سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از توجه شما نسبت به انجام دادن برخورد مناسب با جنس مخالف را تحسین کرده و امیدواریم همهٔ دختر خانمها بتوانند با درایت و هوشیاری از سرمایههای خود که بسیار ارزشمند هستند، مراقبت و محافظت کنند.
بله درست است، شما سرمایهای به نام شخصیت و عزت نفس دارید که باید مراقبش باشید. بگذارید بدون تعارف خدمتتان عرض کنم و امیدوارم ناراحت نشوید: همیشه اصل بر حسن نیت بوده و در قدم اول از نیت خوب طرف مقابل باید صحبت کنیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، اما در این موضوع شما اصل را بر استفادهٔ ابزاری از دختران توسط پسران قرار داده و بر مبنای این نگرش اقدام کنید.
اینکه ایشان از کجا شما را میشناسد و از چه طریقی با روش و منش شما آشنا شده و پسندیده است بسیار مهم است. ارتباط و ربط اخلاقی و رفتاری شما با آقاپسر در چه حدی و به چه مناسبتهای بوده که ایشان توانسته شما را مورد ارزیابی قرار دهد و تأییدتان کند؟
در قدم بعدی این تأییدیه و یا بهتر بگوییم خوش آمدنشان قرار است به کجا رسیده و به چه هدف و انگیزهای ایجاد شده؟ اگر تنها و تنها برای ازدواج است ادامهٔ مطلب را بخوانید و جلسات را ادامه میدهیم، اما اگر قرار است برای دوستی و یا به بهانهٔ همان ازدواج مدتی باهم بودن و بیشتر آشنا شدن و بعد خواستگاری کردن است، همین جا از صفحه خارج شده و اصلاً پاسخی مبنی بر ادامهٔ رابطه با این شخص نفرستید.
اگر ایشان هم مثل شما که فقط و فقط به ازدواج فکر میکنید، فکر میکنند، لازم نیست اصلاً کاری انجام داده و سختی به خودتان راه بدهید. کافی است بگوئید شما بدون مشورت و حضور خانواده با هیچ پسری نه صحبت کردهاید و نه این کار را خواهید کرد و موردش نیز برای شما فرقی ندارد. با این کلام شما عملاً و به صورت خیلی محترمانه و غیر مستقیم ایشان را به خواستگاری از خودتان دعوت کردهاید. کاری که غالباً دختران انجام داده و باید انجام بدهند. هدایت هر پسری در همان مرحلهٔ شروع آشنایی و رابطه به خانواده، بهترین، بی آسیب ترین و مطمئنترین عملکرد برای یک دختر خانم محسوب میشود.
با این برخورد دو نوع واکنش را شاهد خواهید بود که هر دو به نفع شما است. یا پسر این اقدام را انجام نداده و باز دنبال بهانه میگردد و با گفتن جملاتی مثل: الان شرایطش را ندارم، باید در فرصت مناسب با خانواده مطرح کنم، دنبال شغل هستم... سعی بر نگه داشتن شما در رابطه خواهد داشت که مسلماً شما این را نخواسته و از نیت وی آگاه خواهید شد. یا به طور طبیعی از پیشنهاد و واکنش شما بسیار خوشحال شده و شما را اهل رابطههای پنهانی و دوستی ندیده، اقدام به خواستگاری خواهد کرد.
پس کافی است شما به سردی و سختی پاسخ داده و درخواست اقدام رسمی برای خواستگاری داشته باشید. اصلاً در این مورد نگران نباشید که ممکن است دور شما را خط کشیده و به قول معروف مرغ از قفس بپرد، اکثر پسران عاشق دختران سر سخت و سرد در ارتباطهای اولیه هستند.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
چقدر خوب است که شما به فکر استحکام زندگیتان بوده و دنبال این هستید که بتوانید به نوعی خودتان را با همسرتان و ایشان را نیز با خواستههایتان همراه کرده و برای راضی نگه داشتنشان تلاش میکنید. مطمئن باشید این روش و سبکی در پیش گرفته و نظر همسرتان برای شما حتی در رفت و آمدها مهم است، مفید بوده و به زودی ثمرات آن را در زندگیتان مشاهده خواهید کرد.
بله دقیقاً همان مطلبی که به ذهن شما رسید را میخواهیم تأکید کنیم، اینکه مردان دوست دارند همسرانشان با نظرها و خواستههایی که دارند همراه و موافق باشند. به نوعی این همراهی و به قول امروزیها، گوش به حرف دادن را از نشانههای اقتدار مردانگی خود دانسته و هر کجا احساس کنند خدشهای به آن وارد میشود به سرعت و در صورت نیاز به شدت واکنش نشان داده و دفاع میکنند.
