دانستی های خود عمل کنیم. کبر داشتن به این معنی نیست که ما آدم بدی هستیم، هر کسی در واقع میزانی از کبر و خودبرتر بینی رو داره منتهی باید اون رو متعادل کرد و زائل کردن اون به طور صددرصد شاهکار اولیاء الله است. معنویت به طور کلی یکی از راههای کسب آرامش و تسلط بر قوای درونی بخصوص کبر است. با همین عامل هستش که شما به راحتی می تونید به دانسته هاتون در حیطه رفتار عمل کنید. چون با عامل معنویت، مانع «هوای نفس» ضعیف یا کنار میره. و جای تاریکی قلب رو نورانیت پروردگار میگیره. ما گاهی نفس رو با این که می دونیم یک دشمن بحساب میاد اما باهاش معامله یک دشمن نمی کنیم. خودمون رو بخاطر تخطی هامون توبیخ نمی کنیم، چون خودمون رو دوست داریم و براش حریم قائلیم، به خوب و بد گفتارها و رفتارها و پندارها خوشامد می گوییم.  در حالی که گاهی باید خود رو خطاب قرار داد و تشر زد. گاهی باید برنامه داشت تا این دشمن رو کنار زد . ضعیف کرد هر چند از بین رفتنی نیست. اگر این دشمن با تمام قوت وجود داشته باشه، جلوی اراده و انگیزه شما رو خواهد گرفت راهکار در این مورد: 1-درد دل کردن با خدا چه با زبان خودمانی چه آنچه در زبان روایات آمده (مثل مناجات خمسه عشر که در مفاتیح اومده) به شدت آدمی رو جلو میبره و موانع درونی رو بر میداره. البته اگر با تامل خوانده بشه و شخص رو در لاک خودش فرو ببره و به اعماق درون گسیل بده این آزادی زودتر برای شخص حاصل میشه. کما اینکه شهید چمران می فرمود: «درد دل آدمی را بیدار می کند ، روح را صفا می دهد ، غرور و خود خواهی را نابود می کند. نخوت و فراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند.» 2- روزانه نیم ساعت اهل تفکر باشید، جای خلوتی و حتی المقدور با یه چشم اندازی به فضای ازاد انتخاب کنید و در مورد خود، هستی ، آفرینش و کیفیت خلقت اونها تامل کنید، در مورد نسبت خود و خدا اهل تامل باشید. تفکر، مایه نفوذ معنویت و ایمان به قلب خواهد بود. و معنویت بُنیه وجودی شما رو توسعه خواهد داد، تحمل و خودمداری شما رو بالاتر خواهد برد. 3- روی نماز خودتون و ارتقاء کیفیت اون سرمایه گذاری کنید. داستانها و نمونه های عینی در مورد نمازهای ممتاز رو مطالعه کنید تا شما رو به سمت خواندن یک نماز مقبول پر انگیزه کند. حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد فلسفه نماز این چنین می فرمایند: «....وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ[1]؛ خداوند نماز را برای زدودن کِبر و غرور از شما قرار داد». شما برای اینکه به یک رفتار  (مثل نماز) برسید، صرف شناخت و اعتقاد کفایت نمی کنه بلکه "باور" هم لازم هست شوق و انگیزه هم داشته باشید که همه اینها در قلب جا داره (نه در ذهن و عقیده شما). شما برای اینکه انگیزه تون رو برای نماز بالا ببرید باید باور کنید که شما به طور موقت به این دنیا اومدید تا ظرفیت بهشتی شدن در دنیای دیگر رو پیدا کنید. و خداوند بارها و بارها نشانه هایی برای این قضیه جلو چشمان شما گذاشته اما نسبت به اون غافل موندید. وقتی شما از نماز بهره ببرید، بهش وابسته می شید، همانطور که شما از غذا خوردن بهره می برید و لذت می برید، بهش وابسته شدید. شرط بهره مندی از نماز هم اینکه شما عاشق خدا بشید، نعمتهاش رو یادآور بشید، وقتی متوجه الطاف خدا شدید، دل و قلب شما برای تشکر و صحبت با خدا نرم میشه، منتهی این دستور رو نباید برای یکی دو روز داشته باشید بلکه رویه ثابت زندگی تون بشه که از وقتی که از خواب پا میشید، ریز ریز و تک و تک نعمتهای خدا رو یاداور بشید و شکر کنید، وقتی نفس می کشید، وقتی سالم هستید، وقتی قدرت تکلم دارید، وقتی محبت و عطوفت نسبت به شوهر و فرزندان