هرچند ميتوان اين معنا را در مواردي از آيات قرآن برداشت نمود وليکن عدالت معنايي فراگيرتر از نفي ظلم را در بر دارد براي نمونه؛ مجازات مجرم و گناهکار در جهت نفي ظلم، عدالت محسوب ميشود چنانکه در روايات نيز کيفر الهي عدل و از عفوش فضل ياد شده است "يَا مَنْ لَا يُرْجَى إِلَّا فَضْلُهُ وَ لَا يُخَافُ إِلَّا عَدْلُه"[8]
اما ترک عدالت؛ يعني عفو فرد مجرم توسط خداوند يا فرد مورد ستم واقع شده را نميتوان ملازم ظلم و فعلي ناعادلانه دانست؛ بلکه فعلي پسنديده و ستودني است که خدواند متعال با سنّت اعواض و انتصاف حق مظلومين را جبران ميکند. گذشته از اینکه بخشش وی نيز بيحساب نيست، بلکه برنامه دقيقي دارد که حول محور تحول فرد در اصلاح ناهنجاريهايش جريان دارد و تا استحقاق و شايستگي در افراد براي بخشيده شدن وجود نداشته باشد، بخشش تحقق نمیپذیرد.
از جهت ديگر، اجراي قوانين دادرسي اسلامي که مظهر عدالت يا نفي ظلم است، بستري را براي ظلم تعددي مهيا ميسازد؛ به اين جهت كه اين قوانين، بر اساس ظواهر است؛ کما اينکه رسول الله(صلياللهعليهوآله) ميفرمود: «من در ميان شما طبق شهادت و قسم، قضاوت مينمايم».
اين مساله در سيره آن حضرت هم ديده ميشد، به عنوان نمونه: امروؤالقيس با مردي از اهالي حضرموت به قضاوت نزد رسول الله(صلياللهعليهوآله) رفتند. پيغمبر(صلياللهعليهوآله) به مدعي فرمود: «تو شاهد داري؟ گفت نه، فرمود: او بايد قسم بخورد. مدعي گفت: به خدا، زمين من از دستم رفت (چون ميدانست كه او باكي از قسم دروغ ندارد).
اينکه دادرسي اسلامي متّکي بر ظواهر است و دستش از واقعيات کوتاه است، بستر جديدي براي ظلم و تعدي مهيا نموده که مورد سوء استفاده ظالمان واقع ميشود. لذاست که بايد ملزم شد عدالت، جريان سيستم فراگير و هدفمندي است که در مسير خود، تمام نا عدالتي و ظلمها را اصلاح خواهد نمود، بدون اينکه امور ديگر را از مسير اصليش خارج نمايد.
در اين مورد خاص، اگر خداوند شرايط را طوري مهيا مينمود (مثلاً با علم غيب) که قضاوت بر اساس واقعيات صورت گيرد، نه ظواهر، همين مطلب، منجرّ به خارج شدن خيلي از امور از مجاراي خود ميشد از جمله اختيار انسان که با بهم خوردن ستّاريّت الهي، انتخابهاي انسان، تنها محدود به اعمال شايسته ميشد که اين امر نيز منتهي به عدم وقوع جرم و در نهايت تعطيلي مباحث معاد که پيوستگي انکار ناپذيري با مباحث مبدا و فلسفه آفرينش دارند ميشد.
در بحث عدل جزايي مفصلاً بيان خواهد شد که سيستم دادرسي اسلامي بعنوان يک سيستم باز و هدفمند تعامل سازندهاي با مبدا و معاد دارد که در نهايت منجر به جبران حقوق همه ذي حقان ميشود و از جمله ابزارش هم سنّت اعواض و انتصاف الهي است.
با سلام خدمت شما معلم گرامی که در عرصه فرهنگ کشور آینده ساز جامعه هستید
روح اسلام هم راستا با خرد واندیشه آدمی است بی دلیل نیست که بعد از گذشت سالها اندیشمندان پی به مطالب اسلامی می برند واز جمله آن اینکه اندیشمندان جهان در ده دسامبر 1948 برای حفظ جامعه انسانی از خُلق و خوی وحشیگری و حیوانی اعلامیه حقوق بشر جهانی را به امضای همه ملل دنیا رساندند و از جمله موارد این اعلامیه سی مادهای، ماده شانزدهم است که تاکید بر تشکیل خانواده با ازدواج آزادانه زن با مرد دارد چون خانواده را رکن طبیعی و اساسی جامعه میداند لذا دولت و اجتماعها را ملزم به حمایت از خانوداه مینماید.
بر اساس این ماده از اعلامیه حقوق بشر، رکن طبیعی جامعه یعنی خانواده باید در قبال رفتار تحدید آمیز که جامعه انسانی را به انقراض میکشاند حمایت شود. از جمله این رفتار بیمار گونه و ناهنجاریهای اجتماعی، همجنسگرایی است.