پس در این قسمت لازم است شما مدتی و به صورت مفصل در مورد مردان، نیازها، خصوصیات اخلاقی و... مطالعه کرده و شناختتان را نسبت به جنس مرد به صورت عمومی و در مورد همسرتان به صورت خصوصی و ویژه، بیشتر کنید. بگذارید خیلی ساده و شفاف حرفی را که قرار است در آخر بزنیم را همین ابتدا بیان کرده و بعد اگر سؤال و ابهامی در موردش داشتید یادداشت بگذارید تا به صورت مفصل و مستقل پیرامون هر کدام در خدمتتان باشیم:
گیر دادن مردان، اعمال قدرت و محدودیت توسط آنها برای خانمها نشانهٔ اعتراض داشتن و در مواردی خواستگاه ثابت کردن مطلبی است که ممکن است نادیده گرفته شود. اینکه شما چرا باید بدون اینکه رضایت کامل همسرتان را برای رفتن به منزل پدر و مادرتان نداشته باشید جای حرف دارد. اصلاً چرا در برنامهریزیهایتان تجدید نظر نکرده و به همراه ایشان به رفت و آمدهایتان نمیپردازید؟
در این قسمت لازم است شما اولویتهایی را در نظر گرفته و طبق آن عمل کنید. درست است سر زدن و توجه به والدین بسیار اهمیت داشته و باید در اولویتهای اولیه قرار بگیرد، اما توجه داشته باشید در کنار حفظ و احترام جایگاه همسرتان، به این مهم بپردازید تا خدشه و ضربهای به هیچکدام وارد نشود.
اگر همسرتان ناراضی باشد که برای دیدن خانوادهتان نروید، طور دیگری رفتار میکرد اما اینکه با ابراز ناراحتی برای این رفت و آمد کام شما و خودش را تلخ میکند یعنی به نوع این رفتنها اعتراض داشته و به صورت غیر مستقیم از شما درخواست تجدید نظر دارد.
در گام بعدی و در صورت تکرار این نوع رفتارها مردان احساس خطر کرده و میترسند که مهار، کنترل و مدیریت زندگی از دستشان گرفته شده و نتوانند تصمیم گیری کنند. لذا اگر میخواهید اوضاع فعلی روبهبهبود رفته و دیگر شاهد رفتارهای مشابه از جانب همسرتان نباشید، سعی کنید در کارها و تصمیمگیریهایتان ایشان را دخالت داده و مشورت بگیرید. تا جایی که میشود و امکان دارد بگذارید حرف آخر را ایشان بزند و تصمیم نهایی را به ایشان واگذار کنید.
شاید بگویید اینطور که نمیشود، پس خواستهها و نیازها من چه خواهد شد؟ دائم مخالفت کرده و از همهٔ کارها و چیزهایی که دوست دارم باید دل کنده و در حسرت داشتنشان و به رسیدنشان بمانم. باید عرض کنم با توجه به مطالب بالا در مرحلهٔ نخست بله درست است ممکن است مدتی مجبور شوید از خواستهها و نظراتتان کوتاه بیایید ولی این مدت موقت و بسیار محدود است. اولاً تا زمانی که ایشان خاطر جمع شود نقطه تصمیم گیری خانواده ایشان است این مدت ادامه خواهد داشت و در مرحلهٔ بعد اگر میخواهید این مدت کوتاهتر شده و زودتر بتوانید با آرامش و به همراهی همسرتان به خواستهها و نیازهایتان برسید کافی است هر کاری و هر چیزی را که میخواهید در جای خود، در زمان مناسب و با بیانی که از روی مهارتهای مربوطه باشد، مطرح کنید.
اگر در این زمینه نیاز به آموزش داشته و حس میکنید مهارت لازم و کافی را ندارید، یادداشت بگذارید تا در جلسات آینده به صورت مستقل و مفصل به آنها بپردازیم.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما در مراقبت و تربیت فرزندتان تقدیر و تشکر میکنیم. بسیار پسندیده است که والدین نسبت به رفتارهایی که ممکن است برای فرزندانشان آسیب داشته باشد، حساس شده و برای حل شدنش اقدامات لازم را در قالب مهارت آموزی انجام دهند.
افراد بر حسب عوامل ژنتیکی و یا برخوردهای اجتماعی اطرافیان و نوع تربیتهایی که والدین و مربیان در دستور کار قرار میدهند ممکن است به برون گرا و درون گرا تبدیل شوند که البته در ابتدا قصد نداریم فرزند شما را داخل در این تقسیم بندی کرده و بر مبنای آن صحبت کنیم.
در نوع و تیپ شخصیتی افرادی مثل فرزند شما ممکن است بی میلی و یا همان غیر اجتماعی بودن مشاهده شود. نداشتن دوست، عدم توانایی در شروع و یا ادامهٔ صحبت و گفتگو، نداشتن مهارتهای همراهی کردن و همدلی نیز از دیگر نشانههای چنین افراد است. کم رو بودن و در صورت ادامهٔ این وضعیت، منزوی شدن و مورد سو استفاده قرار گرفتن یکی از خطراتی است که به خوبی شما آن را احساس کردهاید.
