مطالب دوستان کمالی

Portrait de ابواحمد توسلی tavassoli 06 juil, 2014 «عشق» در تمام لحظات اين زندگي جاري بود
سلام و تشکّر بابت مطالعه مقاله حقیر. مطلبی که فرمودید مبتلا به بسیاری از خانواده‌های به ظاهر مذهبی و غیر مذهبی است. بنده نیز در ابتدای مقاله "نگاه غرب زده" را مطرح کردم نه "نگاه کننده" را! متأسّفانه شیوع این بیماری (چشم و هم چشمی) بعد از تهاجم فرهنگی غرب از طریق رسانه‌های جمعی مخصوصا پدیده شوم ماهواره، بوده است. تغییر محسوس سبک زندگی مردم ایران که به قناعت، سختکوشی و بخشندگی معروف بوده‌اند باعث شده جوامعی در این کشور بوجود آیند که کپی برداری ناشیانه‌ای از مدل زندگی غرب محسوب می‌شوند. به سبب همین مشکلات و آسیبها بود که مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد فرهنگی نامیدند. امّا در شهرهای کوچکتر و روستاهای این کشور همچنان سادگی و صمیمیت زندگی اسلامی دیده می‌شود. (حقیر با تجربیاتی که در مناطق مختلف این کشور پهناور و همنشینی با بسیاری از نژادها و فرهنگ های مختلف داشته است از روی اطّلاع عرض می‌کنم) به هر روی برای اصلاح این وضعیت نا به سامان باید اوّلا دغدغه داشت و درد را فهمید و ثانیا امید به آینده داشت و ثالثا برنامه ریزی صحیح داشت و رابعا شروع به کار کرد (اوّل از خانواده و اطرافیان) در مورد مشکل حضرتعالی هم شما میتوانید بعد از عضویت در سایت و ورود به صفحه اصلی از قسمت ارسال سؤالات که در منوی بالایی سایت قرار دارد با مشاورین سایت در خصوص راه حل های موجود مشورت بگیرید. در مظانّ استجابت دعا، التماس دعا
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 چرا دارايي بعضي افراد، بيشتر است؟
البته خداوند متعال هر منشائي را براي تفاوت‌هاي اقتصادي که منتهي به فقر و محروميت برخي مي‌شود را نمي‌پزيرد. مثلاً بعضي از تفاوت‏‌ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق ديگران است که اين تفاوت‏‌ها ظالمانه و غير منطقي بوده و با از بين رفتن نظام طبقاتي و گسترش عدالت اجتماعي از بين مي‌رود. رسیدن به اين مهم، نياز به همت جمعي اجتماعات مردمي دارد. سوره رعد آیه 11 مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» نه تنها قرآن کريم اين طور ظلم‌ها و تفاوت‏‌ها را تأييد نكرده بلکه زير بار ظلم‌ رفتن را نيز نمي‌پذيرد: «لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ؛ نه ستم مى‏‌کنيد و نه بر شما ستم وارد مى‏‌شود».[بقره/ 279] لذا اين ظلم‌ها و استثمارات را نمي‌شود به حساب دستگاه آفرينش گذاشت؛ چون خداوند از آن‏ها نهي کرده و براي تأمين برابري و حقوق انسان‏‌ها و توزيع عادلانه ثروت‏‌ها، احكام و قوانين بسياري را وضع نموده است كه متأسفانه بسياري از انسان‏‌ها از اين تكاليف غفلت مي‏‌كنند.
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 دروغ گفتن به همسر، تنها در يک صورت جايز است
البته این اختصاصی به دروغ مرد نسبت به همسرش ندارد و شامل همه می‌شود و جزء موارد کلی دروغ مصلحتی است.
