نشانه های بلوغ شرعی چیست

09:59 - 1400/09/29

بُلوغ‌، اصطلاحی‌ در فقه‌ و حقوق‌، به‌ معنای‌ رسیدن‌ انسان‌ به‌ مرحله‌ای‌ از رشد که‌ ملزم‌ به‌ رعایت‌ قوانین‌ شرعی‌ یا عرفی‌ باشد. بلوغ‌ یکی‌ از شرایط عمومی‌ الزام‌ به‌ تکالیف‌، و برخورداری‌ از برخی‌ حقوق‌ است‌ که‌ «اهلیت‌» خوانده‌ می‌شوند.

نشانه های بلوغ شرعی چیست,نشانه های بلوغ شرعی پسران

نشانه های بلوغ شرعی چیست

بُلوغ‌، اصطلاحی‌ در فقه‌ و حقوق‌، به‌ معنای‌ رسیدن‌ انسان‌ به‌ مرحله‌ای‌ از رشد که‌ ملزم‌ به‌ رعایت‌ قوانین‌ شرعی‌ یا عرفی‌ باشد. بلوغ‌ یکی‌ از شرایط عمومی‌ الزام‌ به‌ تکالیف‌، و برخورداری‌ از برخی‌ حقوق‌ است‌ که‌ «اهلیت‌» خوانده‌ می‌شوند.

۱ - بلوغ در قرآن و سنت
این‌ موضوع‌ با تعابیر مختلف‌ در قرآن‌ کریم‌ مورد اشاره‌ قرار گرفته‌ [۱][۲][۳][۴][۵][۶]
و با مترتب‌ شدن‌ آثاری‌ بر آن‌، در سنت‌ نبوی‌ بسط یافته‌ است‌. [۷]
در عهد صحابه‌ و تابعین‌، گسترش‌ بحث‌ از اشتراط بلوغ‌ را می‌توان‌ در پیرامون‌ پاره‌ای‌ احکام‌ فقهی‌ مربوط به‌ نفوذ بیع‌، طلاق‌ و وصیت‌، پذیرش‌ اقرار و شهادت‌ و حتی‌ برخی‌ احکام‌ جزایی‌ همچون‌ اقامه حد پی‌گیری‌ کرد. [۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]

۲ - تعریف بلوغ
بلوغ عبارت است از پایان دوران کودکى فرد و رسیدن وى به سنّى که اهلیت توجّه تکلیف، پیدا کرده و ملزم به رعایت قوانین شرعى مى‌گردد. [۱۶]

۳ - کاربرد فقهی
از این عنوان در باب حجر، از جهات مختلف و در بسیارى از ابواب دیگر، به عنوان شرط تکلیف، منصب یا برخى احکام وضعی، به نحو خاص سخن رفته است.

۴ - نشانه‌هاى بلوغ
بلوغ به عنوان یکى از شرایط تکلیف، در فقه جایگاه ویژه‌اى دارد؛ بدین جهت، سنّ بلوغ، سن تکلیف نامیده شده است. در شرع مقدّس براى بلوغ نشانه‌هایى تعیین شده که وجود هریک از آنها دلیل بر بالغ شدن فرد است. برخى از این نشانه‌ها مشترک میان دختر و پسر و برخى خاصّ دختر است.

