سلام و احترام
هرچند از سن خود و همسرتان و میزان تحصیلاتی که دارید و اینکه چند سال است ازدواج کردهاید چیزی بیان نفرمودید اما ممنون میشویم بفرمایید علت مخالفت شما با چادر چیست؟ آیا واقعاً برای شما امکان ندارد خود را مزیّن به پوشش برتر چادر نمایید؟
البته باید دقت داشته باشید که مخاطب ما در حال حاضر شما میباشید و شما هستید که به ما مراجعه کردهاید و اگر همسرتان مراجعه کننده بودند حتما نکات دیگری را مطرح میکردیم ولی از شما میخواهیم اگر واقعاً برایتان مقدور است خود را به چادر زینت ببخشید و مطمئن باشید با این کار میتوانید پایههای زندگی خود را مستحکم کرده و عشق و علاقه را در محیط خانه حاکم و به وصیت بسیاری از شهدا عمل کنید.
البته چنانکه آمد پیرامون خصوصیات شما و همسرتان هیچ اطلاعی نداریم و همین سبب خواهد شد نتوانیم راهنمایی جامعی را داشته باشیم اما باز هم تاکید میشود مطمئن باشید اگر بتوانید به درخواست همسرتان جامه عمل بپوشانید، عشق ایشان به شما افزوده و برکات زیادی را انشاءالله وارد زندگیتان خواهید نمود.
با آرزوی خوشبختی برای شما.
سلام و احترام
ممنون میشویم بفرمایید روش آشنایی شما با ایشان چگونه بوده است و چه نکات مثبتی را در ایشان دیدهاید که بعد از گذراندن دوران عقد (آنهم به مدت ۴ سال که زمان تقریبا زیادی جهت بررسی و شناخت ویژگی های طرف مقابل است) حاضر شدهاید با ایشان ازدواج کنید.
همچنین بفرمایید منظورتان از اینکه همسرتان به شما محبتی اصلا نداره چیست؟ آیا شده تا به امروز برخورد تندی با شما داشته باشند؟ یا صرفاً آنچه شما را آزار میدهد این است که جملات عاطفی نسبت به شما به کار نمیبرند ولی به سایر نیازهای شما توجه لازم را دارند.
به هر حال فرق بسیار است بین همسری که صرفا ابراز علاقه نمیکند با مردی که به صورت روحی و جسمی به همسرش آزار نیز میرساند.
اما در هر صورت از شما میخواهیم به این نکته توجه داشته باشید که بسیاری از مردان متاسفانه تصوّرشان این است که من با عمل خودم ابراز عشق میکنم و لازم نیست به زبان بیاورم یا کار عاطفی انجام بدهم و همینکه صبح تا شب دنبال درآوردن یک لقمه نان هستم و به خواستههای مادّی خانوادهام تا حد توان رسیدگی میکنم کافی است و باید آنها خودشان بفهمند که من آنها را دوست دارم!
هرچند تاکید میشود این طرز تفکر اشتباه است اما بسیاری از آقایان چنین تفکری را دارند و البته بسیاری از خانمها نیز از همین بابت ناراحت و شاکی هستند.
لذا از شما میخواهیم اولا برداشت بدی از عدم ابراز محبت همسرتان نداشته باشید و در مرحله بعد از شما میخواهیم از خود همسرتان علت را جویا شوید و به او مهربانانه بگویید که احتیاج به ابراز محبت دارید.
نکته دیگر اینکه از شما میخواهیم به این مطلب توجه داشته باشید که نباید به اصطلاح با خودخوری و ریختن ناراحتیها درون خود، خودتان را از همسرتان دور کنید و در ابراز محبت نسبت به ایشان کم بگذارید، چون این کار میتواند به پیچیده شدن مسئله کمک کند.
سعی نمایید با محبّت مدیریت شده، حاکمِ قلبِ همسرتان باشید و از این طریق او را متوجه خود کرده و به آنچه میخواهید برسید.
در پایان خوشحال خواهیم شد در صورت صلاحدید به سوالات مطرح شده در ابتدای این پاسخ، جواب داده تا امکان بررسی بهتر مسئله فراهم شود.
برایتان آرزوی موفقیت داریم.
سلام مجدد
آنچه بیان کردید یقیناً مطلوب نبوده اما مهم این است که ریشه رفتاری ایشان مورد بررسی قرار بگیرد.
