نقد فصل اول سریال دیدن «See»

08:55 - 1401/06/17

ایده ساخت یک جهان جدید بدون توانایی دیدن بسیار مشکل، و باورپذیر کردن آن نیاز به دقت فراوانی دارد. این سریال به قدری در این مسئله موفق بوده است که مخاطب پس از مشاهده سریال احساس می‌کند دیگران او را نمی‌بینند.

نقد سریال See

خلاصه داستان سریال دیدن

در قرن 21 پس از اینکه انسان‌ها با تکنولوژی و پیشرفت زیاد به قدرت رسیدند شروع به طغیان علیه یکدیگر و طبیعت کرده و در نتیجه زمین و ساکنانش نابود شدند اما تعداد معدودی از انسان ها زنده ماندند که آنها قابلیت بینایی خود را از دست داده اند. حال زمانی آمده است که بینایی و روشنایی به عنوان یک کفر شمرده می شود و کسی حق صحبت کردن از آن را ندارد.

اما ماجرا از جایی شروع می شود که افرادی با قدرت بینایی به دنیا می آیند... .

فضاسازی باورپذیر

ایده ساخت یک جهان جدید بدون توانایی دیدن بسیار مشکل، و باورپذیر کردن آن نیاز به دقت فراوانی دارد. این سریال به قدری در این مسئله موفق بوده است که مخاطب پس از مشاهده سریال احساس می کند دیگران او را نمی بینند.

این فضاسازی مدیون تلاش عوامل سریال بوده است که در کوچکترین حرکات بدون چشم بازیگران دقت کرده و باعث باورپذیری آن شده است. به عنوان نمونه چگونگی راه رفتن و نوع ارسال پیغام که گاهی با گره زدن طناب و گاهی با ضربه زدن به اشیاء و ایجاد صدا صورت می گرفت از جمله ویژگی هایی است که منحصرا در چنین دنیایی جا دارد.

یکی از بهترین سکانس هایی که مخاطب دنیای بدون دیدن را بهتر درک می کرد مربوط به صحنه های مبارزه مخصوصا مبارزه های باباواس است که تحسین مخاطب را برمی‌انگیزد.

انتقام طبیعت

مضامین سریال دیدن بسیار طبیعت گرا است. نویسنده این سریال با یک ایده خلاقانه از دست دادن قوه بینایی را یک عذاب از طرف طبیعت معرفی کرده و علت آن را تخریب طبیعت دانسته است.

تصاویر بسیاری زیبا و چشم نوازی که توسط سریال دیدن به نمایش گذاشته می شود نشان دهنده علاقه سازندگان به طبیعت است و در مقابل وقتی که دوربین از موقعیت های شهری تخریب شده و ویرانه های باقی مانده از آن دوران تصویربرداری می کند، یک حس نفرت و سردی به انسان دست می دهد.

اوج این تصاویر را می توان در قسمت هشتم از سریال دانست. زمانی که باباواس به دوران زندانی که اکنون پناهگاه جرمامارل شده است، وارد می شود. حتی کتابخانه آن که نماد روشنفکری و پیشرفت است بسیار دلگیر و تاریک به تصویر کشیده شده و درست در همان لحظه آن مکان توسط باباواس تحقیر می شود.

در این سریال دیگر برق و قدرت الکتریسیته دوست داشتنی نیست، چشم های مخاطب به درختان قدکشیده و جوی های روان عادت کرده است و درواقع ذهن مخاطب با "دیدن" طبیعت آزاد و بدون کامجویی طغیانگرانه انسان  باز شده و زیبایی های واقعی آن را مشاهده می کند.

دین یک برساخته بشری در سریال دیدن

به اعتقاد نویسنده این سریال، مسئله دین و خدا یک برساخته بشری و محصول تفکر انسان ها برای تسخیر انسان های دیگر است. قوه دیدن که مایه کسب آگاهی و دانش است توسط قدرتمندان به عنوان یک ارتداد تلقی شده و باید یا از بین برود یا درخدمت قدرتمندان قرار بگیرد.

ملکه قصد دارد که جرمامارل را کشته و فرزندان بینای او را برای خود بردارد؛ زیرا باعث حفظ و افزایش قدرت می شود، اما مسئله ارتداد او را به عنوان سرپوشی برای خود قرار داده تا به خواسته های خود نائل شود.

در کنار آن، فلزات را استخوان خدا و برق را قدرت خدا خطاب می کنند درحالی که آن ها بوسیله انسان ها در گذشته ساخته شده ولی به دلیل جهل مردم، آن ها را جزو اعضا و اعمال خدا خطاب می کنند؛ درنتیجه به وسیله دین قوه دیدن را کنترل می کنند که از منافع مردم هرچه بیشتر کامجویی کنند.

این مضمونِ یک استعاره به سخن معروف «دین برساختۀ طبقات بالا برای تسخیر طبقات پایین است» که می توان آن را به عینه در این سریال جذاب دید. پاسخ این است که اگر دین برساخته مستکبران بود نباید در مضامین دینی هیچ مفهموم و آموزه ای مبنی بر ظلم ستیزی و مقابله با ظالم وجود داشت، درحالی که در دین مبین اسلام برخلاف مسیحیتِ تحریف شده، هیچ وقت پذیرش ظلم قابل قبول نمی باشد و انسان آزاد وظیفه دارد که در مقابل ظلم ایستادگی و مبارزه کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 3 =
*****