با سلام به شما کاربر گرامی
شرایط و احساسی که دارید قابل درک است. درباره بیماریتان چون اطلاع کارشناسی ندارم، نمیتوانم در زمینه درمان و کنترل آن کمکتان کنم، ولی درباره خواستگارهایی که دارید باید عرض کنم که اگر خواستگاران شما با علم به این قضیه از شما خواستگاری میکنند و میدانند که این بیماری چیست و چه تبعاتی دارد، بسیار جای شکر دارد؛ زیرا دیگر جای نگرانی نیست که ترس از این داشته باشید که آیا در زندگی مشترک چگونه با شما رفتار میشود و ... ؛ چرا که طرف مقابل با علم به بیماری شما پیشنهاد ازدواج را داده است؛ لذا از این بابت جای نگرانی نیست.
امّا اگر همچنان نگران هستید که در آینده ممکن است که طرف مقابلتان نظرش تغییر کند، توصیه میکنم که در حد یک جلسه در زمینه بیماریتان با خواستگارتان صحبت کنید و از آنان بخواهید که با کارشناس این بیماری صحبت بکند و بعد تصمیم قطعی خود را برای ازدواج با شما بگیرد.
شما نیز باتوجه به بیماریتان میتوانید از بعضی ملاکهای ترجیحی خود بگذرید یا حداقل از آن بکاهید. منظور از ملاکهای ترجیحی، این است که بودنش بهتر است؛ به دلیل اینکه وجودش در پایدارتر کردن و نیز موفقیت بیشتر و رشد و بالندگی خانواده موثر است، ولی نبود آن قابل تحمل بوده؛ مثل تناسب سن، تحصیلات و تفاوت کم در زمینه فرهنگ.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
بارها در همین سایت اعلام کردیم که یکی از ملاکهای ترجیحی ازدواج این است که دخترخانم چند سالی از آقا پسر کوچکتر باشد، این هم به این دلیل که معمولاً خانمها در طول زندگی زناشویی به دلایل مختلف (از جمله بارداری و...) زودتر شکسته میشوند، ولی این ملاک تاحدودی به طرفین بستگی دارد و قابل اغماض است، به شرط اینکه؛
1. طرفین اختلاف زیادی در درک، فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی نداشته باشند.
2. دخترخانم، پسر را بچه نبیند و خود را بالاتر از او نداند.
3. طرفین اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند.
4. خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند؛ در آن صورت، بافرض وجود تناسب، ازدواج این دو مشکلی نخواهد داشت.
اما اختلاف سنی 5 سال زیاد است و نمیتوان به راحتی آن را نادیده گرفت. امّا اگر واقعا بهصورت منطقی و بهدور از فضای عاطفی و با آگاهی از اختلاف مذکور تصمیمگیری کرده باشید و از انتخابتان هم اطمینان دارید، در آن صورت ازدواج شما با ایشان مشکلی ندارد، گرچه میتوانید جهت اطمینان خاطر به خانواده تان، قبل از عملی کردن تصمیم خود، طرفین به مشاوری حاذق و باتجربه در امر خانواده و ازدواج مراجعه کرده تا با تشخیص و کمک ایشان، برای ازدواج تصمیم گیری کنید و نتیجه این مشاوره را به خانوادهتان اطلاع بدهید شاید در شدت مخالفت آنها بکاهد.
برای کسب رضایت خانواده خود با این ازدواج، ابتدا لازم است بررسی شود که دلیل یا دلایل مخالفت والدین با انتخاب شما چیست؟ آیا خانوادۀ شما دلایل قانع كنندهای براى مخالفت خود دارند؟ آیا شما پاسخ منطقى و قانع کنندهای براى مخالفت با آنها دارید؟
به هر حال، دلایل مختلفی برای مخالفت خانواده با این ازدواج وجود دارد از جمله بالا بودن سن دخترخانم و ممکن است علاوه بر بالابودن سن دخترخانم، دلایل دیگری هم داشته باشند که نمیتوان مخالفتشان را نادیده گرفت؛ لذا مخالفت آنان از دو حال خارج نیست؛ یا واقعاً دلیل یا دلایل منطقی و قانع کنندهای برای مخالفتشان دارند یا اصلاً دلایلشان غیرمنطقی و غیرقابل قبول است.
