کمکم کنید من دارم گم می شوم . . .

17:54 - 1392/04/01
رهروان ولایت ـ من دختری 27 ساله و دانشجوی ارشد هستم. با پسری هم سن خودم آشنا شدم که از نظر مذهبی بودن واقعا می پسندیدمش البته شاید در یک سری مسایل خشک بود ولی حتی حاضر بودم اگر عیبی هم داشت تحمل کنم به خاطر اعتقادات خوبی که داشت البته ...
گم شدم

سلام مشاور عزیز.  
پیشاپیش از توجه شما سپاسگذارم.  من دختری 27 ساله و دانشجوی ارشد هستم.  
خواستگار های زیادی داشتم ولی هیچ کدام آنقدر که می خواستم برای من مناسب نبودند و خواستگارهایی که اواخر آمدند فقط از نظر اعتقادی به من نمی خوردند؛ چون من مذهبی هستم و سعی کردم پاک بمونم و همیشه یک ادم پاک را برای زندگی مشترک می خواستم تا اینکه با پسری هم سن خودم آشنا شدم که از نظر مذهبی بودن واقعا می پسندیدمش البته شاید در یک سری مسایل خشک بود ولی حتی حاضر بودم اگر عیبی هم داشت تحمل کنم به خاطر اعتقادات خوبی که داشت البته واقعا ایشان تقریبا بی عیب بودند. ولی آشنایی ما بسیار کوتاه شد چون ایشان روی چهره خیلی حساس بودند و با اینکه من زیبا هستم ولی به دل ایشان ننشستم و باهم تمام کردیم. من در آشنایی با ایشان خوب عمل نکردم چون آن زمان از نظر روحی ضعیف بودم و حال خوبی نداشتم.
خلاصه اینکه بعد از یک ماه هنوز نمی خواهم فراموشش کنم و عکسش را دارم. از وقتی او را دیدم با هیچ پسر دیگری خوشم نمی آید ارتباط داشته باشم چون او واقعا عالی بود.  ترجیح می دهم با خیال او زندگی کنم. من خودم را به کسی که لایقم نیست نمی دهم. با پسرهایی بودم که با موقعیت های عالی وقتی من را شناختند حاضر بودند برای به دست آوردن من همه کار بکنند ولی به خاطر اعتقاداتم هیچ کدام را نپذیرفتم. کمکم کنید من دارم گم  می شوم. . . . . فقط به هیچ عنوان نگید فراموشش کنم مخصوصا قبل از اینکه مثل او را پیدا کنم.
یک دنیا سپاس

پاسخ

سلام
برای ازدواج، برقرار کردن رابطه بدترین راهه که آفات زیادی دارد. رابطه بدون حضور خانواده وابستگی می آورد و اگر به هر دلیلی مثل عقب نشینی طرف (مثل مورد خود شما که پسر عقب کشیده) نتوانید با هم ازدواج کنید برای فراموش کردنش رنج زیادی را باید متحمل شوی بعلاوه اینکه وابستگی مانع شناخت و تصمیم درست  می شود.  پس این اشتباه را نباید دوباره مرتکب بشوی وگرنه مثل الان دچار آفتش می شوی. 
اما در مورد خواستگارها، اینکه اعتقادات طرف برای شما مهم است خب به نحوی جز ملاک های اصلی شما به حساب می آید و طبیعی هم هست دنبال کسی باشی که هم سنخ خودت باشد ولی این ملاک نباید منجر به سخت گیری بیش از حد شود و دنبال کسی بگردی که صددرصد از این جهت مثل شما باشد بلکه اگر کسی شباهت 60 - 70 درصدی هم داشت می تواند مورد خوبی برای ازدواج با شما باشد.
اما در مورد خواستگار آخر شما باید بگویم اگر نمی خواهی فراموشش کنی راهش این است که یا واسطه ای بفرستی که با او صحبت کند و یا اینکه خودت بروی و  صحبت کنی تا بلکه راضی بشود و برای خواستگاری بیاد؛ اما راه دوم ریسک دارد؛ چون ممکن است که باز هم شما را رد کند و سبک بشوی. پس اگر احتمال سبک شدن را قبول می کنی مستقیم برو و  درخواستت را بگو اما اگر هیچ راهی نداری چاره ای جز فراموش کردنش نیست چون اگر این کار را نکنی باید با خاطراتش تا آخر عمر مجرد زندگی کنی چون هیچ کس را نمی توانی قبول کنی.
اینکه فکر می کنی هیچ کس دیگری پیدا نمی شود که مثل ایشان باشد فکر اشتباهی است و اصلا از کجا معلوم ایشان همانی باشد که شما فکر میکنی؛ مثل خیلی از دخترهایی که در یک نگاه عاشق می شوند و چون فقط به خاطر عشق ازدواج می کنند بعد از ازدواج پشیمان می شوند چون می بینند این همانی نبود که فکرش را می کردند.  پس به صلاح شماست که واقع نگر باشی.
برای فراموش کردن طرف هم باید دلت از رسیدن به ایشان نا امید شود و هر چیزی که شما را یاد ایشان می اندازد از خودت دور کنی مثل همان عکسی که از او نگه داشتی.  بعلاوه فکر ازدواج و قبول کردن خواستگار و صحبت با آنها و در نتیجه ازدواج شما با فرد دیگری که تناسب های لازم فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را با شما داشته باشد باعث جایگزین شدن عشق جدید و فراموش کردن کامل ایشان  می شود.

