آیا پلوراليسم ديني با خاتميّت با هم سازگاري دارند؟

09:09 - 1394/02/15

چکیده: ادعاي نظريه تكثّرگرايي اين است كه تمام اديان حق هستند و نبايد سخن از برتري ميان اديان گفت و تقسيم آنها به حق و باطل و كمال و نقص نمي تواند مقبول واقع شود. در حالي كه قرآن كريم با بياني صريح نداي خاتميّت سر داده و از برتري دين اسلام سخن مي گويد پس چگونه پلوراليسم ديني مي تواند با خاتميّت سازگار باشد...

رابطه پلوراليسم ديني با خاتميّت را بيان كرده و توضيح دهيد كه آيا اين دو با هم سازگاري دارند؟

پاسخ:

پاسخ مناسب به سؤال مذكور احتياج به بررسي مفاهيمي همچون خاتميّت و پلوراليسم ديني دارد. چرا كه فهم سؤال و توجّه دقيق به آن و واژه هاي به كار رفته در آن، خود بخشي از پاسخ را در بر مي گيرد. الف) خاتميّت: تاريخ بشري شاهد ظهور پيامبران متعدد آسماني و همچنين اديان و شرايع متكثّري بوده است و مي توان از يك نظر علت اين تكثّر را در اختلاف استعداد انسان ها و شرائط محيطي و اجتماعي، جستجو كرد. سير حكمت و تحوّل انسان در پذيرفتن و تحمّل بار سنگين امانت الهي و وضع شريعت و ارسال كتب آسماني سير صعودي و تكاملي داشته است به اين صورت كه، گذشت زمان و ارسال رسل و همچنين شكوفائي و به بار نشستن استعدادهاي آدمي زمينه تكامل اديان را از دو جهت كمّي و كيفي به وجود آورده است. چرا كه انسانها در مدرسة اديان همانند دانش آموزان مقطع ابتدائي اند كه براي نيل به مدارج عالي مي بايست گام به گام رو به جلو روند و همان طور كه مواد درسي دوره هاي مختلف مدارس، پايه و مكمّل يكديگرند به همين شكل نيز آئين ها و شرايع مختلف آسماني مؤيّد و كامل كنندة يكديگرند.(1) در عصرهاي مختلف و ظهور اديان الهي، در شريعت يعني احكام فرعي، براساس شرائط زماني و مكاني تفاوت هايي صورت گرفته است. ولي با وجود اين روح دين و دين داري در همه زمان ها،‌تسليم محض بودن در برابر خداوند متعال و دوري از خود محوري و مبارزه با طاغوت ها در تمام ابعاد فردي و اجتماعي زندگي بشري بوده است. با پذيرش اين تكثّري كه در سير زندگي بشر واقع شده و پيامبراني كه ظهور كرده اند و اديان و شرايع مختلفي را آورده اند و با ايمان به همة آنها و با توجه به آيات و روايات زيادي كه وارد شده، اين مسئله نيز از مسلّمات و بديهي ترين مسائل دين است كه پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ خاتم النبيين است. خاتم به عنوان يكي از صفات پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در قرآن و همچنين در روايات مطرح شده است خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: ماكان محمدٌ ابا أَحد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النّبيين(2) (حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ پدر هيچ يك از مردان شما نيست بلكه او رسول الله و خاتم الانبياء است.) روايت بسيار مشهوري از طريق اهلِ سنّت و شيعه رسيده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمودند: «انت مني بمنزله هارون من موسي الاّ انّه لا نبيَّ بعدي» (نسبت تو با من نسبت هارون است با موسي با اين تفاوت كه بعد از من پيامبري نخواهد بود.) با توجه به آيات و روايات زيادي كه در اين زمينه وارد شده است آنچه مسلّم و قطعي است اين است كه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ آخرين پيامبر و شريعت وي آخرين شريعت و ختم كننده نبوت است. پلوراليسم ديني: آنچه مورد نظر طرفداران پلوراليسم است اين مطلب است كه همه اديان چهره هاي يك حقيقت واحد هستند. اديان گوناگون برداشت هاي خاص انسان ها از آن امر مطلق اند. و اديان تفسير مواجهه با آن حقيقت است و اين تفاسير مختلف كه موجب تعدد اديان است ناشي از عوامل انساني و تاريخي است.