زندگی، نیاز مادی دارد که باید تامین شود اگر این نیازها تامین نگردد موجب نارضایتی شده و مشکلات زیادی را در روابط همسران به وجود میآورد.
اقتصاد از بخشهای مهم زندگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت یا آن را امری حاشیهای دانست. آنچه در این میان اهمیت دارد، چگونگی عملکرد همسران است. اگر خانواده بتواند با برخورداری از اطلاعات کافی، به خوبی در این حوزه عمل کنند، مانع بروز عواطف منفی میگردد و عواطف مثبت آنان را برمیانگیزد در نتیجه مودت و صمیمیت به وجود میآید و از آسیب دیدن آن جلوگیری میشود. در این موضوع چند مسئله وجود دارد که مجموعاً الگوی درآمد را تشکیل میدهد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
۱.اعتماد به خداوند
ترس از آینده و چگونگی تامین روزی یک نگرانی عمومی است. معمولاً این نگرانی وجود دارد که آینده چه خواهد شد؟ در این حالت آینده تاریک و مبهم ارزیابی میشود و به همراه آن اضطراب و نگرانی از فردا شکل میگیرد. امام علی (ع) یکی از عوامل هلاک کننده مردم را ترس از فقر میداند. این امر میتواند تاثیر منفی بر روابط همسران به جا بگذارد و عواطف منفی آنان را برانگیزد. این در حالی است که روزی انسان تامین شده است. خداوند متعال تضمین کرده که روزی انسان را در هر شرایطی تامین میکند. تامین کننده روزی، کسی است که مالک آفرینش است و تضمین کننده آن کسی است که مقتدر و شکست ناپذیر است. وقتی انسان بداند روزی اش به دست صاحب قدرت است، احساس اطمینان و آرامش میکند. اگر انسان بداند روزیاش تعیین شده است و هیچکس نمیتواند از آن بکاهد و هیچ قدرتی نمیتواند مانع آن شود، احساس راحتی میکند و میتواند از زندگی خود لذت ببرد. امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که مطمئن باشد آنچه خدا برای او مقدر کرده، فوت نمیشود، دلش آرام میگیرد.¹ بنابراین اعتماد به خدا و باور به روزی رسانی او به انسان آرامش میدهد و موجب اتخاذ موضع منطقی میشود. همین میتواند عامل مهمی در تحریک عواطف مثبت باشد.
۲.تلاش برای تامین روزی
هرچند که خداوند متعال روزی رسان است و باید به او توکل کرد، اما این به معنای کنار گذاشتن کار و تلاش نیست. دین تاکید زیادی بر کار و تلاش داشته و افراد را از توکل منهای کار بر حذر داشته است.
دعا کردن یکی دیگر از اموری است که ممکن است به جای تلاش بنشیند. دعا یکی از عوامل است، اما این به معنای نفی کار و تلاش نیست. به همین جهت معصومان در کنار توکل و اعتماد به خداوند مردم را به تلاش دعوت میکردند. در قرآن کریم، خداوند میفرمایند که پس از نماز به کسب روزی بپردازید و کسانی را که چنین میکند میستایند و میفرمایند که خداوند دریاها را مسخر شما قرار داد تا کشتیها را روی آن حرکت دهید و کسب روزی کنید. بنابراین، تلاش برای کسب روزی، هیچ منافاتی با دینداری، توکل، تقوا و دعا ندارد. وقتی کسی برای کسب روزی خدا و تلاش کند، با کسب روزی آرامش مییابد. پیامبر فرمودند: به درستی که هرگاه روزی انسان تامین شود، نفس آرام میگیرد.² در نتیجه تامین روزی نقش موثری در احساس آرامش دارد، این جز از راه کار و تلاش به دست نمیآید. با نشستن و دعا کردن روزی تامین نمیشود. زمانی که روزی تامین نباشد انسان آرامش ندارد و موجب نارضایتی میشود. از این رو اسلام از مهمترین وظایف مرد تامین مخارج زندگی میداند. روایات فراوانی تامین مخارج زندگی توسط مرد را از حقوق خانواده میشمارد و یکی از مصادیق احسان، تامین نیاز خانواده است. که از عوامل تاثیرگذار در تعامل نسبت میان همسران میباشد.
۳.قناعت
اگر فرد تلاش خود را برای کسب روزی میکند، روزی تقدیر شدهاش بیتردید نصیب او خواهد شد و بی تردید چیزی نمیتواند بر آن بیفزاید. این یک واقعیت است، بنابراین چیزی که باید به این مجموعه اضافه شود تا رضامندی به دست آید، رضایت به مقداری است که خدا نصیب انسان میکند. این چیزی است که در ادبیات دین از آن به عنوان قناعت یاد میشود. قناعت، یعنی راضی بودن به مقداری که به تشخیص خداوند برای آن در نظر گرفته شده است. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: هیچ مالی به اندازه راضی بودن از روزی، فقر را از میان نمیبرد.³ تصور انسان این است که برای راحتی زندگی فقط باید امکانات بیشتری فراهم کند و درآمد بیشتری داشته باشد، تا لذت زندگی را درک کند. این تصور میل به بیشتر داشتن و بیشتر خرج کردن و بیشتر بهرهمند شدن را در انسان بیدار میکند. اینجاست که حرص و طمع متولد میشود و انسان تمام توان خود را در این راه به کار میگیرد. هرچه انسان حریصتر شود، به همان اندازه از آرامش دور میشود. شخص حریص نه آسایش دارد و نه به خداوند اعتماد دارد و این به خاطر از دست دادن قناعت و رضایت از تقدیر الهی است. قانع نبودن و حرص ورزیدن زندگی را سنگین سخت جلوه میدهد و قناعت ورزیدن زندگی را سبک میکند. قانع هرگز نسبت به آنچه که ندارد محزون نمیشود و در نهایت آسایش و آرامش وراحتی زندگی میکند.
۱.غررالحکم.۱۸۴۹،عیون الحکم و المواعظ.ص۴۳۸
۲.الکافی.ج۵.ص۸۹
۳.نهج البلاغه.حکمت۳۷۱