-«امروز كه از خواب پاشدم يه سر رفتم تو سايت فيفا كه ببينم هنوز سه امتيازمون سر جاش هست يا نه؟؟ بالاخره اينجا ايرانه، عجيب نيست اگه دو امتيازشو بِدن به لبنان.»
این توییت طنز که دیروز در توییتر منتشر شد و خیلی هم دیده شد، فقط یک نوشته بامزه نیست. ادامه بحثیست که سالهاست در تاکسیها، گعدههای خانوادگی و دوستانه و اخیرا در سخنرانیها و نظریات و مطالب سیاسی جدی هم زیاد مطرح میشود. سال ۸۸ هم در شعارهای معترضان حضور داشت؛ نه غزه نه لبنان و... لپ کلام ماجرا هم این است: «پولهای ما رو بردن دارن میدن به فلسطین و لبنان و...»
این بحث چنان برای بخشی از مردم و حتی فعالان سیاسی و اجتماعی مهم شده است که به صورت جدی فکر میکنند همه مشکلات موجود در کشور، دستکم در حوزه اقتصادی ناشی از همین قضیه است و اگر ایران از کمک کردن به لبنان و غزه و سوریه دست بکشد پول کافی برای همه چیز در داخل خواهیم داشت و فقر و مشکلات مالی مملکت برطرف خواهد شد.
بحث به جاهایی کشیده شده که خیلی از ایرانیها، اعم از دارا و ندار در مناطق مختلف کشور به صورتی جدی حس میکنند حقشان را لبنانیها و فلسطینیها و سوریها خوردهاند.
این وسط کمتر کسی از کسانی که به این موضوعات میپردازند به این بعد ماجرا فکر میکند یا مایل است بپردازد که صرف بودجه در راستای اهداف منطقهای و بینالمللی و منافع ملی کلان کشور نه ربطی به الان دارد و نه فقط تاکتیکی مختص جمهوریاسلامی است، چه آنکه پیش از انقلاب حتی محمدرضا شاه پهلوی فهرستی از کمکها و بذل و بخششهای مالی عجیب و غریب از کمک به کشورهای توسعه یافته و پولداری مانند انگلستان و فرانسه و آلمان غربی تا پرداخت کمکهای بلاعوض به هندوستان و پاکستان و شیعیان لبنان و سوریه به ریاست جمهوری حافظ اسد (پدر بشار اسد) را در پرونده دارد.
به عنوان مثال در يک دهه از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محمدرضاه شاه بيش از ده میلیارد دلار از درآمد نفتی کشور را بهصورت وام با بهره پايين، يا حتی وام بلاعوض و هديه به «کشورهای دوست» ايران داد.,[1]
حمایت و کمکهای مالی به متحدان منطقهای البته فقط مختص ایران نیست و بیشتر کشورهای بزرگ جهان، حتی با وجود داشتن فقر شدید و مشکلات مالی گسترده شهروندان خود، با هدف پیشبرد اهداف دیپلماتیک و استراتژیک (به غلط یا درست) به کشورهای دیگر کمک میکنند. چرا که اساسا بودجههای اختصاص یافته برای این بخشها مجزا است و هیچ ربطی به همدیگر ندارد. برای کمک دقیقتر به این بحث تجارب دو کشور جهان، یکی از غرب و یکی از شرق را مثال میزنم.
آمریکا یکی از بزرگترین کشورهای دنیا در زمینه اعطای کمکهای مالی به دیگر کشورهاست، مثلا در یک قلم فقط: «براساس پیمان صلح کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹، دولت آمریکا، متعهد شد تا سالانه ۱/۵ میلیارد دلار کمک مالی به مصر ارائه دهد.» الان چهل سال است که آمریکا این مبلغ را به مصر میپردازد.
در موردی دیگر میتوان به کمکهای مالی کلان آمریکا به اسرائیل اشاره کرد، براساس بودجه آمریکا همین سال ۲۰۱۸ پرداخت کمکی ۳/۱ میلیارد دلاری برای اسرائیل تصویب شده است. کمکهای مالی آمریکا فقط به این موارد خلاصه نمیشود، این کشور همچنین مبلغی بیشتر از یک میلیارد دلار با عنوان کمک اقتصادی و امنیتی به اردن میپردازد.
موضوع کمک مالی به کشورهای متحد یا با اهداف استراتژیک فقط به غرب هم خلاصه نمیشود، در کشوری مانند هندوستان با جمعیتی بالای یک میلیارد نفر که طبق آمار سازمان ملل دستکم ۲۵۰ میلیون نفر از جمعیتش (چهار برابر جمعیت کل ایران) در فقر به سر میبرند هم چنین سیاستی وجود دارد.
به عنوان مثال این خبر را ببیند که نخستوزیر هند برای سال ۲۰۱۷ اعلام کرده است: هند یک میلیارد دلار به افغانستان به صورت بلا عوض کمک میکند. قرار است این کمک برای ایجاد ظرفیت در بخشهای آموزش و پرورش، بهداشت، زراعت، انرژی و زیربناها در افغانستان استفاده شود.
با این آمار و ارقام به نظر شما نمیتوان آمریکا و انگلستان و هند و دیگر کشورهای جهان را سرزنش کرد که چرا بودجه خود را به جای کمک به افغانستان و اسرائیل و مصر و... برای فقرای کشور خودشان خرج نمیکنند که مردمشان یخچال و سرویس بهداشتی داشته باشند یا به دلیل بیپولی بیخیال درمان بیماریشان نشوند و فقر غذاییشان برطرف شود؟
واقعیت این است که کشاندن موضوعاتی با اهمیت بسیار بالا از جنس منافع ملی و امنیتی به قیاسهایی احساسی و هیجانی و مثال آوردن از فقر و نابرابری در کشور، یا از سر بیاطلاعی است و یا کار کسانیست که از این مقایسهها و حاشیهسازیهای بیربط سود میبرند.
به یاد بیاورید که بیشتر خبرسازیها درباره صرف بودجه و حضور و قدرت منطقهای ایران کار چه رسانههایی و متعلق به چه کشورهایی است.
[1]منبع بخشی از کمکها، از رادیوفردا: http://yon.ir/TkSUm