قوه غضبیه یکی از قوههایی است که خداوند متعال در وجود انسانها نهادینه کرده است و باید مانند سایر قواها مانند شهوت و بسیاری از قوههای دیگر مورد کنترل قرار گیرد، در غیر این صورت پیامدهای بسیار بدی را از خود به جای خواهد گذاشت که در این مطلب به پیامدهای سوء فردی آن میپردازیم.
مقدمه: وقتی که انسان قواهایی که خداوند متعال در وجود او نهادینه کرده است را مورد کنترل و قرار دادن آنها در چهارچوبهای اخلاقی و اسلامی قرار ندهد، باید خود را برای پیامدهای سوء آنها که گریبانگیر او خواهد شد آماده کند، غضب و خشم در وجود همه انسانها قرار دارد پس انسانی که در هنگام غضبناک شدن نتوانست بر رفتار و گفتار خود مسلط باشد نمیتواند این بهانه را بیاورد که در آن لحظه خشم وجودم را فرا گرفته بود. چرا که امتحان الهی در مورد غضب و خشم، در زمینه همین کنترل کردن آن میباشد.
شاید کسی که از قوای جسمی فوق العادهای برخوردار باشد و بتواند در هنگام غضبناک شدن، از طریق زورگویی و اعمال خشم فیزیکی به دیگران زورگویی کند، این گونه بپندارد که بر دیگران تسلط پیدا کرده است و آنها را از خود ترسانده است، اما حقیقت ماجرا این است که اولین شخصی که مغلوب افراط در خشم و غضبش میشود خود آن فرد غضبناک زورگو است! چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام در این مورد میفرمایند: «عُقُوبَةُ الْغَضُوبِ وَ الْحَقُودِ وَ الْحَسُودِ تُبْدَأُ بِأَنْفُسِهِم»[۱] «كيفر و آثار افراد عصبانى و كينه توز و حسود، نخست به خودشان مى رسد».
اما چگونه این افراط در قوه غضبیه پیامدهای سوء فردی اش در ابتدا به خود آن فرد غضبناک زورگو برمیگردد؟
پاسخ به این سوال این است که شخصی که در غضب افراط میکند و به توهین و فحاشی و زورگویی روی میآورد، در ابتدا ادب و تربیتش را زیر سوال میبرد و به طرف مقابلش و سایر افراد اینگونه وانمود میکند که انسانی است که از ادب و تربیت بویی نبرده است، علاوه بر آن عقل اینگونه حکم میکند که باید بر تمامی رفتارها و گفتارها سیطره عقلی داشت و آنها را مورد کنترل قرار داد، بنابراین زورگویی و یاوه گویی و اعمال خشم فیزیکی، نشان دهنده این است که او از عقلش هیچ استفادهای نمیکند و مانند کسی است که عقلش زائل است به خاطر همین مانند حیوانات به درنده خویی و گستاخی و بیادبی روی میآورد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام در این مورد میفرمایند: «اَلغَضَبُ يُفسِدُ الألبابَ وَ يُبعِدُ مِنَ الصَّوابِ»[۲] «خشم ، عقل ها را فاسد و از راه درست، دور مى كند».
بنابراین یکی از پیامدهای سوء فردی افراط در قوه غضبیه، زوال عقل و به تبع آن، زیر سوال بردن ادب و تربیت شخص غاضب است، که این بیادبی و بیتربیتی فعلیت خود را در اعمال زور فیزیکی و یاوهگویی و توهین و ناسزا نشان میدهد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام در این مورد میفرمایند: «لا أدبَ مَعَ غَضَبٍ»[۳] «در هنگام خشم تأديبى نيست».