(3) همچنان كه انسانها داراي افكار و سليقه هاي مختلف هستند و هر فكر و سليقه هم براي خود محترم است و هيچ كس حق ندارد به پيروان اديان ديگر به چشم حقارت نگاه كند. چنان كه عده اي اسلام را پذيرفته اند و مسلمان هستند ديگراني هم هستند كه مسيحيّت يا بوديسم يا آئين هاي ديگري را قبول دارند. صاحبان اين انديشه در توجيه سخنان خود مي گويند: همان گونه كه پلوراليسم و تكثّرگرايي در عرصه هايي همچون سياست و اقتصاد امري مطلوب و مفيد است، در عرصه دين و فرهنگ هم بايد وجود داشته باشد و بايد زمينه بروز و ظهور همة‌ اديان را در جامعه كاملاً باز گذاشت و از نظر اعتقادي و باور قلبي نيز بايد معتقد باشيم كه برتري ميان اديان وجود ندارد و پذيرش هر يك از آنها كاركرد و ارزشي برابر با پذيرش ساير اديان دارد و تقسيم آنها به حق و باطل، كامل و ناقص و خوب و بد و عناوين ديگري نظير آنها كاملاً بي اساس و بي معناست. نتيجه گيري: آنچه خاتميّت بيانگر آن است اين مطلب است كه دين اسلام آخرين دين و پيام الهي است كه توسط حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ به مردم ابلاغ شده است و بعد از آن هيچ پيامبر و شريعتي ظهور نخواهد كرد. از يك سو اين سخن براي نفي تكثّرگرايي كافي نيست. بلكه ناسخ بودن دين اسلام نسبت به اديان گذشته هم بايد اثبات شود يعني. اين مطلب هم بايد اثبات شود كه با آمدن دين جديد ملتزم شدن به اديان قبلي روا نيست و اين سخن با مراجعه به آيات قرآن و روايات به دست مي آيد چرا كه بسياري از آيات قرآن بيانگر دعوت از اهل كتاب است كه ايمان به رسول خدا و قرآن بياورند مثل و آمِنُوا بما انزلتُ مصدِّقاً‌لِما معكم و لا تكونُوا اوّل كافرِ به(4) و همچنين روايات متعدّدي بر اين مطلب دلالت دارد مثل روايت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه صريحاً‌ فرموده: «ان الله عزوجل جعل كتابي المهيمن علي كتبهم الناسخ لها.»(5) علاوه بر ادله نقلي و با توجّه به تحريفاتي كه در كتب اديان قبلي رخ داده است و تحقيقات تاريخي و آيات قرآن كه به وقوع تحريف شهادت مي دهند، عقل نيز در اينجا حكم مي‌كند كه بايد به دين جديد ملتزم شد و اديان گذشته از اعتبار ساقط اند و نمي توانند بشريت را به سرمنزل مقصود برسانند. ولي از سوي ديگر خاتميّت و كمال دو امر متلازم اند يعني ممكن نيست دين و آئين خود را خاتم اديان بداند و داعيه كمال نداشته باشد و يا اين كه داعيه كمال داشته باشد و خود را به عنوان دين خاتم معرفي ننمايد.(6) ادعاي نظريه تكثّرگرايي اين است كه تمام اديان حق هستند و نبايد سخن از برتري ميان اديان گفت و تقسيم آنها به حق و باطل و كمال و نقص نمي تواند مقبول واقع شود. در حالي كه قرآن كريم با بياني صريح نداي خاتميّت سر داده و از كمال و برتري دين اسلام سخن مي گويد پس چگونه پلوراليسم ديني مي تواند با خاتميّت سازگار باشد.

پاورقی:

1. قدردان قراملكي، محمد حسن، اسلام و نسخ اديان، كيهان انديشه، ش83.
2. احزاب:40.
3. حسين زاده، محمد، دين شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
4. بقرة:41: ايمان بياوريد به آنچه كه نازل كردم در حالي كه آن تصديق مي كند كتب شما را و اوّلين كافر به آن نباشيد.
5. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج9، ص292، (همانا خداوند عزوجل كتاب مرا مسلط و حاكم و ناسخ كبت اديان گذشته قرار داده است.)
6. جوادي آملي، عبدالله، شريعت در آية معرفت، قم، نشر اسراء.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.