مطالب دوستان zm@45

Retrato de ناظمی زاده ناظمی زاده 14 Fev, 2023 مجموعه پوستر "امر به معروف و نهی از منکر" منتشر شد
با سلام و احترام. لینک های دانلود اصلاح شد
Retrato de mansur mansur 27 Mar, 2021 امام علی(ع) و شهادت صدیقه طاهره(س)
خبر قطعی و دقیقی از این قضیه وجود ندارد. آنچه در نقل‌ها گفته شده، در زمان شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در خانه، فقط سَلمی‌، همسر ابورافع‌، برای خدمت‌ حضور داشته، و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، دختر یا دخترانش‌ را به خانۀ‌ یکی‌ از زنان‌ بنی‌هاشم‌ و پسرانش‌ را برای‌ زیارت‌ مرقد مطهر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خانه‌ بیرون‌ فرستاد، امیرالمؤمنین که‌ در ایام‌ بیماری حضرت، بیشتر در کنار او به سر می‌برد، برای‌ امرار معاش‌ خانواده‌، یا به قصد عبادت‌ در مسجدالنبی‌، از خانه‌ خارج‌ شده‌ بود. زمان‌ رحلت‌ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را، بین‌ نماز عصر و مغرب‌، در روز سه‌ شنبه بیان‌ کرده‌اند. اینکه قطعاً در آن زمان، در مسجد بودند، یا وقت نماز بوده و نماز جماعت می‌خواندند، مشخص نیست. طبیعتاً اگر موقع نماز جماعت بوده، خود ایشان امام جماعت نبودند و تا آن زمان (قبل بیعت) خواندن نماز ایشان، پشت سر خلیفه اول ذکر نشده است.
Retrato de mansur mansur 26 Mar, 2021 لزوم اتحاد شیعه و سنی
خلاصه مسلمان (با گفتن شهادتین) جزء امت اسلام است؛ تا ضروری دین را منکر نشده، به صورتیکه انکارش به انکار نبوت بیانجامد، مسلمان است. مسلمانان طبق فرمایش خداوند و رسول اکرم و معصومین باید متحد شده، تفرقه نداشته باشند و جهت اعتلای اسلام همدل شوند. (اعتقادی که در متن سؤال مطرح شده، آنان را از اسلام خارج نمی‌کند.)
Retrato de mansur mansur 26 Mar, 2021 لزوم اتحاد شیعه و سنی
تا وقتی فردی مسلمان است، (شهادتین گفته و عمل و قولی نگفته که از دین خارج شود) و جزء امت اسلام به شمار می‌آید، تکفیر او جایز نیست. وحدت بین مسلمانان، از آموزه‌های دین اسلام، رسول اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت است. شیعیان با پیروی از سنت رسول الله و اهل بیت، مسلمانان را دعوت به وحدت و یکپارچگی در برابر ظلم و استکبار می‌کنند. حفظ وحدت اسلامی (وحدت شیعه و سنی) یک تکلیف شرعی و وظیفه دینی است که هر مسلمانی موظف است به این وظیفه انسانی که دستور قرآن کریم است، عمل نماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (آل‌عمران/103) و همگى به ریسمان خدا چنگ بزنید، و پراکنده نشوید! و نعمت خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‏اى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار مى‏سازد؛ شاید پذیراى هدایت شوید. حفظ وحدت، منافاتی با بیان حقایق ندارد (به شرطی که در فضای مناسب و به شکل مناسب صورت پذیرد و باعث تنش و اختلاف فیزیکی و ... نگردد) وحدت به معناى انصراف مسلمين و فِرَق گوناگون از عقايد خاص كلامى و فقهى خودشان نيست؛ هر مسلمان،  تحقیق‌ و تفحص‌ کرد، عقیده‌اش‌ هر چه‌ شد، باید بر طبق‌ عقیده‌ و تحقیق‌ خودش‌ عمل‌ کند؛ تکلیف‌ او با خدایش‌ است،‌ حرف‌ ما این‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ بیایند با هم‌ متحد بشوند و با یکدیگر دشمنی‌ نکنند، محور هم‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ نبی‌اکرم‌ (ص) و شریعت‌ اسلامی‌ باشد.
