اخلاق پدرم بخت مرا بسته

10:30 - 1395/02/11

چکیده:چندسالی است که واقعا خسته شده‌ام. من برای ازدواجم کلی به درگاه خدا دعا کردم، شش دور ختم قرآن، انواع دعاها، نماز جعفر طیار و... هفده سال تنهایی بس نبود؟ به خدا دارم کم می‌آورم.

قاصدک

سلام
می‌خواهم اول کلیاتی درباره زندگیم بگویم بعد مشکلم را بیان کنم. 29سال دارم که 17سال پیش مادرم را از دست دادم، یعنی در اوایل نوجوانی و اوج نیاز عاطفی به مادر. بعداز آن با هزار جور مشکلات مختلف درس خواندم و لیسانس گرفتم. توی این مدت هیچ کس ذره‌ای بامن همراه نبود و درکم نکرد. حاضرم قسم بخورم اگر الان به جایی رسیده‌ام فقط تلاش خودم بوده وبس. و نه پدرم، نه هفت تا خواهر و برادرم کمکی به من نکردند. دو سال توی شهر غریب درس خواندم و توی این مدت با هیچ پسری حتی در حد سلام هم صحبتی نکردم؛ چون ضرورتی نمی‌دیدم و احتیاجی پیدانکردم. بعد از آن تنهاییم را به مدت یک سالی با چت پر می‌کردم که خب چند موردی به رابطه تلفنی کشید که هرکدام  بیشتر از یک هفته نبود و وقتی می‌فهمیدم کارم اشتباه است، قبل از بوجود آمدن هرحرف نامربوطی رابطه را تمام می‌کردم؛ اماچندسالی است که واقعا خسته شده‌ام. من برای ازدواجم کلی به درگاه خدا دعا کردم، شش دور ختم قرآن، انواع دعاها، نمازجعفرطیار و... هفده سال تنهایی بس نبود؟ به خدا دارم کم می‌آورم. چرا خدا نباید جواب دعاهای من را بدهد؟ من که چیز غیرشرعی ازش نخواستم! من به ازدواج، مثل نیاز یک فرد تشنه به آب نیاز دارم، به بعد عاطفی ازدواج نیازدارم، خسته‌ام؛ واقعا خسته ام. در ضمن نگویید توی جامعه باش و فلان و فلان. سرکار می‌روم و روابط اجتماعیم نمی‌گویم خیلی خوب است؛ اما در آن حدی که باید باشد هست. خواستگار هم داشته‌ام که یک عده را پدرم اوایل رد می‌کرد، الان هم که وقتی می‌آیند و می‌بینند که یا مادر ندارم یا پدرم اخلاقش خوب نیست می‌روند ودیگر نمی آیند. من باید چکارکنم؟ دارم به این نتیجه می‌رسم که پاک بودن اصلا خوب نیست. کسانی را می‌شناسم که هزار جور گناه کرده‌اند اما آلان راحت ازدواج کرده‌اند و بچه‌شان هم توی راه است!!! این واقعا عدالت است؟ لطفا جواب قانع کننده به من بدهید. ببخشید طولانی شد.

جواب:
سلام
تلاش شما در مراحل مختلف زندگی و حفظ ایمانتان قابل تقدیر است.
نکته مهم این است که شما دارای شرایط ویژه ای ازجمله از دست دادن مادر یا برخی رفتارهای پدرتان هستید که ازدواج برای شما را سخت کرده است. خب طبیعی است که اگر این شرایط برای هرکس ایجاد بشود تا حدودی با مشکل روبرو خواهد شد؛ اما نباید این مسئله موجب نا امیدی شما شود و فکر کنید با گناه کردن می‌توان مشکل را برطرف کرد و به سعادت رسید؛ نه! بلکه اون وقت مشکلی بر مشکلات شما افزوده خواهد شد و باز خدا را مقصر می‌دانید که چرا مانع انجام فلان گناه نشد.
با توجه به اینکه سن ازدواجتان دارد بالا میرود توصیه ما این است که اولا نسبت به برخی ملاکهای ترجیحی خود (منظور ملاک‌هایی است که دوست دارید در همسرتان وجود داشته باشد اما اگر هم نباشد قابل تحمل است مثلا داشتن شغل مناسب و...) کوتاه بیایید ثانیا هنر و کمالات خود را طوری نشان دهید که نداشتن مادر و یا رفتارهای پدرتان کم اهمیت و بی تاثیر نشان داده بشود. و ثالثا در جلسه خاستگاری و یا صحبت با خواستگارتان در عین احترام به پدرتان نقش پدرتان در زندگی آینده تان را کمرنگ جلوه بدهید.
البته وظیفه‌ای هم اطرافیان شما دارند که اولا برای پیدا کردن خاستگار مناسب و معرفی شما به او باید اقدام کنند. امام صادق (علیه السلام) به نقل از امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى‏ يَجْمَعَ‏ اللَّهُ‏ بَيْنَهُمَا؛[1] بهترين وساطت‌ها آن است كه ميان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود تا جایی که خداى متعال زن و شوهر را به يك ديگر برساند.»
دوما در حق شما بزرگی کنند و پدری و یا مادری نمایند و ارزش شما را (ارزش و کمالاتی که واقعا دارید) در حضور خاستگاران بالا ببرند.
موفق باشید.[2]
منابع:
[1]. الكافي، کلینی، چاپ الإسلامية، ج‏5، ص 331.
[2]. لینک مستقیم این بحث در انجمن:گناهکاران ازدواج کردند اما من نه.

 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 0 =
*****