اگر از طریق گفتگو با آنان، پی بردید که مخالفتشان، منطقی بوده و بیراه نیست، بهتر است مخالفتشان را بپذیرد و بیش از این اصرار نکنید. امّا اگر مخالفتشان واقعاً بى مورد و غیرمنطقی است و تنها به خاطر سن دخترخانم مخالفت میکنند (گرچه اصلاً بیراه هم نیست) هرگز نباید شما و خانواده به دو گروه مخالف و موافق تقسیم شوید و در برابر هم جبهه تشكیل دهید، بلكه شما میبایست درصدد جلب رضایت آنان برآید. از طرفی هم با لجبازی و قهر، کاری از پیش نمیرود.
پس بهتر است با کمک از یک واسطه نزدیک و خیرخواه که دارای نفوذ کلام در میان خانواده است،(مانند خواهر و یا برادر بزرگتر، عمو یا عمه) از او بخواهید که با خانواده شما در این زمینه صحبت کرده و رضایتشان را برای این ازدواج جلب کند. علاوه بر آن، شما میتوانید روی راضی کردن یکی از والدینی که شدت مخالفتش کم است کار کنید و بعد از کسب رضایت، او را نزد دیگری بفرستید تا نظر دیگری هم کسب شود.
گرچه میتوانید در کنار راهکار مذکور، بررسی کنید و ببینید اگر والدین شما شخصیت احساسی دارند، میتوانید روی احساسات آنها کار کنید و به تدریج دل آنان نرم شود و در نهایت با این ازدواج موافقت کنند؛ انجام کارهایی مانند کمک کردن یا هدیه دادن و ... میتواند به مرور در نظر و موضع والدین تأثیرگذار باشد.
در ضمن، توکل به خدای متعال و توسل به اهل بیت(علیهمالسلام) در کنار هرکاری، همواره مشکل گشاست. پیغمبراکرم(صلیاللَّهعلیهوآله) فرموده: «مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْیَا وَ كَلَهُ إِلَیْهَا؛ هر كس اعتماد و اتكایش را از غیر خدا ببرد، خداوند بىنیازش كند و رزق و روزیش را بدون حساب و كتاب و از جایى كه فكرش نمىرسید به او بدهد و هر كس به دنیا متكى شود، خداوند او را به همان دنیا وا مىگذارد.»[1]
با این وجود، اگر خانواده به رغم سعى و تلاش شما، رضایت ندادند، به مصلحت شما است كه از این ازدواج دست بكشید و بدون رضایت آنان اقدام نكنید، مگر آنكه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت كنید و چنانچه احساس كردید لجاجت در كار است، نه مخالفت، در این صورت از همكارى افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت كمك بگیرید.
پینوشت:
[1]. مشكاة الانوار، علی بن حسن طبرسی، ترجمه هوشمند و محمدى، ص۲۵
با آرزوی موفقیت
در ضمن اگر حرف و حدیثهای احتمالی دیگران نسبت به تصمیمتان و دیدن شما در کنار دخترموردعلاقه تان موجب حساسیت شما باشد و روی زندگی شما تاثیربگذارد، بهتر است بیشتر روی این مسئله فکر کنید. گرچه بهتر این است که انسان نسبت به نگاههای منفی دیگران واکنش منفی نشان ندهد و آن را کم اهمیت جلوه دهد، ولی اگر فرد نسبت به این نگاهها حساس باشد، تحمل این شرایط برای او و همسرش سخت خواهد شد و ممکن است در ادامه از تصمیم خود سرخورده شود. در نتیجه لازم است این مسئله را هم در نظر گرفت.
با سلام به شما کاربر محترم
بارها در همین سایت اعلام کردیم که یکی از ملاکهای ترجیحی ازدواج این است که دخترخانم چند سالی از آقا پسر کوچکتر باشد، این هم به این دلیل که معمولاً خانمها در طول زندگی زناشویی به دلایل مختلف (از جمله بارداری و...) زودتر شکسته میشوند، ولی این ملاک تاحدودی به طرفین بستگی دارد و قابل اغماض است، به شرط اینکه؛
1. طرفین اختلاف زیادی در درک، فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی نداشته باشند.
2. دخترخانم، پسر را بچه نبیند و خود را بالاتر از او نداند.
