چکیده: اطاعت از دین بر اساس ضرورت عقلی است چنانکه اطاعت از پزشک و استاد بر اساس ضرورت عقلی میباشد.
خداوند حکیم، عالِم مطلق و قادر توانایی است که به تمام عالَم احاطهی علمی دارد.[1] قرآن کریم در آیات فراوانی بر عالِم مطلق بودن خداوند متعال تأکید میکند. در اینجا به عنوان نمونه تنها به چند مورد اشاره میکنیم:
1. «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا یُشْرِکُون [مؤمنون/92] او داناى نهان و آشکار است، پس برتر است از آنچه براى او همتا قرار مىدهند».
2. «أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكلُِّ شىَْءٍ عِلْمَا. [طلاق/12] خداى تعالى به هر چيزى احاطه علمى دارد».
3. «يَعْلَمُ مَا بَينَْ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشىَْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاء [بقره/255] آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند».
چنین موجودی که عالِم مطلق است و خطا در علم او راه ندارد، اگر دستوری دهد که حکمت آن را نفهمیم برخورد مسئولانه با دستوراتش، اطاعت بیچون و چرا را میطلبد، چون اطاعت نکردن از او بدون شکّ اشتباه خواهد بود. آیهی شریفهی زیر بیان میکند دستورات خداوند حکیمانه هستند، اگر چه شما عکس حکمتهای خداوند را در ذهن خود پرورانده باشید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَ عَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ [بقره/216] حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید، ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود که چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن باشد، و خدا (مصالح امور را) میداند و شمایید که نمیدانید».
متأسفانه برخی از معاندین دین مقدس اسلام با توجه به جهلشان نسبت به تعالیم دینی و همینطور با توجه به عداوتشان شبهاتی را در این زمینه مطرح میکنند، آنها میگویند: «دین معمولا انسانها را به اطاعت کورکورانه دعوت میکند که این خوب نیست یا هر حکمی ممکن است قابل قبول نباشد» این شبهه یکی از شبهاتی است که هر انسان عاقلی با اندکی تأمّلی، به غیر معقول بودن این سخن پی خواهد برد.
پاسخ به این شبهه
انسان افزون بر استعدادهای مشترک با دیگر موجودات، دارای استعدادهای خاصّی نیز هست که در دیگر موجودات وجود ندارد. این استعدادها ناشی از وجود عقل و اراده و اختیار ویژه در انسان هستند؛ شعور، اراده و اختیار حیوانات، یک شعور و اراده و اختیار غریزی است و حیوان محکوم غریزه خود است و نسبت به استعدادهای خود آگاهی ندارد؛ امّا انسان با علم حضوری در مییابد که در وجود او استعدادهای خاصّی وجود دارند که تنها با خواست و اقدام اختیاری او به فعلیّت میرسند.[2] ولی انسان راه صحیح به فعلیّت رساندن اغلب این استعدادها را نمیداند؛ لذا خداوند متعال از سر لطف، قوانین خاصّی را برای بشر نازل نموده است تا در پرتو آنها این استعدادهای اختیاری به فعلیّت برسند؛ امّا اجباری در پذیرفتن و عمل نمودن به این قوانین وجود ندارد.
خداوند متعال این قوانین را فرستاده و بیان نموده است که عمل به این قوانین باعث کمال ویژهای در انسان میشود و عمل نکردن به آن، باعث خواهد شد که انسان به کمال وجودی لازم نرسد. لذا فرمود: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً [الإنسان /3] ما راه را به او(انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاس »؛ و نیز فرمود: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ [البقرة/256] در قبول دين، اكراهى و اجباری نيست. (زيرا) راه رشد (راه کمال و صلاح ) از راه غیّ (راه انحرافی و هلاکت )، روشن شده است. بنابراين، كسى كه به طاغوت كافر شود (منکر طاغوت شود) و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه پاره شدنی نيست. و خداوند، شنوا و داناست».