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 روايات اهل سنّت در موضوع هتک حرمت خانه وحي
ماه رمضان، ماه آگاهی بیشتر از حقایق هستی است و این هدف در سایه تلاوت قرآن و تدبر در آن به دست می‌آید. ماه رمضان ماه تقویت اراده و آزادی از زنجیرهای درونی است و این آرمان مقدس در پرتو «روزه» دست یافتی است. ماه رمضان، فرصتی برای دعا و نیایش و شب زنده‌داری است که عشق ملکوتی و اُُنس با محبوب جاودانه را پدید می‌آورد و شهد مناجات و نیایش را در کام انسان می‌ریزد. در پرتو خورشید درخشان ماه رمضان، سلطه عادت‌ها و غریزه‌ها بر زندگی انسان کاهش می‌یابد، غفلت‌ها زدوده می‌شود. به دلیل هماهنگی با جمع، موانع خودسازی کاهش می‌یابد و اخوت دینی و روح برادری و همدردی با نیازمندان تقویت می‌گردد، تلاوت قرآن و رعایت تقوا، زمینه تعالی و بازگشت به فطرت الهی و زندگی عالی انسان را فراهم می‌سازد. خودسازی در فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام شامل کنترل تمام رفتارها و گفتارهای انسان در چارچوب دستورات خداست. کنترل اعضاء و جوارح و نفس براساس بایدها و نبایدهای قرآن و سنت، مصداق خودسازی اسلامی و الهی است و روایات مکرری یادآوری کرده است که روزه‌داری، فقط به دستگاه گوارش و خوردن و آشامیدن مربوط نیست، بلکه مهم کنترل انسان بر نفس اماره و مراقبت از روح انسان است. حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران و نیایش‌های عارفانه و بندگی خالصانه را به همه شما همکاران صدیق صندوق تأمین‌اجتماعی تبریک عرض می‌نمایم و برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم. التماس دعا
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 روايات اهل سنّت در موضوع هتک حرمت خانه وحي
امام صادق "عليه السلام" فرمودند: پدرم از پدرش و او از جدّش از پيامبر "صلي الله عليه و آله و سلم" نقل نمود که فرمودند: « هر کس توانائي به ياري ما اهل بيت ندارد و در تنهايي خود دشمنان ما را لعن مي کند، خداوند صدايش را به آنچه مادون العرش است مي رساند. هر دفعه اي که او دشمنان ما را لعن نمايد، لعن او را به آسمان مي برند و آنها نيز آن کس را که او لعن نموده، لعن مي کنند؛ سپس تعريف از آن شخص لعن کننده مي کنند و مي گويند: خداوندا، بر اين عبد خود که آنچه در توان داشته انجام داده درود فرست که اگر بيش از اين مي توانست انجام مي داد. از سوي خداوند ندا مي رسد: دعاي شما را مستجاب نمودم و نداي شما را شنيدم. من بر روح او در ميان ارواح درود فرستادم و او را نزد خودم از برگزيدگاان و خوبان قرار دادم. » (۱) (0) بحارالأنوار ، ج ۲۷ ، ص ۲۲۳ ، ش ۱۱ ، و ج۵۰ ، ص ۳۱۷ ، و البرهان ، ج ۱ ، ص ۵۶۶ ، ح ۱۴ .
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 روايات اهل سنّت در موضوع هتک حرمت خانه وحي
بسیار تشکر می کنیم از نظر لطفتان بنده نیز در این پست http://www.jonbeshnet.ir/node/31022منابع دیگری را نیز ارائه نمودم می توانید مطالعه فرمائید.
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 روايات اهل سنّت در موضوع هتک حرمت خانه وحي
این نظر لطف شماست در رابطه با هتک حرمت خانه وحی اسناد بسیار دیگری نیز از خود اهل سنت در دست است ازجمله: از ابوبکر ابن ابى شيبه در کتاب المصنّف ج 8، ص 572، به سندى صحيح چنين نقل مى‌کند: «هنگامى که مردم با ابى بکر بيعت کردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‌پرداختند و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب‌ترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى، ولى سوگند به خدا، اين محبّت، مانع از آن نيست که اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند، من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. و احمد بن يحيى بن جابر بلاذرى در کتاب انساب الاشراف ج 1، ص 586 نقل مى‌کند: ابوبکر به دنبال على(عليه‌السلام) فرستاد تا بيعت کند، ولى على(عليه‌السلام) از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتش زا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه‌رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطّاب، مى‌بينم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين کار، کمک به چيزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!». و مورّخ شهير عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى در کتاب الامامة و السياسة صفحه 586 چنين مى‌نويسد: ابوبکر از کسانى که از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه على(عليه‌السلام) آمد و همگان را صدا زد که بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند، در اين موقع، عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى که جان عمر در دست اوست، بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى‌زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (کنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!». ابن قتيبه در ادامه اين داستان، در همان مدرک، ص 13 مى‌گويد: عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، درِ خانه را زدند، هنگامى که فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا! پس از تو چه مصيبت‌هايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى که همراه عمر بودند هنگامى که صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بکر بردند و به او گفتند: بيعت کن، على(عليه‌السلام) گفت: اگر بيعت نکنم چه مى‌شود؟ گفتند: به خدايى که جز او خدايى نيست، گردن تو را مى‌زنيم...». همچنین مورّخ معروف محمد بن جرير طبرى هم در تاريخ طبری، ج 2، ص 443، (چاپ بيروت) رويداد هتک حرمت خانه وحى را چنين بيان مى‌کند: عمر بن خطّاب به خانه على آمد، در حالى که طلحه و زبير و گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى‌کشم، مگر اينکه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى که شمشير کشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند. کما اینکه شهاب‌الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسى مؤلف کتاب العقد الفريد، ج 4، ص ،93 بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان کسانى که از بيعت ابى‌بکر تخلف جستند، مى‌نويسد: على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر، عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون کند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطّاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطّاب آمده‌ى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينکه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!. بنابراين، به استناد به روايات اهل سنّت، مي‌توان گفت اين هتك حرمت، در دستور كار خليفه اوّل و دوم بوده است و تصميم آن را گرفته‌اند و به ياري خداوند در مجال ديگر، باز هم با استفاده از همين روايات، به تاييد عملي شدن اين تصميم خواهيم پرداخت.