دارید، و... همه اینها نعمتهای خداست که خدا بدون چشم داشت به شما بخشیده. زندگی با حال خوب و دوری از افسردگی، از همین راه حاصل میشه که متوجه باشید کسی هواتون رو داره، و باید قدرش رو شناخت. نعمتهایی که معمولا حواسمون نیست که اگر نداشتیم به چه فلاکتی می رسیدیم، و چقدر زندگی بر ما تلخ میشد. گاهی انگیزه ما با شناخت نسبت به حقیقت افزوده می شه، مثل اینکه عقل ما میگه وقتی قراره به دنیایی بری که لازمه یک زندگی سعادتمند اینه که از جنس معنویت نورانیت به همراه داشته باشی، وقتی لازمه بهشتی شدن اینه که نمازتو درست و زیبا بخونی، وقتی متوجه شدیم که آدم یک بار بیشتر در این دنیا زندگی نخواهیم کرد و تا ابد سر سفره نتیجه زندگی دنیایی خودمون هستیم، طبعا عقل ما ، ما رو وادار می کنه که نه تنها نماز بخونیم بلکه اون رو با حضور قلب ادا کنیم. یه بار هم انگیزه ما با احساس و عواطف برانگیخته میشه. مثلا امام علی علیه ‏السلام می فرماید: لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ‏مِن جَلالِ اللّه ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ.؛ اگر نمازگزار می‏دانست كه چه هاله ‏ای از جلالتِ خدا او را فرا می‏گیرد، دوست نداشت كه سر از سجده‏اش بر دارد. اگر شیطان رو دشمن خود بدانید، هر کسی دوست دارد دشمن خود را  سر به نیست کند. ببیند نماز شما چه بر سر دشمن شما می آورد: "هرگاه كسی به نماز ایستد، ابلیس از این كه می‏بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است حسودانه به وی می‏نگرد". به نظر شما با اینکه شیطان دشمن ماست چرا خیلی ها در زمین او بازی می کنند و کاری می کنند که شیطان خواهان اون هستش؟ ما به این دنیا اومدیم که عاشق خدا بشیم تا خدا در اون دنیا ما رو در جایگاه عاشقان خودش قرار بده. اما متاسفانه ما از دین فقط تکلّفش رو می بینیم بخاطر همین انگیزه چندانی برای انجام عبادات نداریم. و چون شناخت کافی از خود وخدای خودمون نداریم بیشتر از همسالان و اطرافیان رنگ می گیریم که اونها هم اهل نماز و روزه نیستند و اتفاقا چه بسا اهل خوشی  هم هستند و هیچ اتفاقی براشون نمی افته غافل از اینکه ظاهر زندگی مردم با باطنشون ممکنه فرق زمین تا آسمون باشه، همین افراد در درون خودشون دچار افسردگی میشن، دچار پوچی میشن و نمی دونن توی این دنیا چندچندن. چون خدا ما آدما رو طوری آفریده که بدون یاد و محبت او نمی تونیم از زندگی واقعی بهره ببریم و به آرامش واقعی برسیم. باید در جمع و جامعه بود اما از آدماش رنگ نگرفت. بی نمازی مردم حتی اگر تمام کره زمین رو هم فرا بگیره دلیل بر درستی عملکرد مردم نیست. بهر حال هر انسانی در ظرف 70-80 عمر خود، مختار است هر گونه خواست عمل کند، اما بعد از جان کندن، دیگر اختیار از او سلب میشه و این عملکرد اوست که او رو به تعالی یا سرافگندگی خواهد کشاند. پس به نظر میاد باید فارغ از آدمای زمونه که نوعاً غافل اند و نمی دونن چه آینده ای در انتظار اونهاست، متفاوت از جو موجود جامعه از تمام نابسامانی و افسردگی ها و تنشهای روزگار به سمت خدا شتافت و باهاش یک آشتی جانانه کرد، و همیشه به خودمون گوشزد کنیم که فرصت بسیار کم و راه بسیار طولانی است و اصلا مجالی برای کم کاری مجدد نیست.  پیشنهاد میدم لینک زیر رو بخاطر سوال یکی از هموطنان که در همین زمینه سوال کردند ملاحظه بفرمایید و اگر باز هم سوال یا ابهامی در این زمینه داشتید با کمال میل منتظر پیام یا اظهار نظر شما خواهیم بود  http://btid.org/node/204179 بهترین ها رو برای شما آرزومندم موفق باشید پی نوشت: 1-بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 29، ص222.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 29