پیروز و سربلند باشید.

نظرات

تصویر الناز
نویسنده الناز در

من میام میخونم اینارو ولی نمیدونم چرا از راه حلها خوشم نمیاد همش میگه خوب نیست اشتباهه خب شما وظیفتون نیست که بگید خوبه یا بده چون کاریه که شده راه حل بدین

تصویر الهام ق

سلام عزیزم / ببین برای هر دختر وپسری این اتفاق میوفته همیشه شرایط برای همه جور نیست / شما اعتقادات مذهبی داری اول از همه توکل کن به خدا واز خودش بخواه کسی رو سر راهت قرار بده که هم تو اونو دوست داشته باشی وهم اون تو رو / اگر اون شخص جور نشد حتما حکمتی بوده همین اول تموم شد
خیلی بهتره تا تو زندگی متوجه بعضی مسائل میشدی و خدایی نکرده وسط زندگی هر دو به این نتیجه میرسیدین / من کسی رو دوست داشتم و متقابلا اون هم عاشقم بود و دائم بهم میگفت/ خودمونو به زمین وزمان زدیم بهم برسم ولی شرایط جوری شد جدایی رو برامون رقم زد به خاطر خانواده ها بعد کسی سر راهم قرار گرفت که اصلا علاقه ای بهش نداشتم ولی اجازه دادم بیاد خواستگاری بعد از اون چنان کارا پیش رفت که خودمو یکدفعه سر سفره عقد دیدم / الان تازه متوجه شدم چه حکمتی تو اون نرسیدنه واین رسیدن بوده وخدا رو شکر میکنم و هردو عاشق هم هستیم / اگر دوست داشتی اددم کن تا بیشتر باهم صحبت کنیم

تصویر kia
نویسنده kia در

کاملا درسته.

تصویر ش یه مرد
نویسنده ش یه مرد در

سلام دوست عزیز
این حسی که شما الان گرفتارش شدی اسمش عشقه... که مدت زیادی دوام نمیاره و اگه یه کم تحمل کنی خیلی زود از این رنج و ناراحتی خلاص میشی و دیگه اینقدر برات مهم نیست و خیلی راحت یک گزینه مناسب دیگه رو می تونی جایگزین کنی...
من پیشنهاد می کنم دیگه به اون پسر اصرار نکن، چون معمولاً مردها قبل از اینکه تصمیم بگیرن تمام فکراشون رو می کنن و بعیده نظرشون عوض بشه..
شمام باید این رو بپذیری که رابطه و ازدواج دو طرفه ست..
همونطوری که بقول خودت برات کلی خواستگار اومد، یعنی اونها می خواستند و شما نمی خواستی پس نشد..
حالا یه موردم پیش اومده که شما می خوای و اون طرف نمی خواد..
پس حتماً خیر و صلاح و قسمت هم نیستید..
بهت قول میدم ظرف مدت کوتاهی فراموشش می کنی و به زندگی عادی بر می گردی
فقط توی این مدت سعی کن زیاد بهش فکر نکنی و همه ی چیزهایی که باعث میشه یادش بیفتی.. مثل عکس، شماره، اس ام اس و... رو پاک کن!
امیدوارم هرچه زودتر به زندگی عادی برگردید..
موفق باشید

