همزمان با مطرح شدن دوباره لایحه حجاب و انتشار متن کامل آن، اصلاحطلبان با اتخاذ رویکرد تهاجمی و شورشگونه به این قانون، تلاش میکنند که از آن برای انتخابات آتی مجلس، سوژهسازی کنند!
«حجاب» یک فرهنگ چندلایه و چندبُعدی است که در درون آن مفاهیم اخلاقی، اجتماعی، دینی و... زیادی نهفته است؛ این مقوله ارزشی و معنادار چند وقتی است که از سوی ضد انقلاب به عنوان سکوی جنبشسازی و تحریک عواطف مردمی، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. البته دلبستن دشمن به فتح سنگر عفاف و حجاب، مسئله جدیدی نیست. نزدیک به یک قرن است که حجاب دچار نگاه انحرافی و ابزاری شده است؛ وضعیتی که روشنفکران از فرنگ برگشته، نخستین عاملان وضع موجود در آن هستند.
متأسفانه این تفکر شوم، اثر خود را بر اشخاص سطحینگر همچون «رضاخان میرپنج» گذاشت و او با گرایش به سمت تفکر روشنفکرهای ضد دین، برای برچیدن حجاب از کشوری که مهد آن بوده است، متوسل به زور و قلدرمآبی شد.
این خط سیاه فکری با آغاز نهضت امام خمینی رحمهالله به تدریج رو به افول نهاد و بسیاری از مردن همچون گذشته تمدنی ایران اسلامی، حجاب را یک ارزش ملی و دینی قلمداد کرده و بدان پایبند بودند؛ اما در کوران تهاجم ناتوی فرهنگی که بر اساس اومانیسم غربی و آزادیخواهی لیبرال صورت گرفت، بار دیگر حجاب در کانون خیزش رسانهای غرب قرار گرفت.
در این مقطع از مسئله شدنِ حجاب، اصلاحطلبان غربزده بار دیگر همانند روشنفکران تازه از فرنگ برگشته، به عنوان پیادهنظام حجابستیزان عمل کردند؛ آنها با ترویج ایده تساهل دینی و قرائتهای مختلف، تلاش کردند بار دیگر، حجاب را به عنوان یک سوژه برای منافع سیاسی و حزبی خویش مورد استفاده قرار دهند. یک بازی سیاسی با حجاب اصیل و ریشهدار در مفاهیم دینی که همانند عصر مشروطیت به ظهور یک طیف از افراد با تفکر رضاخانی منجر شد و ماهها خشونت و آشوب را در فضای کشور حاکم کرد.
اکنون نیز که مجلس شورای اسلامی در لایحه جدید خود سعی کرده است جنبه قانونی آن را پررنگتر نماید و به چالشسازی ابزاری با حجاب پایان دهد، بزرگترین کاسبان بیحجابی در کشور دوباره به صف شده و علیه آن موضع گرفتهاند.
«سید محمد خاتمی» به عنوان رهبر جریان اصلاحطلب به تازگی و با انتشار متنی که منابع و مستندات آن معلوم نیست، نوشته است:
«سخن بر سر این نیست که حجاب بر اساس آموزههای دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجهبخش است؟ و ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چه بسا در سایه آن بسیاری از ارزشها که از اهمیت بیشتری برخوردار است، لطمه میبیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی میزند بخصوص با شیوهها و برخوردهای ناروا، جایز است؟».[1]
فارغ از نقدهای حقوقی و فقاهتی که میتوان بر این شبهمتن علمی داشت، رصد جبهه اصلاحات و گفتههای آنان نشان میدهد این جریان در تلاش برای جهتدهی به مخالفان مقابله با بیحجابی بوده و بار دیگر آنها را برای مقابله با قانون خط دهی میکند؛ مسئلهای که نشان میدهد دیگر فاصله چندانی میان ضد انقلاب و اصلاحات برای رویکرد تهاجمی در مقابل حجاب، وجود ندارد.
پینوشت:
[1]. فرارو، https://b2n.ir/r40002.