چکیده: یکی از تناسبات در انتخاب همسر، وجود تناسب تحصیلی در میان زوجین است که مسلما وجود این تناسب در زندگی زناشویی میتواند از تاثیرات منفی که ممکن است از نبود این تناسب، بوجود آید جلوگیری کند. ولی به راستی، آیا نبود این تناسب، همواره به زندگی زوجین لطمه میزند؟
یکی از تناسبات در انتخاب همسر، وجود تناسب تحصیلی در میان زوجین است که مسلما وجود این تناسب در زندگی زناشویی میتواند از تاثیرات منفی که ممکن است از نبود این تناسب، بوجود آید جلوگیری کند. ولی به راستی، آیا نبود این تناسب، همواره به زندگی زوجین لطمه میزند؟ در این باره به پرسش یکی از کاربران سایت میپردازیم:
سوال:
بنده پسری هستم که دارای مدرک فوق دیپلم، دختری را جهت همسر انتخاب نمودهام. ایشان باتوجه به اینکه سه سال از بنده کوچکتر است، دارای مدرک لیسانس میباشد. سوال من این است که آیا این اختلاف تحصیلی میان من و ایشان، باعث بوجود آمدن مشکلات در زندگی زناشویی میشود؟
پاسخ:
اگر چه میزان تحصیلات، نمیتواند تضمین کننده روابط معقول و سلامت روانی افراد باشد و الزاما با رشد سطح فکر و شعور، نسبت مستقیم ندارد. امّا باید پذیرفت که بینش و منش افراد تحصیل کرده با دیگر اقشار جامعه متفاوت است.
از آن جایی که کسب دانش در رشد و تعالی فکری افراد و نگرش آنها بسیار مؤثر است؛ تناسب در میزان تحصیلات، تأثیر مهمی در ایجاد درک و فهم متقابل زوجین، تفاهم بیشتر آنها، تناسب در جهانبینیشان، پرورش بهتر فرزندان و ایجاد نسلی موفق با تربیتی اسلامی و فرهنگی غنی میگذارد.
در مقابل، اگر طرفین در این زمینه تناسب نداشته باشند، به علت متفاوت بودن در بینش و نگرششان به زندگی در مسائلی؛ چون هدف از زندگی، موفقیت در فعالیتها به خصوص کارهای مرتبط و تخصصی خارج از خانه، نحوه پوشش، تعداد فرزندان، نحوه تربیت آنها و... دچار اختلاف نظر میشوند.
درباره میزان تحصیلات زن و مرد چند احتمال قابل تصور است؛
1. تحصیلات مرد از زن بالاتر باشد.
۲. تحصیلات زن از مرد بیشتر باشد.
3. هر دو با هم برابر باشند.
۴. یکی دارای تحصیلات عالی و دیگری بیسواد یا کم سواد باشد.
از دید روانشناسان، برترین حالت تناسب تحصیلی در ازدواج، این است که یا طرفین در تحصیلات یکسان باشند یا تحصیلات دختر یک مقطع پایینتر از پسر باشد.
اینکه گفته میشود؛ تحصیلات زن از مرد بالاتر نباشد، به دلیل ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است؛ چرا که این امر با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مردانه (که در همه مردان وجود دارد) منافات دارد.
حتی اگر زن با تواضع و فروتنی برای تحصیلات بالاتر خود جایگاهی قائل نباشد و مدرک تحصیلیاش را به رخ همسرش نکشد، باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی مشترک، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است.
چه بسا در یک صورت تحصیلات بالاتر زن، مشکل ایجاد نمیکند و آن این است که درکنار اینکه زن مدرک تحصیلیاش را به رخ همسرش نمیکشد، مرد هم دارای خصوصیتی بارز در زمینه هنر، ورزش، صنعت، مطالعات علمی و ... باشد.
امّا در حالت چهارم نیز زندگی پرتلاطمی انتظار زن و مرد را میکشد؛ مثلاً زنی که پزشک یا مهندس است به هر دلیلی با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد، ازدواج میکند. در این صورت مرد دنیا را به گونهای میبیند و زن به گونهای دیگر.
حتی بسیار ممکن است که زن در مجالس و محافل از آداب و معاشرت همسرش، طرز صحبت و برخورد او و بسیاری موارد دیگر رنج برده و در مقابل دیگران دچار احساس حقارت شود.
برعکس این قضیه نیز صادق است؛ مثلاً مردی در روستای خود در سن هجده تا بیست سالگی ـ زمانی که در دبیرستان درس میخوانده ـ با یکی از دختران روستا ازدواج کرده و صاحب فرزند میشود. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنیاش به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه میدهد، ولی همسرش به دلیل تربیت و رسیدگی به فرزندان در همان وضعیت قبلی باقی میماند. پس از مدتی به دلیل اختلاف سطح دانش، در نگرش و بینش این زن و مرد نیز تفاوت ایجاد میشود. گاه حتی این امر باعث میشود که مرد همسرش را هم شأن و هم فکر خود نداند و این خود مقدمهی بسیاری از اختلافات زناشویی است.
