دست به یقه شدن حضرت فاطمه با عمر!

09:48 - 1398/12/07

- اولا این حدیث ضعیف است. ثانیا معارض دارد. ثالثا دفاع مشروع در برابر وحشی‌گری متجاوزان بوده است. رابعا وهابیتی که این دفاع مشروع را در همین حدّ موجب طعن به اهل بیت می‌دانند، در مورد عایشه هم همینطور قضاوت می‌کنند؟ عایشه‌ای که در مقابل خلیفه‌ی رسول الله، قیام مسلّحانه انجام داد و خودش سوار بر شتر سرخ موی در وسط میدان نبرد فتنه‌انگیزی می‌کرد.

دست به یقه شدن حضرت فاطمه با عمر!!!

شبهه: کانال‌های معاند می‌گویند: به گفته شیعه حضرت زهرا(س) مظهر حیا و عفت زنان شیعه و مسلمان است، در حالی‌که خود آنان نقل می‌کنند که او با خلیفه دوم درگیر شد و یقه او را گرفت و به سمت خود کشید، این چه بانویی عفیفی است که با نامحرم چنین برخورد می‌کند.

پاسخ:
برای روشن شدن صحت و سقم این اتهام به نقل و بررسی این روایت می‌پردازیم: در کتاب کافی از قول امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) نقل شده که فرمودند: «زمانی که برخی از مردم به خانه‌ وحی حمله و جسارت کردند، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گريبان عمر را گرفت و او را پیش كشيد و فرمود: اى پسر خطاب! به خدا قسم اگر از رسيدن بلا به بيگناهان كراهت نداشتم، مى‏‌فهميدى كه خدا را سوگند مى‏‌دادم و مى‏‌فهميدى كه زود مستجاب مى‏‌كند.(نفرین می‌کردم و عذاب عمومی نازل می‌شد.)»[1]

هرچند این حدیث در کتاب کافی است، اما همه‌ احادیث کتاب کافی صحیح نیستند. برای تعیین صحت احادیث کافی باید از علم رجال بهره برد. همان‌طور علامه مجلسی(رحمه‌الله‌علیه) هم تصریح کرده است، این حدیث از نظر سلسله‌ اسناد، ضعیف است.[2] یعنی افرادی که آن‌را نقل کرده‌اند، مورد وثوق نبوده‌اند. شیخ کلینی با پنج واسطه این روایت را نقل کرده است. دو نفر از این افراد ضعیف هستند.[3]

اما با فرض پذیرش این روایت، میگوییم: عمل فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) را باید در ظرف اتفاقاتی که برای ایشان افتاده است، بررسی کنیم. ماجرای تهاجم به خانه‌ وحی در منابع روایی اهل سنّت نیز به روشنی وجود دارد.[4] جنایاتی که درباره‌ دختر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) انجام دادند، قابل کتمان نیست. 
البته می‌دانیم که اهل بیت(علیهم‌السلام) در آن برهه‌ حساس، مأمور به رعایت مصالح اسلام و مسلمین بوده‌اند و در برابر حمله‌ این افراد به خانه‌ وحی دست به شمشیر نبردند و از تفرقه جلوگیری کردند.
اما در کشاکش این حمله‌ی ناجوان‌مردانه که منجر به شهادت پاره‌ تن رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شد، عکس‌العملی مثل آنچه که در روایت ذکر شده، خلاف ادب نیست. شما اگر همین صحنه را برای خود تصور کنید، هرگز قضاوت اشتباه نخواهید کرد. فرض کنید که کسی به خانه‌ شما حمله کرده باشد. درب خانه را آتش زده و به زور به خانه آمده و بعد از زخمی کردن شما، قصد دارد که همسر شما را دست بسته ببرد. آیا در این حالت، دفاع کردن شما از خود و همسرتان امری مشروع و پسندیده نیست؟ آن‌هم در حدی که سخنی بگویید تا در تاریخ ثبت و ضبط شود.

علامه مجلسی در توضیح این روایت می‌نویسد: «این کار حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از باب ضرورت و برای نجات امیرالمومنین(علیه‌السلام) بوده است. برخی گفته‌اند: خود حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) یقه‌ عمر را نگرفت و این جمله‌ امام از باب مجاز است که در زبان عرب رایج است. مثلا می‌گویند: حاکم، دست دزد را قطع کرد. اما منظور این است که دستور داد و دیگران با دزد برخورد کردند.»[5]

البته در کتاب سلیم بن قیس این‌طور روایت شده: «فاطمه فرياد زد: اى پدر كجایى؟ عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى فاطمه نواخت. فاطمه فرياد زد: اى رسول خدا! چه بد رفتارى كردند ابو بكر و عمر پس از تو. على(ع) از جا پريد، يقه عمر را گرفت و او را از جا كند و بر زمين كوبيد، گردنش را گرفت و با بينى بر زمين زد، مى‏‌خواست او را بكشد كه به ياد گفته رسول خدا(ص) و وصيت آن حضرت افتاد. پس گفت: به خدایى كه محمد(ص) را به نبوت گرامى داشت، اى پسر صهاك! اگر عهد و پيمان خدا و رسولش نبود، هر آينه مى‏‌دانستى كه نبايد به خانه‏‌ام وارد شوى.»[6]

در نتیجه: اولا: این روایت از نظر سندی ضعیف است؛ ثانیا: این روایت دارای معارض است، یعنی روایت دیگری هست مبنی بر این‌که امیرالمومنین(علیه‌السلام) یقه‌ی عمر را گرفت؛ ثالثا: این عمل دفاع مشروع در برابر متجاوزینی بوده که حرمت اهل بیت رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نگه نداشتند و به پاره‌ی تن ایشان جسارت کردند و باعث شهادت آن حضرت شدند.

____________________________
پی‌نوشت
[1]. شیخ کلینی، الكافي، دارالکتب الاسلامیة، چ4، تهران، 1407ق، ج1، ص460. 
[2]. محمد باقر مجلسی، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، دار الكتب الإسلامية، چ2، تهران، 1404ق، ج‏5، ص342.
[3]. صالح بن عقبه و عبدالله بن محمد جعفی ضعیف هستند.  ر ک : ابن الغضائری، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، چ1، قم، 1422ق، الرجال، ص69- نجاشی، رجال النجاشی، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم‏، چ6، قم، 1365ش ، ص129.
[4]. هجوم به خانه وحی در منابع اهل سنّت.
[5]. محمد باقر مجلسی، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏5، ص343.
[6]. سهیل بن قیس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، الهادی، چ1، قم، 1405ق، ج‏2، ص586.- سلیم بن قیس هلالی، تاريخ سياسى صدر اسلام / ترجمه كتاب سليم‏، ‏انتشارات رسالت قلم، 1، تهران، 1377ش، ص248.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 3 =
*****