مطالب دوستان Sayed Ibrahim Musavi

تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 02 دى, 1396 غسل مس میت آری اما غسل مس سگ نه
با سلام خدمت شما فلسفه و حکمت غسل مس میت جهات مختلفی دارد: 1- جنبه معنوی و فقهی: اولا: غس مس میت، یک عمل عبادی محسوب می‌شود و نیاز به قصد قربت دارد و عمل عبادی، مصلحت‌های عبادی دارد. ثانیا: از این جهت که انسان اشرف مخلوقات است هم مردار او غسل دارد و هم مس کننده او؛ اما سگ و خوک به خاطر عدم شرافتشان، نیازی به غسل و انجام عمل عبادی دیگری در برابر لمس مردار آنان نیست و فقط طهارت از نجاست لمس لازم است نه غسل که یک عمل عبادی است. ثالثا: وجوب غسل مس میت، به خاطر نجاست مرده نیست تا نجاست مردار انسان را با نجاست مردار حیوانات، قیاس کنیم چون اگر کسی میتی را لمس کند و بدن میت و بدن لمس کننده، خشک باشد هیچ نجاست منتقل نمی‌شود و اگر یکی از آن دو رطوبت داشته باشند آن نقطه از بدن لمس کننده که با بدن میت لمس یافته نجس شده و این نجاست با آب کشیدن پاک می‌شود ولی در هر دو صورت (چه عدم انتقال نجاست و چه انتقال نجاست) غسل بر مس کننده واجب است. نتیجه اینکه وجوب غسل مس میت، بخاطر انتقال نجاست نیست بلکه دلیلش غیر از نجاست است. اما در هنگام لمس مردار سگ و خوک فقط مساله نجاست مطرح است که باید از لمس کننده به واسطه طهارت رفع شود. رابعا: بی شک، لمس میتی که هنوز غسل داده نشده، در روح لمس کننده موجب اثرات منفی معنوی می‌گردد و خدا برای رفع آن اثرات منفی، دستور به غسل عبادی داده تا روح از آن اثرات، طهارت باطنی یابد و پاک گردد. به عنوان مثال وقتی انسان جنب می‌گردد باعث سنگینی و قبض روح و اثرات منفی در روح می‌گردد و انسان مومن و پاک غالبا این مساله را براحتی درک می‌کند و اثرات منفی را در روحش کاملا احساس می‌کند. خامسا: غسل عبادی مس میت، خودش یک تذکار و تنبه و توجه به مس کننده میت است که تو نیز روزی خواهی مرد و تو نیز با از دست دادن جوهره روحت، جسمی نجس بیش نخواهی بود پس به ابعاد مادی بدنت مغرور نشو و به جای مشغولیت به ابعاد مادی بدنت به ابعاد معنوی روحت مشغول باش. 2- جنبه بهداشتی: می‌‌دانیم غالبا انسان بر اثر بیماری می‌میرد و یا اینکه بعد از وفاتش که سیستم دفاعی بدنش از بین رفته سریعا میکروب‌ها در بدن او فراگیر می‌شوند و وقتی غسل دهنده و مس کننده میت با میت تماس می‌گیرند باعث انتقال بیماری و میکروب می‌شود و لازم است که برای دفع این انتقال سریعا کل بدن را بشویند تا مبادا انتقال مریضی حاصل شود. چنانکه در حدیثی از امام رضا(علیه‌السلام) دلیل غسل مس میت اینطور بیان شده: «اين كه افراد غسل دهنده و كسی كه بدن ميت را لمس كرده بايد غسل كند، به‌خاطر آن است كه هنگام جان دادن ميت برخی آفات در بدن او پديد می‌آيد، پس كسانی كه او را لمس می‌كنند بايد غسل كنند»[1] در انسانها به خاطر وجود علایق زیاد، بازماندگان غالبا بدن میت را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند که همین سبب انتقال بیماریها می‌گردد اما ساير حيوانات را کسی بعد از مرگ نمی‌بوسد و در آغوش نمی‌گيرد و لذا برای لمس آنها به شستن دست اکتفا شده است. دکتر صدر الدين نصيری در کتاب «بهداشت اجتماعي در اسلام» راجع به فلسفه‏ی غسل مس ميت چنین می‌نگارد: در سطح پوست بدن بيمار تعداد زيادی ميکروبهای بيماری استافيلوکک و استرپتوکک و غيره وجود دارد. نيز تعداد ديگری از ميکروبها که به واسطه‏ی‌ خاصيت حياتی نمی‌‏توانستند در سطح پوست زنده بمانند پس از مرگ قوی شده و افزايش می‌‏يابند، در اين هنگام سطح پوست بدن کانون مهم سرايت و انتشار مستقيم بيماری‌‏های‌ عفونی می‌‏باشد. شارع مقدس اسلام، بدن ميت را قبل از شستن پليد و برای جلوگيری از ابتلاء به بيماريها نسبت به افرادی که بدن ميت را مس نمايند غسل را لازم دانسته و تنها شستن موضع آلوده را کافی ندانسته تا از آلوده شدن به ميکربها حتی المقدور جلوگيری شده باشد.