آیا تا به حال شده که علت را از خود دخترتان جویا شوید و از او بپرسید چرا این کار را انجام داده و مثلا اگر پولی را برداشته آیا به آن پول احتیاج داشته یا علت دیگری سبب شده که چنین اقدام خاصی را انجام دهد؟
تاکید میشود آنچه مهم است این میباشد که ببینیم ریشه رفتارهای او چیست و بر اساس همان مدیریت لازم صورت بگیرد.
از باب نمونه بعضی وقتها که چنین رفتارهایی را ما از برخی نوجوانان و جوانان شاهد هستیم، بعد از بررسی مشخص میشود ریشه رفتاری فرد موردنظر خود تحقیربینی بوده است، به طوری که احساس میکرده برای رسیدن به یک امتیاز، باید از طریق روشهای غیر معمول اقدام کند تا اسباب جلب توجه یا رسیدن به خواستههایش را برای خود فراهم آورد در هر صورت تا وقتی با خود دخترتان صحبت نشود امکان بررسی کامل مسئله فراهم نخواهد بود.
لذا از شما میخواهیم اسباب مراجعه حضوری ایشان به یک مشاور را فراهم آورده و یا حداقل سوالاتی که پیش از این مطرح شد را از ایشان مهربانانه پرسیده و به ما اطلاع دهید، همچنین لطفاً بفرمایید این رفتارهای اشتباه چند دفعه در طول ماه یا سال اتفاق میافتد تا امکان بررسی بهتر مسئله فراهم شود.
موفق باشید.
سلام و احترام
از سن همسرتان یاد کردید اما از سن و میزان تحصیلات خود چیزی در متن سوال درج نفرمودید ولی در هر صورت از شما میخواهیم به این نکته توجه داشته باشید که باید ریشههای عصبانیت همسرتان را شناسایی و مدیریت صحیحی را نسبت به آن انجام دهید.
هرچند بیان نکردید معمولاً همسرتان در چه موضوعاتی عصبانی میشود اما بدانید راهکار موفقیت شما این است که اجازه ندهید زمینههای تحقق عصبانیت اتفاق افتاده و شرایط را به سمت عصبانی شدن همسرتان پیش ببرد چراکه یقیناً پیشگیری بهتر ازدرمان است.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که بر فرض تحقق عصبانیت برای همسرتان، از عواملی که میتواند تشدید این عصبانیت را فراهم آورد خودداری کرده و اسباب فراهم شدن آرامش را مهیّا نمایید.
گاهی اوقات پافشاری روی برخی خواستهها و یا بیان بعضی توقعات شاید حتی بهجا اسبابی باشد برای تشدید ناراحتی و حتی سرایت پیدا کردن آن به مسائل دیگر، لذا لازم است این موارد به خوبی مدیریت شود.
بیان کردید "یه اخلاق خیلی بدشون خسیس بودنشه، اصلا بهم پول نمیده همیشه سر پول ندادنش بحثمون میشه اصلا درست نمیکنه اخلاقشو نمیدونم چیکار کنم؟؟؟ وقتی میخوام چیزی تهیه کنم یا کلاسی چیزی برم میگه من پولشو ندارم خودت داری برو یا انجام بده، نداری نرو..." هرچند از نوع شغل و میزان درآمد همسرتان چیزی بیان نکردید منتها باید توجه داشت معمولا خساست را انسانها اینگونه معنا میکنند که شخصی پولی را داشته باشد اما از انجام کار و یا خرید وسیلهای ضروری خودداری کند، حال آیا این تعریف را برای همسرتان میتوان به کار برد؟
یعنی ایشان درآمدی بیشتر از مخارج طبیعی زندگی دارند اما با این حال برای کلاس رفتن شما که امری فوق العاده ضروری محسوب میشود و نمیتوان مطلقا آن را ترک کرد و ایشان نیز ضرورت کلاس را میدانند از دادن پول خودداری میکنند، یا اینکه درآمد ایشان کم است و یا به هر دلیلی ضرورت کلاس رفتن شما را متوجه نشدهاند؟
اگر ماجرا به این صورت باشد که واقعاً درآمدی ندارند و زندگی را به سختی دارند مدیریت میکنند، نمیتوان ایشان را واقعاً سرزنش کرد.
اما اگر به هر دلیل به اندازه کلاس شما پول دارند و ضرورت کلاس شما نیز فوقالعاده زیاد است و ایشان هم میتوانند با مدیریتی که خواهند داشت پولی را به شما در این راستا بدهند، شاید چنان که آمد ضرورت کار شما را متوجه نشده باشند، که در این صورت شما میتوانید به صورت مهربانانه و منطقی اهمیت این کلاس را به ایشان تفهیم نمایید تا همراهی لازم را با شما داشته باشند.
