با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
جواب سؤال اول
درب داشتن خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها یک امر مسلّمی است که شیعه و سنی در روایات و تاریخ از آن یاد کردهاند و یک امر عرفی بوده که از آن زمان تا به حال برای ما باقی مانده است.
دلالت آیات قرآن بر وجود درب، در زمان حضرت یوسف علیهالسلام که زلیخا آن درها را میبندند و حتی آنها را قفل میکند.[یوسف: 23] هر عقل سلیمی چنین حکم میکند که وقتی در زمان قبل از اسلام، درب وجود داشته است، به طریق اولی در زمان پیامبر و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز درب وجود داشته است. بله! مانند درهای امروزی از آهن و... نبوده است؛ بلکه از چوب و میخ و...
نکته دیگر اینکه وقتی که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله قادر به ساخت شمشیر از آهن بودند، قادر به ساختن درب از چوب و میخ نبودند، این یک امر بسیار بعید است.
همچنین اهل سنت نقل کردهاند که خانه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله در داشته است: راوی میگوید: «از محمد بن هلال درباره خانه عایشه پرسيدم، گفت: درب خانهاش به طرف شام باز ميشد، پرسيدم: يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج».[الادب المفرد، البخاري الجعفي، ج 1، ص168]
برخی فکر میکنند که آنان در کپرها و روی شاخهها و... زندگی میکردند و... در حالیکه چنین نیست.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/195328
جواب سؤال دوم
قوانین اسلام، قوانین جاودان است و برای زندگی بهتر و سعادتمندانه انسان وضع شده است؛ بنابراین اگر انسانها به مجموعه قوانین اسلام پایبند شوند و یا حداقل تمام احکام الهی را با هم در نظر بگیرند، بیشک به این نکته پی میبرند که همه احکام و قوانین الهی از روی حکمت و برهان وضع شده و هیچ کم و کاستی ندارد. مشکل یا سؤال در جایی پدید میآید که به برخی از احکام عمل نمیشود و جامعه را با نابسامانی مواجه میکند.
در مورد تفاوت دیه جنین پسر، با جنین دختر نیز همین امر حاکم است؛ زیرا زمانی که جایگاه زن و مرد در جامعه، عوض میشود و زنان [بر خلاف میل فطری و باطنی] به دنبال کارهای مردانه و... هستند، پس نظم طبیعی جامعه به هم میریزد و سؤال پدید میآید که چه فرقی بین اینهاست؟
برای روشن شدن علت این تفاوت، توجه به چند نکته بایسته است:
یک. بیتردید این تفاوت دیه جنین دختر و پسر، هیچ ارتباطی با تبعیض جنسیتی در آنها و برتری پسران بر دختران ندارد؛ بلکه دختران در آموزههای دینی به برتری توصیف شدهاند.[بحارالانوار، ج101، ص91]
دو. تفاوت دیه در این دو، بر اساس مصالحی است که خداوند در نظر گرفته است و عین روایاتی است که از اهلبیت علیهمالسلام به ما رسیده است؛ بنابراین این یک امر تعبدی است و چون خداوند حکیم فرموده میپذیریم.
سه. تفاوت دیه از زمانی شروع میشود که روح دمیده شود و مذکر و مؤنث بودن آن معلوم شود.
چهار. دیه در اینجا به عنوان ارزش کالای از دست رفته نیست که کسی بگوید ارزش دختر کمتر از پسر است؛ بلکه جبران کننده خسارت اقتصادى است که بر خانواده وارد شده است؛ زیرا هزینۀ زندگى در نظام اسلامى بر دوش شوهر[مرد] است و با از بین رفتن او، خسارت اقتصادى بیشترى بر زندگى خانواده وارد مىشود.
