با سلام خدمت شما کاربر گرامی
نگرانی و دلسوزی شما نسبت به فرزندتان قابل ستایش بوده و امیدواریم حضور و اعتماد شما به مجموعه ی ما از این نگرانی ها کم کرده و راه های روشنی را برای نوجوانتان ترسیم کند.
بله دقیقا همین کلمه ی نوجوان را در نظر بگیرید و در ابتدای جلسات مشاوره به این مهم اشراف کامل پیدا کنید. چقدر درمورد شخصبت نوجوان شناخت داشته و برخورد های مختلف با نوجوان را چقدر آگاهی دارید؟ نسبت به فرزندتان شناختتان چقدر بوده و تا چه حدی توانسته اید با دنیای او همراه باشید؟
نوجوان باید حس امنیت در کنار شما را لمس کرده و مطمئن شود درک خواهد شد. اینکه پدر و مادری بدون در نظر گرفتن روحیات و خصوصیات یک نوجوان و بدون لحاظ دختر و پسر بودنش، توقعاتی از وی داشته باشند باعث خواهد شد ناامنی بین والدین و نوجوان حکمفرما شده و فرزندان به جای همراهی سعی بر تقابل و مبارزه داشته باشند.
تمام وقت و انرژی طرفین صرف ثابت کردن خود و رفتارشان خواهد شد. از یک طرف والدین دلسوز و نگران و از طرفی نوجوان دنبال حق طلبی و استیفای حقوق خود میباشد؛ که یکی از آنها آزادی و تصمیم گیری های مستقل است.
پس اینکه بخواهید دائم به خواسته های شما و توقعاتی که از او دارید پاسخ مثبت بدهید را فراموش کنید. صمیمیت و دوستی را چاشنی روابطتان با فرزندتان کرده و از امر و نهی هایی که رنگ و بوی اقتدار دارد به جز در موارد خاص و حساس بپرهیزید.
در مقابلِ عیب ها و نواقصی که از او مشاهده میکنید و تذکر میدهید، خوبی ها و خصوصیات مثبت و قوی او را تایید و تشویق کنید. خانواده وقتی برنامه ی متنوع تفریحی و مفرح نداشته باشد، هر عضوی برای خود برنامه ریزی خواهد داشت. پس تا جایی که امکان دارد برنامه های دسته جمعی و خانوادگی داشته باشید تا فرصت های بچه ها برای منحرف شدن به سمت و سوی دیگری نداشته باشند.
احترام و ارزش قایل شدن یکی از پیام های مطالب ذکر شده است که با این نوع رفتارها نوجوانتان مطمئن خواهد شد که دیده شده و حرف هایش شنیده میشود. شروع تغییر در نگاهی متفاوت و واقع بینانه به شخصیت یک فرد و رفتارهایش بوده که امیدواریم این قدم را به خوبی و محکم بردارید تا در جلسات بعدی به نکات دیگری در همین راستا اشاره کنیم.
موفق باشید.
با سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
از توجه و همراهی شما نهایت سپاس و قدر دانی را دارم
ذهن به خودی خود دوست دارد مانند یک طفل بازیگوش دائم به این سمت و آن سمت رفته و هر لحظه ای به مساله ای بپردازد. گاهی هم سر راه هر موضوعی را به میل خود دید، در خود جای میدهد. لذا لازم است بعد از شناخت این طفل گریز پا، مهار و کنترل او را در دست و هر جایی که صلاح میدانید و لازم است مشغولش کنید.
در طی این روزهایی که قرار است شما یک مربی و مدیر برای ذهنتان باشید، لازم است شناخت دقیق و کافی از خودتان و توانمندی هایتان داشته باشید. نقاط ضعف و قوتتان را بشناسید و از اخلاق های مثبت و منفی خودتان یک لیست کاملی داشته باشید. مهارت خودآگاهی در این زمینه به شما کمک های زیادی میتواند داشته باشد.
