مطالب دوستان mo442

Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 03 Jan, 2015 بر اساس کتاب دینی همسرم را انتخاب کردم
با سلامدوست گرامی شما انتظار نداشته باشید که یه شبه با ازدواج تون موافقت بشه بلکه همین که تونستید حرفشو بزنید پیشرفت خوبیه و کم کم می تونید موضوع را جدی کنید و با جدیت پی گیر باشید.
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 03 Jan, 2015 مگر خدا نگفته بخوانید مرا اجابت کنم شما را؟
با سلام برای سوال شما دو پاسخ میشه داد اول اینکه شخصی که از طریق نامشروع ازدواج کرده معلوم نیست تو زندگی خوشبخته یا خیر؟ و ممکن است در دنیا خوشبخت هم باشد اما اخرتی نداشته باشد دوم اینکه نداشتن خواستگار به خاطر حجاب شما نیست اتفاقا خیلی از افراد به خاطر دختران محجبه و با عفت سر می شکنند بلکه اشکال از یه جای دیگر است و شما باید اون ایراد را پیدا کرده و برطرف نمایید
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 03 Jan, 2015 خواستگاری از دختر متولد 80
با سلامپاسخ سوال شما بارها تو این سایت داده شده اجمال پاسخ اینکه ازدواج دو صلاحیت می خواد صلاحیت ذاتی و جنسی که با بلوغ حاصل میشه و صلاحیت مهارت در زندگی که اکتسابی هست و ممکن است فردی این مهارتها را در 14 سالگی یاد بگیره و ممکنه شخصی در 40 سالگی هم هنوز مهارت زندگی نداشته باشد
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 02 Jan, 2015 به زیر دستم پیشنهاد ازدواج موقت دادم!
با سلامازدواج موقت مخصوص افراد خاص نیست و همه مردان می توانند با زنانی که مانع ازدواج (مثل داشتن شوهر) ندارند ازدواج نمایند
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 02 Jan, 2015 مردان پاک برای زنان پاک یا ناپاک؟!؟!
با سلامخیلی از مردان هم فکر می کنند دین اسلام به نفع زنان بوده و هیچ سختی ندارند مثلا از شوهر مهریه دریافت می کنند خرج خونه و زندگی بر عهده شوهر است اگر در امدی داشته باشند شوهر حقی در ان ندارد، می توانن برای شیر دادن فرزند حقوق دریافت کنند، کارهای خونه بر عهده زن نیست و می تواند برای کار کردن هم حقوق دریافت کند و...
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 02 Jan, 2015 مردان پاک برای زنان پاک یا ناپاک؟!؟!
باسلامدوست گرامی شما می توانید برای مطالعه در زمینه احکام بانوان در سایر ادیان به این لینک مراجعه کنیدhttp://www.adyannet.com/
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 02 Jan, 2015 یک ساله بی خیال خدا شدم
با سلام دوست گرامی مشکل شما اینه که دین را از زندگی جدا می دانید و فکر می کنید حرام بودن خود ارضایی فقط عذاب اخروی دارد و به دنیای انسان هیچ تاثیری ندارد غافل از اینکه اکثر موارد حرام تبعاتش در دنیا گریبانگیر می شود ، از مضرات دنیوی خود ارضایی همین بس که شما با وجود همسر خود ارضایی می کنید این یعنی متلاشی شدن زندگی لذا باید دین را مساوی زندگی پاک و سالم بدانید نه جدا از ان
Retrato de توفیقی توفیقی 31 Dez, 2014 اگه یکی بهم پیشنهاد دوستی بده سریع قبول میکنم!