جنین پسر اگر رشد کند و به دنیا بیاید، هم به عنوان یک مرد کاری، کمککار پدر و مادر خواهد بود و هم زمانی که خانواده تشکیل داد، نانآور و خدمتگذار خانواده و همسرش خواهد بود. در صورتی که جنین دختر زمانی به دنیا بیاید، اسلام هیچ توقعی از او در زمینه کار اقتصادی ندارد تا به پدر و مادرش کمک کند؛ همچنین زمانی که تشکیل خانواده داد نیز نفقه و خرج او به عهده شوهرش میباشد. این امر در نظام اسلامی کاملا قابل هضم است؛ ولی زمانی که نظم خانواده به هم بریزد، طبیعی است که چنین سؤالی مطرح میشود.
پس جنین پسر، بالقوة، نانآور و مرد کار و تلاش است که باید زحمت بکشد تا خانواده در رفاه باشند؛ ولی جنین زن، هیچ وظیفهای نسبت به این امر ندارد؛ بنابراین خسارت اقتصادی از دست رفتن جنین پسر، بیشتر از جنین دختر است.
نکته مهم اینکه قوانین اسلام مربوط به جامعه عادی و موارد غالب است؛ زیرا ممکن است کسی بگوید اگر سرپرست یک خانواده زن بود چی؟ بله در این زمینه اسلام قوانین دیگری دارد. و یا کسی بگوید که چه کسی آینده را دیده و... بله! کسی آینده را ندیده است؛ ولی قوانین الهی بر فرض غالب مواردی است که آینده وجود دارد.
خلاصه آنکه اسلام هم در زبان و هم در عمل مدافع حقوق زن است و او را ارج نهاده است؛ ولی اینجا بحث نانآور بودن و گرداندن خانواده است.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/162304
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
در مورد عزاداری به خصوص برای امام حسین علیهالسلام ابتدا باید گفت که بیشک امامان نیازی به عزاداری ما انسانها ندارند. آنها در دنیا وظیفه خود را انجام دادند و در قیامت نیز از جایگاه بلندی برخوردار هستند؛ ولی اینکه ما برای آنها عزاداری میکنیم، علتهایی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
یک. عزاداری یک دستور از طرف پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام است و بیتردید پیامبر هم دستور را از خداوند گرفته است و چون خداوند به همه چیز، آگاهی دارد و خیرخواه انسانهاست، مصلحت و خیر انسانها را در عزدارای دیده است، ما نیز تعبداً میپذیریم.
دو. عزاداری یکی از راههای شناخت امامان به خصوص امام حسین علیهالسلام میشود.
سه. در پرتو عزاداری است که انسان با اهداف امام حسین علیهالسلام آشنا میشود و خود را با مشکلات روزگار و دشمنان خود، آماده میکند.
چهار. دشمنشناسی یکی دیگر از آثار عزاداری بر امام حسین علیهالسلام است.
پنج. عزاداری باعث زنده نگه داشته شدن امر به معروف و نهی از منکر میشود.
شش. انسان در پرتو عزاداری، روحیه شهادتطلبی، حقیقتجویی، مبارزه با طاغوت و ظالمان، زیر بار ظلم نرفتن و... را در خود زنده نگه میدارد.
هفت. با برپایی عزاداری، انسان با انبوهی از معارف دین، اسلام و امامان علیهمالسلام آشنا میشود.
هشت. برپا کردن عزاداری، نوعی اعلام وفاداری و تجلیل از امام حسین علیهالسلام است؛ زیرا عزاداری یکی از شعائرالله است که خداوند دستور داده است که آن را بزرگ و با عظمت بشمارید.[حج: 32]
عزاداری همچنین آثار فراوان دیگری همچون ترک گناه، دمیده شدن روحیه امید در زندگی، جلوگیری از افسردگی و ... را در پی دارد.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/4433
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
نماز وحشت یا نماز لیلةالدفن یا نماز شب اول قبر، یکی از نمازهای مستحبی است که معمولا مؤمنان برای کسی که از دنیا رفته است، میخوانند.
زمان این نماز، همان شبی است که از دنیا رفته و به خاک سپرده میشود. این نماز اگر بین نماز مغرب و عشا خوانده شود، بهتر است.
حال اگر کسی از دنیا برود و تا مدتها کسی نداند، این تکلیف از آنها ساقط میشود؛ حتی نماز میت که واجب است نیز از آنها ساقط است؛البته حکم تا زمانی است که بدانند که از دنیا رفته است.
