جمله اولمو یادم رفت تموم کنم یه کم دیگه که دوروبرش خالی شد تازه میفهمه که چه بلایی سرش اومده الان نمیفهمه چون فکر میکنه حق با اونه و میتونه دوباره زندگی کنه...در ضمن نزارید بچتون طمع طلاق و بچشهچون بچه اب میشه ما نمونشو تو فامیل داشتیم این بچه تا اخر عمرش یه دوگانگی تو وجودش پیدا میشهاقای مهیار برا شما و خانومتون شاید ساده باشه اما برا بچه نبود پدر و مادر .. اومدن نامادری..دوباره بچه دار شدن نامادی.. همه ی اینا درده... به فکر اینده اون کوچولو باشین هیشکی قد مادر نمیتونه عشقو به فرزندش هدیه بده :)موید باشید...
اقای مهیار به نظرم هنوز خانومتون داغ هستن من حالشو خوب میفهمم چون خودم از این قضیه حالا به نوعی دیگه رنج کشیدمالان دروبر خانومتون شلوغه گوشش پر از حرفای جدیده گاهی اوقات اطرافیان یه جوری تحت سیطرش قرار میدن که باورش میشه شما مثلا کتکش مزدید یا معتاد بودید در صورتی که شما از گل نازکتر نگفتیو سیگارم حتی نکشیدیدر ضمن احساسات مادرانه شو تحریک کنین یه بار که سرما خورد یا یه شیرین کاری انجام داد از طریق دوست یا باجناقتون خبر و بهش برسونید این باعث میشه حساس شه و یواش یواش ازش خبر بگیره ...الان همسرتون برای بازگشت به یه محرک نیاز داره تا بیدار بشهتنها محرکتونم فعلا فرزندتونه... اون الان اعتمادش از شما سلب شد پس حرف زدن فایده ای ندارهحالا وقتشه کوچولوتون برا زندگی پدر مادرش بجنگه...برای ازدواج مجدد عجله نکنید حتی المکان صبر کنید... این برا اینده فرزندتونم بهترهان شالله که درست میشه ما براتون دعا میکنیم :)
برادر من طلاق و ازدواج که بچه بازی نیست...اگه قصوری هم بود از طرف شماست که ازهمون ابتدا ملاکهاتونو نادیده گرفتیناگه مذهبی هستین و میخواین به این باور برسه خودتون برسونینش...عرش خدا از طلاق به لرزه درمیاد اون دخترم قلبش میشکنه اون که از معیارهای شما خبر نداشتبه نظر من بجنگین برای زندگیتون معیارهاتونو پایین بیارید و سعی کنید همسرتونو بهش نزدیک کنیداز دستی که به همسرتون نزدیکه کمک بخواین تا به طور غیر مستقیم با همسرتون علایق و خواسته های شمارو درمیون بزاره البته دوست مورد اعتماد نه هر شخصی که بخواد بعدها سو استفاده کنه..ان شالله که خوشبخت شین و سالها در کنار هم زندگی کنین..
یکی از دوستان منم این مشکلو داره واسه همینم نمیتونه ازدواج کنه بعد همه ی مشاورا میگن مهم نیست به کسی نگو...خب مگه میشه...بنده خدا عذاب وجدان داره....
اخرش میشه اینطوری....
Pages