در قدم بعدی با توجه به مطلب قبل، شما خواهید توانست به افکار بد و غلط در مقابل فکرهای خوب و مثبت پی برده و آنها را تشخیص دهید. بله تا شما بدی یک فکر را ندانید نمیتوانید وارد این مرحله شوید. تمرکز روی یک فکر مثبت و خوب، گذر و نادیده گرفتن و یا پرداختن حداقلی به یک فکر آسیب زننده، تمرینی خواهد بود که در این قسمت انجام خواهید داد. پس ابتدا بشناسید و بعد به همان میزان به آن بپردازید.
داشتن حس خوب بعد از رسیدن به یک موفقیت، بله حتی یک موفقیت، وقتی توانستید در یک مرحله به سادگی و راحتی از پرداختن به یک مساله ی پیش پا افتاده و غیر ضروری عبور کنید حتما به خودتان امتیاز داده و سعی بر ادامه ی این روند و تشویق خودتان داشته باشید.
برای هر فکری یک فرآیند چند ثانیه ای ترسیم کنید و وجود این برخورد، فکر، واکنش و رفتار را بررسی کرده و نتیجه های مثبت و منفی آن را برای خودتان تصور کنید. به چه دردتان میخورد و در چه مواردی میتوانید از آن بهره ببرید؟ با این تکنیک شما به راحتی از شر افکار مزاحم خلاص شده و زمان و انرژیتان را بیهوده صرف نخواهید کرد.
بله درست است، نه تنها شما بلکه هر فردی ممکن است افکار مزاحمی داشته باشد که باید آنها را مثل وسایل دست و پا گیر یک انباری مرتب و منظم کرده و آنها را ساماندهی کند.
در پایان هر زمانی احساس کردید اخلاق گذشته که نتوانسته شما را موفق و به آرامش برساند، به سراغتان آمده، حواله ی زمان دیگری داده و روزانه برای افکار مزاحم یک مدت محدود و معینی را تعیین کرده تا نخواهند هر زمانی به شما سربزنند. البته باز هم تاکید میکنم، مساله ی خودآگاهی و شناخت افکار بسیار مهم است.
اینکه شما بتوانید یک فکر را خوب و مثبت ارزیابی کرده و به آن بها بدهید و در مقابل بتوانید افکار منفی که به یک رفتار بد و اشتباه تبدیل میشود را شناسایی و از آن فاصله بگیرید، مقدمه ی همه ی راهکارهای فوق محسوب میشود.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقتتان نسبت به متعادل کردن رفتارهایی که ممکن است برای خود و دیگران اذیت کننده باشد، تقدیر و تشکر کرده و امیدواریم حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما، این تعادل را به صورت نسبی در شما ایجاد کند.
البته همانطور که خودتان نیز بیان کردید، داشتن غیرت صفت مطلوب و هر چیزی که از حد خود خارج شده و یا به حد مطلوب خود نرسد مشکل ساز خواهد شد. البته این مطلب را در قالب افراط و تفریط اگر بریزیم بهتر میشود در مورد آن صحبت کرد. اگر غیرت و تعصب نسبت به محرمات و روابط خارج از شرع، نباشد ناپسند بوده و بر عکس آن نیز همین حکم را دارد. بدون دلیل و با کمترین ارتباطی که لازم است وجود داشته و از نظر شرعی و اخلاقی هیچ مشکلی ندارد را با محدودیت و تعصب نگاه کرده که منجر به اختلال روابط و در نهایت روان را به هم بریزد، رد شده حساب کنید.
پس یک دو تعبیر " به جا " و " بی جا " را همیشه در کنار خود و در طول روابطتان داشته باشید. در ابتدا بدون در نظر گرفتن و بروز هر واکنشی ابتدا نوع ارتباط را در این دو قالب جا سازی کنید. از ابتدا با خودتان این سؤال را مطرح کنید که اگر قرار است اینجا واکنش سریع و تند نشان بدهم و حساس بشوم دلیلش چیست؟ اگر قرار است آرام و بدون واکنش متعصبانه با چاشنی غیرت نیز رد بشوم مجوز لازم دارد. این فرمول به شما کمک میکند در مورد رویدادها و روابط که اعم از دریافت و ارسال هر گونه پیام و رفتاری است، زمان بخرید و این فرصتی است تا در یک زمان کوتاه به بهترین واکنش برسید.