خواهر گرامیحرفای شما درسته! واقعا احساس تنهایی، نگرانی نسبت به آینده، حس و حال نچسب و دلگیریه! همه ما دوست داریم مسئله شما حل بشه و به آرزوی خود برسی.همانطور که در پاسخ اول اشاره کردم همه این حس و حال ها و نا امیدی ها و غمگین بودن و ... (حتی تنبلی تخمدان ،احتمالا)  میتونه به خاطر کم کاری تیروید شما باشه (البته عواملی همچون نداشتن خواستگار مناسب و برآورده نشدن انتظارات و... هم از عوامل محیطی این مسئله است که میگم چکار کنید)نکته ای که باید خدمت شما بیان کنم اینه که: راهکارهای دوستان (هرچند مفید) نمیتونه به شما کمک اساسی کنه مثلا رفتن به کلاس هنری میتونه جزیی از برنامه درمان باشه ولی کامل نیست لذا پاسخ نمیگیرید.شما قبول دارید که اگه کسی دستش بشکنه؛ هم درد داره! هم باید بره درمانش کنه! و هم صبر و تحمل کنه تا چند ماهی بگذره و دوره درمانش تکمیل بشه سپس خوب شه؟آیا درسته این شخص دعا کنه بگه خدایا دستم زود جوش بخوره تا نخوام گچش بگیرم؟ این انتظار بجاییه؟ در روایات داریم که وقتی حضرت موسی(علی نبیا و آله و علیه السلام) مریض شد و از خدا طلب شفا کرد او را به رفتن پیش طبیب سفلرش کرد.( كما قيل «ابى اللّه ان يجرى الامور الا باسبابها» و «اذا اراد اللّه شيئا هيأ اسبابه» و هذا جار فى كل شي‏ء)[1]خواهر گرامی شما باید در ابتدا مشکل کم کاری تیرویید خود را حل کنید این یک مشکل جسمی است که باید دوره درمانش تمام بشه. بعد از اون چون این مسله فرایندهای ذهنی هم درگیر کرده و عوامل محیطی اجتماعی هم وجود داره باید با تکنیکهای روانشناختی مشکل خودتون رو حل کنید.(این هم دوره درمان داره) وقتی اوضاع جسمی و حال و احوال فکری شما مناسب شد خود به خود در رفتارها و گفتارها و نوع تفکر شما نشان داده میشود طوری که نه تنها خود شما بلکه اطرافیان متوجه تغییر خواهید شد.پس از آن روشهایی که مشاورین محترم در تاپیکهای قبلی شما نسبت به چگونگی پیدا کردن خواستگار بیان کرده اند را دنبال کنید.انشاالله به نتایج خوبی خواهید رسید. نکات پایانی اینکه:1- خواهش میکنم مطلبم را با دقت بخونید و اهمیت بدید.2- اگه دنبال درمان رفتید امید موفقیت شما هست و الا این حالات زمینه بروز دورهای افسردگی اساسی و ... خواهد شد که مشکل شما را به مراتب بدتر خواهد کرد.                              برایتان هر چه خوبیست صمیمانه دعا میکنم. [1]. شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏4، ص 269.
Retrato de توفیقی توفیقی 30 Dez, 2014 اختلاف با خانواده سر انتخاب همسر
جمع بندی مطالب و پاسخ برگزیده:سلاماز اعتماد شما به این سایت تشکر میکنمابتدا نکات زیر را در نظر بگیرید سپس برای تغییر نظر خانواده از راه کارهایی که بیان خواهد شد استفاده کنید:نکات مهم:1. اگر چه حق انتخاب همسر صرفا با خود شماست اما چون ازدواج در عین حالی که یک امر شخصی است یک مسئله خانوادگی نیز میباشد لذا هم نظر بودن شما و خانواده محترمتان در انتخاب همسر می تواند زندگی زناشویی شما را در آینده رضایت بخش تر، زیباتر و پایدارتر کند.2.  