زنان علیه زنان!

سلام دوستان عزیز. من یک پسر 28 ساله هستم و علیرغم اینکه جاهای زیادی رفتم ولی تا الان نتونستم ازدواج کنم. بنظرم مسائل مالی در اولویت چندم است. و هرخانواده ای که حرف از مسائل مالی در ابتدای جلسات بزنه، همون بهتره که وصلت سر نگیره. ولی یه گلایه از دخترخانومها دارم اون اینه که دوست دارن طوری ازدواج کنن که آب تو دلشون تکون نخوره، خونه نزدیک خونه مامانشون، درآمد بالا، شوهر آنچنانی و ....
انشا... موفق و موید باشید. یاعلی

سلام. یه واقعیت رو بگم 60-70 % از مراجعاتی که مادر و خواهر پسر فقط میان واسه خواستگاری (مرحله اول) حتی پسره اصلن خبر نداره کی و کجا و واسه کی واسش رفتن خواستگاری یعنی به پسر نمیگن(این خیانته به پسره از نظر من) بعدش میان به پسره میگن دختر خوب نبود و هزار تاحرف نگفته دیگه.
این رسم غلطه بخدا اشتباهه. من که یک پسرم هر موقع برم خواستگاری حتما با هماهنگی خودم باید باشه و حتما هم روز اول میرم با مادرم چون دلیلی نداره که نرم چون انتخاب همسر قراره واسه من (پسر) انجام بشه پس اگه خود آقا پسره که اصل کاریه نباشه که چ فایده. اگه هم تصمیم به نرفتن آقا پسرا بود اصلا همون بهتر که خواستگاری صورت نگیره و بیخودی وقت خونواده یک دختر رو نگیریم. چون هر کسی چه دختر چه پسر حرمت و کرامتی واسه خودش داره و قابل احترام . پس شخصا دلیلی نمی بینم که پسر تو روز اول خواستگاری حضور نداشته باشه من این غیبت پسر رو بی ادبی بزرگی میدونم. رک گفتم اما اعتقادمو گفتم تا مرز این سنت های ساختگی قدیمی بشکنه. سال 1392 امسال نه 1360. پس اندکی درنگ......
چه دعایی کنمت بهتر از آنکه خدا پنجره باز اتاقت باشد...

برای ما هم همینه..میان ...عینک میزنن به چشم از بالا تا پایین چشمتو در میارن ... بعد هم میگن دوباره میایم ودیگه هم نمیایم... حالا پسر های خوندشون رو خدا میدونه چی هستن ...ما خونمون بزرگه اما سادس ... اهل تجملات نیستیم ... جدیدا فهمیدیم خیلی ها به خاطر همین مسئله ((آدم )) حسابمون نمیکنن ... مادرم هم وقتی این برخورد ها رو میبینه وقتی خواستگار زنگ میزنه انقدر هول میشه که دلم میسوزه.. یه جورایی از خواستگار دیگه وحشت داره.. از طرفی هم ناراحت میشه بالاخره جگر گوشه هاشو مردم این جوری له میکنن ومیرنن ... خدا شون نگذره الان یکی از اقوام خودمون هستن پسرشون 36 سالشه تا الان 50 تا جا خواستگاری رفتن .. حتی به خونه همسایه های ما هم اومدن .. هر کدوم رو به یه بهانه رد کردن یکی زیسادی سفید بوده.. یکی بلد نبوده چایی بیاره .. یکی بلد نبوده حرف بزنه .. یکی پایین شهری بوده .یکی .. اگه بگم به خدا خندتون میگیره.. ولش کن ... توکل به خدا....

خب اگر شما وقتی مادر و خواهر بدون پسر میان راهشون ندید می فهمند که کار زشتی کردند! این دختره که باید پسر رو بپسنده.
اصلا چرا غریبه راه می دید. فامیل بهتره. حداقل همدیگر رو دیدید.

