ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه و نتايج اين وحدت چيست؟

13:11 - 1393/12/18
چکیده: يكي از عوامل اصلي زمينه ساز براي توليد علم و نظريه و تمدن سازي و نهضت نرم‌افزاري، همانا سالم سازي گفتگو ها و سپس تضمين بقاي اين فضاي سالم و علمي براي مباحثه و گفتگوست. و حوزه و دانشگاه براي رشد به فضايي دور از افراط و تفريط نيازمند بوده و وحدت و همگرايي اين دو نهاد علمي را هر چه بيشتر ضروري مي‌نمايد...

زمينه‌ ها و پيشينه وحدت حوزه و دانشگاه: منشأ و مبدأ بحث وحدت حوزه و دانشگاه يا طرح اين گفتمان، در نگرش حضرت امام (ره) بود كه آنرا، چند سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ، جهت همراهي و همگامي حوزه و دانشگاه براي رسيدن به افق هايي جديد وبراي هدايت و رهبري جامعه طرح نمودند. بر اين اساس حضرت امام (ره) خطاب به حوزويان و دانشگاهيان مطالبي را بيان فرمودند. ايشان به حوزويان فرمودند: كه بايد ارتباط خود را با دانشگاهيان تقويت كنيد و نبايد نسبت به دانشگاه برخورد انكاري و تدافعي داشته باشيد و توصيه ديگر امام (ره) به دانشگاه بود كه در مورد ديدگاه اسلام منهاي روحانيت بيان شد، كه در اين مورد گلايه داشتند و از دانشگاهيان خواستند تا با حوزه، تقارب و هم انديشي داشته و در مسير همگامي پيش بروند.(1) از اين روي يك اراده بسيار قوي در ميان نخبگان حوزوي و دانشگاهي، كه به امام و انقلاب وفادار بودند، ‌پديد آمد و اين اراده قوي موجب شد كه انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي راه خود را به خوبي طي كند. ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه: ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه را مي‌ توان از زواياي مختلف مورد توجه قرار داد: الف) وحدت و انسجام اجتماعي: جامعه‌ براي بقاي خود نيازمند وحدت و انسجام اجتماعي است و اين وحدت و انسجام اجتماعي از طريق تعامل و همكاري سازنده نهادهاي اجتماعي حاصل مي‌ شود. تحولات تاريخي، اجتماعي و سياسي عميقاً متأثر از پيوست و گسست نخبگان اجتماعي (به طور خاص حوزويان و دانشگاهيان) بوده است و وحدت و تعامل با هم گرايي و پيوست حوزه و دانشگاه قبل از اينكه يك وظيفه براي نخبگان اين دو نهاد علمي و معرفتي باشد، حقي براي كل جامعه است و تأثير اين پيوست و گسست مستقيماً متوجه جامعه خواهد شد.(2) ب) تأمين نيروي انساني براي ساختار نظام اسلامي: بي‌ شك حوزه‌ هاي علميه و دانشگاه‌ ها به عنوان تأمين كننده نيروي انساني، دو ركن اساسي و تعيين كننده در ساختار نظام هستند، بنابراين حوزه و دانشگاه به عنوان دو ثقل مؤثر در نظام اسلامي مي‌ بايست داراي وحدت نظري و عملي باشند، حوزه و دانشگاه دو نهاد نيرو ساز اصيل جامعه هستند كه كليدي‌ ترين مناصب حكومتي را به عهده مي‌ گيرند و اين ضرورت دارد. براي اينكه ما ساختار نظام اسلامي را حفظ كنيم و همواره به دنبال وحدت اين دو نهاد علمي باشيم.(3) ج) تحقق اسلاميت دانشگاه ها و عينيت يافتن دانشگاه اسلامي: براي سوق دادن دانشگاه به «محوريت قرار دادن دين» و ارزش‌ مدار نمودن آموزش و پژوهش و اهتمام به «جهت‌گيري‌ هاي ديني و ارزش مدارانه» در عرصه‌ هاي علمي اين اقتضا را دارد كه به وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان يك ضرورت و يك موضوع غيرقابل ترديد ، نگريسته شود. و اين مهم است كه مي‌ تواند ايده و معرفت و روش‌ هاي سكولار را از محيط علم و دانش بزدايد. د) جنبش توليد نرم افزار علمي و ديني: يكي از عوامل اصلي زمينه ساز براي توليد علم و نظريه و تمدن سازي و نهضت نرم‌افزاري، همانا سالم سازي گفتگو ها و سپس تضمين بقاي اين فضاي سالم و علمي براي مباحثه و گفتگوست. و حوزه و دانشگاه براي رشد به فضايي دور از افراط و تفريط نيازمند بوده و وحدت و هم گرايي اين دو نهاد علمي را