زمانی که معلوم شد از دنیا رفته است، ابتدا باید نماز میّت برایش بخوانند (اگر تا به حال کسی برایش نخوانده است) و سپس میتوانند رجاءً (به امید ثواب) نماز شب اول قبر نیز برایش بخوانند.
نکته: قبر در بسیارى از روایات به معناى برزخ است و منظور از فشار قبر یا سؤال و جواب نکیر و منکر در شب اول قبر، شب اول انتقال انسان از این دنیا به عالم برزخ است، حال اگر کسی از مردن دیگری آگاهی پیدا نکند، این امر به زمان علم منتقل میشود.
نتیجه اینکه اول شبى که انسان از دنیا رفته است، شب اول قبر (برزخ) او به حساب مىآید، در نتیجه اگر کسى را حیوانات درنده بخورند یا در دریا غرق شود و... از شب اول قبر، معاف نمىشود.
نکته مهم: این مطلب که قبر به معنای برزخ است، با خواندن نماز لیلة الدفن [شب اول قبر یا شب اول دفن] منافات ندارد؛ زیرا اینگونه روایات ناظر به جنبههای حداکثری حوادث است؛ غالب انسانهایی که از دنیا میروند، با فاصله کوتاهی به خاک سپرده میشوند و شب اول دفن آنها با شروع عالم برزخ یکی میشود.
بنابراین اگر بین زمان مرگ فرد و روز دفن کردن وی، مدتی فاصله بیفتد، مثلا در دریا غرق شود، یا از شهری به شهر دیگر منتقل شود و... این نماز را باید تا هنگام دفن میت به تاخیر بیندازید تا در زمان مقرر خوانده شود.(امام خمینی، توضیح المسائل، 1387ش، ص100، مسئله 640). در مورد شخص غریق نیز همانگونه که گفته شد، هرگاه مطلع شدیم، میتوانیم آن را به امید ثواب بخوانیم.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/274209
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
حضرت علی علیهالسلام فرزند حضرت ابوطالب و مادرش فاطمه فرزند اسد است؛ ولی حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرزند حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و مادرش حضرت خدیجه علیهاالسلام است؛ بنابراین حضرت علی با حضرت فاطمه علیهماالسلام، از دو خانواده بودند.
دوم اینکه بزرگ شدن حضرت علی علیهالسلام در خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، دلیل بر این نیست که آنها با هم محرم شوند و یا خواهر و برادر باشند؛ زیرا محرم شدن شرائط خاص خودش را دارد؛ بنابراین میتوانند با هم ازدواج کنند.
سوم اینکه حضرت علی علیهالسلام در خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، تمام مسائل شرعی را رعایت میکرد؛ مسائل محرم و نامحرم، مسائل نگاه و آداب اسلامی را موبه مو رعایت میکرد؛ زیرا هر دو معصوم بودند و از هر گونه گناه و خطا و اشتباهی خود را دور میکردند.
متأسفانه برخی از بچههای امروز، به دلیل ناآگاهی از آداب و اخلاق اسلامی، خواسته یا ناخواسته با رعایت نکردن اخلاق اسلامی، مرتکب برخی گناهان میشوند و خود را گرفتار و آخرت خود را خراب میکنند.
بنابراین هیچ اشکالی ندارد که کسی در خانه دیگری زندگی کند و با رعایت آداب اسلامی، بزرگ شود و با دختر آن خانواده نیز ازدواج کند.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/2842
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم و با عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ابتدا باید گفت که بله! غالب این وقایع در بسیاری از منابع اهل تسنن وجود دارد.
علمای اهل سنت نسبت به وقایع شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها دو دستهاند:
بعضی از آنها متعصب بودند و هیچ نقل تاریخی که از فضائل اهل بیت علیهمالسلام و یا مصائب حضرات معصومین بوده است را در کتاب خودشان نقل نکردهاند و اگر هم نقل کردهاند، به چند شکل سعی داشتند آن را کمرنگ کنند:
یک. گاهی سند آن را تضعیف میکردند؛
دو. گاهی راوی را به شیعه بودن متهم میکردند؛
سه. در مواردی متن روایت را به گونه دلخواه خودشان تفسیر میکردند؛
چهار. در برخی نقلها نیز با مشابه سازی روایات و جعل روایت، آن را در لابلای انبوهی از روایات جعلی قرار میدادند که از نگاه خواننده مخفی باشد؛ هر چند گاهی ناخواسته مواردی را تصریح کردهاند.
