چرخش سیاست خارجی دولت سیزدهم از موضع انفعال به موضع اقتدار، واقعیتی است که دستاوردهای بزرگی را برای کشور داشته و به تدریج نتایج دیگری نیز نصیب کشور خواهد ساخت؛ اما متأسفانه جریان تحریفگر و پرمدعا، مشغول است تا موفقیتها را از چشم مردم انداخته و آنها را به شکست تعبیر کند.
خبر آنلاین یادداشتی را به نقل از روزنامه شرق تحت عنوان «چرا دولت های قبل از رئیسی توانمندتر از او بودند»،[1] روی خروجی سایت خود قرار داده است که نشانه مدهوش بودن صاحب این نگاشته و همفکران او از شنیدن موفقیتهای بزرگ و پیدرپی سیاست خارجی دولت سیزدهم است.
این نوشته نشانگر میزان تحمل و ظرفیت جریان مخالف دولت سیزدهم در شنیدن این حجم از موفقیتهای چشمگیر دولت در عرصه سیاست است و از سویی، تلاش کرده تا آنچه را که به زعم خود نقص میداند به دولت فعلی نسبت دهد و این دولت را با معیارهای جریان اصلاحات و اعتدال و نه معیارهای اصیل انقلابی ارزیابی کرده تا از این طریق، نقطه قوت دولت را به نقطه ضعف او تبدیل کند. این نوشته براین باور است از آنجا که دولت فعلی با ساختار فعلی کشور همسو است و اصطکاکی با آن ندارد، انگیزه و توانایی احیای سیاست را نداشته و به دولتی نامرئی تبدیل شده که تندترین انتقادات هم او را مرئی نخواهد ساخت.
از سویی دیگر و در ادعایی عجیب، دولت را متهم به بیآرمانی در سیاست میکند که سبب ضعف کارایی دولت شده است. در نهایت با تلاش برای قالب کردن تجربههای شکست خورده دولت قبلی به دولت فعلی، علاج بیآرمانی در سیاست را در «خلوص سیاست» معرفی کند تا از این طریق، به اصطلاح پوست خربزهای را زیر پای دولت فعلی بیندازد.
درباره این نگاشته چند نکته قابل توجه است:
1- اینکه دولتهای گذشته و به خصوص دولتهای اصلاحات و اعتدال توانمندتر و مقتدرتر از دولت فعلی به ویژه در عرصه سیاست بودهاند، یکی از همان ادعاهای عجیبی است که واقعیت خارجی برخلاف آن است. این دولتها که شعارهای آنها همچون توسعه سیاسی و بلد بودن زبان دنیا گوش فلک را کر کرده بود، منفعلانهترین مواجهه را با دیگر کشورها از جمله کشورهای غربی از خود نشان دادند؛ تا آنجا که در دوره اصلاحات، کشور ایران، محور شرارت نام گرفت و در دولت اعتدال با وادادگی هر چه تمام، بیشترین امتیازات به دول غربی داده شد تا در مقابلش امتیاز «تقریبا هیچ» عاید کشور شود.
2- این نوشته نشانگر این طرز تفکر است که سیاست باید هدف باشد و نه وسیله؛ بر همین اساس و به صورتی ضمنی معترف میشود که دولتهای سابق به دلیل سیاسی کاری، انگیزهای برای همکاری و هماهنگی با ساختارها و نهادهای قانونی کشور نداشتهاند. این در حالی است که در واقع، سیاست باید در خدمتِ رساندن ما به اهداف و رشد و پیشرفت کشور در امور مختلف باشد. همکاری و هماهنگی با ساختارها و نهادهای قانونی کشور یکی از نشانههای کیاست و سیاست است که دولت فعلی از آن برخوردار است؛ اما متأسفانه در دولت گذشته عدم هماهنگی دولت با ساختار و نهادهای رسمی کشور، سبب شد که دولت در مذاکرات برجام در جایگاه ضعف و انفعال قرار گیرد.
3- عدم داشتن آرمان سیاسی نیز یکی از اتهامات این نوشته به دولت رئیسی است؛ اما مشخص نمیکند که منظورش از ضعف در آرمان سیاسی چیست؟ اگر این نگاه خوشبینانه را نسبت به این سخن داشته باشیم که منظورش از عدم آرمان سیاسی، همان عدم اعتقاد به تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است، آنگاه باید از وجدان نگارنده این نوشته سؤال کرد که آیا واقعاً این دولت برای تحقق اهداف و شعارهای اصیل کشور، کمتر از دولتهای سابق تلاش کرده است؟ امید و دلبستگی دشمنان کشور به حامیان مذاکره مربوط به کدام دولت است؟[2]
اما اگر منظور این نوشته از آرمان سیاسی چیز دیگری غیر از تحقق سیاستهای کلان و راهبردی انقلاب اسلامی است، در این صورت باید از نگارنده و همفکران وی پرسید که مگر وظیفه دولتها در هر کشوری جز این است که باید مجری سیاستها و راهبردهای کلان نظام سیاسی آن کشور باشند؟ آیا معقول است دولتهایی که با استفاده از امکانات و ساختار نظام سیاسی کشور خود به قدرت رسیدهاند، برخلاف آن نظام سیاسی رفتار کنند؟ آیا دولت رئیسی که تا این مرحله موفقیتهای سیاسی فراوانی از جمله عضویت در سازمان همکاری شانگهای، عضویت در بریکس به دست آورده و حضور در مذاکرات برجام از موضع قدرت در سایه رعایت سه اصل راهبردی عزت، مصلحت و حکمت را پیگیری میکند، میتواند بدون آرمان سیاسی باشد؟
پینوشت:
[1]. خبرانلاین، https://zaya.io/560wq.
[2]. فارس نیوز، https://zaya.io/fn8oq.