حالا باید ببینید که ریشهٔ این مسئله کجاست تا از همان جا شروع به حل کردن کنید. بهعنوانمثال محدودیتها و قوانین بیش از حد که در نهایت به سرزنش برسد، فرد را افسرده و ناامید میکند. پس بازنگری و ارزیابی رفتار والدین و اطرافیان، میتواند شروعی برای بهتر شدن اوضاع فعلی باشد.
رفتار داخل خانواده و برخورد اطرافیان خصوصاً پدر و مادر با یکدیگر تأثیرات بسیار زیادی در فرزندان داشته که در این مورد اگر نیاز به راهنمایی دارید طی یک یادداشتی بفرمایید تا کارشناسان ما مطالب مفید و لازم را خدمتتان تقدیم کنند.
دادن روحیه و تقویت اعتماد به نفس کار بعدی و در شاید بگوییم اصلیترین اقدامی است که لازم است در راستای اجتماعی کردن فرزندتان انجام دهید. در بعضی موارد خود والدین نه تنها برای تقویت اعتماد به نفس و رشد شخصیت فرزندان تلاشی نکرده بلکه در ضعیف کردن و از بین بردن آن مهارت خاصی دارند. البته این برخورد ناخودآگاه انجام شده و گاهی از روی دلسوزی و شاید هم راهکار درست انجام میشود. برچسب زدنهای منفی در این قسمت ممنوع بوده و اگر تابهحال احیاناً از آن استفاده میکردید، حذف شود. تو نمیتوانی، تو ضعیفی... از نمونه جملاتی است که بهکاربردن آنها بسیار خطرناک است.
اصلاً لازم نیست در تعاملات فامیلی و اجتماعی که به همراه او هستید کمک کرده و به جای فرزندتان پاسخ بدهید. حتی در احوال پرسی و سؤالاتی که دیگران از او میپرسند دخالت نکرده و بگذارید خوب یا بد، ناقص یا کامل خودش مستقلاً پاسخگو باشد. بر این که حتماً پاسخ بدهد یا بعداً برای عدم توانایی در برقرار کردن ارتباط و پاسخ دادن او را سرزنش کنید، اصرار نداشته باشید.
ترتیب دادن گفتگوهای دو نفره بسیار مؤثر بوده و نباید از آن غافل شد، ممکن است این اقدام در قالب یک بازی باشد، طراحی و ابتکار بازیهای مربوط به این قسمت را حتماً فرا بگیرید و در صورت لزوم بفرمایید تا در جلسهٔ بعدی به نمونههایی از آن اشاره کنیم.
نمونه کار دیگری که میتوانید به راحتی و بدون هیچ زحمتی انجام دهید به حرف گرفتن فرزند است، اینکه به صورت روزانه با تدوین سؤالات و خواستههایی در قالب گزارش خواهی انجام شود. سؤال کنید در مدرسه چه اتفاقاتی افتاده و چه درسهای را به او آموزش دادهاند نیز خالی از لطف نخواهد بود. اینکه با فرد صحبت شود و دقت او را نسبت به پیرامون و اطرافیان با دقت و توجه کند، کشش وی را به اطراف خود روزبهروز بیشتر خواهد کرد.
او میداند که امروز به محض رسیدن به منزل و در طول روز سؤالاتی را باید پاسخ دهد؛ لذا سعی خواهد کرد اطلاعاتی جمع آوری کرده تا دستش از کلمات و جملات خالی نباشد. ممکن است در ابتدای این کار کوتاه و مختصر مثل: هیچی، نمیدانم، دقت نکردم، حواسم نبود... مواجه شوید اما شما توجه نکرده و با سؤالات ریزتر و جزئیتر، توضیحات بیشتری را بخواهید. البته نکتهای را که نباید فراموش کنید این است که در راستای خواستن توضیح و پاسخ اصرار و زیاده روی نکرده و سخت گیر نباشید.
در کارهایی که حتی شخصی خودتان است از فرزندتان مشورت گرفته و کمی سن او باعث نشود دخالت داده نشده و از فکر او استفاده نکنید. به همراه بردن برای خرید و نظر خواهی برای رفتن مهمانی آخر هفته نمونههایی است که تعامل گفتاری را تقویت خواهد کرد. مشارکت دادن بچهها در کارهای خانواده، آنها را برای داشتن و تقویت مهارت حل مسئله آماده خواهد کرد.
پس در قدمهای اولیه بهتر است شما خودتان نقش یک دوست و همراه را برای فرزندتان ایفا کرده و لذت داشتن یک دوست را به او بچشانید. مطالب بالا که اکثر آن به اقدام و تلاش شما نیاز دارد را نکته برداری و در دستور کار قرار داده و سؤالات و ابهامات احتمالی را در قالب یادداشت، به کارشناسان ما ارجاع داده تا ضمن ارسال مطالبی که ممکن است نیاز داشته باشید، برای شما توضیح داده و تبیین گردد.