نکته:
بنابراین اگر دختر مورد نظر شما(کاربر سوال کننده)، باتوجه به مدرک تحصیلی خود، اهل تفاخر، خود برتربینی و عدم اطاعت پذیری نباشد و شما هم دارای یکی از ویژگیهای بارزی که در بالا ذکر شد باشید، به احتمال فراوان این اختلاف تحصیلی در زندگی زناشویی، مشکل ساز نخواهد شد.
این مطلب را در انجمن دنبال کنید: اهمیت مدرک تحصیلی در ازدواج
نظرات
سلام
بنده خانمی هستم که 9 ماهه ازدواج کردم. من و همسرم همدیگر رو دوست داریم. فقط مشکل اینه که ایشون منو درک نمی کنه.
نادیده میگیره. بدون اینکه از من درباره مسئله ای مشورت بگیره، انجامش میده.
من حتی حق ندارم درامدش رو بدونم. میگه هر وقت پول خواستی، به خودم بگو. من خوشم نمیاد کسی بفهمه درامدم چقدره! یا از کارهاش می پرسم میگه چیو بگم وقتی سر در نمیاری و ... مثلا من از بعضی از رفیقاش خوشم نمیاد، میگه چکار کنم سرکار باهمیم همکار هستیم.
اما این شرایط واسه من برعکسه من قبلا شاغل بودم. گفتم بهش سر کار میرم ولی بعدش قشقرق به پا کرد و منم بی خیال شدم.
الان خیلی احساس خلا میکنم. هربار عصبی میشم کلا فکر میکنم شاید اشتباه انتخاب کردم اما بعدش یاد شرایط مجردیم می افتم فکر میکنم الان شرایطم بهتره. ولی خب بعصی وقتا کنار همسرم هستم بی حوصله است و بی حاله ولی توی جمع دیگران پر انرژی ه.
خیلی هم مغرور و لجبازه و هروقت بهش میگم رفتارت رو درست کن میگه من از اول همین بودم.
لطفا راهنمای ام کنید واقعا حس بدی دارم.
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط روحی شما قابل درکه که همسرتون توی زندگی در بعضی جاها ان طور که مورد انتظارتون هست رفتار نکند، اما باید توجه داشته که معمولا اوایل ازدواج، این اختلافات و ناملایمات گاها اتفاق میافتد که گاها به خاطر عدم مهارتهای ارتباطی است و بلد نبودن ارتباط با همسر است. تصور کنید که همسرتون قبلا در دوران مجردی یک جور زندگی میکرد و الان برای تطبیق با شرایط جدید نیازمند مهارت بیشتر و گذر زمان است. غرور ایشون رو هم به پای نداشتن مهارت در ارتباط بگذارید.
اینکه در بعضی از مسائل با شما مشورت نمی گیرد و احساس خلا در این زمینه میکنید باید عرض کنم هرگاه بطور کلی می خواهید با او صحبت کنید همیشه به شرایط زمان و موقعیتی او را درنظر بگیرید. معمولا افراد در موقعیت های پرفشار و استرس زا واکنش خوبی ندارند اما هنگامی که آرامش کافی رو در زندگی داشته باشند واکنش بهتری خواهند داشت. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه به لینک ذیل مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/88894
لذا بیان خواسته تون در زمانی که همسرتون خسته و بی حوصله است، تحت فشار کاری است بازدهی خوبی ندارد. ولی در زمانی که حالش خوب باشد یا تمایل به ارتباط گیری با شما رو دارد فرصت مناسبی است که درباره بعضی از خواسته هاتون صحبت کنید. البته قبلش از محسنات و ویژگی های مثبتش بگید تا تاثیرگذاری حرفتون بیشتر بشه.
نکته بعدی این است که بسیاری از تنداخلاقی ها و بی حوصله گی ها ناشی از فشار و استرس و خستگی است. لذا وقتی شما در درون خانه فضای آرامش و آسایش رو برای همسرتون ایجاد می کنید این باعث میشه که همسرتون بیشتر جذب خود شما و فضای خونه شود و انرژی بیشتری را برای زندگی و کار و تلاش اندوخته کند. اینکه حال همسرتون با دیگران خوبه و فعال و اکتیو هست می تونه نشونه همین مسئله باشد.
اما خودتون هم قبول دارید که در کنار این خصلت حتما ویژگی های مثبت دیگری هم دارد که نمیشه ان را نادیده بگیرید. مضاف بر اینکه خودتون هم اذعان دارید که وضعیت فعلی شما به مراتب از دوران مجردی تون بهتر است. پس درسته که بعضی از رفتارهای همسرتون باب میل شما نیست، ولی باتوجه به ویژگی های مثبتش در مجموع می تونید احساس رضایت داشته باشید.
موفق باشید.