بسیاری از موارد بوده که پسر به خاطر اقتضاء سن و کمی تجربه ملاکهایی برای انتخاب همسر در نظر داشته که در آینده با مشکل مواجه شده در صورتی که اگر عاقلانه و با مشورت دیگران از تجربیات آنها استفاده میکرد دچار مشکل نمی شد لذا ملاکهایی که خانواده شما عنوان می کنند را به دقت مورد توجه و بحث  قرار بده و سپس تصمیم بگیر.3. گاهی اوقات لازم است با توجه به شان اجتماعی خانواده ملاکهایی دیگر بر ملاکها خوداضافه کرد تا در آینده ازدواج موفقی داشته باشید. (مثلا در جایی که خانواده مذهبی هستند اگه شما با خانمی که نسبت به حجاب و آموزه های دین بی تفاوت است ازدواج کنید ممکن است بعدا مشکلاتی برایتان ایجاد کند. و یا مثالهای دیگه...)4. علت اصلی مخالفت خانواده با موردی که شما در نظر دارید و علت اصلی موافقتشون با موردی که اونها مد نظر دارند را کشف کنید.پس از در نظر گرفتن نکات ذکر شده و تعیین ملاکهای مد نظر خودتون اگه مورد مناسبی که مد نظر شما و خانواده محترمتان هست پیدا کردید که خیلی خوبه؛ اما اگه مخالفت همچنان باقی بوده و از طرفی خانمی که مد نظر شماست دارای ملاکهای صحیح شما میباشد از روشهای زیر برای  قانع کردن خانواده استفاده کنید:1. توجیه منطقی: توضیح دهید که قرار است من با همسر آینده ام زندگی کنم نه دیگران پس لازم است که اون خانم مورد پسند من بوده تا بتوانم در کنارش آرامش داشته باشم البته باید موردی باشد که هم او شما را دوست داشته باشد و مورد نظر شما نیز باشد.2. استفاده از احساسات: با استفاده از گفتار و رفتار طوری عمل کنید تا احساسات آنان را  به نفع خودتون تحریک کنید (مثلا بگید: من بیخیال ازدواج میشم تا هم شما از من راضی باشین و هم خودم توی زندگی آینده دچار اختلافات زناشویی نشوم فکر کنم اینجوری شما راضی تر باشین البته مشکلات عاطفی که به سراغم میاد بر عهده شماست.)(یا اینکه در فرصتهای مناسب بگید شما که به فکر بچتون نیستید و یا کارها و رفتارهای محترمانه دیگه)3. ذکر نمونه های ناموفق: شما از نمونه هایی که میشناسید و یا مطالعه کرده اید که به خاطر ازدواج بدون علاقه و بدون رضایت دچار مشکلات زناشویی و متارکه و ... شده اند را بیان کنید.4. بیان پیامدهای بعدی ازدواج: بعد از بیان نمونه های ناموفق برای آنان توضیح دهید که آیا شما دوست دارید منم دچار این مشکلات بشوم؟5. به بحث گذاشتن ملاکهای مد نظر: ملاکهای مد نظر خودتون و همچنین ملاکهای مد نظر خانواده رو مورد بحث قرار بدهید و لزوم داشتن هر کدام از ملاکها و یا پیامدهای مد نظر قرار ندادنشان را بررسی کنید و به توافق برسید.6. اصرار محترمانه بر خواست خود تا رسیدن به نتیجه: آب که نرم ترین جسمه وقتی که به صورت مداوم پایین می ریزه، سنگ به اون محکمی رو سوراخ می کنه در حالی که نه گفتار شما از آب نرم تره و نه دل پدر مادر از سنگ سخت تر؛ لذا به هیچوجه نظرات خود را با تندی و ناراحتی و یا غیر محترمانه بیان نکن بلکه اصرار با زبانی نرم و محترمانه به همراه دلسوزی و مظلوم نمایی می تواند دل آنان را نیز نرم کند.موفق باشی، بهترین آینده را برایت آرزو میکنم گزیده ای از نظرات دوستان:*. این طور نیست که هر دیپلمه ای بی فرهنگ و غیراجتماعی باشه . شما نمیتونین از روی یه زن برادرتون که دیدین روی همه قضاوت کنید.*. همینطور که گفتین این طور هم نیست که هر دختر دانشگاه رفته ای ناپاک باشه خدایی نکرده.*. شما خواسته خانوادتو اجرا کن برو با دختر دیپلمه حرف بزن شاید سطح اگاهیش یا اجتماعی بودنش هم سطح خودت بود از کجا معلوم .*. در ضمن آفتاب مهتاب دیده بودن ارزش حساب نمیشه. مهم اینه که تو جامعه باشی و خودتو حفظ کرده باشی.