۴.۱ - نشانه‌هاى مشترک

برخی‌ گزارش‌های‌ رسیده‌ از سده نخست‌ هجری‌ نشان‌ می‌دهند که‌ صرفاً ظاهر شدن‌ نشانه‌های‌ جسمی‌، به‌ عنوان‌ تحقق‌ بلوغ‌ و مبدأ زمانی‌ تکلیف‌ تلقی‌ شده‌اند. [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]از اواخر سده اول‌ و طی‌ سده دوم‌ ق‌، در کنار تأکید برخی‌ فقیهان‌ بر نشانه‌های‌ جسمی‌ [۲۳][۲۴]از سوی‌ برخی‌ دیگر، رسیدن‌ به‌ مقطع‌ سنی‌ خاص‌ نیز نشانه بلوغ‌ تلقی‌ شده‌ است‌. [۲۵][۲۶]غالب‌ فقیهان‌ اصحاب‌ حدیث‌، برخی‌ از فقیهان‌ مالکی‌ و حنفی‌ و عموم‌ فقیهان‌ شافعی‌ و زیدی‌، ۱۵ سالگی‌ را به‌ عنوان‌ سن‌ بلوغ‌ در دختر و پسر پذیرفتند. [۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]

۴.۱.۱ - روییدن مو بر شرمگاه

روییدن موى درشت بر شرمگاه (موى زهار) نشانه‌ی بلوغ به شمار مى‌رود. در اینکه روییدن موى صورت (ریش) و برآمدن شارب (سبیل) نشانه‌ی بلوغ است یا نه اختلاف مى‌باشد.
نیز در اینکه روییدن مو سبب بلوغ است یا دلیل و کاشف از تحقّق بلوغ پیش از آن، کلمات فقها مختلف است. نظر دوم (دلیل و کاشف از تحقّق بلوغ) به مشهور نسبت داده شده است. [۳۹]

۴.۱.۲ - احتلام

- احتلام یعنى بیرون آمدن منی. مراد، توانایى جسمانى فرد براى خروج منى است؛ بدین معنا که اگر بخواهد، مى‌تواند از راه آمیزش یا استمناء از خود، منى خارج نماید هرچند بالفعل منى از او خارج نشده باشد. [۴۰]

- البتّه احتلام تنها در زمانى نشانه‌ی بلوغ به شمار مى‌رود که بلوغ در شخص محتمل باشد. در غیر این صورت- بنابر تصریح برخى- اعتبارى به خروج مایعى با ویژگی‌هاى منى نیست. زمان محتمل، بنا به گفته‌ی بعضى در دختر از نه سالگى و در پسر از ده سالگى آغاز مى‌شود. [۴۱]

۴.۱.۳ - سن

- سنّ بلوغ بنابر مشهور، در پسر پانزده و در دختر نه سال تمام قمرى است.
- چنانچه تا آن زمان هیچ یک از دو نشانه‌ی پیشین تحقّق نیافته باشد با رسیدن به سنّ یاد شده حکم به بلوغ فرد مى‌شود. [۴۲][۴۳] برخى سنّ بلوغ پسر را آغاز پانزده سالگى و برخى دیگر ابتداى چهارده سالگى [۴۴][۴۵][۴۶]و بعضى سنّ بلوغ دختر را اتمام ده سال دانسته‌اند. [۴۷][۴۸]

۴.۲ - نشانه‌هاى ویژه‌ی دختران

این نشانه‌ها که در حقیقت کاشف از بلوغ است نه علّت آن عبارت است از.

۴.۲.۱ - حیض

نخستین عادت ماهانه‌ی دختر، نشانه‌ی تحقّق بلوغ پیش از آن است .

۴.۲.۲ - باردارى

بارداری از آن جهت نشانه‌ی بلوغ به شمار رفته که کاشف از خروج منى است. [۴۹]

۵ - حکم شک در بلوغ
در موارد شک در تحقّق بلوغ، اصل، عدم آن است. [۵۰]

۶ - راه‌هاى اثبات بلوغ
براى اثبات بلوغ، سه راه ذکر شده است.

۶.۱ - ادّعاى بلوغ

نوجوانى که ادعاى بلوغ مى‌کند اگر منشأ آن احتلام باشد چنانچه خروج منى در حقّ او محتمل باشد، از او پذیرفته مى‌شود. [۵۱]
برخى بر ثبوت بلوغ در این صورت به صرف ادّعاى فرد، اشکال کرده‌اند. [۵۲]
بعضى ادعاى بلوغ به سبب حیض از جانب دختر را- همچون ادعاى بلوغ به سبب احتلام- در صورتى که حیض در حق وى محتمل باشد، قابل پذیرش دانسته‌اند.

