مطالب دوستان salehi7815

Portrait de حلما حلما 04 avr, 2016 روزگار دیپلماسی و موشک
پلان اول: مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهدیه بگیرم. کیان: این کار را نکنید امیر مختار: برای چه؟ کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد] پلان دو: عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میروسد. علی علیه اسلام تنها شده. در میان لشکریان قدم میزند. اشک میریزد و ندا میدهد: أین عمار؟...أین عمار؟» عمار کجاست؟ عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد ‌...تا وقتی عمار بود، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست. اما حالا... پلان سه: چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند. حمله فرهنگی... ناتو فرهنگی... شبیخون فرهنگی... همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم... کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» اش به آسمان میرود...اما باز هم فقط نگاه میکنیم. حالا خودش یک تنه به میدان میآید. حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد... برجام دو و سه و چهار... دنیای گفتمان... همه را رد میکند... ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند اما حواسمان نیست. حواسمان نیست که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده... تنها شده... خودش یک تنه به جنگ میرود... کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند روزه ی حضرت آقا، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر، دیگر خودش مجبور است جواب نااهلان را بدهد!!! بماند بقیه اش... فریاد حسین را شنیدیم همه از کوفه به سوی او دویدیم همه رفتیم به کربلا ولی برگشتیم از شمر امن نامه گرفتیم همه محبان ولایت نگاه و چشم امید رهبری به شماست... این عمار..؟؟
Portrait de حلما حلما 01 avr, 2016 دست هم وطنم را گرفتم/ دوست داره همسر دوم بشه!
سلام محمد طیار از یاران امام صادق علیه السلام می گوید وارد مدینه شدم، چون برای مدتی می خواستم در آنجا سکونت کنم، دنبال منزلی برای اجاره می گشتم. خانه ای پیدا کردم که دارای دو اتاق بود که با یک در از یکدیگر جدا شده بودند. یکی از اتاق ها در اختیار زنی جوان بود. به دلیل آنکه این دو اتاق به یکدیگر راه داشتند، از اجاره آن منصرف شدم و صلاح ندیدم در منزلی که زنی جوان زندگی می کند، خانه بگیریم. اما آن زن گفت اگر شما این اتاق را اجاره کنی من در را می بندم. من نیز به این شرط پذیرفتم. اما بعد از سکونت، آن زن به بهانه اینکه می خواهد از نسیم هوا استفاده کند در اتاق را باز میگذاشت. در برابر درخواست اکید من برای بستن در مقاومت کرد و حاضر به این کار نشد. به محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و ماجرا را با ایشان در میان گذاشتم. آن حضرت فرمود: تَحَوَّلْ مِنْهُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَهَ إِذَا خُلِّیا فِی بَیتٍ کانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیطَان(۱) از آنجا به جای دیگر برو؛ زیرا هیچ مرد و زنی در مکانی خلوت نکنند مگر آنکه شیطان سومی آنها باشد. پی نوشت؛ ۱- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 341. یازهرا س
Portrait de حلما حلما 28 mar, 2016 مهریه کم و ترس از طلاق
سلام برای خود منم سواله واقعا. از طرفی دوست دارم مهریه ام کم باشه چون خیلی از بزرگان و علما خطبه ی عقد بیش از ۱۴ سکه نمیخونن. از طرفی خیلی ها میگن مهریه کم باعث میشه آقا پسر سست بشه و... به نظر شما مشاور محترم ۱۴ سکه مناسبه یا خیر؟ اگه ممکنه پاسخ بدید. متشکرم
Portrait de حلما حلما 25 mar, 2016 حسی به من ندارد
سلام خواهر خوبم همیشه درخواستها٬ ابراز علاقه ها و... باید از جانب پسر باشه نه دختر. بنظرم اگه خانمی میخواد نظر یه آقایی رو درمورد خودش بدونه بهتره که از واسطه کمک بگیره. البته بهتر بود واسطه تون یکی از اقایونی میبود که هم ایشون رو میشناخت هم باهاشون درارتباط می بود. اینطوری شاید اصلا متوجه نمیشدن شما واسطه فرستادید. الان دوحالت بیشتر وجود نداره یا علاقتون دوطرفه میشه یا یه طرفه باقی میمونه. اگه یه طرفه باشه که باید فراموشش کنی چون ادامه ی فکر کردن بهش به ضرر خودت خواهد بود‌ باعث میشه اگه برات خواستگار اومد نتونی بررسیش کنی و بخاطر اینکه ذهنت درگیر یکی دیگه ست خواستگارتو رد کنی اول متوجه بشو ببین اصلا این اقا قصد ازدواج داره یا نه. اگه قصد ازدواج داشت و مصمم بود که شما به درد هم نمیخورید و نمیخواد باهات ازدواج کنه خب عاقلانه ترین راه اینه بیخیالش بشی اما اگه قصد ازدواج نداشت کلا٬ اگه واقعا دوسش داری و نمیتونی فراموشش کنی یه بازه ای رو در نظر بگیر مثلا چند ماه. صبر کن و تو این مدت هم از روش های جذب به روش غیر مستقیم استفاده کن. شاید نظرش به شما تغییر کرد و حسی بهتون در وجودش ایجاد شد. ولی همیشه یادت باشه این پسره که باید برای رسیدن به معشوقش خودشو به آب و آتیش بزنه و هرکاری که از دستش برمیاد برای رسیدن به دختر مطلوبش انجام بده. آقایون دخترایی که دست نیافتنی باشند رو بیشتر دوست دارند و بیشتر به سمتشون جذب میشن. ان شاءالله هرچی صلاحته برات پیش بیاد :) یازهرا س