Retrato de mansur mansur 25 Mar, 2021 با اهل تسنن چگونه بحث کنیم
در کلام نقل شده، دو مطلب بیان شده: 1) شان نزول آیات، آیه را به یک مصداق منحصر می‌کند. 2) مثالهایی بیان شده که برای اثبات یک اعتقاد به مورد مشابه آن در آیه‌ای مثال زده شده. در مورد مطلب اول: شان نزول آیات در شناخت صحیح آیات قرآن مؤثر است تا حدی که برخی علمای اهل سنت گفته‌اند: بدون اطلاع از شان نزول آیات، شناخت صحیح آیات قرآن ممتنع است؛ ولی روایاتی که در شان نزول آیات قرآن وارد شده‌اند، اگر مستند و معتبر باشند، هر چند در فهم آیات کمک فراوانی می‌کند، امّا مفهوم آیات را تخصیص نمی‌زند و معنا را منحصر در همان مصداق و مورد خاص نمی‌کند، بلکه محتوای قرآن برای همیشه دوران است. اما در مورد مطلب دوم و مثالهایی که آمده: باید ببینیم در هر جا، چه چیزی را از آیه قصد داریم برداشت کنیم. در مثال اول، از نقل کرامات ذوالقرنین، اگر برداشت کنیم که او دارای معجزه از طرف خداوند بود، و هر کسی که خداوند بخواهد به او معجزه دهد، می‌تواند و آن فرد توان کارهای خارق‌العاده پیدا می‌کند، برداشت مناسبی از آیه است و عقلایی و غیر قابل خدشه. مثال دومی که در متن آمده، از 20 گرفتن یکی از دانش‌آموزان، می‌توان این نتیجه را گرفت که اگر دانش‌آموزی تلاش کند، 20 گرفتن برای او محال نیست، (ولی اینکه بگوییم پس فلانی هم 20 می‌گیرد، قیاس صحیحی نیست.) در مورد مثال سوم هم باید بگوییم: ملائکه به دستور خداوند بر حضرت آدم سجده کردند؛ پدر و مادر و برادران یوسف به او سجده کردند و در قرآن ردی بر این موارد نیامده، اگر نتیجه بگیریم پس به ائمه نیز می‌توان سجده کرد، اشتباه است ولی می‌توان نتیجه گرفت: سجده به حضرت آدم توسط فرشتگان، و سجده  پدر و مادر و برادران یوسف، به یوسف مورد تایید خداوند در قرآن است؛ از طرفی می‌دانیم که عبادت غیر خدا جایز نیست از این دو نکته می‌توان نتیجه گرفت: هر سجده‌ای عبادت نیست؛ عبادت به قصد قلبی بندگان و نیت آنان بستگی دارد؛ اگر به نیت تشکر از کسی به حالت سجده در مقابل او درآییم، او را عبادت نکرده‌ایم و این فعل حرام نیست. (اینگونه نتیجه گرفتن نیز معقول و بدون اشکال است) بنابراین شأن نزول، آیات را منحصر در یک مصداق در صدر اسلام یا مورد خاص نمی‌کند و قرآن کتاب هدایت انسانهاست و مربوط به گذشته نیست. در بحث با اهل سنت نیز باید ببینیم چه مطلبی را از چه آیه‌ای قصد برداشت داریم، برداشت ما منطقی و طبق اصول است یا قیاسی اشتباه و مع الفارق. (مثال دیگر: شیعه معتقد به رجعت است؛ برای اثبات آن باید ثابت کند امکان ذاتی دارد (رجعت در این دنیا محال نیست) برای اثبات این قضیه می‌توان به آیاتی که وقوع رجعت را در اقوام گذشته نقل کرده استدلال کرد و گفت: همانند رجعت حضرت عزیر و قومی از بنی‌اسرائیل و ... امکان رجعت وجود دارد؛ سپس باید سراغ آیات و روایاتی رفت که ثابت می‌کند این قضیه اتفاق خواهد افتاد)
Retrato de mansur mansur 18 Mar, 2021 منشا اختلاف وضو بین شیعه و اهل تسنن
ابتدای آیه 6 سوره مائده در مورد کیفیت وضو است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن» ای اهل ایمان! چون خواهید برای نماز برخیزید صورت و دستها را تا مرفق (آرنج) بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی پا مسح کنید. اختلاف در دو قسمت است: - شستن دستها (از سر انگشتان تا آرنج) یا (از آرنج به سمت سر انگشتان) قيد «إِلَى الْمَرافِقِ»، براى بيان محدوده‌ى شستن است، نه جهت شستن. از آنجا كه كلمه‌ى «يَد» در زبان عربى، هم به دست، از انگشتان تا مچ و هم به دست، از انگشتان تا آرنج و هم به دست، از انگشتان تا كتف، اطلاق مى‌شود. اين آيه مى‌فرمايد: در وضو، دست تا آرنج را بشوييد، نه كمتر و نه بيشتر. اهل سنت نیز شستن از بالا به پایین را لازم نمی‌دانند و مفسران نیز همین معنا را از آیه متوجه شده‌اند، ولی عملاً اهل سنت از سر انگشتان تا آرنج، دستهایشان را می‌شویند. - مسح سر و مسح پا برخی به جای مسح پا، می‌گویند پا باید شسته شود. ظاهر آیه با شیوه وضوی شیعه مطابقت دارد. آیه دو قرائت دارد: قول مشهور: «وَأَرْجُلَكُمْ» با لام منصوب، قول غیر مشهور: «وَأَرْجُلِكُمْ» با لام مجرور. مطابق قول مشهور، منصوب بودن «اَرجُلكُم» یا به علت عطف بر «بِرُؤوسِكُم» است که مفعول «اِمسَحُوا» شده و «مَحَلّاً منصوب» است. یا «اَرجُلَكُم» عطف بر «وُجوهَكُم» باشد که مفعول «اغسِلوا» و منصوب است، در این صورت پاها نیز مانند صورت و دست‌ها باید شسته شوند. شیعیان معتقدند علاوه بر سنت و روایات که احتمال اول را تأیید می‌کند، طبق قواعد زبان عربی، احتمال دوم با فصاحت قرآن ناسازگار است؛ زیرا در جایی که امکان عطفِ «اَرجُلَكُم» بر کلمه نزدیکی باشد، عطف بر مفعول جملۀ قبلی که پایان یافته و با «اِمسُحوا» جمله جدیدی شروع شده، غیر فصیح و نامأنوس است. علت آمدن حرف جر «باء» بر سر «رُؤوسکم» نیز این است که مسح بخشی از سر کافی است. در قرائت غیر مشهور لامِ «اَرجُلكُم» مجرور بوده و تنها یک احتمال ترکیبی دارد: عطف بر «رُؤوسِكُم» باشد که حکم آن مانند سَر، مسح کردن خواهد بود. در اینجا نیز برخی اهل سنت گفته‌اند عطف «ارجل» بر «رؤوس» نه به این جهت است که مثل سر مسح شود، بلکه برای جلوگیری از اسراف آب در شستن پاها، عطف به رُؤوس شده که برای مسح آن آب کمی کافی است. (توضیح مفصل اختلافات وضو و بررسی آیه وضو و روایات شیعه و اهل سنت در کتابهای آیت‌الله سبحانی بیان شده است) الإعتصام بالكتاب و السنة، ص9 الی 25. الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ص9 الی 90.
Retrato de mansur mansur 17 Mar, 2021 ایا اهل سنت صدر اسلام وضعیت شیعیان رو داشتن یا خیر؟
اکثر امامان و شیعیانشان مظلوم بودند؛ گرچه در برخی از زمانها فراغ بال پیدا می‌کردند؛ مثلاً 10 سال امام حسن (علیه‌السلام) با معاویه در صلح بود 10 سال امام حسین (علیه‌السلام) با معاویه در صلح بود امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) مدتی در ارائه مطالب دینی، راحت بودند (اواخر بنی امیه و اوایل استقرار بنی‌عباس) و مظلومیت در این زمانها هم وجود داشت غیر از مدت کوتاهی در قرن 4 و 5 که حکومت آل بویه نفوذ داشت، تا قرن 10 حکومت دست اهل سنت و یا موافقان آنان بود. در این ایام پیروان و محبین اهل بیت، همواره تحت فشار بودند (البته شدت و ضعف داشت و در زمانهایی بسیار فشار بیشتر می‌شد و زمانهای دیگر از شدت کاسته می‌شد) این فشارها غالباً برای اهل سنت نبود. البته در مواردی بین پیروان فرقه‌های اهل سنت نیز درگیری به‌وجود می‌آمد و باعث می‌شد پیروان یکی از فرقه‌ها در تنگنا قرار بگیرند ولی در کل آزادی اهل سنت از صدر اسلام بیش از پیروان اهل بیت بود.
Retrato de mansur mansur 15 Mar, 2021 وهابیت و تحریف عمل شجاعانه امام علی در لیله المبیت
پاسخ کوتاه به این مطلب: هر به خطر انداختنی، ناشی از بی‌اهمیتی جان نیست؛ بلا و آزمایش برای ارتقاء درجه و نشان دادن فضایل اولیاء بسیار اتفاق افتاده (مثل دستور خداوند به ذبح اسماعیل که برای حضرت ابراهیم و اسماعیل ترفیع درجه داشت و بعد این قضیه، حضرت ابراهیم به مقام امامت رسید) به همراه بردن ابوبکر توسط پیامبر نیز، دلیل بر اهمیت جان او برای پیامبر به عنوان خلیفه بعد خود نبوده؛ چون خطری برای جان ابوبکر نبود و اگر بود، جان خلیفه اول، با خلفای بعدی چه تفاوتی می‌کند!
