یکی از پرکاربردترین روشهای بیماردلان و منافقین برای القای اندیشههای غیر انقلابی خود در میان مردم بیان سخنان دو پهلو و غیر صریح است، به گونهای که مخاطبان برداشتهای متفاوتی از آن داشته باشند، در واقع منافق و بیماردل با این نوع سخن گفتن هم حاشیه سازی کرده و مردم را از مسائل اصلی غافل میسازد، هم به ایجاد دو قطبیهای کاذب دامن میزند و هم راه فرار از انتقادات را به روی خود باز گذاشته و زمانی که فشار افکار عمومی زیاد شود برداشتهای باطل از سخنان خود را رد میکند.
خداوند متعال میفرماید:«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ»¹
«آیا کسانی که در دلهایشان بیماری است، گمان کردند خدا کینههایشان را ظاهر نمیکند؟! و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم پس تو آنان را میشناختی و البته میتوانی ایشان را از دو پهلویی و ابهام گفتارشان بشناسی و خداوند اعمال شما را میداند»
خداوند متعال در عبارت:« وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ» به این ویژگی منافقین اشاره فرموده است.
لحن در لغت به معنای عدول سخن از حالت تصریح به کنایه و ابهام است.²
همچنین در معنای لحن گفته شده:«الميل عن جهة الاستقامة، غیر استوار و سست سخن گفتن»³
به عبارت دیگر منظور از لحن القول در آیه شریفه این است که کلام انسان منافق، غیر صریح و غیر استوار است.
در برخی منابع روایی شیعه و سنی در ذیل این آیه شریفه از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که میفرمودند: ما (پس از نزول این آیه شریفه) منافقین را از لحن بغض آلودشان نسبت به حضرت علی علیه السلام میشناختیم:«ما كُنّا نَعْرِفُ الْمُنافِقينَ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله إلّا بِبُغْضِهِمْ عَلِيّا وَوُلْدَهُ عليهم السلام. ما منافقین را در زمان رسول خدا صلی الله با بغضشان نسبت به امیرالمومنین علی علیه السلام میشناختیم.» ⁴
به عبارت دیگر منافقین حتی اگر میتوانستند در مواجهات خود با پیامبر اکرم صلی الله ظاهر خود را حفظ کرده، صراحتاً از جایگاه حضرت دفاع کنند( که در بسیاری از موارد نیز اینگونه نبود) اما به محض اینکه بحثی از خلافت یا فضایل امیرالمومنین علیه السلام به میان میآمد، لحن سخنشان از حالت صراحت تبدیل به ابهام و از حالت نرمی تبدیل به بغض میشد.
شاید به همین دلیل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند:« اِرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ بِالصَّلاَةِ عَلَيَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ . با صدای بلند بر من صلوات بفرستید که این کار نفاق را از بین میبرد.»⁵
به نظر میرسد این روایت شریف بر خلاف آنچه شایع است نباید در سیاق روایات اخلاقی معنا و تفسیر شود زیرا چه بسا امروزه نیز منافقین برای فریب مردم با صدای بلند صلوات بفرستند اما منظور از صلوات با صدای بلند اعلام موضع صریح استوار و بدون سستی و ابهام در کلام در دفاع از ولی مسلمین در مواضع حساس مورد امتحان الهی و نترسیدن از سرزنش دیگران است، دقت شود که حضرت از بین رفتن نفاق را در این حدیث شریف معلّل به صِرف صلوات نفرمودند بلکه آن را نتیجه صلوات با صدای بلند بیان فرمودند و این همان استواری، صراحت و عدم سستی در کلام است.
اگر در مواجهه با مردم، لحن قول انسان در اظهار مواضع انقلابی، سست و غیر صریح باشد، یا جز بیماردلانی است که زمینه نفاق در او وجود دارد و یا منافق مرده دلی است که دیگر امیدی به بهبودیاش نیست.
دو پهلو سخن گفتن بسیار مضرتر از سکوت است. چرا که هنگام سکوت دشمن کمتر می تواند از فرد سوء برداشت کند اما هنگام دو پهلو سخن گفتن می تواند افراد را به جان هم اندازد و نفاق را تداوم بخشد. ضمن اینکه مواضع دو پهلو ، فرد را به سمت نفاق می کشاند و این صفت زشت را در وجود فرد تداوم می بخشد و روح شجاعت را می میراند. از این رو دو پهلو اعلام مواضع کردن، به ترسو شدن و منافق شدن فرد می انجامد. پر روشن است که ظهور جریان نفاق بزرگ ترین آفت جامعه اسلامی است. از این رو مقام معظم رهبری در سخن خود، دو پهلو سخن گفتن را تهدید بسیار بزرگی برای جامعه را خاطر نشان ساختند و نسبت به آن هشدار دادند.
ایشان در این زمینه سخنان مهمی ایراد فرمودند که از جمله آنها توصیه به خواص در پرهیز از مواضع دو پهلو بود. ایشان از نخبگان و خواص جامعه خواستند که با صلابت و صراحت تمام موضع بگیرند و با سخنان ابهام آمیز، آشوب گران و دشمنان را جسور نسازند. پر روشن است که این بیانات ارزشمند حاوی ناگفته های فراوانی است که رسالت خواص را در برابر خطرها و تهدیدهای جامعه اسلامی مشخص می کند.
پی نوشت
[۱] سوره ی محمد(ص)/ آیه ۲۹_۳۰
[۲] روح المعانی، آلوسی، دارالکتب العلمیه چاپ اول، ج ۱۳، ص ۲۳۲؛ المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی ص ۷۳۸
[۳] لسان العرب، محمد بن مکرم بن منظور، چاپ سوم ج ۱۳،ص ۳۸۰
[۴] تفسیر الصافی، فیض کاشانی، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ قمری، ج ۵، ص ٣٠؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، ج ۶، ص ۶۶