سنگ محک

22:32 - 1392/11/12
رهروان ولایت ـ خوب است هر کسی در گوشه‌ای خلوت کند و عیار ایمان خود را با سنگ محکی که در آیه 6 سوره جمعه آمده، بیازماید که اگر تا اسم مرگ و مردن را می‌شنود لرزه بر اندامش می‌افتد، بداند که کُمیتش می‌لنگد و اگر از مرگ و موت هراسی ندارد، بداند که در این سنگ محک عیار ایمانش بالاست.
آرامستان

«شاه فرموده تا به مجلس خاص
بر محک‌ها زنند زر خلاص»[1]

چند روز پیش که برای فروختن یک عدد زنجیر طلا به طلا فروشی رفتم، دیدم صاحب مغازه قبل از وزن، زنجیر را روی یک سنگ خاصی به‌شدت کشید تا اثري از زنجیر بر سنگ به‌جا ماند، بعد آن اثر را با اسيد شست و آن‌چه را باقي مانده بود با اثري كه از كشيدن طلاي معلوم العياري بر سنگ نقش بسته بود مقایسه کرد. وقتی از او علت این کارش و نام آن سنگ را پرسیدم؟ در جواب گفت: به این سنگ، سنگ محک می‌‌گویند که دو کاربرد دارد:

1- انسان به‌وسیله این سنگ، طلای قلابی را از طلای اصل تشخیص می‌دهد.‌
2- عیار طلا را مشخص می‌کند که طلا،18 عیار است یا 21 عیار.

وقتی این صحبت‌ها را شنیدم به یاد این اشعار جناب حافظ  افتادم:

«نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»

بله همان‌طور که در دنیای مادی، سنگ محک به‌عنوان وسیله‌ای برای سنجش طلای اصل از بدل به‌کار می‌رود، در شریعت هم اموری به‌عنوان سنگ محک معرفی شده‌اند که ما می‌توانیم طلای ایمان خود را به‌وسیله آن‌ها محک بزنیم، که آیا ایمان ما واقعی و خالص است یا بدلی و قلآبی.

به‌عنوان نمونه، این آیه شریفه: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين»،[جمعه،6]؛ «بگو: اى يهوديان! اگر گمان مى‏‌كنيد كه فقط شما دوستان خداييد نه مردم ديگر، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راستگوييد [چون دوستان خدا براى رسيدن به لقاء او مشتاق مرگ هستند»

 عنوان آیه اگر چه با یهودیان است ولی اصطلاحا مورد، مخصّص نمی‌شود و قابل سرایت به همه انسان‌ها می‌باشد.

بنابراین اگر واقعا می‌خواهیم بدانیم که جزو بندگان خاص حق‌تعالی هستیم یا نه؟ و یا حتی نمی‌دانیم افرادی‌که به‌عنوان منادیان عرفان، دم از معنویت می‌زنند، آیا واقعا در حرف و ادعایشان صداقت دارند و حقیقتا از اولیاء الهی هستند و یا فقط صرف لقلقه زبان است و جزو سر دسته  عرفان‌های کاذب قلمداد می‌شوند؟ این آیه شریفه بسیار راه‌گشاست. زیرا بندگان خاص الهی و مقربین درگاه ربوبی، انسان‌هایی هستند که نه تنها از مرگ نمی‌ترسند، بلکه آرزوی مرگ می‌کنند و بی صبرانه مشتاق لقاء الهی هستند.

ولیّ خدا آن کسی است‌که فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ‏ الطِّفْلِ‏ بِثَدْيِ أُمِّه‏»،[2]؛ «به خدا قسم عشق و علاقه فرزند ابی‌طالب به مرگ، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است.»

و یا مانند بلال حبشی که دست پرورده مکتب قرآن و رسالت است، وقتی عیار ایمان خود را با این سنگ محک می‌آزماید، طلای خالص و نابش بروز و ظهور می‌کند:

«چون بلال از ضعف شد همچون هلال
رنگ مرگ افتاد بر روی بلال‏

جفت او ديدش بگفتا وا حرب
پس بلالش گفت نه نه وا طرب‏

تا کنون اندر حرب بودم ز زيست
تو چه دانی مرگ چون عيش است و چيست‏

گفت جفتش الفراق ای خوش خصال
گفت نه نه الوصال است الوصال‏

گفت جفت امشب غريبی می‌‏روی
از تبار و خويش غايب می‏‌شوی‏

گفت نه نه بلکه امشب جان من
می‏‌رسد خود از غريبی در وطن‏

گفت رويت را کجا بينيم ما
گفت اندر حلقه‏ خاص خدا

اندر آن حلقه ز رب العالمين
نور می‏‌تابد چو در حلقه نگين‏»

حضرت علامه حسن زاده آملی در وصف استاد بزرگوارشان مرحوم آیة الله میرزا مهدی الهی قمشه‌ای می‌فرمود: «بارها در مجالس درس‏ اظهار مى‏‌فرمود: من آرزويم اين است نهج‏ البلاغه‏ را دربهشت از آقا امير المؤمنين عليه السّلام درس‏ بگيرم و گاهى كه سخن از مردن پيش مى‏‌آمد، مى‏‌فرمود: برويم در بهشت نهج‏ البلاغه‏ را پيش امير المؤمنين عليه السّلام بخوانيم.»[3]

«زر نابم که به بازار جهان آمده‌ام
محکی کو؟ که ببیند عیاری دارم»[4]

شهداء از مصادیق بارز اولیاء الهی هستند که در میدان جنگ نه تنها هراسی از مرگ نداشتند، بلکه مشتاقانه به استقبال آن می‌رفتند و حتی گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربودند، پس خوب است هر کسی در گوشه‌ای خلوت کند و عیار ایمان خود را با این سنگ محک بیازماید که تا اگر اسم مرگ و مردن را می‌شنود لرزه بر اندامش می‌افتد، بداند که کُمیتش می‌لنگد و باید ایمان خود را تقویت کند و اگر از مرگ و موت هراسی ندارد، و آرزوی لقاء الهی را دارد، بداند که در این سنگ محک، عیار ایمانش بالاست.

«در زر خاص آنکه دارد شک
زند از بهر امتحانش محک»[5]

-----------------------------------

 پی‌نوشت:

[1].نظامی
[2].نهج البلاغه،ص54
[2].مولوی
[3].نهج الولایة،ص63
[4].قاسم انوار
[5].جامی،هفت اورنگ

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****