- هرچقدر زمینه برای توجیه عمل غیراخلاقی بیشتر فراهم باشد پیدایش رفتار اخلاقی دارای ماندگاری و ارزش بیشتری بوده و نشان از عظمت شخصیتی انسان دارد از همین روی رهبری همانند امیرالمؤمنین که در کارزار جنگ نیز رفتار اخلاقی داشته است را باید اسوه و الگوی سیاستورزی اخلاقی دانست.
یکی از عوامل مهم در هنجارسازی اخلاقی و سوق دادن جامعه به سوی فضیلت، رفتار شایسته حاکمان و گماشتگان بر مردم است کسانی که تودههای مردمی، نگاه ویژهای به آنان داشته و سلوک اجتماعی خویش را منطبق با گفتمان نظری و عملی فرد حاکم قرار میدهند، این واقعیت اجتماعی میتواند ناشی از تأثیرگذاری طبیعی حاکمان به خاطر دارا بودن موقعیت نخبگانی و منزلت اجتماعی باشد یا اینکه حاکمان با برخورداری از ابزار نفوذ همانند رسانه به صورت قهری مردم را به سمت خواستههای خویش سوق داده و اراده عمومی آنها را در مسیر امیال خویش قرار میدهند.
بهترین گواه بر درستی نظریه «پیروی اجتماعی مردم از نخبگان جامعه» تاریخ بوده است که حکایت تأثیر مصلحان اجتماعی و یا عواقب شوم زمامداری طواغیت و مستکبران در آن بازتاب پیدا کرده است ازاینروی یک رهبر الهی و آرمانی همانند امیرالمؤمنین علی (ع) که حکومت برای ایشان هدف ذاتی نبوده و اصالت ندارد با توجه به این آموزه اجتماعی، اساس سیره حکومتی خویش را بر مشی اخلاقی گذاشته و آن را همچون مانیفست دوران خلافت خویش، نصب العین قرار میدهد.
حضرت با بر حذر داشتن خویش از رفتار ملوکانه کسانی همانند معاویه که در عرصه سیاست، برای خود خط قرمزی قائل نبوده و گرفتار بیهویتی بینشی در رفتار میشوند، تلاش دارد تا در زمانه زمامداری خویش نشان دهد که با وجود تمام موانع سیاسی و کوشش بیوقفه جبهه مقابل و ریاکاری معاندین، میتوان بر پایه اخلاق رفتار نموده و از این فرصت برای تجلی منشهای اخلاقی بهره برد و از همین روی ایشان حتی در گرداب جنگ های تحمیلی همانند نبرد جمل، در چهارچوب رفتار اخلاقی عمل نموده و با کنشگری اصولی، کمترین رذالت اخلاقی از خود نشان ندادند.
جنگ جمل که در نوع خود پدیده ای تازه محسوب شده و نخستین جنگ داخلی میان مسلمانان محسوب می شود، حاصل بیعت شکنی و طمعورزی بزرگانی همانند طلحه و زبیر و از سویی نتیجه سوءاستفاده برخی فرصتطلبان از عایشه همسر پیامبر است که برای بازگشت به صحنه سیاسی در اندیشه سودجویی از وابستگان پیامبر بودند.
در این نبرد ناجوانمردانه در برابر امیرالمؤمنین علی (ع) کسانی قرار دارند که به روشنترین پایههای اخلاقی پایبند نبوده و حتی با پشت پا زدن به سنتهای عرفی مردم در دوران جاهلیت، فصل جدیدی از بیاخلاقی در جامعه نوپای اسلامی را آغاز کردند آنها در این راه حاضر گردیدند با شکستن بیعت خویش و فرار از آنچه که خود قبول کرده و بر آن اصرار داشتند، به یک ماجراجویی زشت و مذموم در تاریخ اسلام بپردازند.
