گوشه ای از فساد های محمد رضا پهلوی

10:08 - 1400/11/07

چکیده: اگرچه فساد مالی و اخلاقی خاندان پهلوی بر آشنایان با تاریخ این دوره پوشیده نیست، ولیکن ذکر آن برای نسل جوان امروز این آگاهی را به او می دهد که بداند این خاندان پلید چه سوء استفاده های مالی و اخلاقی را در جامعه و فرهنگ ایران زمین مرتکب شده است.  

فساد شاه مخلوع

دکتر مصدق در ارديبهشت ماه 1330 به نخست وزيري رسيد و در تير ماه سال بعد که شاه حاضر نشد وزارت جنگ را به وي واگذار نمايد استعفا نمود. به دنبال آن پس از پيامي که آيت الله کاشاني صادر نمود در 30 تير موج قيام و شورش تهران را فرا گرفت و اغلب شهرهاي بزرگ در گير تظاهرات بود تا اينکه نيروهاي شاه براي مقابله با تظاهرات مردم مبادرت به تيراندازي و قتل عام کردند شاه که در خارج از کشور بود سرانجام در 28 مرداد 1332 آمريکا طي يک کودتا حکومت مصدق را سرنگون کرده و دوباره شاه را بر تخت نشاند.
شاهی که از بی لیاقتی چیزی از گذشتگان خود کم نداشت بلکه در مواردی از آنها پیشی گرفته بود دوباره بر تخت سلطنت تکیه زده بود تا سایه شومش همچنان بر سر مردم ایران سایه بیاندازد.
هر چند مضحک است که در یک صفحه بخواهیم فساد های شاه مخلوع را بیان کنیم، و حق همان است که کتاب ها در این باره نوشته شده است ولی ما هم در اینجا دو مورد کوتاه از رذائل اخلاقی آخرین شاه پهلوی را ذکر می کنیم.

فساد اخلاقی محمدرضا شاه

سابقه فساد اخلاقی محمدرضا پهلوی، به دوران تحصیل در مدرسه «له روزه» فرانسه بر می گردد. محمدرضا در این مدرسه با یکی از دختران خدمتکار رابطه داشت که مجبور شد به عنوان حق السکوت 5000 فرانک به این خدمتکار پرداخت کند. پس از بازگشت محمدرضا به ایران، به دستور رضاخان، فیروزه که در دربار همه او را زیباترین زن تهران می شناختند، به عمارت محمدرضا منتقل شد و ارتباط او با محمدرضا تا زمان ازدواج با فوزیه ادامه داشت.
محمدرضا پس از ازدواج با فوزیه نیز این اخلاق زشت (زن بازی) را کنار نگذاشت؛ به طوری که یکی از دلایل جدایی فوزیه از وی پس از تولد دخترش، بی بند و باری محمدرضا و ناپایبندی او به قوانین زندگی مشترک بود. 
محمدرضا در هنگام زندگی با فوزیه، با دختری به نام دیوانسالار هم رابطه داشت و در لوس آنجلس خانه ای وسیع و زیبا با امکانات مدرن در اختیار او گذاشته بود.
محمدرضا تا قبل از ازدواج با ثریا با پروین غفاری که به پری مشهور بود، ارتباط داشت اما بعد از ازدواج با ثریا، از سوی همسر جدیدش تهدید شد که اگر روابط نامشروع خود را متوقف نکند، کار آنها به طلاق خواهد کشید. 
زن بارگی محمدرضا باعث شد تا از دومین همسر خود (ثریا) نیز جدا شود اما پس از ازدواج با فرح نیز شاه همچنان رفتار زشت خود را ادامه داد. در دوران زندگی با فرح، شایعات زیادی از دخترانی بر سر زبان ها بود که شاه را عاشق دل خسته خود معرفی می کردند. این شایعات گاه شاه را مجبور به تهدید آن ها می کرد. 
روزنامه «ناسیونال استار» آمریکا در 8 جولای (17/4/1354) در مقاله ای به عادت زشت «زن بارگی» شاه پرداخت و نوشت: «شاه به مسئولین گمرک دستور داده است که هر گاه یک زن زیبا در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده شد، ایشان را مطلع نمایند. به دنبال آن نیز امکان دارد به کاخ دعوت شود».
علم در خاطرات خود به نقل از هویدا می نویسد: 
«فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال می آورد که هم اکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد».