Portrait de حلما حلما 25 mar, 2016 فرصت ها و تهدیدها
دراین که بین مسئولین و ملت باید وحدت و همدلی وجود داشته باشد شکی نیست اما طبق فرمایش حضرت آقا نقد کردن عملکردها منافاتی با عدم وحدت ندارد! چه کسی فرموده برجام طبق تایید حضرت آقا٬ نمایندگان مردم و... انجام شده است؟؟؟؟؟؟ آقا از اول هم فرمودند من خوشبین نیستم علتش را هم بیان نمودند و حتی علت حمایت از همه دولتها را هم فرمودند در سخنان نوروزی شان هم از برجام به عنوان خسارت محض یاد کردند! از بین بردن دستاوردها٬ پیشرفتهای علمی٬ نابودی استقلال و عزت کشور به بهانه ی حل مشکل اقتصادی امتیاز محسوب میشود؟؟؟ البته بنده بصورت کلی عرض کردم شما سطر به سطر متن برجام(چه بعد فنی چه بعد سیاسی چه بعد حقوقی) رو بررسی بفرمایید متوجه خسارات آن بر کشور خواهید شد! اگر امتیاز محسوب میشد هیچگاه اساتید فیزیک هسته ای کشور رو به دلیل تحلیل و بررسی پیرامون بعد فنی برجام دستگیر نمیکردند! قطعنامه ای که برای ابطال قطعنامه های قبلی بوجود آوردند به مراتب بدتر است! خودتان میتوانید تحقیق کنید آقا شروطی را برای برجام معین فرمودند که شاهد بی تفاوتی دولت و نقض آن هستیم آیا این خسارت محض نیست؟ بنده نه از دولت قبل جانبداری میکنم نه دولت فعلی را بطور کل زیر سوال میبرم.( گرچه به مرور ثابت خواهد شد هدف دولت فعلی رفع مشکل اقتصاد و معیشت مردم نیست بلکه چیز دیگریست!) آقا فرمودند عدم وجود بصیرت و تحلیل سیاسی در مردم در زمان امام حسن علیه السلام ایشان را مجبور به صلح کردند.ان شاءالله از مردمان زمان ایشان نباشیم!! بیش از این هم ادامه ی بحث رو ضروری نمیبینم
Portrait de حلما حلما 24 mar, 2016 فرصت ها و تهدیدها
اقتصاد مقاومتی چه می گوید؟ ریکاردو یکی از افرادی است که او را پدر اقتصاد میدانند، در لندن به دنیا آمد و در ابتدا يهودی بود وبعد از ازدواج دین خود را تغییر داد. پدرش یک تاجر بزرگ بود و ثروت عظیمی داشت ریکاردو بدون چشم داشت به ثروت پدر و به خاطر اختلافی که با پدرش داشت از وی جدا شد و در کمتر زمانی با هوش و نبوغ خود ثروت عظیمی به دست آورد٬ اما او جزو ثروتمندانی بود که قائل بود که در اقتصاد باید الگو داشت و سکان دار اقتصاد باید علم اقتصاد باشد. کتابی تالیف کرد تحت عنوان "ترقی شمش٬ نشانه تنزل اسکناس است" رابطه های اقتصادی و نقش تولید در این رابطه ها را بیان می کند و در آخر به این نتیجه می رسد که تولید بومی کشور باید تقویت شود. تولید بومی آن است که تمامی لوازم تولید از مواد اولیه تا ماشین آلات و نیروی انسانی باید بومی باشد و اگر چنین نباشد کشور آسیب پذیر می باشد. وی مثالی میزند که فرض کنید دو روستا در کنار هم هستند آب مورد نیاز را از یک رود تامین میکنند که یک روستا سرچشمه رود را در دست دارد و روستای دیگر نیروی نظامی قوی تری دارد حالا سیاست این دو روستا براساس زمان تغییر می کند و به کشمکش و اختلاف می افتند ولی قدرت و تاثیر گذاری روستایی بیشتر است که سرچشمه رودخانه را در دست گرفته، حتی می تواند روستای مقابل را مجبور به خلع سلاح نماید. اقتصاد مقاومتی می گوید، اقتصاد خود را مقاوم کن تا امنیت٬ سیاست و تمامی ابعاد کشورت مقاوم شود که اگر اقتصاد تو مقاوم نباشد با چند تحریم و تهدید اقتصادی خلع سلاح می شوی،دامنیت تو زیر سوال میرود و باید سیاست بله قربان گو را انتخاب کنی و بعد اسم آن را بگذاری شجاعت و دلاوری. اگر اقتصاد مقاوم نباشد حتی نمیتوانی در کشور خود مانور نظامی انجام دهی ولی اگر اقتصادت مقاوم باشد می توانی هزاران کیلومتر دور از کشور خود مانور نظامی برگزار کنی، حضرت علی (ع) حدیث زیبا و پر مغزی دارند، می فرمایند: اگر خواستی کسی را سیر کنی به او ماهی نده، به او ماهیگیری یاد بده، آن وقت است که به او کمک کردی خودش را سیر کند ،که اگر به او ماهی میدادی به او یاد خواهی داد که برای رفع نیاز خود باید نیازمند باشد، باید دستش را دراز کند. سیاست غرب این است که استعمار اقتصادی