غریزه جنسی به منزله بنزین است که اگر در موتور خانواده بکار گرفته شود باعث حرکت، پویایی و سازندگی خواهد شد ولی اگر به مانند بنزین در بیرون از خانواده منتشر شود، باعث ویرانی و خسارتهای جبران ناپذیر خواهد گشت.
خداوند متعال مخلوقات را بر اساس حکمت آفريده است و بر اساس حکمت است که نظام عالم و جامعه انسانی منقرض نشده و برقرار است و هر چيزي در اين دنيا اگر روي روال طبيعي خود نباشد نتيجه درستي نميدهد و موجب ضرر و خسران خواهد بود.
در مورد انسان و قواي وجودي او هم اينگونه است؛ خداوند قواي جنسي را براي هدفي که همان بقاي نسل انسان است، آفريده است و بايد در مسير طبيعي خود باشد تا به هدف مطلوب برسد و اگر بر خلاف مسير عادي خود باشد، حرام است چون موجب ضرر است.
بنابراين همجنسگرایی چون برخلاف طبيعت است و موجب ضررهاي جبرانناپذير جسمي و رواني به خود شخص و اجتماع ميشود، لذا حرام است.
من خدایی دارم، که در این نزدیکیست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ…
چهرهاش نورانیست
گاهگاهی سخنی میگوید،
با دل کوچک من،
سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد!
او مرا میخواند،
او مرا میخواهد،
او همه درد مرا میداند…
یاد او ذکر من است، در غم و در شادی
چون به غم مینگرم،
آن زمان رقصکنان میخندم…
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است.
او خدایست که همواره مرا میخواهد،
او مرا میخواند
او همه درد مرا میداند…
بله دقیقا به خاطر همین اندیشمندان جهان در ده دسامبر 1948 برای حفظ جامعه انسانی از خُلق و خوی وحشیگری و حیوانی اعلامیه حقوق بشر جهانی را به امضای همه ملل دنیا رساندند و از جمله موارد این اعلامیه سی مادهای، ماده شانزدهم است که تاکید بر تشکیل خانواده با ازدواج آزادانه زن با مرد دارد چون خانواده را رکن طبیعی و اساسی جامعه میداند لذا دولت و اجتماعها را ملزم به حمایت از خانوداه مینماید.
بر اساس این ماده از اعلامیه حقوق بشر، رکن طبیعی جامعه یعنی خانواده باید در قبال رفتار تحدید آمیز که جامعه انسانی را به انقراض میکشاند حمایت شود. از جمله این رفتار بیمار گونه و ناهنجاریهای اجتماعی، همجنسگرایی است.
غریزه جنسی به منزله بنزین است که اگر در موتور خانواده بکار گرفته شود باعث حرکت، پویایی و سازندگی خواهد شد ولی اگر به مانند بنزین در بیرون از خانواده منتشر شود، باعث ویرانی و خسارتهای جبران ناپذیر خواهد گشت.
بله واقعا اینها غافلندکه غریزه جنسی به منزله بنزین است که اگر در موتور خانواده بکار گرفته شود باعث حرکت، پویایی و سازندگی خواهد شد ولی اگر به مانند بنزین در بیرون از خانواده منتشر شود، باعث ویرانی و خسارتهای جبران ناپذیر خواهد گشت.
خداوند متعال مخلوقات را بر اساس حکمت آفريده است و بر اساس حکمت است که نظام عالم و جامعه انسانی منقرض نشده و برقرار است و هر چيزي در اين دنيا اگر روي روال طبيعي خود نباشد نتيجه درستي نميدهد و موجب ضرر و خسران خواهد بود.
در مورد انسان و قواي وجودي او هم اينگونه است؛ خداوند قواي جنسي را براي هدفي که همان بقاي نسل انسان است، آفريده است و بايد در مسير طبيعي خود باشد تا به هدف مطلوب برسد و اگر بر خلاف مسير عادي خود باشد، حرام است چون موجب ضرر است.
بنابراين همجنسگرایی چون برخلاف طبيعت است و موجب ضررهاي جبرانناپذير جسمي و رواني به خود شخص و اجتماع ميشود، لذا حرام است.
لذا دختران و زنان با ايمان و با حجاب بايد به موقعيت تاريخي و نقش بيبديل و ارزشمند خود در پاسداري از اين نماد مهم و تأثيرگذار، بيش از پيش واقف باشند و بكوشند كه با تفكر، در معنا و فلسفه حجاب و زدودن ترديدها و نگرانيهايي كه در باب اين رفتار ديني ممكن است در ذهن و قلبشان وجود داشته باشد، در حفظ و حراست از اين نعمت بزرگ الهي مصممتر و استوارتر ظاهر شوند. امروز حجاب و پوشش شرعي بانوان مسلمان، يكي از مهمترين سمبلهاي دينداري و اسلامگرايي است.
