متولیان دین کسانی هستند که بنا و قوام دین به وجود آنهاست کسانی که مردم با آنها راهی به سوی دین می یابند و معنویت و اخلاق و نیز احکام دین را به راهنمایی آنان در خویش مستقر می کنند. گفته شد که دین براساس فطرت و حقیقت انسان است و هر کسی در درونش تمایل به دین دارد و اما دارای یک سلسله اصول و ارزشها و نیز اعمال و سنتهاست. ارزشها و سنن دینی آموختنی هستند و باید فرا گرفته شوند. پس از پیامبر اسلام(ص) که به وحی الهی حقایق دین اسلام را دریافت کردند و خداوند به ایشان میفرمود بگو پروردگارا بر دانشم بیفزا[1] و ایشان نیز در دعاهایشان همین امر را طلب می فرمودند[2] علما و فقها وارثان علم پیامبران به حساب آمدند.
« عن الصادق(ع) العلما ورثه الانبیاء[3] ؛ امام صادق فرمودند: علما وارثان انبیا هستند».
(این مضمون در ادامه روایت آمده است که انبیا درهم و دینار برای همگان به ارث نگذاشتند که عالمان وارث آن باشند بلکه علم و گفتارشان را به ارث گذاشتند).
« عن علی(ع) فانّ الفقهاء ورثه الانبیاء[4] ؛ علی(ع) فرمود: فقیهان وارثان انبیا هستند».
( و در ادامه این روایات نیز همان مضمون آمده است.)
حتی اهل بیت نیز که کامل کننده دین پیامبرند و خود، فرزندان رسول و خلیفه به حق او به شمار میآیند و دارای تمامی فضایل وی به جز نبوت هستند، خود را در بین امت به شأن علم معرفی کردهاند که متولیان دین و وارثان حقیقی رسول اکرم(ص) شناخته شوند تا ریشه تولی دین و امامت امت از انحراف مصون بماند.
« محمد بن اسماعیل قال سمعت ابا الحسن(ع) یقول: الائمه علماء صادقون مفهمون مجدّثون [5]؛ محمد بن اسماعیل از حضرت رضا(ع) نقل کرده که ایشان میفرمود:ائمه، علمای راستگو و دارای فهم و دریافت الهی هستند».
از این رو پس از غیبت حضرت ولی عصر(عج) کسانی متولی و عهده دار سرپرستی دین هستند که از همه مردم نسبت به قرآن و سنت و روایات داناتر و آگاهتر باشند. این طائفه مثل پدری دانسته شدهاند که یتیم و کسی که پدرش نزد او نیست را کفالت میکند.[6]
از این رو فضایل بسیار زیادی برای علما و متولیان دین شمرده شده است که به برخی اشاره میشود:
« عن ابی جعفر(ع) عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین عابد[7] ؛ عالمی که از علمش سود برد از هفتاد عابد برتر است».
« عن الباقر(ع) للعالم اذا سئل عن شیء و هولا یعلمه ان یقول الله اعلم و لیس لغیر العالم ان یقول ذلک[8] ؛ عالم حق دارد که اگر از او سؤالی پرسیدند و نمیدانست بگویند خدا بیشتر میداند و غیر عالم حق گفتن این جمله را ندارد».
« عن علی(ع) : العالم حی بین الموتی[9] ؛ عالم، زندهای در بین مردگان است».
« عن علی(ع) : رتبه العالم اعلی المراتب[10] ؛ رتبه عالم بالاترین رتبههاست».
« قال علی ابن الحسین(ع) : فابشروا علماء شیعتنا بالثواب الاعظیم[11] ؛ علمای شیعیان ما را بشارت به بزرگترین ثواب بدهید».
« قال النبی(ص) علما امتی کانبیاء بنی اسرائیل[12] ؛ علمای امت من مانند انبیای بنی اسرائیل هستند».
این فضایی که بسیاری از امثال آن در روایات اسلامی موجود است نشان می دهد که بالاترین افراد از حیث توجه و اقبال در اسلام، علما هستند و عابدان و زاهدان و حتی متقین نیز متولی دین نیستند. گرامیترین انسان نزد خدا باتقواترین آنهاست، اما دین و دینداری خلق بر عهده علماست کسانی که از دین، معارف دین و اخلاق و احکام دینی آگاهند و میدانند که راه رستگاری انسان کدام است و چگونه طی می شود.
این صاحب مقامان و بلند مرتبگان اسلام موقعیت مقامی دارند که مورد تأیید الهی و امضاء ربوبی است و مسئولیت آنها به اندازه شخصیت آنهاست و چون بالاترین شخصیتها هستند سنگینترین مسئولیت متوجه آنهاست و حتی از حاکمان سیاسی نیز مسئولیت سنگینتری دارند:
علی(ع) : «الملوک حکام علی الناس و العلماء حکام علی الملوک[13] ؛ حاکمان سیاسی حاکمان بر مردمند و عالمان دینی حاکم بر حاکمان سیاسی».