3. طرفین اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند.
4. خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند؛ در آن صورت، بافرض وجود تناسب، ازدواج این دو مشکلی نخواهد داشت.
اما اختلاف سنی 4سال زیاد است به عبارتی ایشان باید 36 سال سن داشته باشند و نمیتوان آن را نادیده گرفت. امّا اگر واقعا بهصورت منطقی و بهدور از فضای عاطفی و با آگاهی از اختلاف مذکور تصمیمگیری کرده باشید و از انتخابتان اطمینان دارید، در آن صورت از ناحیۀ شما مشکلی بوجود نمیآید، ولی اگر طرف مقابلتان کماکان در انتخاب خود دچار شک و تردید میباشد، بهتر است جهت اطمینان خاطر ایشان، قبل از عملی کردن تصمیم خود، طرفین به مشاوری حاذق و باتجربه در امر خانواده و ازدواج مراجعه کرده تا با تشخیص و کمک ایشان، خانم محترم بتواند با اطمینان و اعتماد بیشتر برای انتخاب خود تصمیمگیری کند.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
در ابتدا در صورت امکان خواهر شما میتواند با پرس و جو از همکارانش، شناخت کلی از ایشان پیدا کند و در کنار آن جهت آشنایی بیشتر جلساتی را به همراه خانواده با ایشان داشته باشید تا شناخت بیشتر از همدیگر کسب کنید. مقدار شناخت هم معمولا در حد یکی دو جلسه صحبت و یک شناخت اجمالی کافی است. در کنار آن مشورت با بزرگان و صاحبان تجربه میتواند در انتخاب همسر به شما کمک شایانی کند.
بنابراین از راه گفتگو، تحقیق و سوال از دوستان و آشنایان طرف مقابل در محل کار و زندگی و مشورت میتوان از طرف مقابل شناخت لازم برای ازدواج را کسب نمود. همچنین همه این راهها را همزمان انجام داد؛ یعنی در کنار جلسات گفتگو، درباره طرف مقابل تحقیق کرد و از دیگران (صاحبان تجربه مانند والدین) مشورت گرفت.
شاید گفته شود که بسیاری از افراد در تحقیق حقیقت را نمیگویند، جواب آن است که این ممکن است، امّا میتوان با وسعت تحقیق و همچنین تذکر به طرف نسبت به مسئولیت شرعی و اخلاقی خیانت در مشورت، درصد احتمال خلاف گویی را کم کرد.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر گرامی
این مسئله به خود شما بستگی دارد که آیا میتوانی ایشان را به عنوان همسر قبول کنی و بعد از ازدواج با ایشان، به فکر اشتباهات گذشتهاش نیافتید و خود را کنترل کرده و در اختلافات بوجود آمده، در آینده او را به خاطر گذشتهاش سرکوفت نزنی یانه؟ بنابراین این مسئله بستگی درجه حساسیت شما دارد.
به هرحال تصمیم گیری باشماست؛ اینکه بتوانید با این موضوع کنار بیایید و گذشته او را نادیده بگیرید یانه. امّا اگر تصمیم گرفتید این موضوع را نادیده بگیرید و گذشتهاش را فراموش کنید، توجه به این نکات ضروری به نظر میرسد:
۱. برای فراموش کردن کارش او را ببخشید؛ یعنی توجه کنید که او هم مثل انسانهای دیگر ممکن الخطا است و بزرگواری حکم میکند که بخشیده شود.
۲. به این فکر کنید اگر احیانا شما خطا میکردید، چه بسا انتظار داشتید او شما را ببخشد پس شما هم او را ببخشید.
۳. با خدا معامله کنید؛ یعنی ببخشید تا خدا از شما بگذرد؛ چون قران میفرماید: «ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله»[نور/۲۲]
امّا اگر نتوانستید او را ببخشید و گذشتهاش را نادیده بگیرید، بیخودی وقت خود و ایشان را نگیرید و با شک و تردید اصلاً وارد زندگی نشوید.