طرف مقابل را نیز در موقع تصمیم گیری نسبت به واکنش در نظر گرفته و رفتارهایش را قبل از هر اقدامی توجیه و تحلیل کنید. همیشه جنبههای مثبت آن را در نظر گرفته و از شک و بدبینی بپرهیزید. در این زمینه میتوانید از سیرهی عملی اهل بیت علیهمالسلام بهره بگیرید.
کنترل و مدیریت ذهن ممکن است کمی سخت باشد و در ابتدای کار ذهن و فکری که آزاد بوده را در بند کشیدن مشکل باشد؛ ولی بعد از مدتی تمام فرمولهای بالا در کمترین ثانیهها انجام شده و رفتارهای ناشیانه، افراطی و گزندهی ما را به سمت تعادل سوق خواهد داد. پس لازم است قوانین مربوط به مدیریت و کنترل ذهن را در خودتان تقویت و در صورت مجهز نبودن به این مهارت یادداشت بگذارید تا در جلسات آینده به صورت مستقل در مورد آن صحبت کنیم.
موفق باشید.
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
از توجه و دقت شما در پیگیری مشاوره و امر تربیت فرزند تقدیر و تشکر میکنم
ابتدای این امر خطیر یعنی تربیت فرزند، مقداری باید در مورد شخصیت خودتان ارزیابی داشته باشید. معیارهای یک فرزند خوب و رشد یافته را برابر میزان و خط کشهای منطقی و معقول ترسیم کنید. بهعنوانمثال والدینی که کمال گرا باشند نخواهند توانست در خیلی از موارد موفق عمل کنند. چرا که هر چه بچه بیشتر تلاش میکند آنها کمتر رضایت نشان خواهند داد.
دوم با توجه به شرایط جامعه و ابزارهای تربیتی که وجود داشته و در کنار آنها فضاهایی که فرزندتان حضور دارد، شما نیز باید مسلح بشوید. همان مسئله ی مدرسه و ادبیاتهای زشت یک نمونه است، گفته بودیم شما فرزندتان را برای رویارویی با این ادبیاتها رشد داده و دیگر نیاز نیست هر روز نگران بوده و یا بخواهید رصد لحظهای داشته باشید.
فرزندتان را شناخته و از استعدادهایش با خبر باشید. در حد توان و فهم او تعلیم و تربیت داشته باشید. در حد توان و سن او از او توقع داشته باشید. به علاقهمندیهایش احترام گذاشته و برای لذت بردن از خواستههایش همراهیاش کنید.
اصلاً لازم نیست به صورت روزانه یا مدون بخواهید مثل کلاس درس در انتقال مفاهیم برخورد کنید. اگر دوست دارید فرزندتان به دروغ عادت نکند حتماً از دروغ دوری کرده و به شدت با این مسئله برخورد کنید. البته این برخورد زمانی است که متوجه میشوید فردی دروغ گفته و یا اینکه در یک برنامه و داستانی به این آسیب بر میخورید.
یعنی اینکه با برداشتهایی که از رفتار شما دارد، این مطلب را دریافت کند که به فلان مسئله شما حساس بوده و به عنوان یک اخلاق بد نگاه میکنید. بگذارید خودش متوجه بدی و زشتی یک موضوع بشود تا اینکه بخواهید به صورت درسی به او منتقل کنید. در این بین مهم این است که فرزندتان با اعتماد و عزت نفس رشد کند و این موضوع را شما به خوبی میتوانید با برخوردهای مناسب نهادینه کنید.
مجهز شدن خودتان به مطالب ارزشی و نحوهی انتقال آنها در اولویت بوده که به مرور خدمتتان عرض خواهم کرد.
موفق باشید.
