سید محمد خاتمی که گویا سیسال مسئولیت خویش و همفکران خود در نظام جمهوری اسلامی را فراموش کرده است امروز در قامت یک اپوزیسیون که دیگر به اثربخشی و عملکرد نظام باور ندارد به چهل سال عملکرد نظام تاخته و گفته است واقعاً باید انتخابات صورت بگیرد. این سخنان در حالی است که وی سالها با انتخابات، صدرنشین دولت بوده است.
خاتمی و تکرار اپوزیسیون | دموکراسی، ارزشی مدرن که در کنار تمامی امتیازهای خود، آسیبهای فراوانی را بر پیکره جامعه بشری و سنتهای اصیل آن وارد کرده است، یکی از نتایج زیانبار دموکراسیزدگی بیضابطه، فاصله گرفتن از دیگر ارزشهای تاریخی همچون اخلاق است که درون حصار رفتار انتخاباتی و حزبی در تنگنا قرار گرفته است. چه بسا سیاستمدارانی که با محو شدن در میان مفاهیم مربوط به دموکراسی و غوطهور شدن در ژستهای دموکرات گونه، خود و پیشینه خویش را به فراموشی سپردند و با عبور از مرزهای اخلاقی، باقی ماندن در دایره سیاست به هر قیمتی را دنبال کردند.
در جمهوری اسلامی، دموکراسی و جمهوریت، بخشهای تفکیکناپذیر از ماهیت نظام سیاسی آن هستند؛ اما افرادی همچون سید محمد خاتمی با اکتفا نکردن به منشورهای گفتمانی امام راحل (ره) و آموزههای مردمسالارانه رهبر انقلاب، تلاش کردند وانمود کنند که در حال احیای این بخش خفته در جمهوری اسلامی هستند!
او آنچنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی برای تکرار نشدن ماجرای تلخ مشروطه، بر جنبه اسلامیت آن تأکید میکرد با هشدارهای مکرر درباره استبداد و ایجاد هراس از آن، تلاش کرد خود را در قامت امام دموکراسی و مردمسالاری نشان دهد. رفتاری سیاسی که تاکنون هم ادامه دارد.
چند روز پیش سید محمد خاتمی در دیدار با «شورای مرکزی کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب» گفته است:
«باید در کنار مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد میکند. مردم که برده نیستند! آدمی را سرکار بیاورید که بتواند کار کند و جواب مردم را بدهد... اگر خود اصلاحی نکنید نابودیتان حتمی است، انتخابات برای مردم است؛ باید واقعاً انتخابات صورت گیرد. نمیشود دست و پای کسی را ببندید و بگویید شنا کن!»[1]
این ادبیات گرچه در نظام اسلامی جرم نبوده و نظام در برابر آن سعهصدر دارد؛ اما برای شخصیتی که هشت سال در رأس قوه اجرایی این کشور بوده است و سالها دوستان کارگزارانی و اعتدالی وی شریک در قدرت بودهاند جرم است!
اگر وضعیت آنچنان که ایشان ترسیم کرده است تیره وتار است قدرالسهم ایشان هم کمتر از دیگران نیست! وی و همفکران او که هنوز در سودای قدرت هستند باید به جای ژست اپوزیسیونی گرفتن، پاسخگوی عملکرد خویش باشند به ویژه در زمان کنونی که تلاش دارند در رقابت بر سر تصاحب دموکراسی خود را از جنبش متوهم ز، ز، آ جلو بیندازند تا همیشه دست برتر را در چپاول مفاهیم جمهوریت داشته باشند!
نتیجه عملکرد باندی و حزبی خاتمی که پیوندی شوم با قدرت و ثروت پیدا کرده است به وجود آمدن شخصیتهایی همچون حسین مرعشی میشود که با وجود مسئولیت نداشتن در نظام جمهوری اسلامی، قدرت خود را بیشتر از چندین نماینده مجلس شورای اسلامی میداند و جایی همانند اتاق بازرگانی را به جای وابسته بودن به نظام اسلامی، از آن خود و همفکران حزبی خویش میداند![2]
در پایان باید گفت هرچند گفتههای آقای خاتمی فرسنگها با وضعیت کنونی و واقعیتهای حاکم بر آن فاصله دارد و وی به اندازه شبه جنبش مهسا، محاسبات اشتباهی را مبنای کنشگری خود قرار داده است؛ اما مردم با مبنا قرار دادن تجربه چهلساله خویش، بهدرستی مسیری خلاف آنچه خاتمی در پیش گرفته است را انتخاب نمودهاند که بیش از هر زمان دیگری به قله آن نزدیک هستند.
ایران اسلامی، آزاد و مردمسالار بوده و هست، از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون میلیونها ایرانی حق شرکت در انتخابات را داشته و به نتایج صندوق رأی اعتماد داشتهاند؛ لذا در انتخابات شرکت میکنند؛ اما اینکه شما و حامیان محفلی شما، روزی قهر میکنید و روزی انتخابات را تحریم میکنید، نشانه دست و پا بسته بودن شماست نه مردم!
پینوشت:
[1]. مشرق نیوز، mshrgh.ir/1520535
[2]. نواندیش، https://B2n.ir/y41524