چکیده: از جمله روشهایی که نقش موثر و مفید در تربیت و سازندگی شخصیت انسانها ایفا میکند روش «تشوق و تنبیه» افراد در جهت برانگیختن آنها به سوی کارهای خیر یا بازداشتن آنها از بدی و آلودگی است.
از جمله روشهایی که نقش موثر و مفید در تربیت و سازندگی شخصیت انسانها ایفا میکند روش «تشوق و تنبیه» افراد در جهت برانگیختن آنها به سوی کارهای خیر یا بازداشتن آنها از بدی و آلودگی است.
تنبیه در لغت به معناب بیدار نمودن و آگاه و هوشیار کردن، دلالت کردن بر چیزی که از آن غافل باشد، ملامت سرزنش و عقوبت است. [1]
اساساً هدف اصلی از تنبیه غفلت زدایی و فراهم آوردن زمینهای برای بازگشت فرد خاطی است. لذا تنبیه به هیج وجه نباید برای تشفی خاطر یا انتقام جویی و خالی کردن خود از فشارهای اقتصادی و ناکامی های اجتماعی قرار گیرد.
بر همین اساس است که تنبیههایی که خداوند برای بندگان در نظر میگیرد را نباید به عنوان انتقام جویی یا تشفی خاطر ابراز کرد که این با صفت حکیم بودن خداوند در تعارض بوده و با اینگونه صفات به خداوند صفتهایی انسانی به خدا منتسب میکنیم و این خلاف عقاید شیعه میباشد.
البته تنبیه روش بازدارندهای است که باید با روش و ظرافت و حساسیت خاصی دنبال شود به گونهای که از مراحل سادهتر و خفیفتر به مراحل شدیدتر منتهی میشود.
در لابلای داستانهای قرآنی میتوان مراحل گوناگون را برای تنبیه متخلفان در نظر گرفته شده است که از این قرار است:
1ـ رویگردانی و اعراض
در داستان حضرت یعقوب و فرزندانش وقتی برای بار دوم خدمت پدر آمده و از او تقاضا میکنند بنیامین را نزد عزیز مصر ببرند ولی اینبارقول میدهند دیگر جریان یوسف اتفاق نیفتد پدر از آنها رویبرمیگرداند و باز از یوسفش یاد میکند. «وَتَوَلَّىعَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ [یوسف/84] و از آنها روی برتافت و گفت: ای دریغ بر یوسف!»
همچنین در داستان حضرت خضر و موسی، وقتی موسی در عهد و پیمان خود پایدار نبود و در هر سه مورد شکایت کرد. خضر اور را رها کرده و میگوید الان وقت جدایی است. «قالَ هذا فِراقُ بَيْني وَ بَيْنِکَ [کهف/78]»
باز در داستان حضرت صالح و قومش وقتی میبیند سخنانش در دلهای آهنین قومش نفوذی ندارد از آنها روی برمیگرداند و میگوید:
«فَتَوَلَّي عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحينَ [اعراف/79] (صالح) از آنها روی برتافت و گفت: «ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهی را انجام دادم، ولی (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!»
با توجه به این آیات آنچه را که روانشناسان میگویند در اینکه مربیان با تجربه کمتر حرف میزنند و کمتر امر و نهی میکنند. آنان با چهره و نگاه معنادار خود پیام تربیتی خویش را به مخاطب منتقل میکنند و لازم نمیبینند به روش تنبیهی روی آورند.
2ـ توبیخ
یکی دیگر از روشهای تربیتی و تنبیه که در قرآن بکار رفته است. که مرحله دوم بعد از رویگردانی انجام میپذیرد، بحث توبیخ میباشد.
قرآن در موارد مختلف در مورد قوم بنی اسرائیل این روش را بیان میکند، که حضرت موسی از روش توبیخ و سرزنش برای قوم خود استفاده میکنند.
الف) اولین مورد در موردی که وقتی یکی از پیروان موسی با یکی از دشمنانش گلاویز میشود و از موسی طلب کمک میکند و حضرت موسی با مشتی آن دشمن را از پای در میآورد. همان فرد را موسی فردا مشاهده میکند که با دیگری درگیر شده و باز از حضرت طلب کمک میکند اینجاست که موسی شروع به توبیخ کردن او میکند، که اینکار تو گره را کورتر و کار را بر ماسختر میکند.
«قالَ لَهُ مُوسي إِنَّکَ لَغَوِيٌّ مُبينٌ [قصص/18] موسی به او گفت: تو آشکارا انسان ( ماجراجو و ) گمراهی هستی!»
ب) موردی دیگر اینکه موسی وقتی از کوه طور ده روز دیرتر به سمت قوم خود میآید و آنها را گوساله پرست میبیند شروع به توبیخ میکند.