Portrait de baseirat baseirat 05 juil, 2014 روايات اهل سنّت در موضوع هتک حرمت خانه وحي
اینها دو بحث جدا از همند خباثت دشمن اهل بیت یه بحثه تنهایی علی یه بحث دلیل این مطلب این است که حضرت، به خوبى مى‌ديد در مسير خود، تقريباً تنهاست و جز يارانى اندک کسى را ندارد، به همين دليل در بعضى از خطبه‌هاى نهج‌البلاغه نيز امام با صراحت مى‌گويد: «تنها ياوران من، اهل بيت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بيفکنم» ادامه رو تواین لینک بخونید http://www.jonbeshnet.ir/news/30912 و این لینک http://www.jonbeshnet.ir/node/31022
Portrait de ابواحمد توسلی tavassoli 02 juil, 2014 كتاب «كافي» هم از اشتباه به دور نيست
اشتباهات موجود در برخی اسناد کتب اربعه از یکی دو مورد تجاوز نمیکند و با کمی دقت نظر معلوم میشود و احتمالا از اشتباه استنساخ کنندگان نشأت گرفته. بخلاف اشکالات موجود در صحاح ستّه اهل سنّت که از حیث سند و متن مشحون از اشتباهات و افترائات به پیامبر و صحابه ایشان است. بزرگانی از قبیل مرحوم فیروزآبادی در کتاب سبعة من السلف به بخشی از این افترائات که با مزاق اهل سنت نیز سازگار نیست اشاره فرموده...
Portrait de baseirat baseirat 28 juin, 2014 روايات اهل سنّت، موضوع سقيفه را تاييد مي‌كند
قضيه هتك حرمت خانه اميرالمومنين و زهرا(عليهما‌السلام) بقدری مسلم است كه مي‌توان با استناد به رواياتي كه در كتاب‌هاي خودِ اهل سنّت است، آن را اثبات كرد. ابوعبيد، قاسم بن سلام (م 224) در کتاب الأموال، ص 144، پاورقى 4، که مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مى‌نويسد: «عبدالرّحمن بن عوف مى‌گويد: در بيمارى ابوبکر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى کاش سه چيز را که انجام داده‌ام، انجام نمى‌دادم، اى کاش سه چيز را که انجام نداده‌ام، انجام مى‌دادم. همچنين آرزو مى‌کنم سه چيز را از پيامبر سؤال مى‌کردم; اول اینکه: اى کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى‌گشودم و آن را به حال خود وا مى‌گذاشتم، هر چند براى جنگ بسته شده‌بود».ابوعبيد هنگامى که به اينجا مى‌رسد، مى‌گويد: «کذا و کذا» و اضافه مى‌کند که من مايل به ذکر آن نيستم(دقت کنيد!) ابوالقاسم سليمان بن احمد طبرانى (260-360) که ذهبى در ميزان الاعتدال، ج 2، ص 195 وى را معتبر مى‌داند. در کتاب المعجم الکبير ج 1، ص 62، ح 34 که کراراً چاپ شده، آنجا که درباره ابوبکر و خطبه ها و وفات او سخن مى‌گويد، يادآور مى‌شود: ابوبکر به هنگام مرگ، امورى را تمنا کرد و گفت: اى کاش سه چيز را انجام نمى‌دادم، سه چيز را انجام مى‌دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مى کردم: اى کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمى‌کردم و آن را به حال خود واگذار مى‌کردم!».اين تعبيرات به خوبى نشان مى‌دهد که تهديدهاى قبلی عمر عملى شد و درِ خانه را به زور (يا با آتش زدن) گشودند. ابن عبد ربّه اندلسى در کتاب العقد الفريد، ج 4، ص 93، از عبدالرحمن بن عوف نقل مى‌کند: «من در بيمارى ابى‌بکر بر او وارد شدم تا از او عيادت کنم، او گفت: آرزو مى‌کنم که اى کاش سه چيز را انجام نمى‌دادم و يکى از آن سه چيز اين است:اى کاش خانه فاطمه را نمى‌گشودم، هر چند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند. ابراهيم بن سيار نظّام معتزلى (160-231) که به دليل زيبايى کلامش در نظم ونثر به نظّام معروف شده‌است در کتابهاى متعددى(الوافى بالوفيات، ج 6، ص 17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانى، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفة، بيروت. در ترجمه نظّام به کتاب «بحوث فى الملل والنحل»، ج 3، ص 248-255 ) واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(عليها‌السلام)را نقل مى‌کند. او مى‌گويد: عمر در روز اخذ بيعت براى ابى‌بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!». با اين همه مدارک روشن که از منابع اهل سنّت نقل شده، باز بعضى از آنان تعبير «افسانه شهادت» را به کار مى‌برند و اين حادثه تلخ را ساختگى مى‌پندارند! اميدواريم بيان اين حقايق افراد خفته را بيدار کند، تا حقايق تاريخى را در لابه لاى تعصّبات پنهان نسازند و آنها را انکار نکنند. وما علينا إلاّ البلاغ

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1647