-مردم کوفه و بنی هاشم آنچنان از ترور امیرالمومنین(علیهالسلام)، غضبناک بودند که اگر ابن ملجم قصاص نمیشد مردم برنمیتافتند و فتنهای بس عظیم در میگرفت.
قصاص حکم عدل است و عفو، فضل و کرامت. و اگر این تفضّل و تکرّم به قاتل، موجب بروز فتنه شود نه تنها ارزشی ندارد، بلکه قبیح و ناپسند است. جامعه پس از ترور امیرالمومنین(علیهالسلام)، آنچنان ملتهب بود که اگر قاتل حضرت قصاص نمیشد، چه بسا خونهای بیشتری ریخته شده و با انتقام جوییهای گروهی، افراد بیگناه بسیاری نیز آسیب میدیدند! و بسا جنگی فراگیر ميان پیروان حضرت با خوارج رخ میداد. اين جنگ در شرايطی كه معاويه در كمين بود که به حکومت علوی ضربه بزند، اصلا مناسب نبود و برای كوفيان حكم نابودی آنان را داشت. لذا مجازات یک فرد مجرم، سزاوارتر از بروز فتنهای بود که آتش آن، بیگناهان را نیز میسوزاند. و از آنجا که امیرالمومنین(علیهالسلام) از بروز چنین فتنهای بیم داشت در وصیتی خطاب به بنیهاشم و سایر بستگانش فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب! نبینم که شما با فریاد "امیرالمؤمنین کشته شد! امیرالمؤمنین کشته شد!" کشتار مسلمانان را آغاز کنید! به شما هشدار میدهم! هیچ فردی جز قاتل من نباید در این ماجرا کشته شود.»[نهج البلاغة، نامه47؛/ الکامل، ج2، ص740]. بنابراین امام حسن(علیهالسلام) بر اساس صلاح عامه، چارهای جز اجرای عدالت و قصاص ابن ملجم نداشت چراکه مردم هرگز جز به قصاص او راضی نمیشدند و اگر او زنده میماند، فتنهای سخت در میگرفت.
_____________________________
نهج البلاغه، قم، دار الهجرة، ص۴۲۲، نامه ۴۷.
الكامل في التاريخ، أبوالحسن علی بن أبی الكرم محمد بن محمد الشيبانی الجزری المعروف بعزّ الدين ابن الأثير(م630ق)، تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، بیروت، دار الكتاب العربی، چاپ اول، 1417ق-1997م.