Retrato de حسین وجدانی «مشاور» حسین وجدانی «مشاور» 29 Dez, 2014 راهکارهایی برای ازدواج معلولین
اولین نکته ای حیاتی که در موضوع ازدواج معلولین وجود دارد این است که اکثراً افکار عمومی جامعه نه تنها به معلولین حق ازدواج نمی دهند بلکه برخی خانواده های این عزیزان مساله ازدواج فرزند معلول خویش را امری غیرممکن می دانند لذا کم کم این تفکر غلط ، تبدیل میشود به باوری ذهنی و همه گیر ؛ و در نتیجه منجر خواهد شد به خط خوردن ازدواج از زندگی جامعه معلولین.دومین نکته ، دیدگاه و باور خود فرد معلول است. معلولین بسیاری هستند که خودشان حق ازدواج به خودشان نمی دهند و به علت داشتن معلولیت و نقص عضو ، حس "سربار بودن" را در خویش تقویت کرده اند و همیشه تصور می کنند برای دیگران به منزله مشکل هستند و به همین خاطر نیز به هیچ عنوان به مساله ازدواج با دید مثبت نمی نگرند. اگر هم کسی تمام و کمال آنها را برای ازدواج و زندگی انتخاب کند باز ترس از اینکه نکند این ازدواج با دید ترحم و دلسوزی باشد دچار مشکلات روحی و روانی بسیاری شده اند. البته تا حدودی داشتن این حس در افراد معلول ، طبیعی است و این طرف مقابل است که وظیفه دارد ثابت کند ازدواجشان از روی ترحم نبوده است و فرد معلول را یاری کند تا دیدگاهش را اصلاح نماید.اما به صورت کلی در امر ازدواج معلولین دو شاخه اصلی وجود دارد :1. ازدواج فرد معلول با معلول2. ازدواج فرد معلول با غیرمعلول اینکه تعیین کنیم کدام گزینه بهتر است و کدام نتیجه موفق تری در بر خواهد داشت اصلا صحیح نیست زیرا مساله ازدواج فقط و فقط بستگی دارد به دیدگاه طرفین و نگاه هر فرد به زندگی مشترک و مساله ازدواج. اما هر کدام از این دو شاخه ، خصوصیات ، فواید و معضلات خاص خویش را دارد که به آنها اشاره خواهم داشت.اولین نکته مشترک در ازدواج فرد معلول با معلول ، درک متقابل است. وقتی هر دو طرف معلولیت دارند بالتبع آن ، درک متقابل نیز دارند و هیچکدام احساس ضعف و نفص جسمی بیشتری در خویش نخواهد داشت زیرا هر کدام به نحوی درگیر معلولیت هستند اما با درجات مختلف. ولیکن نکته منفی این نوع ازدواج یا بهتر است اصلاح کنم مشکل عمده این نوع ازدواج اینست که هر دو طرف به علت داشتن معلولیت در نتیجه مشکلات بیشتری برای اداره زندگی خواهند داشت بخصوص اگر معلولیت ها شدید نیز باشد. تامین معیشت و اداره زندگی ، تامین هزینه های جانبی برای کارهای منزل و تمامی دغدغه های یک زندگی مشترک مطمئنا فراز و نشیب بیشتری خواهد داشت لذا کمک و یاری خانواده های طرفین را بسیار می طلبد.راهکار مناسب اینست : "با دید باز ، وسیع و سنجیدن تمامی جوانب ، به دور از هرگونه احساساتی تصمیم گرفتن ، برای داشتن ازدواجی موفق از روی منطق و آینده نگری پیش روند. با بازگو کردن مشکلات شخصی یکدیگر ، شناختن توانمندیهای یکدیگر ، شناختن انتظارات یکدیگر از زندگی مشترک و بالاخره یافتن نقاط مشترک و دانستن اینکه که می توانند مکمل هم باشند یا نه ، برای ساختن آینده ای درخشان گامهای استوار بردارند."البته نباید معجزه عشق را کتمان کرد ، وقتی عشق باشد ، خدا باشد و دلهای متوکل به خدا در راستای هم حرکت کنند ، با سختی ها کنار آمدن نیز به دور از یقین نیست ولی وقتی صحبت از یک عمر زندگی به میان می آید غیر معلولین با هزاران مشکل مواجه هستند چه برسد به معلولین که علاوه بر مشکلات زندگی باید با معضلات جسمی و حرکتی نیز کنار بیایندو اما ازدواج فرد معلول با غیر معلول ، اولین نکته اساسی که در بحث ازدواج نوع اول نیز مطرح شد اینست که نباید از روی احساس تصمیم گرفت زیرا با احساس نمی توان از پس ِ مشکلات زندگی برآمد چه برسد یک عمر زندگی مشترک با شرایط خاص. فرد غیرمعلولی که تصمیم به ازدواج با فرد معلول را دارد باید تمامی جوانب را سنجیده باشد. زیرا وقتی فرد معلول را برای زندگی انتخاب کرده پس مطمئنا دیدگاه مادی گرایانه به ازدواج نداشته و ظاهر همسر برایش مهم نبوده بلکه باطن و مهمتر از همه به اصل ازدواج که همانا "تکامل" و "رسیدن به آرامش" است اعتقاد داشته است.