رفیق یاصدیق؟

23:32 - 1391/11/29
رفیق به این دلیل رفیق نامیده شده است كه به تو در صلاح دینت سود می رساند، پس هر كس به تو در صلاح دینت یاری رساند او رفیق دلسوز است...
گل

. معنای رفیق:

عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ:«إنَّّمَا سُمِّی الرَّفیقُ رَفیقاً لأنَّهُ یرفَقُكَ عَلَی صَلاحِ دینِكَ فَمَنْ أعانَكَ عَلَی صَلاحِ دِینِكَ فَهُوَ الرَّفیقُ الشَّفیقُ 179 ؛

رفیق به این دلیل رفیق نامیده شده است كه به تو در صلاح دینت سود می رساند، پس هر كس به تو در صلاح دینت یاری رساند او رفیق دلسوز است.»

2. معنای صدیق:

عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إنَّمَا سُمِّی الصَّدیقُ صَدیقاً لأنَّهُ یصدِقُكَ فی نَفسِكَ وَمَعایبِكَ فَمَن فَعَلَ ذلِكَ فَاستَنِمْ إلَیهِ فَإنَّهُ الصَّدیقُ؛ 180

صدیق و دوست به این دلیل صدیق نامیده شده كه در مورد نفس تو و عیبهایت، به تو راست می گوید. پس هر كس این گونه رفتار كرد به سوی او آرام گیر، به درستی كه او دوست است.»

ابر اگر آب زندگی بارد                 هرگز از شاخ بید بر نخوری
با فرو مایه همنشینی مكن               كز نی بوریا شكر نخوری

همنشینان خوب
1. بردباران: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «جالِسِ الْحُلَماءَ تَزْدُدْ حِلْماً؛ 181 «با بردباران همنشینی كن، حلم و بردباری ات زیاد می شود.»

2. دانشمندان: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «جالِسِ العُلَماءَ فَتَسْعدْ 182 ؛ با دانشمندان همنشینی كن خوشبخت می شوی.»

3. فقرا و نیازمندان: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «جَالِسِ الفُقَراءَ تَزدُدْ شُكراً؛ 183 با فقرا همنشینی كن، شكر گزاری ات زیاد می شود.»

4. دور اندیشان: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «جالِسِ الحُكَماءَ یكمُلْ عَقلُكَ وَتَشرُفْ نَفسُكَ وَینْتَفِ عَنكَ جَهلُكَ 184؛ با دور اندیشان همنشینی كن، خردت كامل و نفست شریف و نادانی ات از بین می رود.»

5. عاقلان: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «صُحبَةُ الوَلِی اللَّبیبِ حَیاةُ الرّوحِ 185 ؛ همنشینی با دوست عاقل [موجب] زندگانی روح است.»

عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «صاحِبِ العُقَلاءَ وأغْلِبِ الهَوی تُرافِقِ المَلاَءِ الاَعلی186 ؛ «با عاقلان همنشینی كن و بر نفس غلبه نما تا اینكه با ساكنان عرش الهی همنشین گردی.»

ضرورت دوری از دوست بد
«ابو هاشم جعفری» یكی از شیعیان برجسته امام هادی علیه السلام است. روزی امام از روی اعتراض به او فرمود: «چرا با عبد الرحمان بن یعقوب همنشینی می كنی؟» ابو هاشم عرض كرد: «او از بستگان من است.» امام فرمود: «عقیدة او درباره صفات خداوند باطل است و اندیشه های نادرستی را در سر می پروراند. حال خود دانی! یا با او همنشین باش و ما را ترك كن و یا با ما همنشین باش و او را ترك كن.»

ابو هاشم عرض كرد: «او هر عقیده ای دارد برای خودش است. من كه عقیدة درستی دارم و عقیدة باطل او آسیبی به عقیده درست من نمی رساند». امام فرمود: «آیا نمی ترسی از اینكه عذابی به سویش نازل شود و تو را نیز به خاطر نزدیك بودن و همنشینی با او، فرا گیرد؟187 »

تا توانی می گریز از یار بد                  یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند                یار بد بر جان و بر ایمان زند
***
رقم بر خود به نادانی كشیدی                 كه نادان را به صحبت برگزیدی
طلب كردم ز دانایی یكی پند                  مرا فرمود با نادان مپیوند

پی نوشت:
179) غرر الحكم، ج3، ص79.
180)همان.
181)غرر الحكم، ج3، ص357.
182) همان، ص 356.
183) همان، ص 357.
184) همان، ص 372.
185)همان، ص 206.
186) همان، ج4، ص204.
187)اصول كافی، ج2، ص 274

منبع:سایت ذی طوی  نوشته ابوالفضل هادی منش
 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 4 =
*****