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
از توجه و دقت شما در پیگیری مشاوره و امر تربیت فرزند تقدیر و تشکر میکنم
ابتدای این امر خطیر یعنی تربیت فرزند، مقداری باید در مورد شخصیت خودتان ارزیابی داشته باشید. معیارهای یک فرزند خوب و رشد یافته را برابر میزان و خط کشهای منطقی و معقول ترسیم کنید. بهعنوانمثال والدینی که کمال گرا باشند نخواهند توانست در خیلی از موارد موفق عمل کنند. چرا که هر چه بچه بیشتر تلاش میکند آنها کمتر رضایت نشان خواهند داد.
دوم با توجه به شرایط جامعه و ابزارهای تربیتی که وجود داشته و در کنار آنها فضاهایی که فرزندتان حضور دارد، شما نیز باید مسلح بشوید. همان مسئله ی مدرسه و ادبیاتهای زشت یک نمونه است، گفته بودیم شما فرزندتان را برای رویارویی با این ادبیاتها رشد داده و دیگر نیاز نیست هر روز نگران بوده و یا بخواهید رصد لحظهای داشته باشید.
فرزندتان را شناخته و از استعدادهایش با خبر باشید. در حد توان و فهم او تعلیم و تربیت داشته باشید. در حد توان و سن او از او توقع داشته باشید. به علاقهمندیهایش احترام گذاشته و برای لذت بردن از خواستههایش همراهیاش کنید.
اصلاً لازم نیست به صورت روزانه یا مدون بخواهید مثل کلاس درس در انتقال مفاهیم برخورد کنید. اگر دوست دارید فرزندتان به دروغ عادت نکند حتماً از دروغ دوری کرده و به شدت با این مسئله برخورد کنید. البته این برخورد زمانی است که متوجه میشوید فردی دروغ گفته و یا اینکه در یک برنامه و داستانی به این آسیب بر میخورید.
یعنی اینکه با برداشتهایی که از رفتار شما دارد، این مطلب را دریافت کند که به فلان مسئله شما حساس بوده و به عنوان یک اخلاق بد نگاه میکنید. بگذارید خودش متوجه بدی و زشتی یک موضوع بشود تا اینکه بخواهید به صورت درسی به او منتقل کنید. در این بین مهم این است که فرزندتان با اعتماد و عزت نفس رشد کند و این موضوع را شما به خوبی میتوانید با برخوردهای مناسب نهادینه کنید.
مجهز شدن خودتان به مطالب ارزشی و نحوهی انتقال آنها در اولویت بوده که به مرور خدمتتان عرض خواهم کرد.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از اهمیت و توجه شما نسبت به بحث تربیت فرزند تقدیر و تشکر میکنیم. امیدواریم حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما دغدغههای شما را سامان داده و مقداری از نگرانیهایتان را کم کند.
اینکه امروزه متأسفانه تربیتهای ناصحیح فراگیر شده است، علتهایی داشته که تا زمان وجود آنها این آسیبها نیز وجود دارد. بهعنوانمثال تا زمانی که استفاده از فضای مجازی به صورت راحت و آسان در دسترس بچهها قرار بگیرد، همین داستان را داریم. چون در این فضا افسار گسیختگی محضی را شاهد هستیم.
دانش آموزان همان افرادی هستند که گاهی شبانه روز در این فضا تغذیه شده و در خیلی از مواقع از شخصیتهای منفی آن با هر تکیه کلام و ادبیاتی الگو برداری میکنند. پس با تغییر مدرسه و جابهجا کردن فرزندتان ممکن است این آسیب کم شود؛ ولی مطمئناً ریشهای حل نخواهد شد.
با تمام احترامی که به این حساسیت و نگرانی شما قایل هستیم باید خدمتتان عرض کنم که زیاده روی در این مورد خصوصاً در ظهور و بروز آن کار را بدتر خواهد کرد. مراجعهی مداوم شما به مدرسه و یا تأکیدهای روزانه و پی در پی شما به فرزندتان در استفاده نکردن از جملات و ادبیاتهای نامناسب به مرور بی تأثیر و در مواردی نتیجهی عکس خواهد داد.