چنین فردی باید بتواند در برابر طوفان های افکار غلط و باورهای نادرست اطرافیان بایستد. چنین فردی باید آنقدر اراده قوی داشته باشد که بتواند در برابر مخالفت های خانواده ، دوستان و آشنایان مقاومت کند ؛ البته اگر با یقین و ایمان قلبی تصمیم به ازدواج داشته باشد هیچ باور غلطی نخواهد توانست باورش را بشکند و دلش را با هراس از آینده سست گرداند. زیرا بسیار دیده ام دوستان معلولی که قصد ازدواج با فرد غیرمعلول داشته اند اما به دلیل مخالفت خانواده فرد غیر معلول ، ازدواجی سر نگرفته بلکه تبدیل شده است به خاطره ای تلخ و شاید بتوان گفت شکستی در زندگی هر دو ، بخصوص فرد معلول. شکستی تلخ و شاید هم شیرین ، زیرا شکست ها می توانند پُلی باشند برای رسیدن به موفقیت های آینده.چنین فرد غیرمعلولی با چنین تصمیمی باید درک کند وقتی زندگی مشترک غیرمعلولین این همه مشکل دارد پس زندگی او با یک فرد معلول عاری از مشکل نخواهد بود. باید درک کند همانطور که مادر و پدر فرد معلول ؛ از ابتدای زندگی همچنین ابتدای زندگی ِ با معلولیتش ؛ همواره پشتیبان و همراه او بوده اند ، او نیز همواره باید همسری پایبند باشد ، در ادامه زندگی تا بی نهایت (چه همسر مذکر و چه همسر مونث). اما نباید فراموش کند که کم توانی جسمی و حرکتی ، دلیل ناتوانی در زندگی نیست. این نکته را نه تنها همسران بلکه همگان باید درک کنیم و بر این باور برسیم که کم توانی جسمی ، دالّ بر ناتوانی مطلق نیست. و هرگاه بر این باور رسیدیم و ایمان و اعتقاد بدان یافتیم آنگاه است که حق ازدواج دادن به معلولین را با یقین کامل و قلبی خواهیم پذیرفت. مشکل عمده دیگری که این نوع ازدواج می تواند در پی داشته باشد و به کرّات دیده شده اینست که فرد معلول به علت معلولیت و نقصی که دارد (البته اکثرا در خانمها) همیشه ترس و دلهره از ایجاد مساله همسر دوم برای شریک زندگیش را خواهد داشت که به عنوان راهکار عرض می نمایم که اگر مساله اعتماد طرفین به طور کامل حل نشده باشد و هر دو بر این یقین نرسیده باشند که هدف آنها از ازدواج چیزی فراتر از این افکار بوده است این مشکل ، دامنگیر و معضل سختِ زندگی مشترکشان خواهد شد.همچنین نکاتی مهم را نیز ناگفته نمی گذارم ، از جمله ، مواردی هم وجود دارد که فرد معلول به خاطر تکامل ایمان خویش ، بهره مند شدن از محبت همسر و گاهی نیز تامین نیازهای زندگی، (این مورد هم اکثراً در خانمها) حتی حاضر شده به عنوان همسر دوم فردی غیرمعلول تن به ازدواج دهد و در برخی موارد نیز فرد معلول به همسر خویش اجازه داده است همسری دیگر اختیار کند تا اگر هم کمبود و کاستی هایی در زندگی شان وجود دارد جبران شود. اما اینگونه موارد ، مشکلات بسیار عمده ای به همراه خواهد داشت که بحث در این حیطه و ارائه راهکارهای مختلف ، مجال بیشتر و گسترده تری می طلبد.و بالاخره مهمترین اصل را فراموش نکنیم که همه موارد گفته شده در گرو ایمان داشتن به یک اصل طلایی ست ؛ اگر اصل زندگی مان ؛ توکل به خدا باشد دیگر هراس داشتن از آینده بخصوص در امر ازدواج معنی نخواهد داشت. "البته توکل یعنی توکل واقعی و قلبی داشتن نه فقط اَدای توکل ِ زبانی". بله ! با توکل واقعی به پروردگار و همیاری یکدیگر می توان زندگی مشترک موفق و روشنی ساخت و الگوی دیگران نیز شد.

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1