واقعا باید قلمت و کلامت رو طلا کرد که درد دل همه دخترایی رو گفتی که ملاکشون فقط هم کفو بودن و عاقبت بخیریه اما ملاک خواستگارهاشون ظاهری و مالیه...
بخدا درده... از اول از جلسات خواستگاری متنفر بودم. از اینکه به قول شما میان و میشینن و یک نگاه از پایین به بالا بهت می کنند. بخدا بارها احساس کردم طرف اومده ماشین پبسنده یا لباس بخره که اینطور براندازت میکنه...
من همیشه هر روز بعد از هر نماز دعا می کنم برای عاقبت بخیری امر ازدواجم اما دریغ از یک خواستگار با شعور و با فرهنگ که ملاکش خوب بودن خودت و خانوادت باشه نه ملاک های ظاهری...هرچند به لطف خدا از نظر ظاهری هم کمبودی ندارم و در حد متوسطم اما به قول یه بنده خدایی نمی دونم مردم چی می خوان!!! چی شدن!!!

ببخشید خیلی پرحرفی شد اما به خدا اینا درده... درددلم تازه شد و دردل کردم...

شما طوری صحبت میکنید انگار تمام خانواده ها اینجوریند،شما خیلی بدبینید
شاید درصد خیلی کمی از خانواده ها اینجوری باشند

سلام دوستان بسیار محترم
من دختری هستم 24 ساله با همه حرفهای شما موافق هستم از اینکه این خواستگارها انگار میخواهند با خانه و پدر و ... ما ازدواج کننند من خودم بعد از چند جلسه که خواستگار آمده و مشکلات شما برایم پیش آمده تصمیم گرفتم کسی را به خانه راه ندهم تا اعصابم راخراب کنند فقط از خدا میخواهم به همه کمی عقل بدهد و بدانند زندگی یعنی هم کفری نه ژول و ماشین و تعداد بچه .
از خداوند مهربان برایتان آن را آروز دارم که آرزو دارید .

سلام
دقیقا من این شرایط رو تجربه کردم، متأسفانه اینقدر تحت فشارهای روحی و عاطفی بودم که تن به ازدواج با رابطه دوستی دادم، الان راضی نیستم چون خانواده همسرم بدلیل انتخاب شدنم توسط خود همسرم با من مخالفن و صراحتا شوهرم رو به مخالفت با من و اذیت من وادار می کنن، واقعا من در شرایط بد روحی بودم وگرنه اینکار رو نمی کردم، از نگاه های تحقیر آمیز خواستگارام خسته شده بودم انگار اومده بودن خرید لوازم آشپزخانه
خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه

من یکی از خواننده های سایت محبوب مشاوره حاج آقا کریمی هستم این متن هم خوندم ولی مطمئن باشید مشکل اصلی درخواست های مالی بالای دخترها و خرج بالا هست وگرنه خیلی از پسرها ازدواج می کردن

من با نظر دوستان كاملاً مخالفم. خب پسر و دختر همديگرو نديدن . مامان و خواهرش مي يان كه اگه دختره طوري هست كه پسرشون بپسنده بگن بياد. اگه پسره روز اول بياد و از دختر خوشش نياد ضربه روحي به دختر وارد مي شه و اعتماد به نفسش پايين مي ياد.

من فکر میکردم فقط واسه من اینجوریه نظرزاتو حوندم دیدم تنها نیستم :)
راستی فقط مادر و خواهر پسره بیاد بازم خوبه 1بار یکی اومده بود مادر پسره بجز دخترش عروساشم آورده بود!! اونام همش چپ چپ نگاه میکردن با اینکه من لیسانس بودم اما پسرشون سیکل بود!! بعدشم راجع به متراژ خونه پرسیدن و اینکه مال خودتونه یا نه بعدشم پاشدن رفتن

از من به همه خانمها نصیحت هرگز ازدواجو راحت نگیرید این فلسفه ازدواج آسان فقط یک تله هست که امثال من توش گیر افتادن خود من با اینکه تک دخترم و از خانواده مرفه و دانشجوی دکترا اومدم زمان ازدواجم گفتم اشکال نداره دیپلمه هست حالا این به کنار تو سال 91 کل هزینه ازدواجم شد 800 تومان مادرم فقط گریه میکرد میگفت دختر خودتو سبک نگیر ولی من گفتم برای شوهرمه حالا بعد یک سال از ازدواجم خانواده با شخصیتش همه جا نشستن گفتن زن پسرمون خودش اومد خواستگاری پسرمون داشت پاشنه درخونه رو میکند التماسمون میکرد برای همینم هیچی خرج نکرد برای مراسم. بخدا امثال من زیادن.فقط میگم خانمها حرفی که من گوش نکردم شما گوش کنین شانتونو حفظ کنین مطمئنم باشین طرف شما تافته جدا بافته نیست خواهشا آسون نگیرین