هر چه بيشتر ضروري مي‌ نمايد. ديدگاه ها درباره وحدت حوزه و دانشگاه:در اين باره چند ديدگاه و نگرش و جود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌ نماييم.1. وحدت حوزه و دانشگاه وحدت مطلق اين دو نهاد علمي در تمامي شئون باشد.2. هر دو نهاد، در كنار هم به بررسي مسايل علمي و اجتماعي پرداخته و به طور مستقل در راه گسترش فرهنگ و تكامل جامعه اسلامي تلاش كنند.3. براي تقويت بخش‌هاي كارآمد هر دو نهاد در ساختار، واحد نو تأسيس گردد.4. منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت اين نهاد علمي و معرفتي در عمل اجتماعي و سياسي است. بنابراين در نگرش وحدت سازماني و وحدت ارگاني تلقي اين بوده كه ما مي‌ توانيم بخش مديريت حوزه يا دانشگاه را با هم ادغام كنيم و يك تفسير ديگر اينكه اگر حوزويان و دانشگاهيان بتوانند در عرصه تعامل اجتماعي با هم خوب كار كنند مسأله وحدت حوزه و دانشگاه حاصل و تا حد زيادي حلّ شده است و در نگاه پراگماتيك و عمل‌ گرايانه اينكه ما كاركردهاي نهايي اين دو نهاد را با هم يكي كنيم.(4) نتايج فرآيند گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه: اگر ما منصفانه مسأله وحدت حوزه و دانشگاه را در مقام تحقق، ‌مورد ارزيابي قرار دهيم، شاهد كاميابي‌ ها و موفقيت‌ هاي نسبي خواهيم بود كه مي‌ توان به ترتيب ذيل به آن اشاره كرد:1. كاهش فاصله‌اي كه به لحاظ شيوه‌ هاي آموزشي و پژوهشي بين اين دو نهاد علمي وجود دارد. 2. تبادل استاد و دانشجو و شكل‌ گيري گروه‌ هاي جديد آموزشي و پژوهشي در نهاد حوزه و دانشگاه. 3. شكل گيري و پيدايش رشته‌ هاي جديد علمي، با نگاه تطبيقي و جامع به ديدگاه هاي مطرح شده. 4. طرح وسيع مباحث علوم انساني و اجتماعي در حوزه‌هاي علميه. 5. گسترش نگاه ارزشي و تطبيقي در قلمرو طرح مباحث علمي در دانشگاه ها. 6. تلاش مشترك در راستاي توليد انديشه و كتاب‌هاي علمي و نشر مجلات. 7. تعامل و همراهي اساتيد و نخبگان حوزه و دانشگاه در راه تثبيت انقلاب اسلامي و كسب توفيقات متعدد در عرصه‌هاي مختلف حكومتي و... اما برخي از اقداماتي كه به طور عيني‌تر انجام گرفته را مي‌ توان بدين گونه نام برد: «برگزاري همايش ها و ميزگردهاي علمي و تبادل نظر حوزويان و دانشگاهيان، تصويب قوانين، آيين‌نامه‌ ها و بخش نامه‌ها، گنجاندن دروس معارف، اخلاق و متون اسلامي در نظام آموزشي دانشگاه‌ ها»،‌ «تأسيس مراكز و مؤسسات آموزشي و پژوهشي نظير مؤسسه پژوهشي حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه و دانشگاه)، مؤسسه در راه حق، دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه باقر العلوم (ع)، مدرسه عالي شهيد مطهري و... كه در آن آموزش‌ هايي به صورت تلفيقي ارائه مي‌ شود»، «تأسيس و برقراري نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ ها كه در واقع پناهگاهي براي حلّ مسايل و مشكلات اعتقادي و.... دانشگاهيان بوده است.»(5) روند وحدت حوزه و دانشگاه در دهه اول و دوم انقلاب همراه بود با هدف گذاري براي ارتباط حوزه و دانشگاه، ايجاد تفاهم بيشتر، درك متقابل در جهت رفع سوء تفاهم ها، آشنايي با روش هاي هم ديگر، آشنايي با علوم و محيط آموزشي يكديگر و نزديك شدن صفوف همديگر در مبارزه با استبداد و استكبار جهاني و اين تلاش ها در برقراري حاكميت ديني به ثمر نشست و در دهه دوم با سرمايه گذاري كلان موفقيت‌ هاي نسبي هم داشتيم و گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان يك گفتمان برتر و نامحسوس در تار و پود نظام و جامعه در اين دو دهه ايفاي نقش كرد. بنابراين در اين دو دهه نقش‌ هاي اساسي و بنياديني چون استقرار نظام حكومت، نوشتن قانون اساسي و تشكيل قواي نظام جمهوري اسلامي را داشته است. در مجموع براي ارزيابي مسأله وحدت حوزه و دانشگاه بايد ببينيم قبل از انقلاب در چه