نظرات ziba2005

تصویر ziba2005 ziba2005 25 آبا, 1393 دوست دارم شوهرم مهندس باشد

سلام

اولا خواهر عزیز من این خوب نیست که شما چون خودت مدرک مهندسی داره دیگه هیچ کسیو قبول نداشته باشی. اگر به مدرکه من خودم الان دانشجوی دکترا هستم. اونم توی یه رشته مهندسی. تازه کار وشغلمم هم خیلی با پرستیژ و خوبه.اما خواستگارام خیلی پایینترن و تا دلت بخاد خواستگار دیپلمه داشتم. این قضیه برای چندتا از دوستای مجردم هم که همشون دانشجوی دکترا توی رشته های مختلفن رخ داده و چیز اصلا عجیبی نیست چون امار نشون میده مردها خیلی کمتر دنبال تحصیلات عالیه اند. این که شما گفتی بری دانشگاه تا ازدواج کنی هم دید درستی نیست. من نمیگم اونجا هیچ خواستگاری برات پیدا نمیشه ولی فکر نکن چون طرف داره ارشد میخونه از همه نظر دیگه عالیه. اینم که دارم میگم باز چون تجربش رو داشتم.حتی الان یکی از همکلاسیام هست که نه تنها مدرک، بلکه پول، قیافه و ... رو هم داره. اما من یکی خیلی به ازدواج باهاش خوشبین نیستم.چون میدونم همین الان چندتا دوست دختر داره و هیچ تضمینی نیست که بعدا هم نداشته باشه.و چندتا مشکل اخلاقی از همین دست داره.

البته به نظرم باز بشین سبک سنگین کن، اگر مدرک اینقدر برات مهمه که به هیچ وجه نمیخای کوتاه بیای، میتونی بری ارشد بخونی یا صبر کنی یه خواستگار مهندس برات بیاد وگرنه اینقدر توی قید مدرک نباش.

انشاالله موفق باشی

تصویر ziba2005 ziba2005 25 آبا, 1393 زن مطلقه هم حق زندگی دارد

یه چیز جالب رو شما نمیدونید و اون اینکه من خواستگار مجرد هم با شرایط خوب داشتم ولی خانواده هاشون مخالفت کردن. اکثر کسایی هم که مطلقن و دنبال دختر مجردن(حداقل تا اونجا که من دیدم) مادر و خانواده اقا دنبال دختر مجرد بودن و خودشون  معمولا کسیو میخاستن که تجربه رابطه زناشویی رو داشته.(لازم دیدم از اون اقایون دفاع کنم چون واقعا نمیشد بهتان الکی رو قبول کرد)

در ضمن منم نمیخام کسی بهم پز بده ولی میخام شوهرم حداقل و تا یه حدودی هم کفوم باشه. مثلا از نظر تحصیلات اینقدر پایینتر از من نباشه که جلوی من احساس کمبود کنه. و اینکه من خودم مشکلی با اینکه خواستگارم یه بچه کوچیک داشته باشه ندارم ولی نه اینکه کسی که سنش از من خیلی زیادتره و با وجود چندتا بچه معلومه که دیگه حتی نه شور و اشتیاقی براش مونده و نه نیازی به زن داره وفقط کسیو میخاد توی خونش داشته باشه. اونم معمولا به اصرار خانوادشه نه خود طرف.

تازه من مشکلم اینه که خیلیها خودشون معلوم نیست چه ملاکی دارن. همین چند روز پیش یه خواستگاری زنگ زد دیپلمه بود و بقیه ویژگیهاش به من میخورد. منم نه نگفتم. بعد از کلی اطلاعات گرفتن گفت که دوباره زنگ میزنه ولی خبری ازش نشد. حتی نیومدن یه بار منو ببینن اونوقت شما میگی من توقعمو بیارم پایین؟؟؟؟

راجع به اونایی هم که قصدشون ازدواج نیست بگم که متاسفانه اگثرشون به عنوان خواستگار میان جلو منم الان شدم عین یه کارآگاه که باید بفهمم طرف نیتش چیه اصلا. واقعا برای بعضیها متاسفم که اینقدر پستن که بخاطر رسیدن به نیازها و هوس خودشون هزار تا دروغ میگن.

ممنون

تصویر ziba2005 ziba2005 25 آبا, 1393 می ترسم رویایش شوم

سلام

اولا راجع به صحبتهاتون با اون دختر خوبه که خودتون هم فهمیدی شیطون گولتون زده و سعی کنید دیگه اینکارو نکنید. و ثانیا نمیخاد ذهن خودتون رو درگیر این قضیه کنید جون وقتی شما دیگه برخوردتون با اون خانم جدی باشه و برای ازدواجتون اقدام کنید خودش میفهمه که منظور خاصی نداشتید. البته من بعید میدونم به خاطر یه همچین حرفی خیلی به ازدواج با شما فکر کنه. خود من خیلی بدتر از اینها رو بهم گفتن ولی به روی خودم نیاوردم لی الان هم اگر برداشت دیگه ای داشته باشه فوقش چند وقتی ناراحت میشه و این دلیل نمیشه شما بخای برای جبران اشتباهت، اشتباه بزرگتری بکنی و با دختری که بش علاقه نداری ازدواج کنی.