دو. علمایی که بدون تعصب، تاریخ و روایات و وقایع شهادت حضرت زهرا را نقل کردهاند. اینها نیز دو دستهاند:
یک دسته کسانی که فقط به نقل وقایع اکتفا کردهاند و هیچگونه توجیح و توضیحی ندادهاند.
دو. دسته دیگر کسانی که بعد از نقل وقایع، سعی در توجیه آنها داشتند.
هرچند علمای اهل تسنن، امروزه سعی دارند که از اساس، چنین وقایعی را افسانه جلوه دهند.
برای مطالعه منابع اهل تسنن در مورد وقایع حضرت زهرا سلاماللهعلیها به لینکهای زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/book/99002
https://btid.org/fa/news/194590
https://btid.org/fa/news/58859
https://btid.org/fa/book/88569
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
اگر منظور از «کتاب باز کردن» استخاره با قرآن باشد، اشکالی ندارد که البته بعید است که این مورد باشد؛ ولی اگر مراد کتاب باز کردنی است که بین برخی از عوام، مرسوم شده است، باید بدانید که اکثر کسانی که وارد این مسیر میشوند، شیادانی هستند که به دنبال سودجویی هستند و نمیتوان با اغلب این افراد اعتماد کرد؛ هر چند اگر کسی که اهل این کار باشد و از نظر معنوی و علمی مورد اعتمادی باشد، میتوان به او اعتماد کرد.
همچنین باید بدانید که معصومان علیهمالسلام ما را از مراجعه به افراد ساحر و کاهن نهی کردهاند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «مَنْ تَکَهَّنَ اوْ تُکَهِّنَ لَهُ فَقَدْ بَرِءَ مِنْ دِینِ مُحَمَّدٍ؛ [وسائل الشيعه، ج 17، ص149] «کسى که کهانت و پیش گویى کند و یا نزد پیشگو برود، از آیین اسلام برایت و بیزارى جسته است».
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مَنْ مَشى الى ساحِرٍ اوْ کاهِنٍ اوْ کَذّابٍ یُصَدِّقُهُ فیما یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِما انْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ»؛[وسائلالشیعه، ج17، ص150] «کسى که به سراغ جادوگر، یا پیشگو، یا آدمهاى دروغگویى که از آینده خبر مىدهند، برود و گفتار آنها را تصدیق کند، نسبت به قرآن مجید کفر ورزیده است».
در گذشته به خاطر اینکه بیشتر مردم سواد کافی نداشتند، برای نوشتن دعا نزد اشخاص باسواد میرفتند. به مرور زمان آنها با عنوان دعانویس، شناخته میشدند؛ ولی امروزه بسیاری از آنان، فاقد وجاهت و سواد کافی هستند و به جای دعاهایی که از اهلبیت علیهمالسلام رسیده است از طلسم و جادو استفاده میکنند.
بنابراین مراجعه به این افراد کار صحیحی نیست؛ مگر اینکه کسی باشد که از نظر دینی و ایمانی مردی شناخته شده و مورد احترام بزرگان دین باشد.
هرچند اصلا نیازی به این کار نیست؛ زیرا اولا کسی به این آسانی، سحر و یا جادو نمیشود؛ دوم اینکه اگر کسی آداب اسلامی و دینی را رعایت کند و اذکاری مانند آیت الکرسی را بخواند و ملزم به خواندن چهار قل[کافرون، اخلاص، فلق، ناس] باشد، گرفتار سحر و جادو نخواهد شد.
