در مورد انتخاب و میدان دادن به این فیلم نباید نقش اصغر فرهادی را که یکی از داوران این دوره بود از نظر دور داشت؛ کارگردانی که تمام آبرو و اعتبارش را مرهون ساختهای ضدایرانی و نشر آن در جشنواره کن است.
هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن در فرانسه مانند دورههای قبلش، بیش از هنر و سینما به سمت تبلیغ سیاسی و ایدئولوژیک رفت. اساساً سیاهنمایی، راز کسب موفقیت در فستیوالهای غربی است؛ فرقی هم ندارد اصغر فرهادی باشی و «جدایی نادر از سیمین» را بسازی و یا "بنجامین جیزا"ی انگلیسی باشی وفیلم "آرگو" را بسازی! درهرحال، مهم این است که بتوانی چند سکانس «سیاهنمایی» علیه ایران ارائه کنی و اسکار را به خانه ببری!
فیلم عنکبوت مقدس هم از این قاعده مستثنی نیست. علی عباسی کارگردان ایرانی-سوئدی این فیلم گفت: «قصد من این نبود که فیلمی درباره یک قاتل زنجیرهای بسازم، بلکه میخواستم درباره جامعهای که قاتل زنجیرهای است فیلم بسازم!»[1] این فیلم رفتار یک قاتل زنجیرهای که در اثر اختلال روانی اقدام به قتل میکرد را به ارزشهای ایرانی- اسلامی نسبت داده است! بیبیسی فارسی هم با ذوقزدگی، با تیتر «قتل زنان به نام خدا» به استقبال این فیلم رفت!
اما چون به نظر اغلب منتقدین و کارشناسان سینمایی، این فیلم به دلیل ضعف کارگردانی و ساختاری لایق گرفتن اسکار و بهترین کارگردانی نبود، مجبور شدند لااقل به بازیگر معلوم الحالی که از قضا از کشور خود، روی برگردانده جایزهای بدهند تا بودجهی هنگفت خرج شده برای این فیلم به هدر نرود!
این بخشی از یارانههایی است که عنکبوت سرمایه سالار غرب برای پیش تولید فیلم به "عنکبوت مقدس" پرداخت کرد:
۲۴۰هزار یورو از آژانس تأمین مالی فیلم آلمان، 250 هزاریورو از مدینبورد برلین - براندنبورگ، 410 هزار یورو از یورایمجرز، 90 هزار یورو از صندوق تأمین مالی فیلم هامبورگ شلسویگ - هولشتاین، 174 هزار یورو از صندوق فیلم آلمان!![2] البته حمایتهای بعد از تولید، دهها برابر ارزیابی میشود. زحمت پخش فیلم هم به دوش کمپانی آمریکاییِ «UTOPIA» (یوتوپیا) افتاد.
باتوجه به نام کشورهای حامیِ این فیلم، سه نکته مورد توجه است:
اول اینکه؛ فیلم صرفا به خاطر مسائل ضد ایرانی - اسلامی، مورد توجه قرار گرفته است؛ چنانکه این نوع نگاه در جشنواره کن مسبوق به سابقه است. این، مسلکی است که عنکبوت رسانهای جهان، تحت سیطره صهیونیست بیش از 4 دهه در پیش گرفته است.
دوم اینکه؛ بزرگ جلوه دادن موفقیت پوشالیِ این فیلم، صرفاً اغراض سیاسی را دنبال میکند تا با آن به آتش التهاباتِ آبادان دمیده شود.
سوم اینکه؛ در مورد انتخاب و میدان دادن به این فیلم نباید نقش اصغر فرهادی را که یکی از داوران این دوره بود از نظر دور داشت؛ کارگردانی که تمام آبرو و اعتبارش را مرهون ساختهای ضد ایرانی و نشر آن در جشنوارههای غربی است.
پینوشت؛
[1]. nordiskfilm
[2]. moin
چون به نظر اغلب منتقدین و کارشناسان سینمایی، این فیلم به دلیل ضعف کارگردانی و ساختاری لایق گرفتن اسکار و بهترین کارگردانی نبود، مجبور شدند لااقل به بازیگر معلومالحالی که از قضا از کشور خود روی برگردانده، جایزهای بدهند تا بودجهی هنگفت خرج شده برای این فیلم به هدر نرود!