۶.۲ - مشاهده

ادعاى بلوغ به سبب روییدن موى درشت بر شرمگاه، پذیرفته نمى‌شود بلکه صحت ادعا با مشاهده‌ی زهار مدعی، بررسى مى‌گردد، چنانچه مشاهده، ادعا را تصدیق کند، پذیرفته مى‌شود.

۶.۳ - بیّنه

از مدعی بلوغ به سبب سنّ، بینه، مطالبه مى‌شود. با اقامه آن، بلوغ اثبات مى‌گردد. [۵۳]

۷ - آثار بلوغ
۱) با تحقّق بلوغ، انسان، مشمول تکالیف الهى و مخاطب احکام و دستورهاى دینى اعم از حقوقى، کیفرى، اقتصادى، اجتماعى و سیاسى قرار مى‌گیرد.
۲) همچنین براى انجام دادن معاملات، قراردادها و پذیرش مسئولیت‌هاى گوناگون، اهلیت پیدا مى‌کند. [۵۴][۵۵][۵۶]

۳) از دیگر آثار بلوغ در شرع مقدّس، شرطیت بلوغ، در موارد زیر است: ثبوت قصاص و حدود، امامت جمعه، قضاوت، مرجعیت تقلید، شهادت و اقرار.
در خصوص‌ آثار بلوغ‌، باید توجه‌ داشت‌ که‌ تکالیف‌ الزامی‌ مشروط به‌ بلوغ‌ است‌. علاوه‌ بر آن‌، به‌ استناد قرآن‌ کریم‌، [۵۷][۵۸]کودک‌ از تصرف‌ در اموال‌ و حقوق‌ مالی‌ خود محجور است‌ و بلوغ‌ به‌ همراه‌ «رشد» - که‌ برخی‌ از علما در تبیین‌ ماهیت‌ آن‌، دو عنصر «صلاح‌ دینی‌» و «حفظ مالی‌» را دخیل‌ دانسته‌اند. [۵۹][۶۰]- مبدأ زوال‌ حجر به‌ شمار می‌رود. [۶۱]باید افزود احکامی‌ چون‌ مواریث‌، دیات‌ و ضمان‌ مشروط به‌ بلوغ‌ نیست‌. [۶۲](برای‌ نمونه‌هایی‌ از قوانین‌ مدون‌، رجوع کنید به قانون‌ مدنی‌ و قانون‌ مجازات‌ اسلامی‌. [۶۳][۶۴][۶۵]) در برخی‌ مسائل‌ خاص‌، از جمله‌ صحت‌ اسلام‌ آوردن‌ کودک‌، صحیح‌ بودن‌ عبادات‌ و نفوذ تصرفات‌ او نیز اختلاف‌ است‌. [۶۶][۶۷][۶۸][۶۹][۷۰][۷۱][۷۲][۷۳][۷۴]

۸ - بلوغ و عبادات
بلوغ، شرط وجوب عباداتى همچون نماز و روزه است؛ لیکن در اینکه مشروعیت عبادات نیز مشروط به ‌آن است، اختلاف مى‌باشد.
بنا بر شرطیت، بر عبادات غیر بالغ ممیز، اجر و پاداشى مترتّب نمى‌گردد.
ولى بنابر عدم شرطیت، عبادت وى مستحب و بر آن اجر و پاداش اخروى مترتّب مى‌گردد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است. [۷۵][۷۶]

۹ - بلوغ و رفع محجوریت
غیر بالغ از تصرف در اموالش ممنوع است (حجر). براى تصرف در اموال و انجام دادن معاملات و رفع محجوریت فرد، علاوه بر بلوغ، باید توانایى (رشد و عدم سفاهت) وى نسبت به انجام دادن معاملات، محرز شود. [۷۷]