[2] البته نمی‌توان این جنبه بهداشتی را صرفا دلیل و فلسفه مستقل غسل مس میت دانست چراکه رهایی از این میکروبها با شستن کامل بدن بدون رعایت نیت غسل و ترتیب و شراط غسل هم ممکن است اما خداوند متعال به گونه‌ای از شستشو دستور داده تا هم اهداف معنوی و هم اهداف بهداشتی حاصل شود زیرا به غسل مس میت با شرط قصد قربت و ترتیب و روش خاص، هم طهارت باطنی و هم طهارت ظاهری و هم اهداف بهداشتی نیز حاصل می‌شود. با تمام اين امور، جای ترديد نيست كه هرگز نمی‌توان گفت كه ملاك قطعی جعل حكم (وجوب غسل مس ميت) امور يادشده بوده است. بلكه شايد اسرار و مصالح ديگری در كار باشد كه برای ما پوشيده است و اتفاقا حکمت شرع، اقتضاء می‌کند که همه فلسفه‌ها و مصلحت‌های احکام و عبادات بیان نشود تا بندگان، این امور را تعبدا و از سرِ طاعت انجام دهند تا مومن از غیر مومن، و مطیع از غیر مطیع مشخص گردد و گرنه اگر انسانها همه دلایل و مصلحت‌های احکام را می‌دانستند بسا به خاطر آن دلایل، آن احکام را رعایت کنند نه به خاطر آنکه عمل عبادی است. ______________________ پی‌نوشت: [1]. صدوق، علل شرائع، نشر مؤسسة الاعلمي للمنشورات، بيروت، 1408 ق، ج 1، ص 348، باب 238، ح3 [2]. بهداشت اجتماعی در اسلام، پایان نامه دکترای دکتر صدر الدین نصیری، تهران، 1327ش، ص185
تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 30 آذر, 1396 اویس و فاروق
با سلام خدمت شما  حکایت ملاقات جناب عمر بن خطاب با اویس قرنی در هیچ یک از منابع اولیه شیعی نقل نشده و این حکایت، تنها در کتب و منابع اهل سنت نقل شده است. برخی از مولفین معاصر شیعه (مانند آیه الله علی احمدی میانجی و محمدی ری شهری) این مطلب را گرچه در کتابشان آوردند اما این حکایت را از همان منابع اهل سنت نقل کرده‌اند.   
تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 30 آذر, 1396 اجبار به واجبات آیا جایز است؟ تا چه مقدار؟
با سلام اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی در نظر هفت مرجع تقلید حضرات آیات عظام شبیری زنجانی ،فیاض ،صافی گلپایگانی ،موسوی اردبیلی ،مکارم شیرازی ، نوری همدانی ،صانعی به استفتاء شفقنا درباره اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی پاسخ گفته اند. متن پرسش شفقنا و پاسخ این مراجع تقلید شیعه بدین شرح است : آیا اساسا در انجام تکالیف شرعی، می توان مکلف را مجبور به انجام آن کرد؟ با توجه به آنکه تکالیف شرعی بعضا دارای جنبه اجتماعی جدی تری بوده و بعضی بیشتر واجد جنبه شخصی هستند، آیا در این اجبار یا عدم اجبار، بین تکالیف شرعی که جنبه اجتماعی دارد (نظیر حجاب) و تکالیف شرعی که بیشتر جنبه شخصی دارد (نظیر نمازهای واجب پنج گانه) تفاوتی وجود دارد؟ اگر فرد تظاهر به عدم انجام تکلیف نکند در اجبار یا عدم اجبار به تکلیف تاثیری دارد؟ آیا در محیط های کاری یا غیر آن می توان افراد را مجبور به خواندن نماز اول وقت کرد؟   حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی بسمه تعالی براساس مراتب نهی از منکر ودرصورت وجود شرایط آن جایز است به شرط عدم ترتب مفسده اهم . البته در امثال عبادات باید امر به معروف ونهی از منکر منجر به انجام عمل با قصد قربت از مکلف شود وبعید نیست کسی که ولایت دارد مانند پدر وجد برای الزام مکلف اولی باشد. حضرت آیت الله العظمی اسحاق فیاض بسمه تعالی نمی توان افراد را مجبور به نماز خواندن کرد. وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیادتر از آن وظیفه ندارد. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی بسم الله الرحمن الرحیم 1- آنچه در همه موارد لازم است امر به معروف ونهی از منکر می باشد با اجتماع شرایط آن، و اگر در جامعه اسلامی کسی بخواهد علنا گناه نماید حاکم شرع باید جلوگیری نموده و در بعض موارد تعزیر نماید. 2- اجبار فی حد نفسه وجه شرعی ندارد حضرت آیت الله العظمی صانعی بسمه تعالی ج- در خصوص تکالیف عبادی اجبار و زور معنا ندارد چون اگر عبادتی همراه با قصد قربت نباشد باطل است و انچه بر مسلمانان در مقابله با ارتکاب معاصی وجب است همان امر به معروف و نهی از منکر می باشد تا محرمات الهیه در جامعه ترک شود و ناگفته نماند اجبار و اکراه و برخورد فیزیکی بر مردم نه تنها لازم نمی باشد بلکه جایز هم نیست ولی برخورد به وسیله حکومت و قانون ( یعنی قانون مصوب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که بخاطر مصالح اسلام و مسلمین، حدود و ثغور و مجریان آن را معین می نماید) جایز است و قطعاً نمایندگان محترم در تصویب قانون رعایت همه جهات و جوانب مخصوصاً کریه نشان ندادن چهره نورانی اسلام را می نمایند. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی بسمه تعالی ج- با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر باید انجام وظیفه نمایند و این تکلیف مهم با وجود شرائطش لازم است انجام گیرد و نباید تعطیل شود. حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی بسمه تعالی 1.برای تکلیف شرعی، که توسط مکلف انجام نگیرد، امر به معروف ونهی از منکر(شامل ارشاد)مورد دارد، از طرف دیگر اینطور نیست که برای هر تکلیفی تعزیر وجود داشته باشد، چنین چیزی از دستورات دینی و سیره پیامبر صل الله علیه اله وسلم و اهل بیت آن حضرت ثابت نیست اما تعزیر نسبت به بخشی از گناهان مثل این که زمینه ی گناه دیگران را فراهم کند یا اینکه موجب اضرار به حق دیگران باشد ثابت است، که در این موارد احیاناً تعبیر به اجبار و الزام هم می شود. 2- کارفرمای صاحب اختیار می تواند برای استخدام و به کار گرفتن افراد، شرط مجازی مثل داشتن حجاب کامل یا خواندن نماز اول وقت قرار دهد. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مورد تظاهر به منکرات، نهی از منکر با زبان خوب لازم است و اگر تاثیر نکرد، باید جلوی منکرات را به گونه ای که اثر نامطلوبی نداشته باشد، گرفت و در مواردی که تظاهر نمی شود، امر به معروف و نهی از منکر از طریق زبان و بیان خوب و موثر لازم است و هیچ کس را نمی توان مجبور به نماز اول وقت کرد. منبع: شفقنا  
تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 30 آذر, 1396 گرفتن حکم دین برای نابودی سلمان رشدی و طرفداران او
با سلام خدمت شما فتوای شرعی تا زمانی که لغو نشود پا برجاست بنابراین حکم ارتداد و سابّ النبی هنوز بر سلمان رشدی صدق می‌کند.  مقام معظم رهبری نیز در زمان دولت اصلاحات که خواست فتوای امام را کمرنگ کند، فتوای ارتداد سلمان رشدی را مجددا بیان کردند و در واقع این فتوا، تجدید فتوای حضرت امام خمینی محسوب می‌شود. اما طرفداران او، تا ارتدادشان احراز نشود نمی‌شود حکم ارتداد بر آنان بار کرد مگر آنکه اولا: مسلمان بوده باشند و ثانیا: اعتقادشان با آن اعتقاداتی که باعث ارتداد سلمان رشدی شد همسو و هم‌نظر باشد و ثالثا: ارتداد خویش را اظهار کنند و با اسلام عداوت به خرج دهند، که در اینصورت حکم ارتداد بر آنان نیز بار خواهد شد
تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 29 آذر, 1396 قولنامه در قمر عقرب
با سلام خدمت شما معامله و خرید و فروش در هنگام قمر در عقرب مکروه نیست و فقط سفر کردن و نزدیکی با همسر برای انعقاد نطفه، مکروه است. در هیچ روایتی نیامده که معامله را در این روز نحس بدانند. در ضمن سفارش اهل بیت علیهم السلام برای دفع نحسی ایام و رفع پیشامد ناگوار، دادن صدقه است.  