نکته: وجود مشکلات، سختیها، مریضیها، گره افتادن به کارها و... در زندگی کسی نشانه سحر و جادو شدن نیست؛ علتهای فراوان دیگری دارد که باید بررسی شود.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/261224
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
نماز یک عبادت است و عبادت یک امر فطری برای هر انسانی میباشد و از ابتدای آفرینش انسان تا روز قیامت، همه انسانها فطرتا نیازمند عبادت خداوند میباشند.
خداوند برای رفع این نیاز، نماز را تشریع کرده است؛ هر چند شکل ظاهری این نماز [عبادت] در آیینهای مختلف فرق میکرد؛ ولی همه آنها عبادت است.
نکته: شکل ظاهری نمازها در آیینهای قبل به طور مشخص برای ما معلوم نیست؛ ولی در قرآن و روایات و کتب همان آیین مطالبی را میتوان یافت که با نماز ما مشترکاتی داشته است.
نماز در آیین یهود
خداوند حضرت موسي عليهالسلام و برادرش را مأمور به برپایی نماز میکند.[طه: 41 و یونس: 87] در روايات از نماز به عنوان پيمان محكم در آيين يهود ياد گرديده است.[تحف العقول، ص492]
گونه بر خاک گذاشتن
در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام میتوان نوع نماز حضرت موسی را مشاهده کرد. ایشان میفرمایند که خدا موسی علیهالسلام را خطاب قرار داده و به او فرمود: «يَا مُوسَى إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّيْكَ عَلَى التُّرَاب؛ «ای موسی هنگامی که نماز میخوانی، گونهات را بر خاک میگذاری».
یهودیان نیز امروزه نماز را به سبكي خاص خود انجام ميدهند و براي آن مقدماتي مانند رعایت عدم جنابت، تمیز بودن لباس از پلیدی و دست و صورت و... قائل هستند. ایشان حتی به صورت جماعت نیز نماز میخوانند. [وسايل الشيعه، ج1، ص170 و گنجينه تلمود، ص 103. کتاب اشعياء نبي باب 5 آيه 2. . کتاب ارمياء نبي باب 12 آيه 4]
نماز در آیین مسیحیت
خداوند در قرآن کریم حضرت مسیح را نیز به اقامه نماز سفارش میکند.[مریم: 31]
قاموس كتاب مقدس، نماز در مسيحيت چنين معنا ميكند: «مقصود از نماز، گفت و گو كردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتياجات و اظهار تشكر و امتنان براي الطاف و مراحم حق تعالي ميباشد. در نمازی که حضرت مسيح به حواريون ياد داد، وضعيت نمازگزار مهم نيست و فرقي ندارد كه نمازگزار ايستاده يا نشسته باشد، در حال سجده يا ركوع و چشمانش بسته يا باز باشد.[قاموس کتاب مقدس، جيمز هاکس ص384]
نماز در زرتشت
نماز زرتشتيان بسيار شبيه نماز مسلمانان بوده است كه در پنج نوبت بايد همراه با دعاهاي مخصوص ادا شود. همچنين مقدماتي براي انجام اين مراسم عبادي دارند كه به مقدمات نماز در اسلام بيشباهت نيست. در كتاب ديانت زرتشتي آمده است: «زرتشتي ها هر 24ساعت را به 5 دوره يا گاه تقسيم ميكنند و آداب مذهبي تابع اين «پنج گاه» است. بر هر زرتشتي مومن فرض است كه در هر يك از پنج دوره، ادعيه و مناجاتهاي خاص بخواند.[آيين مزديسني، ص41، ديانت زرتشتي مقاله از مري بويس، ص155]
به هر حال اصل نماز در ادیان ابراهیمی وجود دارد؛ ولی شکل آنها متفاوت بوده است؛ هر چند شکل آن برای ما معلوم نیست و این اعمالی که امروزه ادیان میخوانند تقریبا مشابه همانهاست.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/123248
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ابتدا باید دانست که قرآن کریم نور است و علم و حکمت الهی در آن تجلی کرده است؛ بنابراین همه آیات آن بر اساس حکمت نازل شده و هرکدام سر جای خودش وجود دارد.