امّا لازم به ذکر است که اطمینان به گذشته خواستگار، لازم نیست؛ بلکه شما باید مطمئن شوید که الان ایشان پاک است تا در زندگی آینده به مشکل نخورید. چه بسا در طول تاریخ، افرادی بودهاند که در گذشته رابطهای داشتهاند ولی پشیمان شده و توبه کردهاند پس اینان همچون افرادی پاکی هستند. همچنانکه براساس آموزههای دینی، کسی که گناهی مرتکب شده و توبه کند و رفتارهای گذشته را تکرار نکند به مانند فرد مومن و سالمی است؛ گویا اینکه اصلا گناهی نکرده است؛ امام باقر(علیهالسلام) در اين باره فرموده: «التّائِبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لَاذَنبَ لَهُ؛ توبه كننده مانند كسى است كه اصلاً گناه نكرده است.»[1]
همچنین چه بسا افرادی بودهاند که در گذشته هیچ گونه ارتباطی با جنس مخالف نداشتهاند ولی بعدها دچار این مشکل شدهاند. پس ملاک و معیار، گذشته افراد نیست؛ بلکه ملاک، حال افراد است که قابل اعتماد برای شروع زندگی باشند. شما باید به این اطمینان برسید که در حال حاضر و با توجه به شرایط و تحقیقاتی که به عمل میآید، آیا ایشان فردی هستند که بتوانید در زندگی زناشویی به ایشان تکیه کنید یا خیر؟
پس اگر در گذشته خطاهایی داشته است، ولی پشیمان شده و قصد تکرار آن را ندارد، در اینصورت میتوان به چنین فردی اعتماد کرد.
منبع:
[1]. اصول كافى، ج2، ص435
با سلام به شما کاربر محترم
در مورد موضوعات پیش امده و ابهاماتی که برایتان وجود دارد، میتوانید با دخترخانم صحبت کنید و در آن گفتگو میتوانید بهتر پی به کم و کیف رابطه خاله دختر با خانواده مذکور ببرید.
همچنین شرایط خود را به طرف مقابل بگویید و اگر خانواده دخترخانم همچنان روی حرف خودشان پافشاری میکردند، لزومی ندارد که ادامه دهید. بنابراین از دو حال خارج نیست یا کماکان روی حرف خود پافشاری میکنند، در ان صورت لزومی ندارد که این روند را ادامه دهید و میتوانید از این مورد صرف نظر کنید. یا اینکه ممکن است شرایط شما را بپذیرند. در آن صورت در برابر دخالتهای منفی اطرافیان، بستگی به حساسیت و مدیریت خود شما و دخترخانم دارد که چقدر توانایی کنترل این دخالتها را داشته باشید و اجازه ندهید که اطرافیان دخالتهای بیجایی در زندگی شما داشته باشند.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
با توجه به اینکه از جهت اعتقادی مذهبی هستید، بهتر است با کسی ازدواج کنید که مانند شما مذهبی باشد. امّا در مورد خواستگار فعلیتان که مدتی مشروبات الکلی استفاده میکرد و پایبندیشان به نماز کم بوده ولی در حال حاضر به گفتۀ خودشان نسبت به خطاهای گذشته خود پشیمان هستند و تغییرات بنیادینی در رفتار خود انجام دادهاند، باید عرض کنم برای اینکه متوجه شوید که تغییراتشان موقتی نیست و دوباره به کارهای سابق برنمیگردد، چند عامل سبب میشود که او ثابتقدم بماند و برنگردد که به ترتیب عبارتند از:
1. تغییراتش اعتقادی باشد؛ یعنی عشق شما فقط انگیزۀ عوض شدنش باشد، نه تمام علت؛ یعنی عشق شما تنها سبب شده باشد که او به سمت مسیر درست حرکت کند، امّا رفتنش در این مسیر، به خاطر باور قلبی او باشد؛ به این معنی که اگر نماز میخواند یا سراغ مصرف مشروبات ممنوعه نمیرود، نه به خاطر این باشد که شما دوست دارید او نماز بخواند و ...، بلکه به این دلیل باشد که احساس میکند این کارها(انجام نماز و اجتناب از کارهای ممنوعه) درست است و باید انجامش دهد.
اگر شما نمیدانید تغییراتش اعتقادی است یا نه؟ عرض میکنم: درصورتی که ایشان در کنار شما نیست، پایبند به مسائل دینی؛ ازجمله بهجا آوردن نماز باشد و مطمئن باشید که او هرگز سراغ گناه نمیرود. اگر ممکن است امتحانش کنید و در یک مقطع زمانی کوتاه، طوری وانمود کنید که ممکن است نتوانید باهم ازدواج کنید و اگر دیدید که به رفتار درستش ادامه میدهد، میتوان امیدوار بود که تغییراتش واقعی بوده است.
