گنجی شافعی یکی از دانشمندان اهل سنت است که روایاتی در مورد امام زمان علیه السلام، از منابع پیشین اهل سنت نقل کرده است.
جریان آفرینش بر آن رقم خورده است که دنیا فقط ظاهر را به انسانها نشان می دهد ولی باطن افراد، واقعیات اشیاء و اعمال را پوشانده و از چشم غالب مردم پنهان می کند، بر همین اساس واقعیت و ضمیر درون و اسرار هر انسانی پنهان و قضاوت نهایی با خداست؛ ولی بر اساس ظاهر رفتار و گفتار به جای مانده از افراد می توان در مورد آنها قضاوت داشت. یکی از آنها محمد بن یوسف بن محمد، معروف به گنجی شافعی است.
علت بحث در مورد این شخصیت، وجود روایاتی است که ایشان بدون تعصب در مورد امام زمان علیه السلام و زنده بودن حضرت بیان کرده است[1] و گر نه مانند بسیاری از دانشمندان دیگر کسی در موردش بحثی نداشت؛ زیرا اهل تسنن کسی را که به طریقی از شیعه و اعتقادات او یاد میکند را متهم به تشیع میکنند.
گنجی شافعی از علمای اهل سنت
حافظ فخرالدین ابوعبداللّه محمد بن یوسف بن محمد گنجی شافعی از دانشمندان و عالمان بزرگ شافعی است که در قرن هفتم هجری قمری میزیسته است. دانشمندان اهل تسنن در مورد ایشان سه گونه صحبت کردهاند.
یکم. گروهی وی را با القاب حسن و خوب ستودهاند.
برخی از دانشمندان اهل سنت وی را با کلمات و جملاتی همچون «الامام العالم؛ پیشوای دانشمند» و «محدث»،[2] «عالم بزرگ اهل سنت»،[3] «كان رجلاً فاضلاً أديباً و له نظم حسن، قتل في جامع دمشق؛[4] وی مردی با فضیلت، ادیب، و دارای طبع شعری زیبا که در مسجد جامع دمشق کشته شد» یاد کردهاند.
دوم. دستهای بعد از تعریف کردن از او، وی را متمایل به شیعه میدانند.
در این باره ذهبی چنین میگوید: «وكان فقيهًا محدثًا، لكنه كَانَ كثير الكلام، يميل إلى الرَّفْض، جمع كُتُبًا فِي التشيع؛[5] گنجی شافعی، فقیهی محدث بود، لکن پر حرف و تمایلی به شیعه و رافضیها داشت، کتابهای شیعه را جمعآوری میکرد.» برخی دیگر گفتهاند: «كَانَ إِمَامًا مُحدثا لكنه كَانَ يمِيل إِلَى الرَّفْض؛[6] وی پیشوایی محدث بود لکن او میل به تشیع داشت.»
دسته سوم. کسانی که وی را انسانی خبیث دانستهاند.
برخی دیگر وی را به خباثت باطن توصیف کردهاند، مانند ابن کثیر:«كَانَ خَبِيثَ الطَّوِيَّةِ؛[7] وی دارای خباثت باطنی بود.»
از جمع بندی این سه دسته روایت چنین نتیجه گرفته می شود که وی را به عنوان یک عالم و فقیه پذیرفتهاند؛ ولی اینکه او را متمایل به شیعه و یا دارای خباثت معرفی می کنند، به خاطر بیان روایاتی است که با عقائد شیعه موافق است.
پس آنچه که از مباحث او معلوم میشود وی از علمای اهل سنت و شافعی است، علت اینکه وی از اهل بیت علیهم السلام نقل روایت می کند، به اعتراف خود، بیان حدیث بدون تعصب بوده است، پس وی تمام احادیثی که نقل کرده است از طریق اهل سنت نقل کرده است، حتی تمام منابعی را که از آنها روایت نقل کرده است از منابع پیشین اهل سنت است.[8]
نکته دیگر اینکه: برخى از اندیشمندان اهل تسنن تصریح کردهاند که فقه شافعی به فقه شیعی بسیار نزدیک بوده و نسبت به مذاهب دیگر موارد اختلافی کمتری با همدیگر دارند.[9]
بنابر آنچه از کتابهای او و از کلام علما فهمیده میشود این دانشمند فقیه، از علمای اهل سنت بوده و شافعی مذهب است؛ حتی اعترافاتی که علمای اهل سنت در مورد ایشان دارند و او را به علم و فقاهت و فضیلت ستودهاند؛ نشان از این دارد که وی از علمای اهل سنت است.
اما اتهام تمایل وی به شیعیان، یکی از جهت نزدیک بودن فقیه شافعی به فقه شیعی است، دیگری از جهت بیان مطالبی است که با عقائد دیگر علمای اهل سنت سازگار نیست. به همین منظور وی را گاهی رافضی[شیعه] دانسته و گاه به خبث باطن متهم میکنند.
پی نوشت
[1]. رک، البیان فی اخبار صاحب الزمان علیه السلام. گنجی شافعی، ص521.
[2]. الرسالة للشافعي، شافعی، ص61؛ أرشيف ملتقى أهل الحديث، ملتقی اهل الحدیث، ج14، ص105.
[3]. الإمامة والامتداد الرسالي، ابولحیه، ص98.
[4]. ذيل مرآة الزمان، ابو الفتح الیونینی، ج1، ص392.
[5]. تاريخ الإسلام، ذهبی، ج14، ص900.
[6]. وافي بالوفيات،صفدی، ج5، 166؛ البداية والنهاية، ابن کثیر، ج17، ص402.
[7]. البداية والنهاية، ابن کثیر، ج13، ص256.
[8]. سیمای دوازده امام در میراث مکتوب اهلسنت، داداشنژاد، ج۱، ص۲۱۰.
[9]. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۹.
از میان اهل سنت دانشمندانی همچون گنجی شافعی، بدون تعصب روایاتی در مورد امام زمان علیه السلام نقل کرده اند؛ هر چند مورد تهاجم و آزار و اذیت دیگران واقع شدهاند.