لذا دختران و زنان با ايمان و با حجاب بايد به موقعيت تاريخي و نقش بيبديل و ارزشمند خود در پاسداري از اين نماد مهم و تأثيرگذار، بيش از پيش واقف باشند و بكوشند كه با تفكر، در معنا و فلسفه حجاب و زدودن ترديدها و نگرانيهايي كه در باب اين رفتار ديني ممكن است در ذهن و قلبشان وجود داشته باشد، در حفظ و حراست از اين نعمت بزرگ الهي مصممتر و استوارتر ظاهر شوند.
امروز حجاب و پوشش شرعي بانوان مسلمان، يكي از مهمترين سمبلهاي دينداري و اسلامگرايي است.
با سلام متقابل خدمت دوست قدیمی
جناب عمران عزیز آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني بر کسی پوشیده نیست. برخي از اين آثار عبارتند از:
1- بهداشت رواني اجتماع و كاهش هيجانها و التهاب جنسي كه سبب كاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.
2- تحكيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت كامل زوجين. (با رواج بيحجابي و جلوهگري زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدوديت و پايان آزاديهاي خود تلقّي ميكنند و افراد متأهل هر روز در مقايسهاي خطرناك ميان آنچه دارند و ندارند، قرار ميگيرند. اين مقايسهها، هوس را دامن زده و ريشه زندگي را ميسوزاند).
3- استواري اجتماعي و استيفاي نيروي كار و فعاليّت. (دختر و پسري كه در محيط كار و دانشگاه تحريك شهواني شوند، از تمركز و كارآيي آنها كاسته ميشود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروي فكري و كاري است).
4- بالارفتن ارزش واقعي زن و جبران ضعف جسماني زنان و... .
با عنایت به این ارزشهای والا، کاملاً مشخص است که انگیزه افرادی كه حجاب را مورد هجمه قرار ميدهند، جز بیماری جنسی و راوانی چیز دیگری نیست و این افراد، راه تخلیه خود را در يك نگاه حيواني و پست به جنس زن جستجو میکنند.
افرادي اقدام به هجمه به حجاب میکنند كه استدلالي پشت حرفهايشان ندارند، زيرا ميدانند اگر از راه عقل و منطق و استدلال وارد شوند، شكست خواهند خورد. کما اینکه در تاريخ پر بركت زندگي پيامبر اكرم(صلیاللهعلیهوآله) شاهد هستیم كه ايشان در دوران رسالت خويش، چقدر مورد هجمه و استهزاء كفر پيشگان قرار ميگرفت؛ زيرا آنها از راه استدلال نميتوانستند كاري پيش ببرند، دست به هجمه و استهزا ميزدند تا وجود مبارك پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) را مورد آزار و اذيت قرار دهند و او را از رسالتي كه بر عهده داشت باز دارند.
بله واقعا خدا عاقبت همونو بخیر کنه چون آفرینش الهی در تمام ابعاد، کامل و بی عیب است حتی یک دانه ریز، از کمال همین دانه اینکه استعداد رشد و تبدیل شدن به یک درخت تنومند را داراست.
انسان گناه کار نیز با توبه قابلیت رسیدن به مقامات عالی را کسب میکند. در این بین اگر دانه به رشد تعالی نرسد مقصر نیست چون شرایط برایش فراهم نشد امّا در مورد انسان گناه کار چنین نیست؛ چون شرط رشد و تعالی انسان منوط به تکالیف الهی است و خدواند هیچ انسانی ولو گناه کار و عاصی را بیشتر از توان و اختیارش تکلیف نمیکند "لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها..."[بقره، 286] لذا هرکه سستی و تنبلی نماید، مقصر است.
در عين حال تکالیفي که براي ما تعيين کرده، موجب تعالی وجودي ماست؛ او نيازي به عبادات و اطاعات ما ندارد، اينها در واقع کلاسهاي تربيتي ما هستند؛ به عنوان مثال، در بسياري از کشورها سوادآموزي الزامي است و اين سوال پيش ميآيد که چه لزومي دارد افراد را وادار به تحصيل علم و دانش کنند؟ هر کس در جواب ميگويد اين کاري است که ميبايست بشود و نتيجهاش عايد خود اين افراد ميگردد.
اندیشمندان با اینکه قادر به تشخیص و تفکیک دانش آموزان درس خوان از تنبل میباشند ولیکن قائل به محروم کردن دانش آموزان ضعیف نیستند و قرار گرفتن در محیط رشد تحصیلی را برای همگان لازم و اجباری میدانند.
خدواند نیز با علم به گناهکار بودن بعضی از انسانها، آنها را از فرصت استثنایی رشد و تعالی در دنیا محروم نکرد؛ شاید که بهره برند.
Pages