اکنون اگر خواه ناخواه عالمی بلغزد و با این همه شخصیتی که اسلام برایش قایل شده گرایش به دنیا و مادیات و نفسانیات یافتتت و به تبع آن از وی خطا یا گناهی صادر شود بدیهی است که اثرات و تبعات غیر قابل جبران و خسارات فوق العادهای پیش خواهد آمد از این رو با ذرهای انحراف در یک عالم دینی افرادی که انحرافش را میبینند یا میشنوند انحراف بسیار بزرگی خواهند یافت.
اگر ز باغ رعیت ملک خـــــورد سیبی برآورند غــــــــلامان او درخت از بیخ
در یک نگاه وسیع، انحراف مردم از دین و تحریف اعمال دینی و بدبینی برخی افراد نسبت به دین و تمام مشکلات دینداری همه و همه به دست عالمان دینی قابل رفع است و اگر عالمی از آنچه میتواند کوتاهی کند در همه این امور خلل ایجاد می شود و اصلاح آن نیز آسان نیست.
اگر در آیاتی از قرآن علمای سوء مورد لعنت قرار گرفتهاند یا به الاغی که باری میکشد تشبیه شدهاند به این دلیل است و اگر در روایات مختلفی همانگونه که از عالمان و متولیان دین تعریف و تمجید بسیار شده عالم سوء و فاسد مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته نیز به همین دلیل است، اشارهای به روایاتی که در نکوهش علمای سوء نقل شده به جا و مناسب مینماید.
« علی(ع) زله العلم کانکسار السفینه تغرق و تغرق[14] ؛ لغزش عالم مانند شکستن کشتی است هم خود غرق میشود هم دیگران را غرق می کند».
یعنی عالمی که منحرف میشود هم خود را هلاک کرده و هم جمعی را که به او اعتماد کردهاند.
« الامام حسن عسگری(ع) ، فاما من کان من الفقها صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاًلأمره مولاه فللعوام ان یقلدوه و لا یکون ذلک الا بعض فقهاء الشیعه لا جمیعهم فاما من رکب من القباح الفواحش مراکب فسقه فقهاء العامه فلا تقبلوا منهم عنا شیئاً[15] ؛ هر کس از فقها صیانت کننده ( نگهدارنده نفس خود) و نگهبان دین خود و مخالف با هوای نفس خود و مطیع امر مولایش بود عوام، حق تقلید از او را دارند و این نیست مگر در برخی از فقهاء شیعه نه همه آنها، چراکه کسی که مرتکب کارهای قبیح و زشتی می شود که فاسقان از فقهای عامه مرتکب میشوند هیچ چیز را از او به نقل از ما قبول نکنید».
این روایت طولانی عمدتاً در زمینه فسق و گناه و زشتکاری علماست و جالب اینجاست که از حضرت عسگری(ع) نقل شده که اتفاقاً در حصر بودهاند یعنی این روایت طولانی که از یادگارهای گرانبهای ایشان است، همه یا غالبش درباره فسق و گناه علما از یهود تا اسلام است و در ذیل آیه 78 سوره بقره به عنوان تفسیر بیان شده است.
« عن النبی(ص) انه قال فی کلام له: العلماء رجلان رجل عالم آخذ بعلمه فهذا ناج و عالم تارک لعلمه فهذا هالک و ان اهل النار لیتأذون من ریح العالم التارک لعلمه و ان اشدّ اهل النار ندامه و حسره رجل دعا عبداً الی الله فاستجاب له و قبل منه فاطاع الله فادخله الله الجنه و أدخل الداعی النار بترکه علمه و ابتاعه الهوی و طول الامل اما اتباع الهوی فیصدّ عن الحق و طول الامل ینسی الآخره[16] ؛ از نبی اکرم نقل شده است که در بین کلامی فرمودند: علماء دو دستهاند عالمی که علمش را عمل کرده که نجات می یابد و عالمی که علمش را ترک گفته که هلاک میشود. اهل جهنم از بوی عالمی که علمش را ترک کرده اذیت میشود و شدیدترین ندامت و حسرت در بین اهل آتش از آن مردی است که بندهای را به سوی خدا خوانده و او پاسخ مثبت داده و قبول کرده پس خدا را اطاعت کرده و خدا به بهشت واردش میکند و خود دعوت کننده را به دلیل ترک علمش و تبعیت از هوای نفس و آرزوی طولانی به آتش وارد می نماید که پیروی هوای نفس از حق باز میدارد و آرزوی طولانی آخرت را از یاد میبرد».
علی(ع) :«زله العالم کبیره الجنایه[17] ؛ لغزش عالم جنایت بزرگی است».
علی(ع) :«آفه العامه العالم الفاجر[18] ؛ آفت مردم، عالم بدکار و زشت کردار است».