فساد مالی در دربار پهلوی

پس از 15 بهمن 1327 ش بنا به درخواست محمدرضا و تصویب مجلس شورای ملی، املاک اختصاصی به مالکیت محمدرضا درآمد. بدین ترتیب 2400 آبادی از املاک غصبی رضا شاه مجدداً از آن محمدرضا شد و عنوان عوام فریبانه «موقوفات خاندان پهلوی» به آن داده شد. در سال 1330 ش، شاه دفتر املاک اختصاصی را برای به جریان انداختن پول های حاصل از فروش املاک سلطنتی به کار انداخت. 
محمدرضا به عنوان یکی از ثروتمندترین مردان جهان، قسمت اعظم ثروت ایران را در اختیار داشت. او با سرمایه گذاری در جزیره کیش، تاسیس هتل و قمارخانه و کازینو، منابع بسیاری را به دست آورد. قمارخانه ای که شاه در کیش ساخته بود، با کازینو هایی مثل مونت کارلو در یک سطح بود. تمام هزینه های ساختمانی جزیره کیش که شامل میلیون دلار بود، از بودجه دولتی مصرف گردید و پرواز بین تهران و کیش برای برخی از درباریان مجانی بود.
یکی از بانک های سوئیس در گزارش ماهانه خود درباره بنیاد پهلوی، درآمد بنیاد را در ماه اعلام گزارش، «12 میلیون دلار» برآورد کرده بود که از طرف شرکت ملی نفت ایران به حساب بنیاد پهلوی واریز شده بود. 
سرمایه بنیاد پهلوی، تنها دارایی شاه و اطرافیان او نبود، بلکه شاه قسمتی از پول حاصل از فروش سالانه نفت و وام های دریافتی از آمریکا و بانک جهانی را به حساب بنیاد پهلوی منتقل می کرد. دولت آمریکا طی سال های 1959 تا 1961 هشت بار اقدام به پرداخت وام به دولت ایران کرد. جمع کل این وام ها 433/152/856/6 دلار بود که از این مبلغ جمعاً 42/500/000 دلار به حساب بنیاد پهلوی منتقل گردید.
هم چنین در سال 1962 مبلغ 12 میلیون دلار از سوی شرکت ملی نفت ایران و مبلغ 6 میلیون دلار از سوی سازمان برنامه به حساب بنیاد پهلوی واریز گردید. در واقع شاه توانست با ترفند ایجاد بنیاد پهلوی از واگذار کردن مقدار زیادی از موارد غصبی رضاخان به صاحبان آن سرباز زند و هم به ثروت بی حساب خود، بیافزاید.[1]

- - - - - - - - - -
پی نوشت:
[1]. موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی. پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.

نظرات

تصویر رحمان محمدی اصل
نویسنده رحمان محمدی اصل در

اقای روحانی بجای پاسخگویی به ملت ، بر خلاف اصل 122 قانون اساسی خود را سخنگوی مردم می داند لذا ضروری است حرف دل مردم را به گوش دولت ، مجلس و دستگاه قضایی برساند مردم فریاد می زنند چرا دولت با سیاست های غلط اقتصادی و با تقسیم نا عادلانه ثروت بیش از چهل میلیون نفر از مردم مظلوم ایران را دچار فقر نموده ، چرا در عین حال که نیمی از ملت در فقر دست و پا می زنند دولت با بی توجهی به اوضاع اسفبار ملت ، به کارکنان خود حقوق نجومی پرداخت می کند ؟ چرا قوه قضائیه به فساد 13270 میلیارد تومانی بانک تجارت شعبه تختی کرمان رسیدگی نمی کند؟ چرا دولت با شعار دروغین صیانت از سپرده های مردمی، ساماندهی را مطرح و مجوزی بدون رعایت تشریفات قانونی به بانک فاسد رسالت و موسسه کاسپین صادر و پس از آن موسسات قانونی را غیر مجاز اعلام و قبل از صدور حکم محکمه منحله اعلام و متوقف می نماید تا سپرده گذاران را مالباخته کرده و چندین سال در خیابانها آواره نموده و در نهایت با پرداخت دهها هزار میلیارد بدون سود از پول بیت المال بی صاحب مسلمین ، اصل سپرده ملت را پرداخت و دهها موسسه را با صدها شعبه ، بدون زحمت و بدون هزینه ، یک شبه به تصرف بانک فاسد و غیر قانونی رسالت و موسسه کاسپین در می آورد ؟ آیا این انحصاری کردن فعالیت های پولی و بانکی نیست ؟ آیا انحصاری کردن هر نوع فعالیتی بموجب قانون اساسی ممنوع نیست؟ آیا انحصاری کردن تبیض نا عادلانه نیست ؟ آیا تصرف دهها موسسه با صدها شعبۀ آماده در سراسر کشور، یک شبه آن هم بدون زحمت و بدون هزینه ، توسط بانک غیر قانونی رسالت و موسسه کاسپین ، تحصیل من غیر حق نیست ؟ آیا تحصیل من غیرحق شرعاً حرام و قانوناً جرم نیست ؟ آیا این رانت آشکار و فساد فاحش نیست ؟ گیرم که مدیران موسسات مذکور متخلف بودند آیا باید جلوی تخلف را مسدود و مدیران متخلف را مجازات و پول ملت را از حلقوم متخلفان بیرون کشید یا پولی را که باید در جهت اشتغال و ازدواج جوانان، توسعه کشور و ... هزینه شود بابت سپرده های مشتریان موسسات پرداخت نمود؟ آیا باید تاوان تخلف مدیران موسسات را بیت المال بی صاحب مسلمین پرداخت نماید ؟ آیا این ناقض عدالت و بر خلاف اصل شخصی بودن مجازات ها نیست ؟ آیا این غارت بیت المال بی صاحب مسلمین نیست ؟ آیا غارت بیت المال بی صاحب مسلمین شرعاً حرام و قانوناً جرم نیست ؟ آیا این قبیل فسادها ملت را به نظام مقدس جمهوری اسلامی بد بین نمی کند ؟ آیا بالاتر از این هم می شود به نظام ضربه زد ؟ پس چرا هر 3 قوه با اطاعت بی چون چرا از مدیران متخلف بانک مرکزی برای تحقق یک امر حرام و مجرمانه تلاش می کنند ؟ تا کی قرار است رهبر عزیز ملت در خصوص بر خورد با فساد و رانت خواری تذکر دهد و مردم ستم دیده ایران فریاد بزنند ؟ ولی عده ای با حیله ، تقلب و عوام فریبی همچنان به فساد خود ادامه هند ؟ آیا باید به فریاد خود ادامه داده و جلوی فساد و رانت خواری را بگیریم یا با سکوت خود شریک ظلم شویم؟ رحمان محمدی اصل 09149303937

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****