یکی دیگر از پیامدهای فردی سوء افراط در قوه غضبیه، آثار منفی آن در جسم و روح شخص غاضب است، مسلماً در هنگام خشمگین شدن و افراط در آن جسم بدن، واکنشهای منفی را از خود بروز میدهد که این واکنشهای منفی آثار بسیار بدی را بر سلامتی جسم شخصی که در غضب افراط میکند بر جای میگذارند، وقتی که این آتش به جان فرد غاضب میافتد، فیزیولوژی بدن از حالت نرمال و طبیعی خارج میشود و هیجانات منفی در او بروز پیدا میکند که به همراه آن تپش قلب و تنفس بالا میرود و چشمهایش از حدقه بیرون میزند و رگهای گردن او ورم میکند و با آزاد شدن آدرنالین خونش به تصمیمات آنی و غیر منتظرهای خو میکند که شاید به آسیبهای بسیار بد جسمی و یا حتی قتل منجر شود و به طور کلی مانند حیوانات درنده خویی میشود که از افسارشان گسیخته میشوند و همه اینها به خاطر این است که شیطان به وسیله افراط در قوه غضبیه در وجودشان رسوخ میکنند، چنانچه حضرت امام محمد باقر علیه السلام در این مورد میفرمایند: «إِنَّ هَذَا اَلْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ اَلشَّيْطَانِ تُوقَدُ فِي قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ وَ إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا غَضِبَ اِحْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَ اِنْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ اَلشَّيْطَانُ فِيهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُكُمْ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْيَلْزَمِ اَلْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ اَلشَّيْطَانِ لَيَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِكَ»[۴] «(اين غضب)(و خشمى كه در وجود شماست) شرارهئى است شيطانى كه در دل آدميزاد شعلهور مىشود، و چون كسى از شما خشمگين شود، چشمانش سرخ شود و رگهاى گردنش ورم كند و شيطان در وجودش در آيد، پس هر گاه كسى از شما از اين حالت خويش بترسد، بزمين بچسبد، زيرا وسوسه شيطان در آن هنگام از او دور شود».
علاوه بر جسم، افراط در قوه غضبيه در روح فرد غاضب نیز آثار سوءى را به دنبال دارد، چرا که با به وجود آمدن آثار سوء جسمی در هنگام افراط در غضب، روح فرد غاضب نیز آزرده خاطر خواهد شد، و در حقیقت جسم و روح با یکدیگر پیوستگی دارند، که یکی از مهمترین این پیامدهای روحی، این است که انسان به خاطر ناهنجاریهایی که در هنگام افراط در غضب به آنها مرتکب شده است، خود را مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و همین ملامت و سرزنش موجبات رنج و آزردگی خاطر روحی فرد غاضب را فراهم میآورد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام در این مورد میفرمایند: «سبب العطب طاعة الغضب»[۵] «اطاعت از غضب موجب رنج و آزردگی خاطر انسان است».
نتیجهگیری: قوه غضبیه یکی از قوههایی است که خداوند متعال این قوه را مانند سایر قواها در وجود انسان نهادینه کرده است که این قوه نیز باید تحت کنترل عقل قرار گیرد، در غیر این صورت پیامدهای سوءی را به دنبال خواهد داشت که یکی از مهمترین آنها پیامدهای فردی است. شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که کسی که دارای قوای بدنی فوق العاده است و میتواند در هنگام افراط در خشم به زورگویی از طریق توهین و ناسزا و اعمال خشم فیزیکی روی بیاورد به دیگران تسلط پیدا کرده است، اما در حقیقت علی رغم این تسلط ظاهری، پیامدهای سوء فردی بسیاری را شامل حال خود کرده است، که یکی از آنها زیر سوال بردن ادب و تربیت و شخصیت خود و نیز زیر سوال بردن عاقل بودن خود است. یکی دیگر از پیامدهای سوء فردی برای شخص غذب پیامدهایی است که روح و جسم آن فرد را درگیر میکند. زمانی که انسان از کوره در میرود و در قوه غضبیهاش افراط میکند، فیزیولوژی بدن او از حالت طبیعی خارج میشود و با ترشح آدرنالین در خونش، نبض قلب او تندتر میشود و تنفسهایش نیز کوتاه و تند میشود و رگهای گردنش ورم میکند و چشمهایش از حدقه بیرون میزند و مانند حیوانات وحشی میشود که لجام گسیخته به انجام هر عملی برای اعمال خشم خود روی میآورد، همین ناآرامی و به هم خوردن تعادل در جسم انسان موجب ناآرامی و به هم خوردن تعادل در روح او نیز میشود، چون جسم و روح با یکدیگر پیوستگی دارند، یکی از مهمترین آن ناآرامیها در روح فرد غاضب، به وجود آمدن ملامت و سرزنش پس از فروکش کردن غضب و خشم است که بسیار روح او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد.
پی نوشت
[۱] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، صفحه ۳۰۲، حدیث ۶۸۷۲
[۲] مستدررک الوسائل، محدث نوری، جلد ۱۲، صفحه ۱۱
[۳] غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، صفحه ۳۰۳، حدیث ۱۰۵۲۹
[۴] اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، صفحه ۳۰۴
[۵] مستدرک الوسائل، محدث نوری، جلد ۱۲، صفحه ۱۳