خدا «مادری» را زیبا میداند؛ ولی دنیای مدرن آن را زشت معرفی میکند! خدا مادری را محبوب دل زنها قرار داده؛ ولی دنیای مدرن آن را منفور کرده است.
از بزرگترین خیانتهایی که دنیای مدرن به انسان کرد و همچنان هم ادامه دارد، پاک کردن تفسیر معنوی جهان از جایگاه مادری است. انسان دنیای مدرن، به دنبال معنای آفرینش است.
او نمیداند برای چه چیزی پا به این عالم گذاشته و این ابهام، به شدت او را بیقرار کرده است. بدون تفسیر معنوی از جهان، هیچکس قادر به برطرف کردن این ابهام نیست. اصلاً بدون تفسیر معنوی جهان از جایگاه مادری، سؤال از معنای آفرینش، بیپاسخ است.
دنیای مدرن میخواهد زیباییها را زشت، و زشتها را زیبا جلوه دهد و همه اینها را با استفاده از اهرم «غفلت»، راحتتر از آنچه فکرش را بکنید، انجام میدهد.
ازاینرو در این نوشتار تلاش داریم تا با استفاده از آیات و روایات به جایگاه زیبا و برجسته مادری اشاره نماییم.
تفسیر معنوی از جایگاه مادری
بسیاری از ما تا امروز، وقتی احادیثی را درباره مادری میشنیدیم، بیشتر به جنبه پاداش و ثوابی که خدا برای مادر در نظر گرفته، توجه میکردیم. این نگاه هرچند درست است، اما کامل نیست.
وقتی احادیثی را درباره پاداش مادری میشنویم، اصلیترین نکتهای که باید در ذهنمان برجسته شود، جایگاه مادری است؛ چنانکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«إِنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا حَمَلَتْ كَانَ لَهَا مِنَ الْأَجْرِ كَمَنْ جَاهَدَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا وَضَعَتْ قِيلَ لَهَا قَدْ غُفِرَ لَكَ ذَنْبُكَ فَاسْتَأْنِفِي الْعَمَلَ فَإِذَا أَرْضَعَتْ فَلَهَا بِكُلِّ رَضْعَةٍ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيل»؛[1] «وقتى زنْ باردار مىشود، پاداشش همچون پاداش كسى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد كرده است و چون بزايد به او گفته مىشود: گناهانت آمرزيده شد. اعمالت را از نو آغاز كن. و چون شير دهد، با هر شير دادنش، پاداش آزاد كردن بندهاى از فرزندان اسماعيل را مىبرد».
پاداش مجاهدت مادری
حال باید سراغ قرآن کریم رفت و دید کسی که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند، چه اجری دارد! میخواهیم بدانیم اجری که برای مادر در حدیث گفته شده، چقدر است.
در قرآن کریم آمده است: «لَٰكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيم»؛[2] «ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد کردند و همه نیکیها برای آنهاست و آنها همان رستگارانند. خداوند برای آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن خواهند بود و این است رستگاری [و پیروزی] بزرگ!»
یک بار آنچه را خدا در این دو آیه، به مجاهدان راهِ خویش وعده میدهد، مرور کنیم: مالکیت خیرات (وَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ)، رستگاری و عاقبت به خیری (وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون)، بهشت ابدی (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا!) و رسیدن به قله رستگاری (ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيم).
مادرانی خدایی، مصداقی از خیر کثیر
درباره اولین وعده، کمی موشکافانه فکر میکنیم. در آیه، «خیر» به صورت جمع (خیرات) به کار رفته است. پس نباید به دنبال یک «خیر» گشت. کسی که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند، خیرها به دنبال او میگردند.
قرآن کریم درباره اصلیترین مصداق خیر میفرماید: «وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقَى»؛[3] «و خدا بهتر و پایدارتر است!» اصلیترین مصداق خیر، خداست. پس خدا میخواهد خودش را به مادر بدهد. از این بالاتر که نداریم! چنانکه در دعای عرفه میخوانیم: «کسی که تو را گم کرده، چه یافته و آن که تو را یافته، چه گم کرده؟!»[4]
خسارت از دست دادن جایگاه مادری
خدا خودش را به کسی که در راه خودش(خدا) با مال و جان خویش جهاد کند، میدهد. از این بهتر و زیباتر چیست؟! خدا خودش را به عنوان هدیه تولد فرزند، به مادر میدهد. یعنی یک مادر مورد نظر و توجه خاص خداوند متعال قرار گرفته است و کسی که مورد لطف و و رحمت و عنایت خاص خداوند قرار بگیرد هرگز روی عذاب را نخواهد دید. از این بالاتر چه هدیهای وجود دارد؟! امروز، زن با کنار گذاشتن مادری، چه چیزی را داده و چه چیزی را گرفته است؟! آنچه داده خداست؛ ولی در قبال آن، چقدر از دنیا را گرفته؟!
اگر کمی به دنیای اطرافمان نگاه کنیم، خواهیم دید که زن، خدا را داده تا دنیای دیگران را تأمین کند؛ یعنی هم خدا را داده و هم دنیا را. آنچه از دنیا به دست آورده، به قدری ناچیز است که قیمت یک ذره از چیزی که از دست داده را ندارد.
پینوشت:
1. بحارالأنوار، ج100، ص252.
2. توبه: 89-88.
3. طه: 73.
4. اقبال الاعمال، ج1، ص 349.