۱۰ - بلوغ و احکام وضعى
احکام وضعی دوگونه است. منشأ آن، دوگونه بودن افعال صادر از انسان است که موضوع احکام وضعى قرار مى‌گیرد.
۱. افعالى که قصد و اراده‌ی فاعل، در موضوع قرار گرفتن آنها براى احکام شرعی دخیل است، مانند عقود و ایقاعات.
۲. افعالى که بدون قصد و اراده‌ی فاعل، موضوع احکام شرعى‌اند، مانند آمیزش، مباشرت نجاست و تلف کردن مال دیگرى که به ترتیب، موضوع جنابت، نجاست و ضمان هستند.
بلوغ در افعال نوع دوم، شرط نیست، لیکن در نوع نخست، مشهور، قائل به شرطیت بلوغ در صحت عقود و ایقاعات- جز در موارد استثنایى- شده‌اند.[۷۸][۷۹][۸۰][۸۱][۸۲]

۱۱ - علائم بلوغ در نظر امامیه
الف ـ احتلام یا خروج منی از دستگاه تناسلی (در مرد و زن).
ب ـ انبات، روییدن موی درشت بر زهار (در مرد و زن).
ج ـ اتمام ۱۵ سال (در مرد) و ۹ سال (در زن) بنابر مشهور. [۸۳][۸۴][۸۵]و مرحوم شیخ طوسی در کتاب المبسوط «حیض» را نیز از علائم بلوغ زن دانسته است. [۸۶]

غالب‌ فقیهان‌ امامی‌ با استناد به‌ روایات‌ رسیده‌ از اهل‌ بیت‌ (علیهم‌السّلام)، رسیدن‌ به‌ سن‌ ۱۵ در پسران‌ و ۹ سالگی‌ در دختران‌ را شرط بلوغ‌ دانسته‌اند. [۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲]اختلاف‌ روایات‌ منقول‌ از اهل‌ بیت‌ (علیهم‌السّلام) در باب‌ تعیین‌ دقیق‌ سن‌ بلوغ‌ [۹۳]
سبب‌ گردیده‌ است‌ که‌ برخی‌ فقیهان‌ متأخر درصدد جمع‌ بین‌ این‌ اخبار برآیند. از جمله‌، فیض‌ کاشانی‌ با گرایش‌ معتدل‌ اخباری‌، بلوغ‌ را به‌ اعتبار انواع‌ تکالیف‌ دارای‌ مراتبی‌ دانسته‌ است‌. ( [۹۴]برای‌ نقد آن‌، نک. [۹۵][۹۶]) شیخ‌ یوسف‌ بحرانی‌ (د ۱۱۸۶ق‌/۱۷۷۲م‌)، فقیهی‌ با همان‌ گرایش‌، با عنایت‌ به‌ قراینی‌، این‌ احتمال‌ را مطرح‌ کرده‌ که‌ ممکن‌ است‌ اختلاف‌ در اخبار، بر حسب‌ اختلاف‌ اشخاص‌ در قدرت‌ عقلی‌ و جسمی‌ باشد. [۹۷][۹۸][۹۹]

از تک‌نگاری‌های‌ مربوط به‌ بلوغ‌ در فقه‌ امامیه‌، کتاب‌ مسألة فی‌ البلوغ‌، از شیخ‌ مفید (د۴۱۳ق‌/۱۰۲۲م‌) [۱۰۰]
و رسالة فی‌ البلوغ‌ و حده‌، از عبدالعالی‌ بن‌ علی‌ کرکی‌ (د ۹۹۳ق‌/۱۵۸۵م‌) [۱۰۱]
[۱۰۲]
قابل‌ ذکرند. در عصر حاضر نیز مسئله نشانه‌های‌ بلوغ‌، به‌ ویژه‌ سن‌ بلوغ‌ در دختران‌، مورد توجه‌ محافل‌ فقهی‌ و حقوقی‌ قرار گرفته‌، و مقالاتی‌ در نقد دیدگاه‌ مشهور نوشته‌ شده‌ است‌. [۱۰۳]
هدف‌ اصلی‌ از این‌ مقالات‌ را باید روی‌ آوردن‌ به‌ نشانه‌های‌ طبیعی‌ و عَرَضی‌ بلوغ‌ و تطبیق‌ سن‌ با آن‌ - و نه‌ موضوعیت‌ بخشیدن‌ به‌ سن‌ مذکور در روایات‌ - دانست‌. (برای‌ نمونه‌ای‌ از نقد این‌ دیدگاه‌ها، نک به البلوغ جعفر سبحانی. [۱۰۴]
)