نکته دوم اینکه عقل قاصر انسان، حکمت چینش آیات، تعداد آیات و همچنین چرا از حضرت موسی مثلا بیشتر سخن گفته و از پیامبر دیگری کمتر و... را نمیتواند درک کند؛ هر چند بزرگان برای هر کدام از این موارد، نکاتی را بیان کردهاند. البته در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.
نکته سوم اینکه بیان سرگذشت پیامبران علیهمالسلام در قرآن کریم، صرف بیان داستان و آشنایی با آنها نیست؛ بلکه برای عبرت گرفتن برای زندگی بهتر برای آیندگان است.
اما درباره حضرت موسی علیهالسلام باید به چند نکته دقت داشت:
یک. قوم یهود از سر سختترین دشمنان مؤمنان هستند و سرگذشت آنان برای مسلمان مهم است.
دو. قوم یهود (بنیاسرائیل)، قومی بودند که خداوند نعمتهای زیادی در اختیار آنان گذاشت؛ حتی آنان را از سفرههای بهشتی و آسمان بهرهمند ساخت؛ ولی قدردان نبودند.
سه. آنان قومی بودند که خداوند پیامبران فراوانی میان آنان فرستاد و چندین مرتبه آنان را نجات داد؛ ولی با لجاجت تمام پیامبران را انکار کرده و بسیاری از آنان را به قتل رساندند.
بنابراین خداوند از جهت فرستادن تعداد زیادی از پیامبران در بین آنها، فضیلت و برتری دادن آنها، نجات دادن از دست دشمنان به چند نوبت و فراوانی نعمتهای دنیایی و... به آنان توجه کامل داشت؛ ولی آنان با سرسختی و لجاجت، عالمانه و عامدانه سرپیچی کردند، پس بیشترین عبرتها را از این قوم باید گرفت.
چهار. وجود دشمنی مانند فرعون که او نیز از سرسختترین دشمنان حضرت موسی علیهالسلام بوده تا جایی که خود را خدا میخوانده است و نوع رفتار و برخورد مردم با فرعون (پذیرفتن فرعونیت او ... ) و نوع برخورد حضرت موسی با او و... همه اینها برای ما میتواند عبرت و درس زندگی باشد.
پنج. شاید بتوان از این آیه به خوبی علت تکرار داستان حضرت موسی و ... را فهمید: «إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا؛ «ما پیامبری به سوی شما فرستادیم که گواه بر شماست، همانگونه که به سوی فرعون رسولی فرستادیم». در آیه به روشنی به این نکته تصریح میکند که هدف پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله، هدایت شما و نظارت بر اعمال شماست، همانگونه که هدف حضرت موسی هدایت فرعون و فرعونیان و نظارت بر اعمال آنها بود.[تفسیر نمونه]
این آیه به دو نکته اشاره دارد:
یک. به وجود افراد فرعونصفت در امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله که خود را منافقانه در بین مؤمنان جای دادهاند.
دو. وجود یک فرعون در باطن همه انسانها که اگر مهار نشود؛ همانند فرعون زمان حضرت موسی علیهالسلام خواهد شد.
بنابراین تکرار داستان حضرت موسی علیهالسلام داستانهای عبرتانگیز و درسهایی برای زندگی وجود دارد.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/111725
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
خداوند موجودات مختلفی آفریده است. از جمله این مخلوقات انسان و جن است که با یک روحیه لطیفتری آفریده شده است و هدف از آفرینش آنان را نیز عبادت معرفی کرده است.(ذاریات، آیه59)
جنّها نیز به دو دسته کافر و مسلمان تقسیم میشوند و بیتردید جنّهای مسلمان هرگز بدون اجازه وارد زندگی کسی نشده و به کسی نیز ضرر وارد نمیکنند و تنها جنّهای غیر مسلمان هستند که به خود اجازه اذیت دخالت در زندگی دیگران میدهند، البته این دخالت نیز بدون دلیل نیست؛ زیرا آنان نیز تا زمانی که از طرف انسان راه باز نشود، وارد زندگی کسی نمیشوند.