البته با توجه به اینکه ما نسبت به موقعیت شغلی و درآمدی ایشان و همچنین اصل ضرورت کلاسهای شما اطلاع دقیقی نداریم، نمیتوانیم به صورت کامل راهنمایی داشته باشیم که در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری را ارسال نمایید.
در هر صورت برای شما آرزوی موفقیت داریم.
سلام و احترام.
فرازهایی در متن سوال شما قابل توجه است منجمله اینکه فرمودید هیچ حرف خصوصیای در خانه نمیتوانید داشته باشید و بلافاصله ذکر کردید آنها(احتمالا خانواده همسرتان) همیشه طرف شوهرتان را میگیرند، اما این سوال مطرح میشود که دقیقا منظورتان از صحبتهای خصوصی چیست و خانواده همسرتان در چه موضوعاتی طرف ایشان را میگیرند.
همچنین به این مطلب اشاره کردید که همسرتان همیشه دعوا دارد و اقدام به ناسزاگویی میکند، هرچند این رفتار یقینا قابل توجیه نبوده و بددهنی و دعوا از امور ناپسند محسوب میشود، اما بیان نکردید که سر چه مسائلی معمولاً اختلاف بین شما و ایشان ایجاد میشود و قبل از این که همسرتان اقدام به توهین و فحاشی کند چه چیزی بین شما و ایشان گذشته است.
بیشک دانستن این گونه موارد ما را در ارائه راهنمایی بهتر کمک خواهد کرد.
البته نقش شنیدن صحبتهای ایشان را نیز در مسیر حل مسئله نمیتوان انکار کرد. حتماً تصدیق خواهید کرد یک طرفه نمیتوان در اختلافات، برداشت صحیحی را از ماجرا داشت و طبیعتاً با توجه به ابهامات متعدد، حل مسئله سخت خواهد شد.
لذا در درجه اول پیشنهاد میدهیم حتماً شرایط را برای مراجعه خود و همسرتان به صورت حضوری به نزد مشاوری آگاه فراهم آورده و مسئله را از طریق یک جلسه حضوری و در کنار هم پیگیری نمایید.
علاوه بر نکته بالا از شما میخواهیم باور داشته باشید که نوع رفتار شما در چگونگی رفتار همسرتان تاثیرگذاری مستقیم خواهد داشت!
مطمئن باشید برخوردهای سرد و یا واکنش متقابل به مثل شما در امور نامطلوب، بر رفتارهای همسرتان تاثیر منفی خواهد داشت و از آنسو محبت مدیریت شده شما میتواند بر رفتار ایشان تاثیر مثبت داشته باشد.
در این رابطه توجه به این آیه شریفه خالی از لطف نخواهد بود که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ [فصلت/ ۳۴] هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!»
پس سعی نمایید راهکار محبت و مدیریت عاطفه را به نحو کاملی استفاده کرده تا بتوانید بر قلب ایشان تسلط پیدا کنید، آن موقع مطمئن باشید به خواستههایی که دارید بهتر خواهید رسید.
برایتان آرزوی موفقیت داریم.
با سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
از توجه و همراهی شما نهایت سپاس و قدر دانی را دارم
ذهن به خودی خود دوست دارد مانند یک طفل بازیگوش دائم به این سمت و آن سمت رفته و هر لحظه ای به مساله ای بپردازد. گاهی هم سر راه هر موضوعی را به میل خود دید، در خود جای میدهد. لذا لازم است بعد از شناخت این طفل گریز پا، مهار و کنترل او را در دست و هر جایی که صلاح میدانید و لازم است مشغولش کنید.
در طی این روزهایی که قرار است شما یک مربی و مدیر برای ذهنتان باشید، لازم است شناخت دقیق و کافی از خودتان و توانمندی هایتان داشته باشید. نقاط ضعف و قوتتان را بشناسید و از اخلاق های مثبت و منفی خودتان یک لیست کاملی داشته باشید. مهارت خودآگاهی در این زمینه به شما کمک های زیادی میتواند داشته باشد.