عن ابی عبدالله قال: «ان فیمن ینتحل هذا الامر لمن یکذب حتی یحتاج الشیطان الی کذبه[19] ؛ در بین کسانی که به این امر ( اسلام یا امامت) معتقدند کسانی هم هستند که آنقدر دروغ می گویند که شیطان به دروغ آنها نیازمند می شود».
روایات در این زمینه فراوان است و همه اینها نشان دهنده آن است که بی پروایی در انجام گناهان، بیتوجهی به اخلاق اسلامی و نشان دادن جلوههایی از شک و بیاعتقادی به مضامین دینی و یا توجه به دنیا و زرق و برقهای آن، در ذهن افراد تناقض ایجاد میکند یعنی طرف مقابل که این اعمال را میبیند یا از فرد راستگویی میشنود با خود میگوید: این شخص همان بود که ما را به دین، خدا، پیامبر، قرآن و اهل بیت دعوت میکرد و دم از اخلاق و رعایت حلال و حرام و انجام واجبات و ترک محرمات میزد اکنون که خود کاری کرده که با آنچه میگوید منافات دارد لاجرم باید یکی از اینها درست باشد یا آنچه میگوید درست است یا کاری که میکند در هر صورت دین صحیح نیست. بذلیل ایکه یا کلمات درست و حقی ندارد و یا نمیتواند پیروان و دانشمندانش را تربیت کند...
بدین ترتیب شخصی که با زحمات بسیار و صرف زمانهای طولانی به برخی از دستورات و احکام دین خو گرفته و مسیر خود را یافته است ممکن است با اندک بیتوجهی از دین بگریزد و دیگر فرصت بازگشتن به آن را به دست نیاورد و چه بسیار افرادی که بدین گونه به کفر و به غضب الهی کشیده شدهاند اگرچه تأثیر ارادهي انسان را نمیتوان نادیده گرفت اما این عامل را نیز باید مهم و اساسی دانست و از نقش آن غافل نماند.
در این زمینه مسئولیت زمامداران بسیار خطری است و هرگونه رفتار نادرست آنان ضربههای جبران ناپذیری به دین و دینداری مردم وارد میکند.
آری مردم بر دین رهبران خود هستند آنان برای بسیاری از مردم الگوی زندگی بشمار میروند بنابراین عملکرد آنان شخصی نیست و صلاح و فساد آنان به جامعه سرایت میکند. امام خمینی نیز در سخنرانیهای خود این نکته را به رهبران جامعه گوشزد کردند:
« شما که امروز در این حوزهها تحصیل میکنید و میخواهید فردا رهبری و هدایت را به عهده بگیرید خیال نکنید وظیفه شما یاد گرفتن مشتی اصطلاحات میباشد وظیفههای دیگری نیز دارید شما باید در این حوزهها خود را چنان بسازید و تربیت کنید که وقتی به یک شهر یا ده رفتید بتوانید اهالی آنجا را هدایت کنید و مهذب نمایید. اما اگر خدای نخواسته در مرکز علم خود را اصلاح نکردید، معنویت کسب ننمودید، به هر کجا بروید، العیاذ بالله، مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد». ممکن است العیاذ بالله موجب انحراف و گمراهی مردم بشوید...».
« مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند چه رسد به اعمال پست نامشروع که اگر خدای نکرده از شما سر بزند مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین میکنید درد اینجاست که اگر مردم از شما عملی که برخلاف انتظار است مشاهده کنند از دین منحرف میشوند. از روحانیت برمیگردند، نه از فرد...».[20]
پی نوشت:
[1]) ترجمه قسمتی از آیه 114 سوره طه.
[2]) مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،ج26،ص64 از امام سجاد(ع).
[3]) شیخ مفید،الاختصاص،ص4.
[4]) حسین بن بابویه(شیخ صدوق)،محمدبن علی،من لایحضره الفقیه،ج4،ص384.
[5]) کلینی،محمدبن یعقوب،اصول کافی،ج1،ص271.
[6])نوری طبرسی،حسین،مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل،ج17،ص318.
[7])کلینی،محمدبن یعقوب،اصول کافی،ج1،ص3.
[8]) حرانی،ابومحمد،تحف العقول،ص297.
[9]) آمدی،غررالحکم و دررالکلم،ص47.
[10]) همان.
[11]) محدث نوری،مستدرک الوسایل،ج17،ص319.
[12]) زین الدین بن علی(شهید ثانی)، منیةالمرید فی آداب المفید و المستفید،ص182.
[13]) نوری طبرسی،حسین،مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل،ج17،ص316.
[14])مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،ج2،ص58.
[15]) مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،ج2،ص88.
[16]) کلینی،محمدبن یعقوب،اصول کافی،ج1،ص44.
[17]) آمدی،غررالحکم،ص47.
[18]) همان،ص48.
[19]) حسین بن بابویه(صدوق)،محمدبن علی،امالی،ص415.
[20]) امام خمینی،«جهاد اکبر یا مبارزه با نفس»،ص12.