وضعيتي بوده‌ايم و يا بايد ديد در سالهاي 61 و 62 كجا بوده‌ايم و الان در كجا هستيم، كه به برخي از كارها و اقداماتي كه صورت گرفته اشاره گرديد و حاصل اين تلاش ها و فعاليت ها، نشان از موفقيت نسبي داشته كه نمي‌ توان آن را انكار كرد. راه كارهاي تعميق وحدت حوزه و دانشگاه: اول) امروز نسل سوم حوزه و دانشگاه بايد گام بعدي را در نهادينه كردن ارزش هاي انقلاب و تكميل اين پروژه بردارند و ايده وحدت حوزه و دانشگاه بستگي به نوع برنامه‌ريزي و نحوه اجراي انها دارد. ما امروزه به تلقي جديدي از وحدت حوزه و دانشگاه نيازمنديم كه از يك طرف امكان تحقق خارجي آن وجود داشته باشد و از طرف ديگر بتواند به نيازهاي جامعه اسلامي در تمامي ابعاد فرهنگي، ‌اجتماعي، سياسي، اقتصادي، ديني و علمي و... پاسخ مناسب دهد. دوم) سياستگذاران و برنامه‌ريزان حكومت و فعالان سياسي، اجتماعي، نخبگان و مسئولان حوزه و دانشگاه، «وحدت و هم گرايي حوزه و دانشگاه» را راهبرد و استراتژي بنيادين بشناسند و با اين معيار، تصميم ها و برنامه‌ هاي كشور را تنظيم و تعديل نمايند و تمام نهادهاي جامعه بايد توجه داشته باشند كه تعامل و ارتباط حوزه و دانشگاه به دور از هرگونه تشريفات كاذب انجام گيرد.(6) سوم) بدنه اصلي حوزه و دانشگاه درگير مسايل فرعي و حاشيه‌ اي و دعواي جناحي نشود و بايد اين انرژي را در راهي مصرف كردكه مفيد براي جامعه ومردم باشد. چهارم) حوزه و دانشگاه به گونه‌اي عمل نمايند كه در برابر غرب نه به دام سكولاريسم بيفتند و نه در دام تحجر و قشري‌ گري، بلكه راه خلاقيت، توليد و نوانديشي را در عين اصولگرايي و اصالت خواهي و حفظ نصوص اسلام و ارزش هاي محوري سرلوحه حركت خود نمايند و در اين راه مجاهدت نمايند. پنجم) هر دو نهاد حوزه و دانشگاه، وجود ديگري را براي اداره جامعه لازم و ضروري دانسته، كاركردهاي خود و محدوده وظايف و اختيارات خود را پذيرفته و ظرفيت تحمل خود را بالا ببرند. ششم) وجود حركت هاي ناسالمي كه با رويكرد افراط و تفريط ارزش هاي بنيادين جامعه اسلامي را مورد هجمه قرار مي‌ دهند، را به انزوا برده و فضا را هر چه بيشتر در جهت تعامل وهم گرايي بيشتر فراهم نمايند. هفتم) مباحث و نقد نظرهاي يكديگر و يا گفتگو هاي انتقادي وقاعده مند داشته باشند،تا باب نو انديشي، طرح سؤال و مباحثه، فكر، نظر و كرسي‌ هاي آزاد انديشي با حفظ حدود گسترش يابد. هشتم) وحدت بايد به گونه‌ اي فهميده شود كه در عين وحدت تنوع هم وجود داشته باشد، يعني بايد بتوانيم راه تفاهم و حسن ظن را در عين حفظ نظر و بحث و اختلاف نظر مورد توجه و لحاظ قرار دهيم.(7) در مجموع با توجه به ضرورت‌ ها و ديدگاه‌ ها و ارزيابي‌ هايي كه درباره وحدت حوزه و دانشگاه صورت گرفته و برخي پيشنهادات و انتظاراتي كه مطرح شد و با عنايت به موفقيت‌ هاي نسبي و كاستي‌ ها و موانع موجود حوزه و دانشگاه با تعامل و همگرايي‌ هايي كه تاكنون داشته، توانسته است گام هاي بلندي در اين خصوص بردارد و امروزه بايد به اين توافق برسد كه چگونه بايد افق‌ هاي كلان و عمده جامعه را براي پنجاه يا صد سال آينده تصوير كرد و آن گاه با تصوير چنين افق‌ هايي مي‌ توان مقدار زيادي از اهداف و ضرورت‌ هايي كه برشمرديم را به مرحله تحقق رسانده و نگراني‌ هاي دلسوزان انقلاب را به اميد مبدل سازد.

پاورقی:

1. نبوي، سيد عباس، نشريه پگاه حوزه، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه، 31:3:82، ش 96 ـ 97، ص 28.
2. اعرافي، عليرضا، روزنامه رسالت، 30:9:82، ص 11.
3. احمدي، روزنامه رسالت 27:9:82، ص 16.
4. نبوي، سيد عباس، ‌همان.
5. اعرافي، عليرضا، همان.
6. اعرافي، عليرضا، همان.
7. بي‌نام، مقاله منتشره در پگاه حوزه، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ص 22 و 23.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.