۱۲ - علائم بلوغ در نظر شافعیه
الف ـ انزال، خروج منی (در مرد و زن).
ب ـ انبات، نبات عانه (در مرد و زن).
بنابر قول اصح فقط در کافر علامت بلوغ است نه در مسلم.
ج ـ سن یعنی اتمام ۱۵ سال (در مرد و زن).
د ـ حیض (عادت ماهانه) (در زن).
هـ ـ حبل (آبستن شدن) (در زن). [۱۰۵][۱۰۶]

۱۳ - علائم بلوغ در نظر حنابله و مالکیه
الف ـ انزال منی (در مرد و زن).
ب ـ انبات، نبات شعر خشن بر عانه (در مرد و زن).
ج ـ سن یعنی رسیدن به ۱۵ سال (در مرد و زن).
د ـ حیض (در زن).
هـ ـ حمل (در زن). [۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹]

۱۴ - علائم بلوغ در نظر ابوحنیفه
الف ـ احتلام (در مرد و زن).
ب ـ سن یعنی رسیدن به ۱۸ سال در پسر و ۱۷ سال در دختر.
رأی‌ ابوحنیفه‌ شایان‌ تأمل‌ است‌ که‌ بلوغ‌ پسر را در ۱۸ سالگی‌ (روایت‌ ابویوسف‌ و حسن‌ بن‌ زیاد) یا ۱۹ سالگی‌ (روایت‌ محمد بن‌ حسن‌) و بلوغ‌ دختر را در ۱۷ سالگی‌ می‌دانست‌. [۱۱۰]
در سده ۳ق‌/۹م‌، داوود اصفهانی‌، بنیان‌گذار مکتب‌ ظاهری‌ ملاک‌ قرار دادن‌ سن‌ برای‌ تحقق‌ بلوغ‌ را مخالف‌ مضمون‌ روایات‌ «رفع‌ قلم‌ از صبی‌» شمرد. به‌ نظر وی‌، مادام‌ که‌ نشانه‌های‌ جسمی‌ بلوغ‌ در فرد ظاهر نشوند، هر چند سال‌ که‌ بر او بگذرد، بالغ‌ نشده‌ است‌. [۱۱۱][۱۱۲]

ج ـ احبال در پسر و حبل در دختر.
د ـ انزال (در پسر).
هـ ـ حیض (در دختر). [۱۱۳][۱۱۴]