موفق باشید.
سلام مجدد دارم خدمت شما همراه گرامی
مطمئناً سعی و تلاش شما در این زمینه مفید بوده و کمترین آن تغییر سبکها و روشهای رفتاری بوده که شاهد هستید.
تأکید ما که در قالب یک نکته خدمت شما بیان شد؛ واکنشهای مثبتی بود که شما در قبال عوض شدن همسرتان باید انجام میدادید. در بعضی موارد یکی از زوجین بعد از اینکه تلاش میکنند طرف مقابلشان را به اشتباهش متوجه کنند، از برخورد مناسبِ بعد از پذیرش توسط طرف مقابل غافل میشوند.
یکی از این غفلتها زمانی است که مثلاً همسر شما متوجه کوتاهیهایش شده و الان سعی بر جبران دارد اما شما به هر دلیلی راه را باز نکرده و از این رفتار استقبال نمیکنید. یکی از این علتها میتواند مقابله به مثل یا به قول سادهتر، رو کم کنی باشد. عذرخواهی، جبران، دادن هدیه و هر کاری را که نشانهٔ ندامت و پشیمانی هست را باید بپذیرید و تلاش همسرتان را به بار نشسته نشان دهید. که خود این مطلب نیز میتواند به شکلهای مختلف صورت بگیرد که یک نمونه تقدیر و تأیید زحمات و تلاشها در راستای تغییر است.
مطلب بعدی که در طول جلسات اشاره کردیم و در این جلسه به صورت مفصل به آن میپردازیم، داشتن عزت نفس و منش کریمانهای است که شما میتوانید در گفتارها و رفتارهایتان از آن استفاده کرده و عکسالعملهای اطرافیانتان را کنترل و مدیریت کنید. حتی اگر قرار است به قول خودتان شما را با حرفها و برخوردهایشان اذیت کنند، ناخودآگاه به این نتیجه برسند که نمیتوانند به شما آسیبی رسانده و اذیتتان کنند.
یکی از کارهایی که باید انجام بدهید، خودشناسی و یا اگر بخواهیم در قالب مهارت آموزی و کسب و افزایش مهارتها بیاوریم، خودآگاهی را سفارش و تأکید میکنیم. بله دقیقاً کارها و اقداماتی که انجام دادید را این بار به صورت تخصصی، مستقل و جداگانه انجام داده و در این زمینه حرفهای شوید.
نقاط قوت و مثبت به جای خود باید شناخته و در جای خود از آن استفاده شود؛ اما موردی را که در اینجا بسیار حایز اهمیت دانسته و واقعاً نتیجهٔ آن را طی یادداشتی به ما انتقال بدهید این است که نقطه ضعفهایتان را بشناسید و روی آنها تمرکز کرده و برای مدیریت آنها همت کنید. همان چیزی که دیگران ممکن است از آن باخبر بوده از همان جا شما را اذیت کنند ولی شما از آن بی خبر هستید.
با تمرکز و تسلط در این قسمت، کار را برای کسانی که به هر نوعی بدخواه هستند سخت کرده و عملاً هر اقدامی را خنثی خواهید کرد. یعنی همان مطلبی که در سطرهای بالاتر خدمتتان تقدیم شد: نگذارید به راحتی بتوانند در مورد شما و نوع رفتار با شما تصمیم و عمل کنند. نشان دادن ضعف و سستی فضایی را ایجاد خواهد کرد که رفتارهای قبلی خانوادهٔ همسرتان را مجدد شاهد باشید.
بهتر است دیگر به این حساسیتهایی که دارید نسبت به آنها خاتمه داده و تنها کاری را انجام بدهید که درست بوده صلاح است. البته نباید کسی فکر کند که شما به لجبازی و تکه تازی روی آورده، گوش شنوا و چشم بینا برای حرف و دیدن بقیه ندارید. ضمن حفظ حرمت و احترام همه، خودتان را محکم و قوی نشان بدهید.