در مورد اون خانم اول هم خوب دقت کنید که اختلافتون در چه حدیه  و میتونید با هم به یه توافق اصولی برسید؟ چون اختلافات اعتقادی بعدا خیلی زیاد و توی همه ابعاد زندگی تاثیر میذاره. این رو هم بگم شاید اگر مشکل نماز نخوندن ایشون به خاطر پایه اعتقادی نباشه و صرفا از روی تنبلی باشه شاید بتونید اصلاحش کنید ولی کلا خیلی به امید تغییر کسی که باهاش ازدواج میکنید نباشید

بهتره سر این مسائل کاملا با هم صحبت کنید و به یک توافق اصولی برسید

تصویر ziba2005 ziba2005 25 آبا, 1393 ازدواج موقت یا تحمل تنهایی

خیلی ممنون از همه دوستانی که نظر دادن. اولا باید بگم منو این اقا قبلا هم با هم صیغه محرمیت خونده بودیم. و چندبار که موقعیت ازدواج برام پیش اومد تمومش کردم ولی خوب متاسفانه نشد که ازدواج دایم کنم. ثانیا ببخشید اون آقایونی که میگن برو با یه فرد مجرد باش که یه زندگی رو از هم نپاشونی.من باید اینطور جوابشون رو بدم که اولا ادمهای مجرد بسیار زیادی تا حالا به من پیشنهاد ازدواج موقت دادن.اما من میدونم همشون فقط به دنبال ارضای نیاز خودشون بودن و هیچکدوم نه علاقه ای به من داشتن و نه به دنبال کمک به من بودند اما این آقا هم به من علاقه دارد و هم میدونم که اگر کاری میکند برای کمک به من و رفع مشکلات من است و ضمن اینکه من اعتماد کامل به ایشون دارم اما شخص دیگه ای رو سراغ ندارم که اینقدر بهش اعتماد کنم که بعدا نخاد از رابطمون سواستفاده کنه. ثانیا چون من میدونم ایشون با خانمش مشکل خاصی نداره وخانمش رو هم دوست داره و من هم هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی نمیخام کوچکترین لطمه ای به رابطه اونها بخوره. برای همینم سعی میکنم هیچ وقت کاری نکنم که حقی از اون خانم ضایع بشه یا اون اقا بخاطر من از خانمش دلزده شه.و گاهی خیلی از نصیحتها و راهکارها رو بهش میدم که زندگیش بهتر شه.

در جوابم به اقای لقمان که گقتن : "اگه ماها ایمان قوی داشتیم هیچ وقت دچار این چالش ها نمیشدیم.."

باید بگم که منظورتون رو از چالش نمیفهمم، ولی بگم من ادم بی ایمانی نیستم. الانم اگه این مسئله رو مطرح کردم فقط به خاطر اینه که به گناه نیفتم. شما که اینطور میگید منظورتون اینه که ادم با ایمان هیچ وقت احساس نیاز به یک همدم رو نداره؟

به هر حال من هنوز جواب خودمو نگرفتم که من فقط مشکلم درباره عده بود. به خاطر اینکه اگه یه زمانی خواستگاری داشتم باید چکار کنم. البته واقعا دیگه ازین وضعیت خسته شدم چون متاسفانه نمیدونم چرا هر خواستگاری که دارم یا شرایطش اصلا با من جور نیست و هم کفو من نیست و یا یه بار زنگ میزنن و دیگه حتی یه بار نمیان منو ببینند.

چند وقته واقعا به این معتقد شدم که یکی بختمو بسته. چون توی همین چند ساله بارها این اتفاق افتاده که حرف یه خواستگاری رو میزنن ولی یهو معلوم نیست به چه علتی دیگه هیچ خبری نمیشه.

تصویر ziba2005 ziba2005 25 آبا, 1393 ازدواج موقت یا تحمل تنهایی

با سلام

اول از هم ممنونم که به پاسخم جواب دادید اما چند نگته را هم باید بگم:

1. اول از همه منو اون اقا الان هم برای حرف زدن با هم صیغه محرمیت میخونیم. شاید به نظر خیلیها مسخره باشه ولی همین حرف زدن بی مورد با نامحرم هم از نظر من گناهه.

2.در مورد بحث فهمیدن بقیه هم من تا حد ممکن سعی کردم کسی نفهمد وبقیه اش را بخدا واگذار کردم. مگر نه این که هرکسی بخاد در راه خدا قدم برداره و از گناه دور باشه خخدا خودش بهش کمک میکنه

3. در مورد وابستگی عاطفی و بهتر بودن ازدواج دائم حرف شما رو کامل قبول دارم اما وقتی کسی مثل من 7 ساله که منتظره یه مورد مناسب براش پیدا بشه و نشده باید چکار کنه؟

4.در مورد اون اقای خواستگارم هم که ایشون خودش خیلی به من علاقمنده و پیشنهاد ازدواج داده اما هنوز از همسرش جدا نشده و دارن میرن مشاوره.منم نمیخام به هیچ وجه زندگی ایشون تحت الشعاع رابطه با من قرار بگیره و یه وقت خدای نکرده بخاطر من از همسرش جدا شه. برای همینم گذاشتم مرور زمان همه چیزو حل کنه. شاید اونها بعد مدتی با هم خوب شدن و اصلا طلاق نگرفتن. البته من خوشحال میشم که کسی مشکلش حل بشه ولی خودمم نمیتونم دیگه بیش ازین تنهاییو تحمل کنم.

اینم در اخر بگم متاسفانه ما عادت کردیم هر چیزی رو به اسم فرهنگ بپذیریم و ازش دفاع کنیم ولی چیزی که اسلام و قرآن مجاز دونسته رو در برابرش موضع بگیریم. فکر نمیکنید اگر بحث ازدواج موقت توی جامعه ما جا بیفته دچار انواع اقسام بی بند وباریها و گناههای جنسی نمی شیم.(طبق حدیث امام معصوم)

موفق باشید

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2