اینکه گفتیم بروز و ظهور حساسیت، یعنی فرزند شما از دست شما و گیر دادنهایتان کلافه شود و از آنجایی که بی تقصیر است این نگرانی شما را زیاد درک نخواهد کرد. پس بهتر است به جای سلبی به سمت ایجابی حرکت کنید. یعنی همینکه با بدیهای این نوع ادبیاتها آَشنایش کنید توانستهاید کار بزرگی را انجام دهید.
نوشته بودید فرزندتان از بدی و زشتی آن اطلاع کامل دارد و حتی اگر استفاده هم کند خود را ملامت میکند، این یعنی فرزند شما میتواند درست انتخاب کند. شما با رشد دادن فرزندتان میتوانید به نگرانیهایتان سروسامان بدهید. این از یک طرف و از طرفی تأثیر حضور فرزندتان به عنوان یک شخصیت مثبت، میتواند از زیاد شدن این نوع فرهنگها جلوگیری کند.
بله دقیقاً همین مطلب را اگر حداقل پنجاه درصد خانوادهها در نظر گرفته و نسبت به آن مانند شما حساس باشند، شاهد کم شدن این ادبیاتها در بین دانش آموزان خواهیم بود.
البته ناگفته نماند نقش آموزش و پرورش را در این زمینه نباید نادیده بگیریم. این مجموعه باید برای این معضلات و آسیبها برنامههای خاص خود را داشته باشد. در قالب برنامههای متنوع فرهنگی و آموزشی به خانوادههای که مثل شما دغدغه دارند کمک کند.
پس تا جایی که میتوانید روی رشد و تقویت شخصیت فرهنگی فرزندتان کار کنید. در این زمینه حتماً برنامههایی دارید اگر برنامهی مدون و منظمی ندارید یادداشت بگذارید تا در جلسات بعد به صورت کارگاهی مطالب خدمتتان تقدیم شود.
موفق باشید.
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
توجه و پیگیری شما برای حل مشکل قابل تقدیر است.
نکتهای که در جلسهی قبل به صورت خلاصه اشاره کردم را از این به بعد با جدیت بیشتری در دستور کار قرار بدید. اینکه سعی کنید مادر همسرتان را با خودتان همراه و یا خودتان با مهارت در کنار ایشان باشید و با رفتارهایی که مناسب و به جا هست، نگرانیهایش را برطرف کنید.
ایشان نگران است که شما در جبههی مقابل ایشان قرار دارید و با او سر جنگ دارید؛ لذا سعی میکند از تمام توان و امکاناتی که در اختیار دارد استفاده کرده تا در مقابل شما کم نیاورده و به پیروزی دست پیدا کند.
در این راستا از نقاط ضعف شما نیز کاملاً آگاه بوده و در مواردی هم بسیار هوشمندانه توانسته از این بزنگاهها به شما ضرباتی نیز وارد کند. البته این نوع برخوردها از طرف بعضی افراد بدون قصد بوده و عمدی در کار نیست. بهعنوانمثال با دو دقیقه صحبت بنده میتوانم به اشتباهاتی که داشته آگاهشان کرده و تغییر روش بدهند. اما دسترسی به ایشان در حد ناممکن است.
با توجه به دسترس نبودن ایشان، کار شما سختتر خواهد شد و باید دو کار اساسی و مهم را انجام بدهید. اول اینکه سعی کنید تا جای که امکان دارد نقطه ضعفی از خودتان نشان نداده و نگذارید به شما و اخلاق شما مسلط باشد. با نسبت دادن کلمات زشت و ناپسند از طرف ایشان هیچ لزومی ندارد بلافاصله برافروخته شوید و یا به قول معروف از کوره در بروید. ممکن است هدف اصلی ایشان همین باشد که شما باید هوشمندانه پیشگیری کنید.