بنابراین اگر انسان مسائل بهداشتی را رعایت کند، هرگز جنّی در زندگی او دخالت نخواهد کرد؛ مسائلی مانند تمیز و منظم بودن محل زندگی، رعایت بهداشت شخصی، جاروب کردن خانه، جا نگذاشتن ظروف کثیف در شب، رعایت مسائل اخلاقی، ارتباط برقرار نکردن با کسانی که مشکوک به شیادی هستند و...
بنابراین جواب آری است؛ ولی نه برای هر کسی، برای کسانی که زمینههای ورود جنّ را به زندگی خود باز میکنند.
و همچنین میتوانند در وجود انسانی نیز وارد شوند و به عبارت امروزی جنّزده شوند که دارای خصوصیاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
یک. دوری و نفرت از شنیدن اذان و یا قرآن و...؛
دو. بیهوشی یا تشنجهای ناگهانی؛
سه. دیدن خوابهای پریشان و ترسناک؛
چهار. تنهایی و گوشهگیری و انجام کارهای عجیب و غریب؛
پنج. صداها و حرفهای شیطانی از خود در آوردن و... .
نکته مهم: اگر کسی همه اینها یا برخی از این موارد را داشت، باز نمیتوان او را جنّزده نامید؛ زیرا مورد اول در انسانهای منکر خدا و دین نیز وجود دارد و موارد دیگر نیز در برخی از انسانهای مریض با بیماریهای مختلف نیز وجود دارد؛ بنابراین تشخیص آن مقداری مشکل است.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/4285
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
اول باید گفت که هرگز ناامید نباشید؛ زیرا ناامیدی از هر گناهی بدتر است و عقوبت آن نیز از هر گناهی سنگینتر است؛ علاوه بر اینکه مطابق مجموع روایات و آیات، زندگی انسان به امید میگذرد.
دوم. هرچند علم اعداد و محاسبه ابجد، علم صحیحی است؛ ولی هرگز به عنوان علت تامّه نیست؛ زیرا بسیاری از افراد بودهاند که محاسبه اسم آنها، صحیح درآمده است؛ ولی بدبخت شدهاند و برعکس.
بنابراین اگر بر فرض محاسبه اسم کسی با اسم مادرش، خوب نبود، نباید دلیل بر ناامیدی باشد.
سوم. سفارش اهلبیت علیهمالسلام نیز بر این است که اسم نیکو برای فرزندانتان انتخاب کنید.«یا عَلیِ! حَقُ الْوَلَدِ عَلَی ْوالِدِهِ اَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَاَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صالِحاً؛ «ای علی! حق فرزند بر پدرش این است که اسم نیکو برای او انتخاب کند و خوب او را تربیت کند و او را به کاری شایسته گمارد».[وسائل الشیعه، ج21، ص389]، پس اگر اسم شما و مادر شما از اسامی خوب و معنادار است؛ هرگز نگران نباشید و به این محاسبهها اعتماد نکنید.
چهار. بیشک اسامی مقدس و به خصوص اسامی اهلبیت علیهمالسلام، موجب بلا و گرفتاری نخواهد بود؛ بلکه از بسیاری از بلاها و گرفتاریها جلوگیری میکند بدون اینکه ما متوجه آن شویم.
صدها علت برای گرفتاریها و بلاها وجود دارد، یکی از جزئیترین آنها اسم است. ریشههایی مانند: انواع و اقسام گناهان، حقالناسها، کینهها، خیرخواهی نکردنها، دلسوزاندنها حتی با یک نگاه، نوع انتخابها، نوع رفتارها و... تمام اینها به طور مستقیم در بلا و گرفتاری اثر دارد. لذا ما باید تمرکز خود را بر حل این امور بگذاریم و خود را با مسائلی همچون ابجد اسم، مشغول نکنیم. نکته آخر اینکه بسیاری از این افراد که در حال حاضر به علوم غریبه میپردازند و ادعاهای فراوانی را مطرح میکنند، شیادانی هستند که به دنبال جلب توجه و کسب ثروت هستند؛ پس ذهن خود را با سخنان این افراد آلوده نکنید و با توکل بر خدا به حل مشکلاتتان بپردازید.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://btid.org/node/208111
صفحهها