-زن، تقریبا نیمی از جامعه بشری را تشکیل میدهد که می تواند نقش بسیار مهمی در اجتماع ایفا کند. باید ضمن ادای حقوق زن، از ظرفیت بالای آن در جهت تربیت جامعه استفاده کرد.
در دنیای امروز با زنانی مواجه هستیم که نسبت به عواطفشان، نسبت به توانایی جسمشان، نسبت به قدرت روحشان، خودباوری ندارند و به همین دلیل نمیدانند از زندگیشان چه میخواهند. پس به خاطر عدم آگاهی از خواستههای مشروع و والای خود که اساس خلقت زن بر پایهی آن است، به هر نسخهای که دیگران(غربیها) برایش میپیچند گرایش مییابند. این در حالی است که دین مبین اسلام بالاترین و مقدسترین نقشها را برای آنها ترسیم نموده است.
زن بر تخت تربیت نسل انسان
توان جسمی مرد، او را به بازار کار کشانده و محوریت تحصیل و تدبیر اقتصاد خانواده بر او محول شده است و لطافت روحی زن، او را بر تخت رفیع تربیت نسل انسانی نشانده است. حال سوال مهم این که، با چنین تفاوتی چگونه باید برخورد کنیم؟ آیا نفی این تفاوتها، کارساز و مفید است؟
در دنیای امروزی حفظ دونظام تربیتی و معیشتی، ضروری است تا زن از سر نیاز اقتصادی ناچار نشود نقش تربیتی خود را رها کند و در جای دیگر همانند مرد به ایفای نقش بپردازد. کشاندن زن که از قدرت جسمی کمتر و توان تربیتی بالاتری برخودار است به بازار کار و فعالیتهای بدنی و دور ساختن او از محیط تربیت نسل انسانی، نه تنها به صلاح زن نیست، بلکه نظام جامعه را از رشد و تعالی باز میدارد.
نقش آفرینی زن
حاصل کلام اینکه نه میتوان نسبت به وجود زنان و نقش اجتماعی آنان بی تفاوت بود و نقش زنان امروز را در گذشته جستجو کرد و نه میتوان به اسم نقشآفرینی زن در شرایط جدید، اسیر فمینیسم افراطی شده و قدرت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بر نقش آفرینی ویژه در خانه ترجیح داد. نظام سرمایهداری برای استفاده از کار زنان و سود بیشتر، آنان را تشویق به خارج شدن از نظام خانواده میکند و جنبش فمینیسم هم با تحریک شدن توسط نظام سرمایهداری نقش مادر به عنوان جزئی از هسته اصلی را نشانه رفته و درصدد وارد کردن خسارت به کانون خانواده است. حال برای برون رفت از این خطر بزرگ، باید کرامت حقیقی زن احیاء شود چنانکه در روایتی رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند: زنان را بزرگ نمیدارد مگر انسان بزرگ و بزرگوار و آنان را کوچک نمیشمارد مگر انسان پست و حقیر.[1]
شرافت مرد در گرو شرافت زن
دنیای زن و مرد، متمایز از یکدیگر نیست اما هر یک امتیازات و تواناییهایی دارند که میدان فعالیت آنان را تا حدی، ویژهی خود میسازد. بنابراین، تحقیر جنس زن، نوعی فرومایگی برای مردان است نه یک شرافت! وظیفه هر مسلمانی است که اجازه ندهد به دلایل واهی، زن تحقیر و سبک گردد، وگرنه کرامت و بزرگی خود را از دست داده است.
در روایت دیگری از رسول خدا صلوات الله علیه نقل شده است: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي؛ [2] بهترین شما کسانی هستند که برای همسر خود نیکو رفتار باشند، و من بهترین شما نسبت به زنان خویش هستم.» رفتار پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله با همسر خود حضرت خدیجه سلام الله علیها نمونهای از ارج نهادن به کرامت زن میباشد. برای نمونه ایشان همیشه با همسر خود مشورت میکردند و حضرت خدیجه سلام الله علیها هم همیشه به عنوان مشاور و همدم و همراز رسول خدا صلوات الله علیه ایفای نقش میکردند حضرت خدیجه سلام الله علیها با تمام ثروتی که داشت هیچگاه از مقام زن بودن و تربیت نسل انسانی خارج نشد و فرزندی همچون فاطمه سلام الله علیها را در دامن خود پروراند.
زنان مرد نما در پی خودباوری
بنابراین زنانی که خودباوری ندارند به دنبال کارهای مردانه هستند، تا خود را اثبات کنند، این دسته از افراد فکر میکنند با شبیه شدن به مردان میتوانند به حق خود دست یابند، حال اینکه قوای جسمی، شدت و صلابت خریدنی نیست تا زنان امروز جامعه با فرار از زنانگی و زن بودن خویش به آن دست یابند لذا هر چه بیشتر میگردند کمتر نتیجه میگیرند و کم کم نعمت زن بودن خود را از دست میدهند بدون اینکه چیزی را به دست آورده باشند. حق این نیست که زن، مرد شود و یا مرد، زن شود بلکه زمانی که زن در جایگاه اصلی خود قرار بگیرد و مرد هم در جای اصلی خود، میتوان گفت همه به حق خود رسیدهاند.
زن مقام و منزلتی شریف و انکار ناپذیر دارد که در اسلام عزیز با دقت خاصی به آن پرداخته شده است ولی متاسفانه گاهی برخی زنان مسلمان، مقام و منزلت خود را در دنیای غرب جستجو میکنند که البته سرابی بیش نیست چرا که به فرموده امام خامنهای، نگاه غرب به زن نگاه منحط، غلط و ناقص است.[3]
پینوشت:
[1] نهج الفصاحه، ح 1520.
[2] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 443.
[3] بیانات مقام معظم رهبری، اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی،21/4/1391.
یکی از سؤالات ذهنی زن این بوده که آیا جایگاه و شأن او در اجتماع رعایت میشود یا اینکه باید برای به دست آوردن آن مبارزه کند؟ این حس منفی که زن در اجتماع به حقوق خود دست پیدا نکرده است او را به سمت تفکرات منحط و خطرناک سوق میدهد. با منحرف ساختن زن که نقش مهم و اساسی در تربیت نسل انسانی دارد زمینه به انحراف کشاندن جامعه و جلوگیری از رشد و بالندگی آن ایجاد می شود.