پی نوشت:
۱.    ↑ نور/سوره۲۴، آیه۲۴.    
۲.    ↑ نور/سوره۲۴، آیه۵۸ -۵۹.    
۳.    ↑ نساء/سوره۴، آیه۴.    
۴.    ↑ نساء/سوره۴، آیه۶.    
۵.    ↑ انعام‌/سوره۶، آیه۶.    
۶.    ↑ انعام‌/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۷.    ↑ سعید بن‌ منصور، السنن‌، ج۳، ص۹۵، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بمبئی‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۲م‌.
۸.    ↑ صنعانی‌، عبدالرزاق‌، المصنف‌، ج۴، ص۱۵۳-۱۵۴، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۹.    ↑ سعید بن‌ منصور، السنن‌، ج۳، ص۱۵۱، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بمبئی‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۲م‌.
۱۰.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۱.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۴، ص۷۴، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۲.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۴، ص۳۳۹، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۳.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۴، ص۳۶۰، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۴.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۵، ص۴۸۰، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۱۵.    ↑ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۶۴.
۱۶.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴.    
۱۷.    ↑ صنعانی‌، عبدالرزاق‌،المصنف‌، ج۴، ص۱۵۴، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۸.    ↑ سعید بن‌ منصور، السنن‌، ج۳، ص۱۵۲، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بمبئی‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۲م‌.
۱۹.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۶، ص۲۲۱، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۲۰.    ↑ حرعاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۱۱، ص۴۵، قم‌، ۱۴۱۲ق‌.    
۲۱.    ↑ ابن‌ قاسم‌، عبدالرحمان‌، المدونه الکبری‌، ج۱۶، ص۲۱۷، قاهره‌، ۱۳۲۳ق‌.
۲۲.    ↑ بخاری‌، محمد، صحیح‌ بخاری‌، ج۳، ص۱۵۸، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۲۳.    ↑ طحاوی‌، احمد، شرح‌ معانی‌ الاثار، ج۳، ص۲۱۷، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.    
۲۴.    ↑ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، ج۵، ص۴۸۰، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۲۵.    ↑ سعید بن‌ منصور، السنن‌، ج۳، ص۳۸۲، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بمبئی‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۲م‌.
۲۶.    ↑ بخاری‌، محمد، صحیح‌ بخاری‌، ج۵، ص۱۰۷.    
۲۷.    ↑ شافعی‌، محمد، الام‌، ج۳، ص۲۲۰، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
۲۸.    ↑ طحاوی‌، احمد، شرح‌ معانی‌ الاثار، ج۳، ص۲۱۷، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.    
۲۹.    ↑ جصاص‌، احمد، مختصر اختلاف‌ العلماء، ج۳، ص۶۲۵، به‌ کوشش‌ نذیر احمد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/ ۱۹۹۶م‌.
۳۰.    ↑ ابواسحاق‌ شیرازی‌، ابراهیم‌، المهذب‌، ج۲، ص۱۳۰.    
۳۱.    ↑ محمد بن‌ عربی‌، عارضة الاحوذی‌، ج۶، ص۱۱۶، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
۳۲.    ↑ محمد بن‌ عربی‌، احکام‌ القرآن‌، ج۲، ص۴۱۱.    
۳۳.    ↑ ابن‌ قدامه‌، عبدالله‌، المغنی‌، ج۴، ص۳۴۶.    
۳۴.    ↑ نووی‌، یحیی‌، المجموع‌، ج۱۳، ص۳۵۹.    
۳۵.    ↑ نووی‌، یحیی‌، ج۱۳، ص۲۱، المجموع‌، جده‌، مکتبه الارشاد.
۳۶.    ↑ ابن‌ مرتضی‌، احمد، البحر الزخار، ج۱، ص۱۵۰، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جرافی‌، بیروت‌، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۳۷.    ↑ مرداوی‌، علی‌، الانصاف‌، ج۱، ص۳۲۰، به‌ کوشش‌ محمد حامد فقی‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/ ۱۹۵۶م‌.