بنابراین، اگر کسی به این قوانین عمل نمود و به اصطلاح از خدا اطاعت نمود، استعدادهای اختیاری او به فعلیّت میرسند و الاّ استعدادهای او به فعلیّت نخواهد رسید و او رشد نمییابد. چنین کسی در قیامت ناقص محشور میشود و چون کمال، مطلوب ذاتی انسان است، لذا عقل انسان حکم میکند که برای رسیدن به کمال اختیاری باید از قوانین خدا تبعیّت نمود؛ چرا که تنها او میداند که راه به فعلیّت رساندن استعدادهای اختیاری کدام است. بنابراین، وجوب اطاعت از خدا یک وجوب عقلی است، همانطور که انسان به حکم عقل، از پزشک اطاعت میکند تا سلامت خود را به دست آورد؛ یا از استاد اطاعت میکند تا استعداد علمی خود را به فعلیّت برساند؛ از خدا نیز اطاعت میکند تا با وجودی کامل به قرارگاه ابدی خود برسد.
حاصل سخن اینکه:
اولا: طبق آیه 256سوره مبارکهی بقره، انسان هیچ اجباری برای پیروی از قوانین دین ندارد و میتواند از قوانین دین پیروی کند و در نتیجه به کمال لایق خودش نائل بشود و میتواند در اثر عدم پیروی از قوانین دین، ناقص از دنیا برود.
ثانیا: انسان به هیچ عنوان اطاعت کورکورانه از دین ندارد، چرا که قوانین دین برگرفته از وحی الهی است که هیچ تردیدی در صحت آن قوانین وجود ندارد؛ لذا عقل حکم میکند که پیروی از چنین قوانین محکمی که بر اساس علم مطلق الهی طبق نیازهای بشر وضع شده است، واجب است. چنانکه اطاعت از نسخه پزشک سلامت را به انسان میبخشد و اطاعت از استاد، علم و آگاهی را برای انسان به ارمغان میآورد، اطاعت از قوانین الهی نیز کمال لایق انسانیت را به انسان عطا میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئاليسم، (مجموعه آثار)، انتشارات صدرا، ص272.
[2]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: تعلیم و تربیت دراسلام؛ استاد شهید مطهری ص57؛/ و عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج2، ص513.
نظرات
سلام ممنون از بابت مطلب زیباتون. یک سوال ... اگر در دین اجباری نیست چرا خداوند بی دین ها رو عذاب میکنه؟
ممنون از زحماتتون
سلام علیکم
از لطف شما سپاسگزارم
شکی نیست که انسان در انتخاب یا عدم انتخاب دین مختار است، می تواند بی دین باشد و لاابالی و می توان دین دار باشد و قیّد به دستورات الهی؛ «لا اکراه فی الدین» در دین هیچ اجبار و اکراهی نیست راه درست از راه نادرست مشخص شده است. منتهی عالم بر اساس قوانین الهی اداره می شود هر کس از راه درست رفت سالم به مقصد می رسد و هر کس از راه نادرست رفت به درّه سقوط می کند.
خداوند به بنده ها اعلام فرمود که راه درست دین است هر کس از این راه برود سالم به مقصد می رسد و هر کس غیر این راه را انتخاب کند نه تنها سالم به مقصد نخواهد رسید بلکه ممکن است به درّه های هولناک سقوط کند و هرگز به مقصد نرسد.
خداوند بی دین ها و گناه کاران را عذاب نمی کند، بلکه این بنده خداها خودشان راه نادرست را رفتند لذا به درّه سقوط کردند، مثل اینکه پدر به فرزند خودش می گوید با خرده شیشه ها دست نزن، اگر با خرده شیشه بازی کنی دستت زخمی خواهد شد منتهی فرزند با وجود اخطار پدر بازهم با خرده شیشه ها بازی کرده در نتیجه دستش زخمی شود .
اخطار های خدای قهّار نسبت به بنده ها این چنین است، یعنی ای بنده اگر نزدیک گناه شوی خواهی سوخت، اگر مثل موش دزدی کنی در آخرت موش محشور می شوی و ...
موفق و موید باشید
سلام علیکم ورحمت الله
ممنون ازشما
سلام ممنون از مطالب زیباتون
ببخشید می تونم بعضی از این مطالب رو کپی کنم و در کانالم به اشتراک بزارم؟
سلام. مانعی ندارد.