داشته باشد، به دولت ماهی می دهد تا ماهیگیری را یاد نگیرد، مقام معظم رهبری وقتی می فرمایند که تهدید را تبدیل به فرصت کنید یعنی این که اگر تو را تهدید کردند که ماهی به تو نمی دهند ماهیگیری را یاد بگیر، حال برخی می روند کلی وقت هزینه می کنند که مذاکره کنند که فلان چیز و فلان چیزها را به شما می دهیم ولی شمابه ما ماهی دهید و اسم آن را می گذارند شجاعت. حال باید به آنها بگویید شما سراب را با آب اشتباه گرفتید٬ شما رفتید و مذاکره کردید که کشور را نیازمند کنید، شما زانو زدید در مقابل دشمن ولی شکل و قالب آن فرق می کند، شما به نسلهای بعدی هم خیانت کردید، درختی کاشتید که ریشه آن دست دشمن است هر موقع بخواهد درخت را می خشکاند.
Portrait de حلما حلما 23 mar, 2016 نامه شهید مدافع حرم به همسرش
ببخشید خط اول اشتباه تایپیه منظور نامه شهید عباس دوران به همسرش بود
Portrait de حلما حلما 23 mar, 2016 نامه شهید مدافع حرم به همسرش
نامه ی شهید عباس بابایی به همسرش: ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻣﻦ، ﻣﻬﻨﺎﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﻠﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺧﻮﺏ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﻪ ﻛﺮﺩ ﺟﻨﮓ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﺑﻮﺷﻬﺮ. ﻣﻬﻨﺎﺯ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ ﻛﺴﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ ... ﻋﻠﯽ ﻫﻢ (ﺳﺮﻟﺸﮕﺮ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﯾﺎﺳﯿﻨﯽ) ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﺷﯿﺮﺍﺯ. ﺩﯾﺸﺐ ﯾﻚ ﺳﺮ ﺭﻓﺘﻢ ﺁﻥ ﺟﺎ. ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺯﺩ، ﻣﻦ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﺎﯼ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻠﻔﻦ. ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻬﺮﺯﺍﺩ ﻣﺮﯾﻀﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. ﻗﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺑﺰﻧﻢ ﮔﻔﺖ: ﻧﺮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻧﻌﺶ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﮕﯽ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺭﻓﺖ... ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻭﺷﻮﻫﺮ ﭼﻪ ﻟﯿﻠﯽ ﻭ ﻣﺠﻨﻮﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻃﻔﻠﻚ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﻫﻢ ﻻﻏﺮ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﻣﻬﺮﺯﺍﺩ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻢ ﺳﺮﺧﻚ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭﺭﯾﻮﻥ، ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﯾﻚ ﺩﻝ ﺳﯿﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﻛﺮﺩﻩ. ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ، ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻬﺮﺯﺍﺩ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻋﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﻜﯽ ﻟﯿﻠﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ؟ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻋﯿﻨﻜﻢ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻭ ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭﺍﻛﺲ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻛﻢ ﻛﻢ ﻃﻠﻮﻉ ﻛﻨﻪ. یاﺩ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻛﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻣﺖ ﺍﯾﻨﺠﺎ، ﺗﻮ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻞ ﺭﯾﺴﻜﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﯾﻜﯽ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍﻫﯽ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﻢ. ﺧﯿﻠﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﻛﻢ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﺮ ﺑﺰﻧﻢ، ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ. ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺩﻭﺵ ﻛﻪ ﭘﯿﺸﻜﺶ ﭘﻮﺗﯿﻨﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻜﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﻛﻨﻢ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﻢ ﺧﺎﺭﺝ ﻛﻨﻢ. ﻋﻠﯽ ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﺑﻮﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺗﺮﺍﺷﯿﺪﻩ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺯﻧﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﯾﻚ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺩﺍﺷت ﻛﻢ ﻛﻢ ﺧﻮﺍﺑﻤﻮﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﻮﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻭﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭﻟﺶ ﻛﻠﯽ ﺑﺪ ﻭ ﺑﯽ ﺭﺍﻩ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻣﻮﺭﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﭘﻮﺗﯿﻨﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻻﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﻛﭙﻚ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻬﻨﺎﺯ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻡ ﻛﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﯽ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﺩﯼ. ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻮﻥ ﯾﻚ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ. ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﻣﻦ ﺧﺮﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺧﻮﺷﯽ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﺨﺖ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ ﺍﻻﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﻓﻄﺮﺗﻬﺎ ﻧﺎﯾﺴﺘﯿﻢ ﭼﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻭ ﺧﺎﻛﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ. ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ. ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ ﺭﺍ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﻧﺎﻛﺮﺩﻩ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻧﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﻫﺮﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺘﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺳﺮ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻤﺐ ﻧﺮﯾﺨﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭﺭﯼ ﺯﺩﻡ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻻﺑﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩﯼ ﻛﻪ ﺗﻮﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﻮﻫﺮ ﺳﺎﻛﺖ ﻭ ﻛﻢ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﯾﻚ ﺁﺩﻡ ﭘﺮ ﺣﺮﻑ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺳﺮ ﺑﺰﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺗﻮﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ. ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺘﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺯﻭﺩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ - ﻣﻬﺮ ﻣﺎﻩ 1359 تصویر شهید عباس دوران: http://parchamdaran.org/wp-content/uploads/2015/04/Doran4.jpg
Portrait de حلما حلما 23 mar, 2016 حسی به همسرم ندارم
غریضه=غریزه :|
Portrait de حلما حلما 22 mar, 2016 حسی به همسرم ندارم
سلام خیلی متاثر و متاسف میشم از خوندن چنین پست هایی. به نظرم حرفاتون همش توجیه(اینکه خانوادم مجبورم کردند و...) کسی که بخواد خیانت کنه، گناه کنه و دختر مردم(همسرش) رو به بازی بگیره و... الا ماشاءالله دلیل میتونه برای توجیه کاراش بتراشه! اینکه دین میگه وارد این روابط نشین اینکه میگه نگاهتو حفظ کن بخاطر تبعات منفی اون هست که اول از همه دودش به چشم خودمون میره بعد یه جامعه رو درگیر میکنیم. شما الان به همسرتون <تعهد> دارید اون وقت خیلی راحت حرف از ارتباط با دخترهای دیگه میزنید؟؟؟اون دختری که میاد با یه مرد متاهل ارتباط برقرار میکنه، یه دختر بی بندوبار و بی آبروست! متاسفانه ارزش و جایگاه خانواده خیلی کم شده. همه چیز رو هوس میبینیم. زندگی فقط رفع غرایضه؟؟!!! پس ما برای چی افریده شدیم؟؟؟ انسان و حیوان هردو به دنبال رفع نیازهاشون هستند اما چرا انسان مقام و مرتبش بالاتره؟؟؟ زندگی رو چی تعریف میکنید؟ خیانت؟؟ هوس؟؟ هرروز رابطه با این و اون؟؟ طلاق شده نقل و نبات تقی به توقی میخوره حرف از طلاق میزنیم!!! البته کسی که صبح تا شب پای ماهواره بشینه نتیجه ش غیر از این هم نخواهد بود!!! یکم وجدان یکم مردونگی یکم غیرت یکم تعهد یکم عشق(نه هوس) داشته باشید بخدا به جایی برنمیخوره!!!!!! یازهرا س  

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2