۳۸.    ↑ غنیمی‌، عبدالغنی‌، اللباب‌، ج۲، ص۷۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌ الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.
۳۹.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۵ - ۱۰.    
۴۰.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۰ -۱۱.    
۴۱.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۳.    
۴۲.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۶.    
۴۳.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۲۸.    
۴۴.    ↑ مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۹، ص۱۹۰-۱۹۱    
۴۵.    ↑ بحرانی‌، یوسف‌، الحدائق الناضره، ج۲۰، ص۳۴۸- ۳۵۰.    
۴۶.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۲۸ - ۳۵.    
۴۷.    ↑ قمی، میرزا ابوالقاسم، غنائم الایّام فی مسائل الحلال والحرام، ج ۱، ص ۶۵.    
۴۸.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۳۸.    
۴۹.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴۲- ۴۶.    
۵۰.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین، ج۲، ص۷۳۲.    
۵۱.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۱۱۷.    
۵۲.    ↑ خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲.    
۵۳.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۱۱۷- ۱۱۹.    
۵۴.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین، ج۲، ص۶۶۰.
۵۵.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین،ج ۲، ص ۶۷۶    
۵۶.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۲۶۰.    
۵۷.    ↑ نساء/سوره۴، آیه۴.    
۵۸.    ↑ نساء/سوره۴، آیه۶.    
۵۹.    ↑ راوندی‌، سعید، فقه‌ القرآن‌، ج۲، ص۷۳، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.    
۶۰.    ↑ سیوطی‌، الاکلیل‌، ج۱، ص۷۸، به‌ کوشش‌ سیف‌ الدین‌ عبدالقادر کاتب‌، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۶۱.    ↑ قانون‌ مدنی‌، ماده ۲۰۷.
۶۲.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۶۶۰، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.
۶۳.    ↑ قانون‌ مدنی‌، ماده ۱۱۸۳.
۶۴.    ↑ قانون‌ مدنی‌، ماده ۱۲۱۶.
۶۵.    ↑ قانون‌ مجازات‌ اسلامی‌، ماده۵۰.
۶۶.    ↑ محمد بن‌ عربی‌، عارضة الاحوذی‌، ج۶، ص۱۹۷، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
۶۷.    ↑ زرکشی‌، محمد، المنثور، ج۲، ص۲۹۵، به‌ کوشش‌ محمد حسن‌ اسماعیل‌، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۱۰۰۰م‌.    
۶۸.    ↑ نراقی‌، احمد، عوائد الایام‌، ج۱، ص۷۹۱، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.    
۶۹.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۶۶۴، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۷۰.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۶۷۲، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۷۱.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۶۷۴، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۷۲.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۶۷۸، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۷۳.    ↑ محمد بن‌ عربی‌، عارضة الاحوذی‌، ج۶، ص۱۱۶، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
۷۴.    ↑ سرخسی‌، محمد، الاصول‌، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۲، به‌ کوشش‌ ابوالوفا افغانی‌، حیدرآباددکن‌، ۱۳۷۲ق‌.
۷۵.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین، ج ۲، ص ۶۶۴- ۶۶۶.    
۷۶.    ↑ بحرانی‌، یوسف‌، الحدائق الناضرة، ج ۱۳، ص ۵۳.    
۷۷.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴.    
۷۸.    ↑ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۲۷۸.