Retrato de mansur mansur 15 Mar, 2021 وهابیت و تحریف عمل شجاعانه امام علی در لیله المبیت
برای بحث در مورد این مطلب، می‌توان در این موارد سخن گفت: - فعل امیرالمؤمنین (خوابیدن در بستر پیامبر در لیلةالمبیت) آیا فضیلتی برای امیرالمؤمنین است یا بی‌اهمیت بودن جان ایشان. - به همراه بردن ابوبکر، (توسط پیامبر به غار ثور) اهمیت داشتن جان ابوبکر به عنوان خلیفه است یا به دلایل دیگر. مسأله اول: در روایات آمده است که خوابیدن امیرالمؤمنین به جای پیامبر، اطاعت از امر خداوند و پیامبر اکرم بوده است، و به پاس این عمل آیه 207 سوره بقره در فضیلت امیرالمؤمنین نازل شد. (دستور خداوند این بود که پیامبر در این شب، در بستر نخوابند؛ پیامبر به امیرالمؤمنین دستور دادند که به جای ایشان بخوابند) پذیرش امیرالمؤمنین از این دستوری که در موارد مشابه بلکه در مواردی که خطر کمتری وجود داشت، باقی صحابه مردود شدند، خود فضیلتی برای امیرالمؤمنین است. برخی گفته‌اند که امیرالمؤمنین از غیب خبر داشت و می‌دانست که خطری برای ایشان رخ نمی‌دهد؛ که این مطلب در صورت صحت، خود فضیلت دیگری برای امیرالمؤمنین است (یا علم به غیب دارد که برتر از باقی صحابه است؛ یا این خبر را از پیامبر شنیده، که پذیرش واقعی این مطلب در چنین شرایطی، ایمان واقعی و فضیلت دیگری برای امیرالمؤمنین است) برخی هم مانند این سؤال، بی‌ارزش بودن جان امیرالمؤمنین را از این مطلب نتیجه می‌گیرند که صحیح نیست؛ بلکه با در نظر گرفتن شرایط (لزوم حفظ جان پیامبر و اضطرار به ایثار جان یک مسلمان به جای پیامبر) چاره‌ای جز این ایثار توسط امیرالمؤمنین در این آزمایش نبود (که همین آزمایش‌ها است که مقام امامتی که با سربلند شدن در آزمایشات به دست می‌آید، (آیه 124 سوره بقره) به امیرالمؤمنین می‌رساند.) مسأله دوم: مطالب دیگری که در مورد لزوم همراه کردن ابوبکر با پیامبر ذکر شده را کاری نداریم. مواردی که از آیه 40 سوره توبه در عدم فضیلت همراه پیامبر درغار ثور برداشت شده و در مقالاتی آمده است را هم مطرح نمی‌کنیم. این‌که گفته شده جان ابوبکر به عنوان خلیفه بعد رسول خدا مهم بوده و برای اینکه خطری برای او پیش نیاید، پیامبر او را همراه خود برد، اشکالاتی دارد. اشکال اول اینکه آیا فقط جان خلیفه اول که دو سال بیشتر خلیفه نبود مهم است، یا طبق این گفته، پیامبر می‌بایست عمر و عثمان را هم همراه خود می‌برد! اشکال دیگر اینکه مشرکین به دنبال خود پیامبر بودند و برای باقی مسلمانان خطر جانی مهمی در آن زمان نبود، اگر ملاقات ابوبکر با پیامبر در راه اتفاق نمی‌افتاد، پیامبر او را همراه خود نمی‌برد که این مطلب، احتمالات دیگر در این مسأله را تقویت می‌کند، نه اهمیت جان ابوبکر به عنوان خلیفه پیامبر.
Retrato de mansur mansur 13 Mar, 2021 چگونه است که حضرت فاطمه وامامان خدا وپیامبر وحضرت علی را نشناختند
در باب مقایسه ائمه با هم، دو قول وجود دارد؛ - یکی اینکه امیرالمؤمنین نسبت باقی اهل بیت برتری دارند و بقیه ائمه با هم برابرند. (كلّهم نور واحد، إلّا أنّ لبعضهم على بعض أفضلية من وجهة التقدّم) - دیگری آنکه همه ائمه با هم برابرند و «کلهم نور واحد» (كلهم نور واحد وطينة واحدة فما يثبت لأحدهم يثبت للجميع من باب أولى، وما يثبت للجميع يثبت للواحد منهم أيضا، واشتراكهم في فضيلة معينة لا يضر، لأن كلهم واحد وواحدهم هو الكل) طبق هر دو نظر این مطلب قابل توجیه است و برای کسیکه این حدیث را می‌شنود، چنین سؤالی پیش نمی‌آید. یعنی چه کسانیکه امیرالمؤمنین را برتر می‌دانند که مطلب طبق نظرشان است. و چه کسانی‌که همه را در یک رتبه می‌دانند، چیزی برای یکی از آنان ثابت شود، بر دیگران نیز ثابت است. به همین دلیل آیاتی که برای اثبات ولایت است، ولایت امیرالمؤمنین را ثابت می‌کند، و در صورت اثبات برای امیرالمؤمنین، بر دیگر اهل بیت نیز ثابت است.

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0