تصویر الهه62
نویسنده الهه62 در

با سلام

منم همین مشکل برام پیش اومد و پسر عقب کشید...
دل خودم و خونوادم سخت شکست...
هر چند منم خیلی از عیبهاشو نمیدیدیم ولی شاید از جهاتی هم کفو هم نبودیم...
همیشه باید امیدوار بود و برای عاقبت بخیری همدیگه دعا کنیم.

تصویر غریبه
نویسنده غریبه در

من خودم دچار مشکل این دختر بودم فکر میکردم پسره اخرش هست و همه ب پای اون نمیرسن
اما بعد از یکسال و نیم فهمیدم نباید اینطوری تصمیم گرفت باور کن خدا جوری نشون داد راهم غلطه ک خودم موندم و خیلی سخت بود و منم خیلی ضربه خوردم اما فراموشش کردم و از خدا خواستم کسی رو قسمتم کنه ک واقعا مذهبی هس و فقط ب ظاهر نباشه
تو ام دلتو بده دست خدا به خودش قسمت راهو نشونت میده به خاطر خدا ازش بگذره بهترینو بهت میده

تصویر باران
نویسنده باران در

اخه چرا همه به راحتی میگن فراموش کنیم منم خوندم ولی مگه میشه اگه میشه راه فراموش کردنو یاد بدید!!!!!

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام تو ر خدا رمانتیک بازی در نیارین و آدمهایی که در قرن 20 هنوز عقلشون تو چشونه و همه کمالات شما رو فدای چهره میکنن برای زندگی انتخاب نکنین.این همه روایت در باره انتخاب زن هست اینا فقط به یه روایت دربار چهره چسبیدن. چرا درباره چهره به خدا توکل نمیکنن ولش کنی اینا از مذهب و دین بویی نبردن زندگی با اینا اینقدر مکافات داره که نگو

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کسی که همه حسن هاتو فدای چهره کرده ارزش اینهمه احساسو نداره

تصویر زهرا
نویسنده زهرا در

تنها راه فراموشی گذر زمان هست و ما همه اینو میدونیم.البته پیدا کردن جایگزین خوب و سرگرم کردن خودمون هم راهش هست اما بهتره تا وقتی از دست کسی داغیم و از کسی ضربه خوردیم سریع نریم سراغ دیگری چون هم به خودمون ضربه میزنیم هم به اون طرف...فراموشش کن چیزی که هیچکدوممون دلمون نمیخاد این حرفو بشنویم ولی متاسفانه باید این اتفاق بیفته و فراموش بشه.بدونید تا وقتی فراموشش نکنید هم خودتون در عذابید هم طرف.پس بخدا بسپارید و فراموش کنید و دنبال راه حلی باشید که میتونید خودتونو آروم کنید

تصویر نانی
نویسنده نانی در

سلام گلم منم این مشکلو داشتم اما تموم شد الان خدارو شکر میکنم
هیچ کاره خدا بی حکمت نیست
فقط و فقط به خدا بسپار

تصویر فرزاد
نویسنده فرزاد در

خواهرگرامی من بهترین راه اینه که بری باهاش صحبت کنی..حتی اگرقبول هم نکنه راحت تر میتونی فراموشش کنی

تصویر یه بنده خدایی
نویسنده یه بنده خدایی در

سلام ب نظر من شلوغش کردی بابا این نشد یکی دیگه عشق چیه دیگه

تصویر arash
نویسنده arash در

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه نیست و رفاقت اطمینان خاطر نیست
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمی دهند
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی
تا برایت گل بیاورد
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی که
محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد میگیری که خیلی می ارزی

تصویر arash
نویسنده arash در

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه نیست و رفاقت اطمینان خاطر نیست
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمی دهند
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی
تا برایت گل بیاورد
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی که
محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد میگیری که خیلی می ارزی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 0 =
*****