دوم اینکه سعی کنید علاوه بر نشان ندادن نقطه ضعف از همین یک فرصت بسازید و در مواقعی برای تربیت فرزندان از خود ایشان کمک بگیرید و بگویید بچهها حرف شما را بیشتر گوش کرده و توجه بیشتری دارند پس در این موارد شما به آنها تذکر بدهید. در نزد فرزندان از مادربزرگشان به نیکی یاد کنید و حتماً احترام ایشان یکی از خطوط قرمز محسوب شود. این مطلب خواهی نخواهی به گوش ایشان رسیده و مطمئن باشید در رفتارهایش تجدید نظر خواهد کرد.
نگران نباشید، ممکن است بگویید که رفتارهایش را از بدی بیشتر و شدیدتر خواهد کرد؛ خیر اینگونه نیست، کافی است خاطرش از طرف شما جمع شده و شما را دوست ببیند. برای تقویت و تثبیت جایگاهی که شما به او دادهاید مطمئناً تلاش خواهد کرد. این امر جز با مهربانی و محبت کردن اتفاق نخواهد افتاد.
در پایان خدمت شما هدیهای داشته باشم:
تا جایی که امکان دارد رفتارهای مادر همسرتان و اطرافیان را در اولویتهای بعدی و آخری قرار داده و از برخوردها و حرفهای ایشان در منزل کمتر صحبت به میان بیاورید. مجموع همهی صحبتها این میشود که شما یکی از طرفدارهای ایشان محسوب شده که حتی همسرتان نیز جرئت نکند پیش شما از مادرش حرفی بزند.
قبول دارم سخت است؛ اما شدنی است و اگر بتوانید مدتی در این مسیر حرکت کنید، آرامش تضمینی را برای زندگی و خانواده مهیا کردهاید.
موفق باشید.
سلام مجدد دارم خدمت شما همراه گرامی
از توجه و پیگیری شما تقدیر و تشکر میکنم.
لازم است در ابتدای این مسئله شما نیز با همسرتان همراه شده و به نوعی درک کردن حالش را به او ثابت کنید. ببینید از هر چیزی که نگران و ناراحت هست را شما نیز همراه باشید. دلگرمی دادن به همسر خود یکی از مهارتهای فراموش شدهای است که در خیلی از موارد برای برگرداندن تصمیم طرف مقابل بسیار مؤثر است.
اینکه طرفین هر کدام به فکر خود و راحتی خودشان باشند اصلاً درست نیست. چطور شما الان دلخور هستید که ایشان به خاطر راحتی خودشان و برای اینکه مسئله ی فاصله اذیتشان نمیکند، تصمیم به مهاجرت دارند؛ به همین سبک ایشان هم ممکن است از شما ناراحت و دلگیر باشند که به خاطر در کنار خانواده بودنتان درکی از دغدغههایش ندارید و فقط به فکر رفاه و خواستههای خودتان هستید.
درست است در طول این چند سال سختیهایی کشیدهاید؛ ولی در حال حاضر نباید محکوم به خودبینی بشوید. البته ناگفته نماند، ممکن است آسیبهایی که همسرتان را وادار به تصمیم برای مهاجرت کرده است، دامن گیر زندگیتان شده و در همین شهر مجبور باشید برای رفت و آمدتان محدودیت زمانی و مکانی تعریف کنید.
پس ابتدا در صورت مهم نبودن مسئله به او دلگرمی داده و بعضی از نگرانیهایش را که قابل توجیه و بی دلیل هست را برایش حل کنید. مثلاً کسی به خاطر حرف دو نفر که با تو دشمنی دارند، کارهایت را زیر سؤال نمیبرد. انسان خوب است خود در سالم سازی درآمد و شغلش دقت داشته باشد که در این صورت کید و مکر دیگران را خداوند دفع میکند.
بله دقیقاً به همین سبک، وقتی دیگران روی فکر و روان ایشان رفته و او را به هم میریزند، شما سعی کنید با بی اهمیت جلوه دادن و کمک کردن برای تقویت روحیهی ایشان، از تصمیمات عجولانه پیشگیری کنید. البته گفتم خدمت شما که در صورتی که این تصمیم به نفع شما زندگیتان نبوده و از طرفی ماندن شما در شهر آسیبی به شما و استحکام خانواده نمیزند.