۷۹.    ↑ خوئی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۳، ص۲۳۴.    
۸۰.    ↑ خوئی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۳، ص۲۶۰- ۲۶۴.    
۸۱.    ↑ سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج ۱۶، ص ۲۶۱.
۸۲.    ↑ سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۱۶، ص۲۷۱.    
۸۳.    ↑ طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۸، ص۵۵۲، کتاب «حجر».    
۸۴.    ↑ شهید ثانی، محمد بن مکی، الروضة البهیه، ج۱، ص۱۵۵.    
۸۵.    ↑ علامه حلی، تبصرة المتعلمین، ج۱، ص۱۵۱، چاپ اسلامیه، تهران، ۱۳۴۸.    
۸۶.    ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۲۸۲.    
۸۷.    ↑ ابن‌ ادریس‌، محمد، السرائر، ج۲، ص۱۹۹، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.    
۸۸.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام‌، ج۲۶، ص۱۷، به‌ کوشش‌ محمود قوچانی‌، تهران‌، ۱۳۹۴ق‌.    
۸۹.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام‌، ج۲۶، ص۳۸، به‌ کوشش‌ محمود قوچانی‌، تهران‌، ۱۳۹۴ق‌.    
۹۰.    ↑ مراغی‌، عبدالفتاح‌، العناوین‌، ج۲، ص۷۳۲، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۹۱.    ↑ قانون‌ مدنی‌، اصلاحی‌ دی‌ ۱۳۶۱.
۹۲.    ↑ بحرانی‌، یوسف‌، الحدائق‌ الناضره، ج۱۳، ص۱۶۹، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ ایروانی‌، نجف‌، ۱۳۸۴ق‌.
۹۳.    ↑ حرعاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۱، ص۴۲- ۴۶، قم‌، ۱۴۱۲ق‌.    
۹۴.    ↑ فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، مفاتیح‌ الشرائع‌، ج۱، ص۱۳-۱۴، به‌ کوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، ۱۴۰۱ق‌.    
۹۵.    ↑ بحرانی‌، یوسف‌، الحدائق‌ الناضره، ج۱۳، ص۱۶۸، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ ایروانی‌، نجف‌، ۱۳۸۴ق‌.
۹۶.    ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام‌، ج۲۶، ص۴۱، به‌ کوشش‌ محمود قوچانی‌، تهران‌، ۱۳۹۴ق‌.    
۹۷.    ↑ بحرانی‌، یوسف‌، الحدائق‌ الناضره، ج۱۳، ص۱۶۸، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ ایروانی‌، نجف‌، ۱۳۸۴ق‌.
۹۸.    ↑ آبی‌، حسن‌، کشف‌ الرموز، ج۱، ص۵۵۲ -۵۵۳، به‌ کوشش‌ علی‌ پناه‌ اشتهاردی‌ و حسین‌ یزدی‌، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.
۹۹.    ↑ کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، ج۱، ص۷۹، چ‌ سنگی‌، ۱۳۱۷ق‌.
۱۰۰.    ↑ نجاشی‌، احمد، الرجال‌، ج۱، ص۴۰۱، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۰۱.    ↑ مدرسی‌ طباطبایی‌، حسین‌، مقدمه‌ای‌ بر فقه‌ شیعه‌، ج۱، ص۲۰۳، ترجمه محمد آصف‌ فکرت‌، مشهد، ۱۳۶۸ش‌.    
۱۰۲.    ↑ بلوغ‌ دختران‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ مهریزی‌، ج۱، ص۲۲-۲۳، قم‌، ۱۳۷۶ش‌.
۱۰۳.    ↑ بلوغ‌ دختران‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ مهریزی‌، ج۱، ص۲۲-۲۳، سراسر کتاب‌، قم‌، ۱۳۷۶ش‌.
۱۰۴.    ↑ سبحانی‌، جعفر، البلوغ‌، ج۱، ص۵۷ - ۶۳، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۱۰۵.    ↑ ابو اسحاق شیرازی، المهذب، ج۲، ص۱۳۱.    
۱۰۶.    ↑ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، ج۳، ص۱۳۴.    
۱۰۷.    ↑ مقدسی، المغنی لابن قدامه، ج۴، ص۳۴۶.    
۱۰۸.    ↑ حجاوی، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۲۲.    
۱۰۹.    ↑ شعرانی، عبدالوهاب‌ بن‌ احمد، میزان الکبری، ج۲، ص۷۸.
۱۱۰.    ↑ جصاص‌، احمد، مختصر اختلاف‌ العلماء، ج۳، ص۶۲۵، به‌ کوشش‌ نذیر احمد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/ ۱۹۹۶م‌.
۱۱۱.    ↑ ابن‌ قدامه‌، عبدالله‌، المغنی‌، ج۴، ص۳۴۶.    
۱۱۲.    ↑ نووی‌، یحیی‌، المجموع‌، ج۱۳، ص۳۶۳.    
۱۱۳.    ↑ رشیدانی مرغینانی، الهدایه، ج۳، ص۲۸۱.    
۱۱۴.    ↑ موصلی، ابن مودود، الاختیار لتعلیل المختار، ج۲، ص۹۵.   

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 5 =
*****