این سطر هم هدیهٔ ما در انتهای جلسه:
به اینکه چگونه رفتار کردند، پیامهایشان را چگونه به شما انتقال دادند، ممکن است و شاید فلان فکر و رفتار را داشته باشند، به شما نه تنها کمکی نکرده بلکه به همان سستی و ضعفی که اشاره کردیم و باید از آن دوری کنید، اضافه خواهد کرد. ذهن و فکرتان را از موضوعات دارای اهمیت پایین و کم خالی کرده و آرامش داشتن یک ذهن و فکر آرام را به خودتان هدیه بدهید.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر میکنیم. نگرانی شما بابت کودک سه سال و نیمه را درک میکنیم. درست است که کودکتان دوهفتهای هست که در شلوار خود دستشویی میکند، ولی توضیح ندادید که آیا این مسئله هرازگاهی اتفاق میافتد یا اینکه در این دو هفته، حتی یکبار هم نشده که به دستشویی برود؟ این سؤال از این بابت اهمیت دارد تا ریشهیابی بهتری درباره رفتار کودکتان داشته باشید. اما در حال حاضر باید چهکار کرد تا ریشهیابی درستی در این زمینه داشته باشید؟
در قدم اول سعی کنید در فضای آرام و به دور از تنش همراه با انگیزه سازی با کودک خود در این باره صحبت کنید و علت را با زبان خودش جویا شوید. در این زمینه علل مختلفی را می توان برشمرد، ولی با توجه به اینکه قبلا کودک شما، مشکلی از این بابت نداشته و اخیرا این مسئله اتفاق افتاده است، یک علت خاصی می تواند وجود داشته باشد که از نظر شما پنهان است. برای پی بردن به این مسئله، باید با او صحبت کنید تا ریشه یابی بهتری داشته باشید.
در کنار آن، به او در دستشویی رفتن کمک کنید. بدین صورت که میتوانید زمانهای دستشویی کودک خود را پیشبینی کنید و از قبل به او دستشویی رفتن را یادآور شوید. این یادآوری، حکم پیشگیری و بازدارندگی را برای کودک ایجاد میکند تا مکانیزم دستشویی رفتن او اصلاح شود. بهویژه در زمانهایی که قصد مهمانی رفتن را دارید، حتماً قبل از آن، کودک خود را به دستشویی ببرید یا به او یادآوری کنید که قبل از رفتن مهمانی، دستشویی برود.
گاهی نیز کودکان، آنچنان سرگرم بازی میشوند که فراموش میکنند باید به دستشویی بروند؛ لذا اگر فرزند شما هنگام دفع، متوجه خارج شدن مدفوع نمیشود، چاره این است که او را در فواصل زمانی معین به دستشویی ببرید. لازم به ذکر است که دفعات اجابت مزاج در افراد مختلف، متفاوت است. بعضی از خردسالان روزی یکبار و بعضی دیگر سه بار در روز یا بیشتر دفع دارند. عادتهای دستشویی رفتن در اکثر افراد طبق برنامه منظم و تقریباً در ساعت معین انجام میشود. اگر فرزند شما نیز چنین است، او را 15 تا 30 دقیقه زودتر، به دستشویی ببرید.
در کنار این موارد، اگر کودک شما مرتب لباس خود را کثیف میکند، باید برخی مسئولیتهای نظافت را به خودش واگذار کنید. ابتدا از او بخواهید ادرار را بشوید. سپس لباس زیر آلوده را زیر آب تمیز کند. بسیاری از والدین اذعان دارند که پس از فقط یک یا دو بار امتحان این روش، فرزندشان به سرعت، رفتن به دستشویی را میآموزد و اجرا میکند. وقتی کودکان، لباس زیر آلوده خود را نه به عنوان تنبیه، بلكه به عنوان تمرین یادگیری و مهارت زندگی تمیز میکنند، درمییابند که رفتن به دستشویی راحتتر و بیدردسرتر است.
لطفاً نکاتی را که عرض کردم، به کار ببندید و به ما بازخورد بدهید که آیا نتیجهبخش بوده است یا نه. همچنین اگر نیاز به همراهی بیشتری در این زمینه داشتید، حتماً با افتخار در کنار شما هستیم.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر میکنیم. احساس مادرانه شما را نسبت به شرایط روحی دخترتان را درک میکنیم و همانطور که خودتان هم اشاره کردید، دختران تازه به سن 17 سالگی رسیده است و هنوز فرصتهای زیادی برای ازدواج در ادامه دارد، اما چگونه این موضوع را باید با دخترتان مطرح کرد تا دغدغهای که در این زمینه پیدا کرده به حداقل ممکن برسد؟
از آنجایی که اعتماد به نفس دخترتان پایین است، طبعاً یک سربندِ اعتماد به نفس دخترتان به موضوع ازدواج و آیندهاش مربوط است، احتمالاً با دیدن موقعیت ازدواج همسن و سالان و همکلاسیهای خود، احساس کم ارزشی و خود تحقیری میکند و همین عامل موجب میشود که ارزیابی نادرست و احساس بدی نسبت به ویژگیها و توانمندیهای خودش داشته باشد. از این رو لازم است از یک طرف، هرازگاهی بازخوردهای مثبتی نسبت به ویژگیها و توانمندیهای دخترتان به او بدهید؛ از جمله تعریف و تمجیدهای دیگران از دخترتان را میتوانید به او منتقل کنید تا آن حس بیارزشی که نسبت به خودش دارد کمرنگ شود. از طرف دیگر ارتباط دونفره مادر و دختری خود را با او بیشتر کنید. هرچقدر میزان ارتباطتان را با او بیشتر کنید، طبعاً بیشتر با دغدغهها و نگرانیهایش آشنا میشوید و بهتر میتوانید او را راهنمایی کنید. راهنماییهایی که به او میکنید، کم کم شاکلة ذهنی او نسبت به مسئله ازدواج و مسائل دیگر را شکل میدهد؛ به ویژه اگر راهنماییهای شما به جا، درست و هوشمندانه باشد.
