اخلاق

چکیده: اين كه انسان بداند چه كسي او را آفريده و هدف از خلقت و آفرينش او چه بوده است. اين بُعد خودشناسي جنبة اعتقادي دارد و براي تهذيب نفس و برقراري ارتباط معنوي با خدا بسيار مفيد و راهگشا است. در واقع اين نوع خودشناسي عبادت محسوب مي شود.

چکیده: و اما راه عملي براي پيش گيري و يا درمان بيماري رواني و اخلاقي آن است كه شخص بيمار تا مدتي بايد به يك سري رياضت هاي شرعي اشتغال داشته باشد و براي ريشه كن ساختن آن رذايل، كمي به خود زحمت دهد و به امور پسنديده كه صفت مقابل آن رذايل است روي آورد و آن را تقويت كند, البته گاهي راه عملي با توجه به نوع بيماري به مدتي محدود و گاهي به مدتي طولاني نياز دارد.

چکیده: انسان در ذات و وجود نمي تواند همانند خداوند بشود، اما مي تواند در مسيري حركت كند كه رنگ و بوي خدايي بگيرد و متصف به صفات الهي گردد. يعني همان گونه كه خداوند داراي اسماي حسني و صفات علياست، بشر نيز در تمامي آن ها خليفه و جانشين خدا در زمين گردد و در تمام شئون خويش كارهاي خدا را حكايت كند و مظهر اسما و صفات حق گردد هر چند اكمل و اتمّ آن صفات در خداست و به انسان ها مقدار كمي از آن ها عطا شده است.

چکیده: سالك با ادامه سير به اين حقيقت نائل خواهد شد كه در عين فراق و محجوب بودن از او، به «جناب او» بسيار نزديك است، يعني «او» به ما نزديك بوده و ما نيز به «او» نزديك هستيم.(17) مي بينيم آنچه ما تا به حال مي پنداشتيم جز اينكه ما را محجوب تر و نيل به مقصد را مشكل تر كرده، چيزي نبوده است.

چکیده: ارزش‌هاي اجتماعي كه به نمونه‌هايي از آن اشاره شد، هر چند ميدان عمل و تحقق آن صحنه‌هاي اجتماعي و در ارتباط با ديگران است، يعني آنگاه تحقق مي‌يابد كه انسان با فرد و يا افراد ديگر در تعامل باشد امّا نتايج و آثار آن علاوه بر آن‌كه در سالم‌سازي و بهداشت رواني جامعه مفيد و مؤثراست، براي خود فرد نيز آثار مطلوبي در پي‌ دارد و مانند ارزشهاي فردي همچون خود شناسي، اداي فرايض و واجبات، زهد، قناعت، توكل و ... كه جنبة فردي دارند ماية سعادت و كمال وي مي‌گردد.

چکیده: در نظام مادي حاكم بر غرب، كانون خانواده كه محل امن و امنيّت براي تربيت و پرورش كودكان و مكان احترام بزرگسالان است، از هم مي‌پاشد. فرزندان از محبّت مادران و پدران محروم مي‌شوند و سالمندان دور از فرزندان و بستگان در فقر عاطفي و غربت دردناك، آخرين سال‌هاي زندگي را سپري مي‌كنند. فساد و فحشا و آلوده‌ترين روابط جنسي، مشروع و مطلوب جلوه داده مي‌شود و با كمك هنر سينما و تأتر به شدّت تبليغ مي‌شود، اين عوامل باعث گرديد كه دنياي غرب به بحران اخلاقي دچار شود

چکیده: ما نبايد به سادگي در مورد ديگران قضاوت كنيم و تا يك عملي را از ديگري مي‌بينيم برداشت بدي از آن بنماييم. بلكه اوليائ الهي به ما توصيه كرده‌اند كه كار مومن را توجيه خوب بنماييم. مثلا اگر فردي را مي‌بينيم كه در ظاهر مانع كاري كه به نظر ما خير است شده، نبايد براي او حكم صادر كنيم بلكه اين احتمال را بدهيم او به دليل تجربه اي كه دارد مصلحت را در چيز ديگري مي داند. نه اينكه واقعا مي‌خواهد مانع كار خير شود.

چکیده: خشم و محبت در مورد خدا به معناي آثار خارجي آن است و گرنه خشم و غضب كه به معناي هيجان و برآشفتگي نفس آدمي است در مورد خدا هرگز صادق نيست. پس اگر مي‌گوييم خداوند گناهكاران را غضب مي‌كند. يعني همچون يك شخص غضبناك با آن‌ها رفتار مي‌نمايد. و او به سبب گناه از رحمت، توجه و نعمت‌هاي الهي محروم مي‌شود.

چکیده: اسلام دين اعتدال است. در طول تاريخ شاهد و ناظر اين واقعيت بوده ايم كه راه و روش هاي افراطي و تفريطي بسياري بوده است و خواهد بود، عده اي هم بوده اند كه اين راه و روش ها را برگزيده اند و گرايش به مسلك هاي انحرافي پيدا كرده اند، عده اي دنيا را گرفته اند و از آخرت و امور معنوي غافل و برخي ديگر نيز دنيا را رها و در عين حال راه آخرت را هم نمي پيمايند.

چکیده: اين حديث كه سه چيز از طغيان مسلم زن شمرده است يعني كبر و جبن (ترس) و بخل و اين ها را در مورد زن و مرد به دو گونه توصيف نموده است كه با اصل مطلق بودن اخلاق منافاتي ندارد.بلكه به زن توصيه مي كند كه در برخي شرايط ترس، بخل و تكبّر داشته باشد.

چکیده: نظام وظايف و حقوق انساني در مكتب انبياء ـ عليه السلام ـ به ويژه در اسلام، جامعه را بر اساس كرامت انساني استوار دانسته و بر مبناي معارف و عقايد صحيح بازسازي مي كند و با نفي ارزش هاي كاذب نژادي و قومي، همه مؤمنين را از قبايل، طوايف و نژادهاي گوناگون به عنوان جامعه واحدي مي شناسد. قوانين اسلام هماهنگ با فطرت است و نيازهاي انسان را در مسيري معقول مورد توجه قرار مي دهد.

چکیده: انسان هاي عاقل، به وسيله عقل جلوي افراط و تفريط شهوت و غضب را مي گيرند. آدمي اگر خيلي قوي و صاحب فكر باشد اداره آن دو را در دست مي گيرد، آنها را به تعادل مي رساند و رام مي گرداند. در آيه شريفه وقتي خداوند به فرشتگان فرمود مي خواهم خليفه اي روي زمين بيافرينم فرشتگان عرضه داشتند: خداوندا مي خواهي موجودي را خلق كني كه فساد و خونريزي كند...