اما اگر قرار است درگیری و بروز مشکل یکی پس از دیگری آرامش شما را سلب کند، مطمئناً خود شما نیز حاضرید گاهی دلتنگی و دوری از خانواده را تحمل کرده؛ ولی آرامش داشته باشید. ضمن اینکه حتماً برای دلتنگی با توجه به امکاناتی که وجود دارد، راهکارهای بیشتری هست تا اینکه بخواهید در کنار عزیزانتان باشید؛ اما به چند نوع مشکل دست و پنجه نرم کنید.
منطقی بودن و دور شدن از احساسی عمل کردن در بعضی از امور لازم است. علی رغم سختیهایی که ممکن است داشته باشید در این مسیر ولی استحکام و پایداری خانواده را نیز در نظر داشته باشید. در پایان این مسئله را به خاطر بسپارید:
هیچ اقدامی در این مورد جز همراهی و درک شرایط و نگرانی همسرتان نمیتواند به شما کمک کرده و برای زندگیتان مؤثر باشد.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
اینکه دوست دارید با همسرتان کاملاً راحت بوده و مستقل باشید کاملاً طبیعی و حق شما محسوب میشود. امیدوارم با حضور و اعتمادی که به مجموعهی ما کردهاید، بتوانید از با هم بودن با همسرتان نهایت لذت را ببرید و به مرور دخالتهای پدر ایشان نیز کم شده و حس شیرین مستقل شدن را تجربه کنید.
قبل از هر مطلبی که تقدیمتان شود چند سؤال مطرح است، اینکه خودرویی که از آن نام بردید از کجا تهیه شده؟ شراکتی با پدر همسرتان است یا خود همسرتان تهیه کرده؟ اصلاً از نظر مالی و شغلی در چه شرایطی هست؟ مستقل کار دارند یا با پدرشان شراکتی؟
غالباً این نوع برخوردها زمانی است که پسر هنوز استقلال مالی پیدا نکرده و پدرها به خودشان حق میدهند تا قبل از مستقل شدن، آنها را کنترل کرده و تحت نظر داشته باشند تا در خرج کردن زیاده روی نکنند. البته اینکه این حق درست بوده و واقعاً برای پدران باید در نظر گرفته شود جای صحبت دارد.
از طرفی برخوردهای استقلالجویانه ی زوجین باعث میشود والدین طرف مخصوصاً پدرشوهرها در این مسئله کمی واکنش نشان داده و بخواهند مانع شوند. این واکنش زمانی شدیدتر خواهد شد که طبق صحبتهای قبلی که داشتیم، پسر استقلال مالی نیز نداشته باشد.
شما اصلاً نباید روی این مطلب حساس شده و بخواهید به عنوان یک اولویت در مشکلات به آن نگاه کنید. یک نقطهی ضعف برای شما محسوب نشده که قرار باشد شما را اذیت کند، اتفاقاً برعکس کاملاً استقبال کنید و زمانهایی که مطمئن هستید ایشان کار دارد پیشنهاد بدهید که شما را همراهی کرده و درست زمانهایی را که میدانید مشغولیت دارند برای بیرون رفتن انتخاب کنید.
مشورت گرفتن یکی دیگر از راهکارهایی است که برای والدینی که بسیار دخالت میکنند کارگشا است. شاید بگویید ما دنبال راهی هستیم که از حضور و نظراتشان خلاص شویم بعد شما راهکار میدهید که مشورت کنیم؟
بله دقیقاً نکته همین جاست که وقتی شخصی حس کند اطرافیان سعی بر حذف و نادیده گرفتنش را دارند سعی خواهد کرد حضور خودش را مستمر و مستحکمتر و نظراتش را نافذتر نشان دهد. اما اگر از این بابت خاطر جمع باشد و حس کند او را میبینند و کسی قصد کنار گذاشتنش را ندارد، آرام بوده و در موارد متعددی اصلاً خودش کناره گیری خواهد کرد.
