تحول شرایط زندگی اجتماعی و آزادی نسبی زنان در جامعه امروزی،از برخی بیماری های پنهان خانوادگی پرده برداشته و آن ها را به عنوان بیماری و ناهنجاری مطرح کرده است،بیماری هایی که پیش از این نیز وجود داشته،ولی مورد توجه قرار نگرفته و به عنوان بیماری شناخته نشده است.یکی از این بیماری های سخت کشنده خانوادگی ،عارضه سردی روابط است که در زمان ما به نام طلاق عاطفی شناخته میشود.
طلاق عاطفی چیست؟
طلاق عاطفی ،به سردی و بی روح بودن ارتباط زن وشوهر گفته می شود.گاهی این رابطه چنان سرد می شود که زن و مرد برای هم حکم یک همخانه را پیدا می کند و گاهی نیز همخانه ای که حضورش دیگری ر ا رنج می دهد و بودنش برای او رنج و عذاب و غصه است و نبودنش ترجیح داده میشود.درچنین شرایطی زن و مرد و حتی فرزندان نسبت به خانه خود حسی را که باید داشته باشند ،ندارند وهریک به گونه می خواهد زمان کمتری در خانه بماند،چرا که هیچ شور ونشاط وحرارت و عاطفه ای بر فضای خانه حاکم نیست در این گونه خانواده ها ،با هر یک از زوجین در این باب صحبت کنی ، خواهد گفت که در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده است،زن غذا می پزد ،لباس می شوید ،خانه را نظافت می کند وهر کاری که وظیفه یک زن در خانه است ، انجام می دهد.مرد هم سر کار می رود،خرج همه را میدهد و گاهی بیشتر از حد نیاز و هر کاری که وظیفه یک مرد در برابر خانواده است،انجام می دهد؛ولی با این حال جاذبه های لازم در خانه نیست و شور و حرارتی که برسایر خانواده ها حکم می راند ،وجود ندارد.
ناهماهنگي بين زوجين در هنگام ازدواج یا برخوردار نبودن از تناسبهای لازم، از جمله مهم‌ترين دلايل بروز طلاق عاطفي در خانواده است و اين موضوع گاهي در هنگام ازدواج مد نظر قرار نگرفته و برخي از ازدواج‌ها بدون داشتن هماهنگي‌هاي لازم و از روي شرايط ظاهري انجام مي‌شود.
تضاد طلاق عاطفی با اهداف ازدواج
زیان اصلی طلاق عاطفی ،بی خاصیت کردن ازدواج است. می دانیم که ازدواج از نظر مکتب ما با اهدافی متعالی صورت می گیرد.سردی روابط زناشویی ،چنان ازدواج را از خاصیت می اندازد که هیچ یک از اهداف آن محقق نمی شود ،همین خود عاملی است برای سرد کردن ازدواج جوانان و بدبین کردنشان نسبت به این امر مقدس ،در حالی که واقعیت ازدواج این نیست .
مهمترین رسالت ازدواج رسیدن به آرامشی است که بواسطه دو نفری ایجاد می شود که در بیشتر مواقع ،از قبل شناختی نسبت بهم نداشتند ولی با وجود تناسبها و معیارها ی همدیگر تن به این سنت الهی دادند
انسانها برای رسیدن به کمال و آبادانی زمین ها و ممالک خود محتاج آرامش هستند که ازدواج این سکون و آرامش را به ارمغان می آورد ،همانطور که خداوند متعال می فرماید«و مِن آیاته خَلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مَودّةً و رحمة ِانّ فی ذلک لقومٍ یتفکّرون.[سوره روم، آیه 21]و از نشانه های او این است که همسرانی (جفت هایی) از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بگیرید، و بین شما (زن و شوهر) مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند. »
مودت تقريبا به معناي محبتي است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد و رحمت ، به معناي نوعي تاثير نفساني است ، كه از مشاهده محروميت محرومي كه كمالي را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پديد ميآيد ، و صاحبدل را وادار ميكند به اينكه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع كند .به طوري كه از سياق برمي آيد مراد از مودت و رحمت در آيه همان مودت و رحمت خانوادگي است.[1]
اما طلاق عاطفی ،این خاصیت خانواده را از بین می برد چون خود به این دلیل اتفاق می افتد که زوجین در کنار هم احساس آرامش نمی کنند ولذت نمی برند،هنگامی که در کنار هم قرار می گیرند،یا باید مشاجره کنند یا سنگینی حضور همدیگر بر روح و روان خود را تحمیل نمایند.در پست های دیگر به اسباب و علل و درمان این معضل خواهیم پرداخت.
منابع
[1]الميزان ، ج 16، ص 250