ولی در این سوی میدان، امام علی (ع) با وجود پدیداری بدترین رذایل اخلاقی از سوی مخالفان مسلح خویش که برای براندازی خلافت ایشان از هیچ امری فروگذار نکرده بودند، توانستند با پایبندی به اخلاق، یک اندیشه جاودان برای کردار و کنش سیاسی را به یادگار بگذارند؛ ایشان با تأمل و شکیبایی علیرغم کوباندن پیوسته ناکثین بر طبل جنگ، به دنبال یافتن راهی برای انصراف دادن آنها بودند.
گرچه برخی از اهل سنت برای رهانیدن عایشه از ناروایی دشمنی با خلیفه مشروع وقت، مدعی شدهاند که وی در اندیشه اصلاح و برقراری سازش از خانه خویش در مدینه خارج و به سوی بصره روانه گشت ولی چه کسی میتواند چنین ادعایی را باور کند در حالی که وی از ابتدا حالت جنگی گرفته و هودج خویش را پوشیده از آهن و سپرهای آهنین کرد؟
اما با وجود عزم آنها بر جنگ و فریاد نبرد از سوی آنان، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) سه روز جنگ را به تأخیر انداخته و نمایندگانی را برای مذاکره اعزام کردند و در پی نتیجهبخش نبودن آن، شخص حضرت اقدام به گفتگو کردند سرانجام حضرت با مأیوس شدن از امید صلح، دست به دعا برده و فرمودند:
«خداوندا! این جماعت از فرمان من سرپیچی کردند و بر من ظلم نمودند و بیعت مرا شکستند؛ خداوندا تو خون مسلمانان را حفظ کن»
سرانجام در آخرین تلاش نافرجام هنگامیکه حضرت ناچار به صفآرایی در مقابل اصحاب جمل شدند یکی از یاران خویش به نام "مسلم" را همراه قرآن به سوی آنان در حالی که شمشیرهای خویش را برهنه کرده بودند فرستاد اما آنها وی را کشته و پیکر خونین وی را برای امام فرستادند تا دیگر امیدی از جانب امام برای جلوگیری از جنگ وجود نداشته باشد.
با وجود کشته شدن فرستاده امام، اما حضرت تأکید کردند که یاران وی آغازگر جنگ نباشند و سرانجام با تحمیل جنگ از سوی جملیها، حضرت تن به آن داده و در کمتر از یک روز نتیجه جنگ را به سود سپاه خویش تغییر دادند اما با وجود اینکه آنها پیش از جنگ در برابر هیچکدام از خواستههای حضرت نرمشی نشان ندادند حضرت تمامی خواستههای آنها را پس از شکست آنان پذیرفتند.
افرادی همانند مروان بن حکم، مشاور فتنه جو و معمار جنگ را علیرغم اسارت، رها نمودند عایشه را با احترام به مدینه بازگردانده و وی را به رعایت شان همسری پیامبر (ص) توصیه نمودند، در کانون فتنه یعنی شهر بصره جایی که توهینهای فراوانی به حضرتش صورت گرفته بود عفو عمومی اعلام کرده و اجازه تصاحب اموالشان را ندادند.
بیگمان زدن افسار اخلاق بر اسب سرکش جنگ و برپاساختن اصول اخلاقی در اوج جوشوخروش منازعه، یکی از هنرهای ماندگار حضرت امیرالمؤمنین (ع) بوده که در تاریخ زمامداری سیاسی، همچنان خورشیدی درخشش داشته و بهترین گواه بر حقانیت آن حضرت میباشد
در نبرد ناجوانمردانه جمل در برابر امیرالمؤمنین علی (ع) کسانی قرار دارند که به روشنترین پایههای اخلاقی پایبند نبوده و حتی با پشت پا زدن به سنتهای عرفی مردم در دوران جاهلیت، فصل جدیدی از بیاخلاقی در جامعه نوپای اسلامی را آغاز کردند آنها در این راه حاضر گردیدند با شکستن بیعت خویش و فرار از آنچه که خود قبول کرده و بر آن اصرار داشتند، به یک ماجراجویی زشت و مذموم در تاریخ اسلام بپردازند.