چکیده: آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما فقر لایک نداشته باشه. فقر لایک و کامنت، فقر توجه و فقر احساس و فقر فهم و فقر خود دیدن است.
آنچه در فضای مجازی به خصوص شبکههای اجنماعی پرطرفدار همچون فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام، لاین و .... به عنوان مسابقهای نانوشته و ناگفته مطرح است مسابقه در لایک گرفتن و مسابقه در تعداد مخاطب داشتن است. و چه قدر این تب لايكگرفتن در فضای مجازی، گرم و بالاست.
دختران و زنان و مردان و پسران برای هر چه بیشتر لایک جمع کردن و بیشتر کامنت گرفتن چه پستها و چه استاتوسها و چه عکسها و فیلمها را به نمایش و دید عموم نمیگذارند!
اینان اگر در ضمیر ناخودآگاه خود غور کنند، میبینند چه ناگفته، گدایی لایک از دیگران میکنند و چه خود را کم فروختهاند! فروختن خود در برابر یک لایک. بسا بسیار دخترانی که به هوا و هوسِ تعریف و لایک دیگران، عکسهای خود را با بدترین شکل ابتذال، انتشار میدهند و چه خود را کم فرختهای تو ای دختر، تو ای زن، و حتی تو ای مرد!
فروش عفت و حیا و ایمان در برابر تعریف و لایک چند نفر انسان زپرتی! چه بد معاملهایست این معامله!
افسوس و صد افسوس گران!
این افرادِ گدای لایک از زندگی واقعی خود به زندگی مجاز در فضای مجازی روی آوردند. به نظر، دیگر تاریخ مصرف سخن رنه دکارت که میگفت: «من فکر میکنم پس هستم» منقضی شده و الان میگویند: «من لایک میخورم پس هستم»!!! زیرا دنیای مجازی، تمام دنیای واقعی آنها را در برگرفته است. دنیای مجازی را دنیایی یافتند که میتوانند ضعفهای خود را در آنجا بپوشانند و جذابتر شوند به امید اینکه دیده شوند، خوانده شوند و یا مقبول افتند.
گدایان لایک یا گدایان نگاه و توجه، میخواهند عقده خود کم بینیِ خویش را در فضای مجازی جبران کنن غافل از اینکه همش مجاز است نه حقیقت و واقعیت. ﺣﺮفهایشان ﺷﺪﻩ ﭘﺴﺖ و استاتوس؛ ﺩلﺪﺍﺭیهایشان ﺷﺪﻩ ﻻیک، ﻧﻈﺮاتشاﻥ ﺷﺪﻩ ﮐﺎمنت؛ و سرگرمیشان شده چت؛ همش شده مجاز اندر مجاز. و چه بسا که در این مجاز، به دنبال عشق پاک و حقیقی نیز هستند؛ أسف و صد اسف که هدفها هم شده مجازی.
برخی نیز معامله لایک به راه انداختند و میگویند: «لایک کن لایک شی»؛ دیگر، گدایی لایک تا کجا؟!!! بعضیها به گونهای گدایی لایک میکنند که وقتی لایکشان میکنی انگار داری بهشان صدقه میدهی!!! و بقول خود مجازیها که میگویند: «ﻻیک ﮐﺮﺩﻧﺎ ﻫﻢ ﻣﺚِ ﻣﺮﺍﺳﻢ تشییع ﺟﻨﺎﺯﻩ میمونه، ﺑﺎید ﺗﻮ ﻣﺮﺍﺳﻤﺸﻮﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺗﻮ ﻣﺮﺍﺳﻤﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻦ».
مجازیها کسانیاند که جذابیت لایک، مدهوششان کرده و شادیشان شده لایک خوردن!!! وقتی لایکخورشان زیاد باشد گمان میکنند خواهان زیاد دارند و ارضاء میشوند و اگر کم لایک بخورند میپندارند در برابر دیگران، کم دارند.
دیده شدن، لایک شدن و کامنت گرفتن، شده نیاز و حمایت و سرپناه آنها در دنیای مجازی؛ دنیایی که ایدهآل سازیهای او را در دنیای غیر واقعی در برمیگیرد. و چه دردناک است که ایدهآلهای بشر در صفحات غیرواقعی تحقق یابند.
مجازیها، آدمهای تنهایی هستند که تنهایی خویش را با حضور در فضای مجازی پر میکنند و بسا کسانی که گرفتار چالش شرایط فردی یا محیطی خود هستند و از اوضاعشان ناراحت و ناراضیاند و میخواهند چهرهی نوینی از خود بسازند؛ و بهترین راه ساختن، همین دنیای مجازی است که با چینش مفاهیمِ مقبول در دید دیگران، هویتی نو برای خود میسازنند.
میدانید درد کجاست...؟
درد از آنجاست که دلها مجازی شدند
درد برعکس شدن و به قهقرا رفتن و به انحطاط کشیده شدن این انسانهای مجازی است.
درد از اینجاست که:
برهنگی و ابتذال مد شده و "نجابت و حیا" خز...!!
داستان هم از آنجا شروع شد که شما دوست عزیز لایک را بر برهنهها زدید نه به نجیبها!!
خودتان قضاوت کنید کدام یک لایق لایک و تایید هستند...؟؟
و وای و هزاران وای بر آن دختری که "پاکی" و "معصومیت" خود را حرام کوبیدن لایکهای پر "هوس" کند!!!
و داد و فغان از مجاز و مجاز پرستیها!!! و بیداد از فقر و اعتیاد لایک و کامنت که به چه ناهنجارها انسان را سقوط میدهد.
آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما فقر لایک نداشته باشه. فقر لایک و کامنت، فقر توجه و فقر احساس و فقر فهم و فقر خود دیدن است.
استفاده از شبکههای اجتماعی به نیت لایک خوردن، مصداق عقب ماندگی و فقر اطلاعاتی است که معمولا در جوامع جهان سومی به چشم میخورد. منشا آن میتواند آشنایی نداشتن با کارکرد ابزارهای نوین ارتباط جمعی یا حتی خلاءهای روحی نظیر کمبود توجه یا کاهش اعتماد به نفس و... باشد.