سلام. عاشق شدم. پا پيش گذاشتم رسمى. حتى نگفت که از تو خوشم نمياد و به کس ديگه اى علاقه مندم. گفت فعلا نمى خوام ازدواج کنم. با خيالات احمقانه خودم که الان واقعا احساس سرخوردگى و بى ارزشى بهم دست داده هميشه منتظر بودم. وبعد از چند ماه از ازدواجش هنوز گريه ميکنم رفتم مکه بعد کربلا باز هم گريه مى کنم. همه چى تموم شده باز هم گريه مى کنم . نميدونم عقلم چرا به احساسم غلبه نميکنه. فکر نمى کنم کسى رو سوزونده باشم که حالا بايد بسوزم اما ازين وضع خسته شدم .
التماس دعا از همه.
اللهم صل على محمد وال محمد
امام صادق ع : چهار چيز هدر مى رود . يکى دوستى که نثار شخص بى وفا شود...
ببخشيد اما چنان ضربه روحى از بيوفايى خوردم که بعد از چندماه هنوز نتونستم خودم رو پيدا کنم شما هم ديگه ادامش ندين.
سلام.زورى که نميشه. اون بنده خدا هم حتما سرخورده از اين زمونه شده, عاقلانش اينه که به فکر کس ديگه اى باشيد. اما گاهى إحساس جاى عقلو ميگيره من خودم الان اينجوريم...
سلام. کلا يک همچنين ارتباط هايى از پايه اشتباهه . اين خانم بهتر سوالش رو از پدرش بپرسه.
بابا اين سايت سايت ولايتى هست يا سايت ترويج فرهنگ ضدمذهبى.
خيلى جالبه که اين خانم مذهبى به راحتى سوار ماشين طرف ميشه. پس اگه مذهبى اينه بى مذهب چيه؟
Páginas