اما در هنگام راهنمایی، باید به چه چیزهایی توجه کنید تا تأثیر مثبتی داشته باشد؟
سعی کنید در راهنماییهایی که به دخترتان میکنید، همواره نسبت به همه مسائل، نیمه پر لیوان را ببینید و این دید را به دخترتان هم منتقل کنید. مثلاً اینکه همکلاسیهای دخترتان ازدواج کردند، معنیاش این نیست که آنها خوشبخت هستند و چون دخترتان هنوز ازدواج نکرده است، باید احساس بدبختی کند، بلکه شما این نکته را به او یادآور شوید که احساس خوشبختی، یک حس درونی است که ناشی از نوع نگاه ما به زندگی برمیگردد.
ممکن است کسی ازدواج هم کرده باشد، ولی احساس خوشبختی و رضایتمندی نکند یا برعکس فرد مجردی باشد که احساس خوشبختی میکند. (البته نه بهخاطر مجردی، بلکه فارغ از این امور، احساس رضایتمندی میکند)
این حس خوشبختی و رضایتمندی بیشتر از اینکه تحت تأثیر موقعیت بیرونی باشد، بیشتر یک امر درونی است. کافی است ما در این زمینه بیشتر تأمل کنیم تا به این مهارت دست پیدا کنیم که احساس خوشبختی خود را فارغ از موقعیت بیرونی کسب کنیم، آنگاه بیشترین رضایتمندی و احساس آرامش را در زندگی خواهیم داشت. به ویژه اگر این حس خوشبختی را با ارتباط با خدا گره بزنیم و ایمان داشته باشیم که اگر امور خود را به خدای متعال واگذار کنیم، بهترین سرنوشتها را رقم خواهد زد، دیگر نگران و مضطرب از تغییر و تحول رخدادهای دور و اطراف خود نخواهیم شد، بلکه آنها را فرصتی برای تجربه جدید توأم با رشد خواهیم دید. چه زیبا خدای متعال، این اطمینان بخشی را به ما انسانها در کتابش میدهد، آنجا که میفرماید: «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است.» [طلاق، 3]
در ادامه به او گوشزد کنید که بهتر است از این فرصت مجردی که در حال حاضر پیشروی او هست، بهترین استفاده را بکند؛ لذا میتوانید به او پیشنهاد بدهید که در این دوران مجردی به جای خودخوری و افکار منفی، علاقهمندیهای خود را دنبال کند؛ ازجمله ثبتنام در کلاسهای مهارت محور که علاوه بر ارتقای مهارتهایش، میتواند اعتماد به نفسش را هم افزایش دهد و احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند.
لطفاً این نکاتی را که عرض کردم، به کار ببندید و در ادامه بازخوردش را به ما منتقل کنید. همچنین اگر نیاز به راهنمایی بیشتری در این زمینه داشتید، حتماً با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
اینکه همسرتان فرد خونسردی است و کم اتفاق میافتد که دچار عصبانیت شوند، این خوب است؛ لذا اگر عصبانیتی که ایشان نسبت به بچهها دارند و منجر به بروز پرخاشگری شدید میشود، زیاد نباشد، مسئلهای ندارد، ولی در مواردی که بچهها به حرف بزرگترها گوش نمیدهند یا بدرفتاری و با هم دعوا میکنند، روش بهتر از کتک زدن بچهها، استفاده از محرومیت است.
بدین صورت که بچهها را از چیزی موردعلاقهشان هست برای مدتی محروم میکنید، بعد از اینکه رفتارشان اصلاح شد، محرومیتشان برطرف میشود. این روش برخورد تبعات کمتری نسبت به داد و فریاد کشیدن و کتک زدن دارد و در اینگونه موارد بچهها بهتر روی رفتار اشتباه خودشان تأمل میکنند، برخلاف آنجایی که توسط یکی از والدین کتک میخورند که در این موارد، بیشتر روی رفتار والدین که با آنها بدرفتاری کرده است فکر میکنند و چه بسا از پدرشان هم دلخور شوند و کمتر به رفتار اشتباه خود فکر کنند.
اما چهکار باید کرد تا رفتار همسرتان در مواجهه با بچهها اصلاح شود؟
بهتر است در مواردی که بچهها دعوا و سرو صدا میکنند، خودتان دست به کار شوید، قبل از اینکه همسرتان بخواهد اقدام کند. یعنی شما میتوانید با همسرتان از قبل هماهنگی کنید که هرگاه بچهها بدرفتاری کردند، به جای کتک و ... شما خودتان بچهها را از بعضی چیزها محروم کنید. مثلاً به بچهها بگویید اگر موقع خواب، سر تعویض کانال درگیر شوند، حتماً تلویزیون را خاموش میکنید و حتماً این کار را بکنید. با نشان دادن جدیت و قاطعیت خود در این زمینه، بچهها متوجه جدیت شما خواهند شد و حرف شنوی بهتری از شما خواهند داشت و در یک فرصت مناسب درباره رفتار اشتباهشان با آنها صحبت کنید.