تصویر مصطفی عباسی هرازی مصطفی عباسی هرازی 29 آذر, 1396 حرز عین علی
با سلام خدمت شما برای لوح عین علی، سندی یافت نشد و فقط برخی دعانویسان در کتابهای خود آن را آوردند که این لوح و دعا نیز همانند بسیاری از الواح و ادعیه و طلسمات ساخته ذهن خود دعانویسان است و ماثور نیست یعنی از جانب اهل بیت(علیهم‌السلام) روایت نشده است. توصیه می‌شود به جای این امور به برخی از حرزها و حصارهایی که از جانب اهل بیت(علیهم‌السلام) در برخی روایات آمده است تکیه و اعتماد کنید. کتاب بحارالانوار بخشی از حرزها و ادعیه و طلسمات را ذکر کرده است. همچنین سید رضی الدین بن طاووس در کتاب «الامان من اخطار الاسفار و الازمان» بسیاری از این حرزها و طلسمات را آورده است که به اعتماد به اینها بهتر و آرامش‌بخش‌تر خواهد بود.
تصویر حمید گلزار حمید گلزار 30 آبا, 1396 سوره ای برای طی الارض
باسلام خدمت پرسشگر گرامی در روایات، روایتی که درباره قرائت سوره توحید و رسیدن به طی الارض باشد یافت نشد. تنها از عارف فرزانه آقای کشمیری نقلی آمده که قرائت مداوم سوره توحید سبب رسیدن به طی الارض است، البته سندی برای این مطلب در کتب روایی یافت نشد. طی الأرض یک لفظ و حرف نیست تا به دیگران آموزش داده شود بلکه یک مرتبه از رشد معنوی است که اگر کسی به آن مرتبه رسید می تواند از این قدرت الهی بر خوردار باشد و این منحصر در پیامبران(علیهم اسلام) و ائمه(علیهم السلام) نیست و بسیاری از بندگان راهرو حق به این مرتبه و مقام نائل می شوند. راه و رسم رسیدن به این مقامات معنوی مستلزم ترک گناه و خلوص نیت که بسیار هم سخت و جان فرسا است  می باشد. ترک گناه و اخلاص در عمل مقدماتی هستند که آدمی را به خدای بزرگ و مقامات معنوی بالایی می رسانند. به هر تقدیر این راهی است که تنها با مجاهدت می توان بدان رسید. بر فرض که تأثیرقرائت سوره توحید برای رسیدن به این مقام ثابت شود، قطعا قرائت به تنهایی عامل رسیدن به طی الارض نیست؛ بلکه تلاوتی می تواند موثر باشد که همراه با ترک گناه و مبارزه با هوی و هوس باشد.