ضمن اینکه همهی نکات بالا را در برخوردهایتان لحاظ خواهید کرد، بابت اذیت شدن همسرتان نیز شما باید از پدرش دفاع کرده و ضمن تأکید بر حفظ احترام، همسرتان را صبر و خویشتن داری دعوت کنید. این عملکرد شما در طولانی مدت کاملاً به نفعتان بوده و در آرامش زندگیتان بسیار مفید خواهد بود. اینکه چه ربطی به آینده و زندگی شما دارد را در صورت تمایل جلسهی بعدی به صحبت خواهیم نشست.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
مسافرت و تفریح یکی از حقوق هر فرد محسوب شده و در هر صورت باید این امر اتفاق بیفتد تا روحیه و نشاط شخص تأمین شود. امیدواریم حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما زمینه را برای همراه شدن بقیهی افراد خانواده مهیا کند.
البته برای پاسخ دادن به این سؤال لازم است اطلاعات بیشتری را داشته باشیم. مثل اینکه خانوادهی شما چند نفره هستید؟ چند سالتان است؟ خانم هستید یا آقا؟ فرزند چندم هستید؟ در چه شهر و استانی زندگی میکنید؟ رفت و آمدتان با فامیل و اقوام در چه سطحی است؟
در نگاه اول به نظر میرسد که طرفین درک درستی از یکدیگر ندارید. ممکن است در این بین تفاوت سن و فکر باعث این شکاف شده باشد. پس بعد از نگاه اول باید قدم ابتدایی را بردارید به این معنی که شما سعی کنید خانواده را درک کنید و این درک کردن شما به ایشان منتقل شود. برای شروع این کار کافی است از حالت اعتراضی خارج شده و شکل پیشنهادی به خواستههایتان بدهید.
وقتی طلبکارانه به خواستههایتان بپردازید، خانواده را مجبور میکنید که واکنش نشان داده و موضع سختی بگیرند تا از شما عقب نمانند. به رخ نکشیدن ضعف مالی نیز در این مرحله گنجانده میشود. این عزیزان نباید حس کنند در برآورده کردن خواستههای شما ناتوان بوده و خواسته باشند این ضعف و ناتوانی را به وسیله انکار و نپذیرفتن جبران کنند.
دومین قدم شروع از برنامههای کم خرج و دم دستی است. به مناسبتی یک جشن مختصر و مفید با حداقل امکانت برای اهل خانواده تدارک ببینید و با این روش نشاط و شادی را به اعضا منتقل کنید. شاید طعم دورهمی و تفریح را نچشیده و از ترس هزینههای سنگین، به آن فکر نکنند.
استفاده از امکانات دم دستی نیاز به رصد و ارزیابی دارد که این کار را انجام بدهید. پارک محل، امامزادهی نزدیک، محل تفریح منطقه و ... میتواند مقدمهی خوبی برای چشاندن طعم شیرین تفریح و مسافرت باشد. البته قبلاً هم عرض شد باید سن و سال والدین و تعداد اعضا و بقیه مسائل مربوطه شناسایی شده تا طبق همان قالب را پیدا کنید.
درخواست همراهی از نزدیکان و اقوامی که اهل تفریح و نشاط هستند نیز فراموش نشود. ببینید در بین فامیل از خاله و دایی برای همراه کردن مادر و از عمه و عمو برای همراه کردن پدر میتوانید استفاده کنید. اینکه این عزیزان وارد شده و دعوت کنند از خانوادهی شما برای مسافرت خود یک نمونه از راهکارهایی است که با درایت و برنامه ریزی شدنی بوده و در موارد مشابه جواب داده است.
البته ناگفته نماند حفظ روحیه و نشاط فردی جدای از خانواده بوده که حتماً از آن بهره میبرید. در این زمینه نیز اگر نیاز به همراهی دارید یادداشت بگذارید تا در جلسهی بعد درباره آن صحبت کنیم.
موفق باشید.
Pages