در قدم بعدی با توجه به مطلب قبل، شما خواهید توانست به افکار بد و غلط در مقابل فکرهای خوب و مثبت پی برده و آنها را تشخیص دهید. بله تا شما بدی یک فکر را ندانید نمیتوانید وارد این مرحله شوید. تمرکز روی یک فکر مثبت و خوب، گذر و نادیده گرفتن و یا پرداختن حداقلی به یک فکر آسیب زننده، تمرینی خواهد بود که در این قسمت انجام خواهید داد. پس ابتدا بشناسید و بعد به همان میزان به آن بپردازید.
داشتن حس خوب بعد از رسیدن به یک موفقیت، بله حتی یک موفقیت، وقتی توانستید در یک مرحله به سادگی و راحتی از پرداختن به یک مساله ی پیش پا افتاده و غیر ضروری عبور کنید حتما به خودتان امتیاز داده و سعی بر ادامه ی این روند و تشویق خودتان داشته باشید.
برای هر فکری یک فرآیند چند ثانیه ای ترسیم کنید و وجود این برخورد، فکر، واکنش و رفتار را بررسی کرده و نتیجه های مثبت و منفی آن را برای خودتان تصور کنید. به چه دردتان میخورد و در چه مواردی میتوانید از آن بهره ببرید؟ با این تکنیک شما به راحتی از شر افکار مزاحم خلاص شده و زمان و انرژیتان را بیهوده صرف نخواهید کرد.
بله درست است، نه تنها شما بلکه هر فردی ممکن است افکار مزاحمی داشته باشد که باید آنها را مثل وسایل دست و پا گیر یک انباری مرتب و منظم کرده و آنها را ساماندهی کند.
در پایان هر زمانی احساس کردید اخلاق گذشته که نتوانسته شما را موفق و به آرامش برساند، به سراغتان آمده، حواله ی زمان دیگری داده و روزانه برای افکار مزاحم یک مدت محدود و معینی را تعیین کرده تا نخواهند هر زمانی به شما سربزنند. البته باز هم تاکید میکنم، مساله ی خودآگاهی و شناخت افکار بسیار مهم است.
اینکه شما بتوانید یک فکر را خوب و مثبت ارزیابی کرده و به آن بها بدهید و در مقابل بتوانید افکار منفی که به یک رفتار بد و اشتباه تبدیل میشود را شناسایی و از آن فاصله بگیرید، مقدمه ی همه ی راهکارهای فوق محسوب میشود.
موفق باشید.
سلام و احترام
با توجه به قوانین این مرکز متاسفانه امکان معرفی و تبلیغ فرد خاصی را نداریم و البته از شهر سکونت شما نیز بیاطلاع هستیم.
منتها برای ارائه راهنمایی اجمالی و تشخیص اینکه ایشان به روانکاو احتیاج دارد یا خیر نیز عبارت شما نسبت به دخترتان مبنی بر دست زدن او به وسایل دیگران و برداشتن آن مبهم است و مشخص نفرمودید دخترتان به چه وسایلی دست میزند و همچنین منظورتان از برداشتن، آیا این است که مثلا وسیلهای را مخفیانه برداشته و به خانه خود میآورد یا صرفا از باب کنجکاوی به وسایل دست زده و میخواهد آنها را ببیند؟
یقیناً تفاوت بین حالتهای گفته شده بسیار است و نوع ارائه راهنمایی برای آنها کاملاً متفاوت خواهد بود.
همچنین بیان نفرمودید چند فرزند دارید و پیشینه رفتاری و تعاملات دخترتان در دوران کودکی و دوران تحصیل به چه صورت بوده است.
ممنون میشویم نکات ذکر شده را توضیح بفرمایید و همچنین بیان نمایید که آیا در خانواده شما افرادی هستند که دچار وسواس فکری و یا عملی باشند یا خیر، تا امکان ارائه راهنمایی فراهم شود.
در هر صورت از شما میخواهیم از برخوردهای تُند که ممکن است اسباب تحقیر ایشان فراهم شود و یا چنین برداشتی به ایشان دست دهد که شما او را دارید توبیخ میکنید تا حدّ امکان خودداری کنید و به صورت غیرمستقیم علل و ریشههای رفتاری او را شناسایی و در صدد برطرف کردن آن برآیید.
گاهی اوقات جلب توجه یا حس خودتحقیر پنداری ممکن است علت برای این گونه رفتارها باشد که با مدیریت آن بتوانید رفتار ایشان را کنترل نمایید.
در هر حال منتظر توضیحات تکمیلی شما هستیم تا بتوانیم راهنمایی جامعی را ارائه کنیم.
موفق باشید.
صفحهها