تصویر حمید گلزار حمید گلزار 23 آبا, 1396 اسامی فرشتگان
جهت اطلاع نام برخی از ملائکه که در قرآن و روایات اشاره ای به آنها شده را ذکر می کنیم: در قرآن: جبریل، میکال،مالک،روح،هاروت،ماروت در روایات: 1. راحیل: «سپس خداوند تبارک و تعالی به فرشته‌ای از فرشتگان بهشت به نام «راحیل» که در بلاغت هیچ‌یک از ملائکه به پای او نمی‌‏رسند، دستور داد تا خطبه(عقد حضرت علی و فاطمه) را بخواند. او نیز خطبه‌‏ای خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌‏ای نخوانده بودند.»[1] 2. دردائیل: «ابن عباس می‌گوید شنیدم که رسول خدا(ص) می‌فرمود خدای تعالی را فرشته‌‏ای است که «دردائیل» نام دارد. او را شانزده هزار بال است و ما بین هر دو بالش هوایی است که آن هوا به اندازه آسمان تا زمین است.‏»[2] 3. اسماعیل: «همانا برای خداوند فرشته‌‏ای است که به او «اسماعیل» می‌‏گویند. او در آسمان دنیا ساکن است. هر گاه بنده هفت بار بگوید یا ارحم الراحمین، اسماعیل به او می‌‏گوید خداوند که ارحم الراحمین است صدایت را شنید، حاجت خویش را از او بخواه.»[3] 4. حیوان: «هنگامی که نطفه در رحم چهار ماهه شد و روح در او دمیده شد، خداوند فرشته‌ای را به سویش می‌فرستد که «حیوان» نامیده می‌شود.»[4] 5. زاجر: «هنگام خروج طفل از رحم خداوند فرشته‌ای را برای باز کردن رحم می‌فرستد که نامش «زاجر» است. این فرشته مأموریتش تسهیل در کار به دنیا آمدن نوزاد است.»[5] 6. رضوان:« ملکی است به نام «رضوان» که ندا می‌دهد شمشیری نیست مگر ذوالفقار.»[6] 7. حزقائیل: « فرشته‌ای است به نام «حزقائیل» که 18 هزار بال دارد.»[7] 8. میخائیل: «رسول خدا(ص) می‌فرمود برای خدا ملکی است که نامش «میخائیل» است که برای نمازگزاران در هر نمازی رهایی از آتش را می‌گیرد.»[8] 9. سجل:«در آسمان ملکی است که نامش اسماعیل است..... اعمال بندگان را حفاظت می‌کنند وقتی سر سال شد، خداوند فرشته‌ای را به سویشان می‌فرستد که «سجل» نام دارد.»[9] 10. داعی: « خداوند در آسمان هفتم ملکی قرار داده به نام «داعی». هنگامی که ماه رجب داخل شد، این ملک هر شب تا صبح کارش این است که می‌گوید خوش به حال ذاکرین و اطاعت کنندگان.»[10] 11. ظهلیل: « خداوند فرشته‌ای را برای قبر پیامبر اسلام(ص) موکل قرار داد که «ظهلیل» نام دارد. هرکسی که سلام و صلوات بر او بفرستد، این فرشته به پیامبر می‌گوید فلانی به شما سلام و درود فرستاد، پس پیامبر(ص) هم جواب سلامش را می‌دهد.»[11] 12. ایمان: فرشته‌ای «ایمان» نام دارد.[12] 13. زوقابیل: «خداوند فرشته‌ای مبعوث کرد به نام «زوقابیل».»[13] 14. نکیر و منکر: «سلیمان بن خالد می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم از کسی که با میت در قبر ملاقات می‌کند فرمود: دو فرشته هستند به نام نکیر و منکر که بر مرده وارد می‌شوند و از او می‌پرسند...»[14] 15. رومان(منبه): «پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیین از فرشتگانت‏ ... و رومان آزمایش کننده (اهل) قبرها»[15] پی‌نوشت: 1. ابن بابویه، محمد بن علی،‏ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، نشر جهان، تهران، 1378 ق، ج ‏1، ص 224. 2. ابن بابویه، محمد بن علی،‏ کمال الدین و تمام النعمة، اسلامیه، تهران، 1395 ق ج ‏1، ص 282. 3.کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، المطبعة العلمیة، قم،1402 ق، ص 54. 4. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، دار الکتب الإسلامیة، قم، 1371 ق، ج‏ 2، ص 315. 5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407ق،ج ‏6، ص 15. 6. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق، ج ‏1، ص 87. 7. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضی، قم، 1375 ش، ج ‏1، ص 47. 8. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، مطبعة حیدریة، نجف، بی‌تا، ص 71. 9. كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، الزهد، المطبعة العلمية،1402ق، ص 54. 10. ابن طاووس، علی بن موسی‏، اقبال الأعمال، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1409 ق، ج ‏2، ص 628. 11. ابن طاووس، علی بن موسی‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، دار الرضی، قم، 1330 ق، ص 243. 12. عاملی نباطی، علی من محمد‏، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، المکتبة الحیدریة، نجف، 1384 ق‏، ‏ج ‏1، ص 156. 13. حسینی موسوی، محمد بن أبی طالب‏، تسلیة المجالس و زینة المجالس(مقتل الحسین علیه السلام)، ، کریم فارس، 1418 ق ج ‏1، ص 525. 14. كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، الزهد، المطبعة العلمية،1402ق، الزهد، ص 88. 15. امام سجاد(علیه السلام)، صحیفة سجادیة، دفتر نشر الهادی، قم، 1376 ش، ص 40.