2. عشق و علاقه ایشان به شما کم نشود و این هم در صورتی است که شما صرفنظر از عشق، تناسبهای فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را با هم داشته باشید و شایستگیهایی که هرکدام لازم میدانید در طرفتان باشد که در یک کلام، زندگیتان خوب و گرم باشد که در این صورت، عشق و علاقه ایشان به شما و زندگی، نخواهد گذاشت که او به گذشته گناه بار خود برگردد. لذا توصیه میکنم اگر در این زمینه شک دارید از فرد سوم، مثل یک بزرگتر فهمیده و باتجربه یا مشاور کمک بگیرید؛ یعنی هر دو باهم به او مراجعه کنید تا بعد از بررسی شرایط شما بگوید که مناسب هم هستید یا نه.
3. نبود مشکل در روابط زناشویی که تضمینکننده پایداری خانواده است؛ چون وقتیکه رابطه عاطفی و جنسی همسران باهم خوب است، تعلقخاطرشان به هم زیاد میشود و از کاری که همسر را برنجاند خودداری میکنند. علاوه بر اینکه ارتباط زناشویی موجب آرامش در زمینه جنسی برای مرد نیز میشود و احساس نیاز به رفتن به سراغ گناهان جنسی و غیره نمیکند.
در حال حاضر در این زمینه لازم نیست کاری انجام دهید. این مورد را عرض کردم که اگر بعد از ازدواج، در این زمینه احساس کردید مشکلی وجود دارد، سریعاً برای رفعش اقدام کنید تا از اثر منفی بر روابط میان شما با همسرتان و در نتیجه احتمال برگشت تغییرات جلوگیری شود.
۴. قرار نگرفتن ایشان در جو بیدینی و بینمازی و هرزگی؛ زیرا یکی از چیزایی که افراد توبه کرده را تحریک میکند، جو گناه و خطا است که اگر در آن قرار بگیرند، ممکن است دوباره فیلشان یاد هندوستان کند و به خطا گرفتار شوند. این مورد با توجه به اینکه قبلاً به خاطر تنهایی و از دست دادن خانواده به سراغ کارهای پرخطر و گناه آلود میرفتند و با ازدواج تاحدودی این خلأ جبران میشود، کاملا قابل انجام است. البته به شرط اینکه شما به او تذکر دهید که از محیط گناه پرهیز کند و خودش هم مواظب باشد که وارد فضاهای ناسالم نشود.
با تمام این تفاصیل، این را باید توجه داشته باشید که خطر برگشت تغییرات، هیچوقت به صفر نمیرسد و احتمالش همواره ممکن است. بنابراین خود را برای برگشت تغییر آماده کنید. البته این را نگفتم تا بترسید و بخواهید جواب رد بدهید؛ بلکه این را عرض کردم که اگر جواب مثبت میدهید در کنارش خود را هم آماده کنید که اگر احیاناً ایشان در زندگی زناشویی دوباره عوض شد، خلاف توقع شما نباشد که تا برآشفته شوید و با عمل شتابزده زندگیتان را به هم بزنید و درنتیجه بتوانید در چنین موقعیتی درصدد رفع مشکل برآیید و به راه درست او را برگردانید.
در پایان برای دادن قوت قلب به شما عرض میکنم؛ اگر موارد فوق مراعات شود احتمال برگشت او به خطاهای گذشته خیلی کم است و این نکاتی را که عرض کردم فقط بهعنوان سوپاپ اطمینان بود که اگر احیاناً مشکلی پیش آمد، برآشفته نشوید و از راه درست برای حلش اقدام کنید و گرنه مثل آن پسر، کم نیستند کسانی که در زمان مجردی کارهای خلاف مرتکب میشوند، امّا بعد از ازدواج سربهزیر میشوند و دیگر دست از پا خطا نمیکنند؛ به طوریکه کسی باورش نمیشود اینگونه افراد درگذشته اهل خطا بودهاند؛ خصوصاً که با بالاتر رفتن سنشان عاقلتر و فهمیدهتر نیز میشوند و خطاهای سابق خود را کارهای نادرست و بچهگانه میبینند.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
اولاً شما و ایشان در مرحله انتخاب بودید و نباید شما به ایشان دلبسته میشدید به هرحال طرفین در حال انتخاب هستند و ممکن است هریک از طرفین نظرش تغییر کند.