بنابراین، منتظر این نباشید که بچهها با هم دعوا کنند، آن وقت همسرتان با آنها برخورد کند، بلکه خودتان میتوانید با جدید و قاطعیت خود، بدرفتاریهای بچهها را در خانه به حداقل برسانید. طبیعتاً وقتی همسرتان شیوه رفتاری شما با بچهها را ببیند، ناخواسته الگوبرداری کرده و او هم در این زمینه با شما هم راستا خواهد شد.
ناگفته نماند که معمولاً تغییر شیوه تربیتی همراه با مقاومت بچهها خواهد بود و چه بسا اوایل به این نتیجه برسید که نمیتوانید با محرومیت جلوی بدرفتاری بچهها را بگیرید، ولی جدیت و قاطعیت شما در این زمینه میتواند تأثیرگذاری این شیوه را تضمین کند.
موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از اینکه برای انتخاب بهترین راه و تصمیم درست، دنبال مشورت و همفکری هستید جای تقدیر و تشکر دارد. امیدواریم بتوانید بعد از طی شدن مسیر مشاوره به یک نتیجهٔ مطلوب و مفیدی برسید.
البته در مورد مطالبی که بیان کردید، صحبت زیاد است. اینکه چرا باید مسئلهٔ بیماریتان را در زمان و شرایطی بگویید که اثر منفی داشته و فرصتها را هم از خودتان و هم از طرف مقابلتان بگیرید، جای تأمل است. در کنار این موضوع، خود اختلاف سن باید بیشتر توضیح داده شود. اما چون شما ممکن است در این زمینهها با خانواده به تفاهم رسیده و برایتان حل شده است، فقط درمورد دغدغهای که ذکر کردید صحبت میکنیم. اگر حس کردید در موارد یاد شده و یا مورد دیگری نیاز به همراهی دارید، در جلسهٔ بعدی یادداشت بگذارید تا بررسی بشود.
ابتدا عشق، دوستی، علاقه و میزان تاثر داشتن هر کدام در زندگی مشترک را باید بدانیم. سوال اول این است: آیا اگر حتی ازدواجی صورت گرفته و هیچ علاقه و دوستی وجود نداشته باشد، این زندگی دوام و استحکام نخواهد داشت؟ آیا علاقه و عشق توانسته از هم پاشیده شدن یک زندگی مشترک جلوگیری کرده و اثر مثبت خودش را داشته باشد؟ عشق و علاقه و دوستی تنها عامل نگه دارندهٔ زوجین در کنار همدیگر است؟
پس لازم است ابتدا به این سؤالها پاسخ بدهید و به این نتیجه برسید که چقدر اهمیت داشته و از نظر جایگاه در کجاست؟ ضرورت دارد؟ لازم است؟ واجب بوده و حتماً باید باشد؟ مثلاً بعضی از افراد قائل هستند که علاقه مهم است؛ ولی ضرورتی ندارد. یا خیلیها اصلاً اعتقادی به علاقهٔ اولیه نداشته و منتظر ایجاد عشق و محبت هستند. دلیلشان نیز این است که ما چگونه به کسی که اصلاً هیچ شناختی از خصوصیات اخلاقی او نداریم، علاقهمند شده و دوستش داشته باشیم؟ دوستی و علاقه و یا همان حس خوب داشتن نسبت به طرف مقابل نباید دلیل داشته باشد؟
ناگفته نماند که در این مورد نیز آسیبها و خطرات خاص خود وجود داشته که باید به آن دقت داشته باشند. عواقب ازدواج بدون عشق و علاقه مبحث مفصلی است که در صورت تصمیم مثبت در این مورد، مستقل به آن خواهیم پرداخت.
چرا این مطلب را خدمتتان تقدیم کردم؟ دلیلش این است که با دادن فرصت به طرف مقابل و خودتان، سعی کنید بدون دلیل حس بد را در وجودتان راه نداده و کمی منطقیتر نسبت به این حس فکر کرده و بتوانید آن را مدیریت کنید. خوبیها و صفات خوبی که بیان کردید را در نظر داشته و دلیل حس بد داشتن را نیز برای خودتان واضح و شفاف کنید. آیا طرف مقابلتان زشت است؟ تعریف شما از زشتی و زیبایی چیست؟ چاق یا لاغر؟ رنگ پوست یا از نظر قد و قیافه دلخواه شما نیست؟
بله دقیقاً همان مطلبی را که متوجه شدید منظور ما است: شما نباید به اجبار و اکراه یا به خاطر بیماری و شرایطی که دارید، پاسخ مثبت بدهید. بلکه باید برای خودتان یک توجیه مناسب و دلیلی که دلتان را آرام کند باشید.