تصویر حمید گلزار حمید گلزار 23 آبا, 1396 اسامی فرشتگان
با سلام و ادب خدمت پرسشگر گرامی در قرآن و روایات معتبر برای بعضی از ملائکه اسم هایی بیان شده است. از آنجا که ما دسترسی به عالم ملائکه نداریم لذا علم چندانی نیز نسبت به آنها و اسامی آنها نداریم الا آنچه که در قرآن کریم و یا در روایات اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده باشد. قطعا فرشتگانی که نام آنها در این دو منبع آمده وجود واقعی دارند هرچند ما آنها را نمی بینیم. البته ملائکه ای هم هستند که اسمی از آنها در روایات نیامده اما به صورت کلی به انها اشاره شده است که انها هم قطعا وجود واقعی دارند. مانند ملائکه ای که امام سجاد(علیه السلام) در دعای سوم صحیفه سجادیه به صورت کلی از آنها نام می برد.«درود بفرست بر خازنان باران و روان كنندگان ابرها كه چون بر ابرها بانگ زنند، آواز تندرها به گوش رسد و چون ابرها از آن نهيب به راه افتند، آذرخشها از درونشان بدرخشد. و بر آن فرشتگان كه دانه‏هاى برف و تگرگ را از پى مى‏آيند و با هر قطره باران كه فرو مى‏شود، فرود مى‏آيند. و بر آن فرشتگان كه نگهبانان خزاين بادهايند و آنان كه موكلان بر كوههايند تا فرو نريزند و آن فرشتگان كه ميزان و مقدار آب‏ها و پيمانه بارانها را به ايشان آموخته‏اى.»[1] پی‌نوشت: 1.امام سجاد(علیه السلام)، صحیفه سجادیه، دفتر نشر الهادى‏، قم، 1376ش، دعای سوم، ص39.
تصویر حمید گلزار حمید گلزار 23 آبا, 1396 فلسفه نماز آیات
با سلام خدمت پرسشگر گرامی فلسفه و حکمت نماز آیات، تنها ترسیدن و وحشت از برخی پدیده ها نیست. برای پدیده هایی مانند کسوف و خسوف نماز آیات واجب شده است، در عین حال که مردم به طور معمول از آنها وحشت و ترسی ندارند یا حتی نماز هنگام زلزله مانند بادهای سیاه، مقید به ترس نیست. بنابراین، حکمت نماز آیات هر چند در برخی موارد شاید ترس مردم باشد که به واسطه نماز آیات به آرامش و امنیت خاطر برسند اما حکمت های دیگری نیز دارد. از مجموعه روایاتی که درباره نماز آیات آمده برداشت می شود که بروز این پدیده ها که معمولا غیر عادی و خارج از روند زندگی، انسان ها است، موقعیتی مناسب برای رو آوردن به خداوند و به یاد آوردن علت واقعی همه چیزها است. لذا در این لحظه ها شایسته و لازم است که ایمان قلبی خود را در قالب عمل ریخته و با خواندن یکی از بهترین ذکرهای خدای متعال؛ یعنی نماز و نهادن پیشانی به آستان قدس پروردگار جهان، عقیده و اعتراف باطنی خود را ابراز نماییم. در روایتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «خورشید و ماه به خاطر مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف نمی شوند. این دو از نشانه های خداوند متعال می باشند، هنگامی که خسوف و کسوف را مشاهده کردید برای نماز خواندن به مساجد بروید»[1] در روایت دیگری آمده است: «پدیده های زلزله، کسوف، خسوف و بادهای ترسناک از نشانه های قیامت است. پس هنگامی که یکی از این پدیده ها رخ داد، قیامت را به یاد آورید و به مساجد آیید و در پیشگاه الهی تضرع نمایید».[2] افزون بر آن، نماز آیات مانعی برای پناه بردن برخی مردم به یک سلسله امور خرافی است. اسلام، با واجب کردن نماز آیات، به هنگام این پدیده ها مردم را از توجه به اوهام و خرافات بازداشته و افکار آنان را به نقطه ای که سرچشمه تمام حوادث گیتی است متوجه ساخته است. پی‌نوشت: 1. حر عاملی، وسایل الشیعه، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، قم، 1409ق، ‏ج ۷، ص ۴۹۲. 2.همان، ص487.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 408