حکایت | بوی کربلا...

11:49 - 1402/04/31

حکایت | بوی کربلا...

امام حسین علیه‌السّلام هنگامی که به کربلا رسید، به اصحاب خویش فرمود:
امّ‌سَلَمه به من خبر داد که روزی حضرت جبرئیل علیه‌السّلام نزد پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله بود و تو پیش من بودی و گریستی.
 پیامبر فرمود: «فرزندم را به من بده»!
آن‌گاه تو را گرفت و در دامان خود قرار داد.
 جبرئیل امین به رسول خدا گفت: «او را دوست داری»؟
 حضرت فرمود: «آری».
 فرشته وحی گفت: «امّت تو او را خواهند کشت. اگر می‌خواهی، خاک سرزمینی که در آن کشته می‌شود را به تو نشان می‌دهم».
 حضرت فرمود: «آری».
 جبرئیل بال خود را گستراند و قدری از خاک کربلا را به پیامبر نشان داد.
 امام حسین علیه‌السّلام پس از نقل این مطلب، خاک کربلا را بویید و فرمود: «به خدا قسم! این، همان زمینی است که جبرئیل درباره آن به جدّم خبر داد که من در آن کشته می‌شوم».

 تذکرة الخواص، ج2، ص156-157.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 5 =
*****