هم برای حس بد داشتن دنبال دلیل باشید و هم اینکه برای داشتن و ایجاد یک حس خوب تلاش کنید.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
چقدر حس خوبی است که افرادی مثل شما حواسشان به همه جا بوده و مواظب هستند کار اشتباهی را انجام ندهند. بله دقیقاً همین است که اگر یک تأخیر و یا یک عجله کردن را در نظر نگیریم، ممکن است خسارتهای سنگین و یا حتی جبران ناپذیری را به جان بخریم.
اینکه چند سالتان بوده و ایشان را چقدر و از کجا میشناسید، برمیگردد به اقدامات اولیهٔ ازدواج که حتماً در نظر گرفتهاید و اگر نیاز باشد در این مورد بیشتر بدانید، بعد از حضور ایشان در مراحل خواستگاری به آن دقت داشته باشید.
نکتهٔ مهمی که میتواند به عنوان یک هشدار هم تلقی شود، تعلل و تأخیر در امر ازدواج بوده که متأسفانه امروزه در بین خانوادهها و جوانانی که آمادهٔ ازدواج هستند، شایع و مرسوم شده است. به هر بهانه و دلیلی اقدام به ازدواج را به تأخیر انداخته و نه تنها شرایط بهتر نشده؛ بلکه روز بهروز بدتر هم شده است. این یک تجربهای است که خیلیها به آن دست پیدا کرده؛ ولی باز هم تکرار میشود.
جدای از بحث توکل و اعتقادات که نادیده گرفته میشود، انگیزه و انرژی مضاعفی که بعد از اقدام به ازدواج نصیب فرد میشود را هم مورد غفلت واقع میشود. هر دو مطلب یعنی هم بحث اعتقادی و هم انگیزه و انرژی در به موقع عمل کردن و در عین حال تعجیل در ازدواج بسیار مهم است. این نکته به تنهایی میتواند پاسخ عمیق و پر از مفهومی را به صورت غیر مستقیم به شما انتقال بدهد.
در مرحلهٔ بعدی نگرانیها و خطراتی که در به تأخیر انداختن بحث ازدواج است، تغییر نظرات و حتی مزاجها در طول این مدت است. همانطور که میدانید دنیای امروز پر است از ابزارهایی که سعی و تلاششان تغییر نگرش و سبک زندگیها است. از رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی گرفته تا تابلوهای تبلیغاتی و پیامکهای متنی، همه و همه دست به دست یکدیگر داده و شخص بدون اینکه حتی خودش نیز ارادهای داشته باشد، بدون اختیار تحت تأثیر قرار گرفته و دیگر فرد سابق نیست.
بله درست متوجه شدید، با به موقع اقدام نکردن برای ازدواج هر اتفاق ناگواری ممکن است رخ داده که یکی از آنها تغییر انتخابها به سمت و سوی فرد دیگر است. در عین حالی که به این آسیبهای تعلل فکر میکنید، به این مسئله نیز بپردازید که چرا شما به تنهایی تصمیم گیرنده درمورد کار و مسائل دیگر باشید؟ چرا خانوادهها را در کنار هم قرار نمیدهید تا اگر حتی پاسخ منفی هم باشد، خود بزرگترها به این نتیجه برسند؟
اینکه ممکن است خانوادهٔ شما قبول نکنند، شاید خانوادهٔ پسر فلان مشکل را داشته باشند، احتمالاتی است که شما در فکر داشته و احتمال دارد اصلاً برای بزرگترها مسئلهٔ مهمی نبوده و حتی خود آنها برایش راهکار مناسبی داشته باشند.
در اینگونه موارد ترس و تردید را یک مانع و عامل بازدارنده برای حرکت روبهجلو بدانید و بگذارید هر چیزی برای شما به صورت واقعی و تجربه رخ بدهد تا حسرت و پشیمانیهای شما به حداقل برسد. اگر بخواهیم قسمت آخر صحبتها را با زبان سادهتر بیان کنیم باید بگوییم، اگر اقدام به ازدواج کنید و نشود برای خودتان دلیل منطقی و قانع کننده دارید که انجام دادیم نشد، اما اگر هیچ اقدامی انجام ندهید و بعداً نتوانید به هر دلیلی به همدیگر برسید، حسرت و افسوس راه به جایی نخواهد برد.
پس در نتیجه شما فقط و فقط برای اقدام کردن و شروع مراسم خواستگاری با آقا پسر وارد صحبت شده و اصلاً در مورد چگونگی و یا شدن و نشدن آن هیچ دخالتی نداشته باشید. گوش و چشم به صحبتها و تصمیم گیریهای خانوادهها داشته باشید.
موفق باشید
Pages