«فَرَجَعَ مُوسي إِلي قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدي [طه/86] موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدّت جدایی من از شما به طول انجامید ، یا میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!»
در اینجا میبینیم که از روش توبیخ کردن استفاده میشود تا جایی که حضرت موسی محاسن و سر برادرش هارون را گرفته و از او توضیح میخواهد.
3ـ مقابله به مثل
در بعضی موارد میبینیم که وقتی فرستادگان الهی سرسختی و دشمنان خود را میدیدند از روش مقابله به مثل روی میآوردند تا از این روحیهی سرسختی و استکباری خارج شوند.
مثل مورد حضرت موسی و ساحران، چون فرعون حضرت را متهم به ساحری میکرد «فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّکَ يا مُوسي مَسْحُورا [اسرا/101]» ایشان از باب مقابله به مثل پاسخ دادند که فرعون من گمان میکنم تو سرانجام هلاک خواهی شد «انِّي لَأَظُنُّکَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً [اسرا/102]»
4ـ تهدید
گاه برای بازداشتن فرد یا جامعه از آلودگی و عادات زشت و برای بیدار کردن آن روح الهی خفته در آنها از اهرم تهدید استفاده کرد، تا شاید از آن کار زشت خود دست بردارند.
مثلا در داستان تقاضای حواریون حضرت عیسی بر نازل شدن مائده آسمانی از طرف خداوند اجابت میشود اما بعد از آن تهدید شدیدی را متوجه آنها میکند تا آنها را به عواقب بی اعتنایی و سرپیچی از دستورات الهی متوجه سازد.
«قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْکُمْ فَمَنْ يَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ [مائده/115] خداوند (دعای او را مستجاب کرد و) فرمود: «من آن را بر شما نازل می کنم ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد و راه انکار پوید)، او را مجازاتی می کنم که احدی از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!».
5ـ محرومیت
شاید یکی از موثرترین روشها و بازدارندهترین عملها بعد از روشهای قبلی عملِ محرومیت و بازدارندگی از بعضی نعمتهای مادی که مورد علاقه اشخاص میباشد باشد، که شخص حتی الامکان برای بدست آوردن دوباره این وسایل در انجام وظایف مطیع و از ناسازگاری باز بماند.
در یکی دیگر از درسهای قرآنی میبینیم خداوند کیفر یهودیان را بخاطر خلافکاریها و اعمال ناشایستی که انجام میدهند، از برخی مواهب باز میدارد و آنها را محروم میکند.
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ کَثيراً [نساء/160] بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و نیز) بخاطر جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».
6ـ مجازات و عذاب
گاهی اوقات کار انسانهای سرکش و متجاوز به جایی میرسد که نه تربیت رهبران آسمانی و نه وحی الهی و نه مشاهدهی درسهای عبرت انگیز و نه مطالعه تاریخ گذشتگان هیچ کدام بر آنها اثر نمیکندو تنها مجازات خداوند است که میتواند آنها را بر سرعقل آورد و دامان جهان را از لوث وجود آنها پاک کند.
قرآن کریم از انواع گوناگون عذابهای الهی که دامنگیر اقوام و گروههای متمرد و سرکش صورت گرفته یاد میکند:
الف) غرق شدن قوم نوح در میان امواج خروشان [اعراف/64 و شعرا/120]
ب) هلاک قوم عاد با طوفانی شکننده و پر سر و صدا [الحاقه/6 و 7]
ج) هلاکت قوم لوط با صیحه ای و حشتناک و زیر و رو شدن سرزمین آنها [اعراف/84]
د) هلاکت قوم ثمود با زلزله صاعقه و بادی ویرانگر [اعراف/79، فصلت/13، حاقه/5، مومنون/40]
ه) هلاکت قوم شعیب با زلزلهای شدید و صیحه آسمانی و سایبانی از ابرهای کشنده [اعراف/91، هود/94، شعرا/189]
ص) هلاکت فرعونیان در دریای نیل [بقره/50، انفال/54]
نتیجه: پس از جمله روشهای تربیتی هم تشویق است و هم تنبیه. با این حال می بینیم که روش تربیتی که اسلام برای خود در نظر گرفته پله پله و قدم به قدم میباشد و اینطور نیست که در اولین قدم بخاطر یک اشتباه بدترین و خشن ترین تنبیه را در نظر بگیرد و بهمین خاطر است که دین اسلام را مظهر عطوفت و پیامبر این دین را پیامبر مهربانیها کرده است.
منبع بیشتر برای مطالعه:
«روشهای تربیتی در داستانهای قرآن؛ حمید محمدقاسمی»
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. لغت نامه دهخدا، ج14، ص986.