ثانیاً بارها در همین سایت متذکر شدیم که رابطه برقرار کردن برای آشنایی آن هم بدون نظارت خانوادهها، درست نیست؛ چرا که این قبیل روابط رسمی نبوده و به دلیل نبود نظارت خانوادهها، به راحتی هریک از طرفین بدون هیچ فشاری، رابطه را برهم بزنند و از طرفی به دلیل ایجاد علقه میان طرفین یا یکی از آن دو، جدایی و فراموش کردن این رابطه، کار سختی خواهد بود.
به هرحال شما باید بپذیرید که روشی را که برای آشنایی پی بردید به شدت دارای ریسک بالایی است که معمولا نتایج درستی داده نمیشود و حتی بعضا پیش آمده که طرفین نه با آگاهی بلکه از روی احساسات آنی و علقهای که از این رابطه ایجاد شده، همدیگر را انتخاب میکنند بی آنکه متوجه تفاوتها و عدم تناسبات لازمه میان خود شده باشند و بعد از ازدواج هم تازه متوجه تفاوتها میشوند که دیگر کار از کار گذشته است.
بنابراین لازم است آن رابطه فراموش کنید و از این بابت خدا را شاکر باشید که وارد یک رابطه طولانی نشدید و یا اینکه بدون فکر و منطق همدیگر را انتخاب نکردید وگرنه آن موقع میبایست حسرت الان خود را میخوردید. امّا راههای فراموشی رابطه گذشته بدین ترتیب است:
1. کلید فراموشی این است که دل شما از رسیدن به او ناامید شود.
2. خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید.
3. فکر نکنید که فراموش کردن محال است؛ چون عدّهی زیادی از دخترها توانستهاند پس شما هم میتوانید.
4. هر وقت به یادش میافتید سعی کنید بیشتر به عیوب و نقصهای طرف مقابلتان فکر کنید.
5. هر گونه نشانهی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او میاندازد نروید.
6. در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.
7. از تنهایی که باعث فکر کردن در مورد آن شخص میشود بپرهیزید.
8. ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهمالسلام) برقرار کنید و از آنان بخواهید که علاقه شما به ایشان را خالی کنند.
امّا در مورد خواستگار فعلیتان که به شما ابراز علاقه کرده، باید توجه کنید که نباید اشتباه اولتان را تکرار کنید. بلکه به صورت منطقی و علاقلانه سعی کنید تناسبات و تفاوتهای موجود میان خود و ایشان را بررسی نمایید و اگر با مشورت و تفکر و تحقیق به این نتیجه رسیدید که در بسیاری از مسائل باهم تناسب دارید، برای اینکه به خودتان فرصیتی بدهید مبنی براینکه نسبت به ایشان آیا حسی دارید یا نه و اینکه احساسات خود را نسبت به ایشان محک بزنید، بهتر است بعد از جلسات خواستگاری، برای مدتی (نه طولانی) تحت نظارت خانواده و با رعایت مسائل شرعی و عرفی باهم در ارتباط باشید (اگر این کار را با صیغه محرمیت انجام بدهید خیلی بهتر است چون هم احساس ناراحتی از گناه ندارید و هم نوعی احساس همسری را تجربه می کنید) و بادیدن تناسب و شایستگیهای لازم در طرف مقابل، ببینید کششی در شما نسبت به ایشان بوجود میآید یا نه. این مقدار علاقه حداقل مقدار لازم برای ازدواج است؛ چون اگر علی رغم دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل این پسند و علاقه حداقلی در شما ایجاد نشود، احتمال دارد که در طول زندگی هم به وجود نیاید و زندگی به شکست منجر شود. بنابراین اگر این علاقه حداقلی در شما نسبت به طرف مقابلتان بوجود آمد، با فرض تناسب میتوانید با هم ازدواج کنید، در غیر اینصورت اگر کمترین علاقه به ایشان در شما بوجود نیامد، هرگز به چنین ازدواجی توصیه نمیکنیم.
با آرزوی موفقیت
Páginas