مطالب دوستان ronikka

تصویر maleki maleki 19 بهم, 1401 میگه من درس خوندم کارگری نمیرم...
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی به فکر دیگران و سرنوشتی که در انتظارشان است، بسیار پسندیده بوده و این نگرانی شما در مورد شخص نام‌برده‌شده به جا می‌باشد. به هر حال این دو موردی که ذکر کردید یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی یک مرد می‌تواند محسوب شده که در صورت موفقیت در آن و انجام آنها به صورت درست و صحیح، آیندهٔ همراه با موفقیت و پیشرفت داشته باشد. برعکس آن نیز صادق بوده و اگر فردی نتواند درست و به موقع به این دو امر بپردازد ممکن است دچار مشکلات زیادی شود. اما به حق و انصاف اگر بخواهیم جلسه را شروع بکنیم باید عرض کنیم: سهم جامعه در این دو امر کم نبوده و در مسیردهی در مسئلهٔ شغل و ازدواج بسیار مهم است. اینکه در سطح کلان از فارغ‌التحصیلان استفاده شود و اگر شخصی به کاری مشغول شد و حرفه‌ای را متناسب با مدرک تحصیلی‌اش، به راه انداخت، حمایت لازم و کافی بشود، از وظایف دولت‌ها بوده که در حال حاضر شرایط برای محقق شدن این نوع حمایت‌ها خیلی مطلوب نبوده و خیلی از تحصیل کرده‌های ما با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. در بحث ازدواج نیز همین‌طور است، فرهنگ ازدواج آسان و به موقع بر دوش متولیان این امر بوده و قبل از هر مطلبی به این کم کاری‌ها بر می‌خوریم. نهادینه کردن ازدواج در سن معین و مشخص خود را همهٔ جامعه وظیفه دارند در دستور کار قرار داده و به آن بپردازند. گاهی شنیدن خاطرات تلخ زندگی یک متأهل، جوانی را از ازدواج منصرف کرده که یک جمله‌ای مثل: " خوش به حالت مجردی " قدرت منصرف کردن یک جوان از ازدواج را دارد. در این زمینه دوستان و همنشینان فرد بسیار مؤثر هستند. در تصمیم گیری‌ها و تعیین کردن مسیر زندگی و ازدواج صحبت‌ها و نظر دادن‌ها بسیار مهم بوده و در مثبت و منفی کردن نگاه شخص به یک موضوع اثر زیادی دارد؛ لذا باید مراقب بود که فرد مورد نظر با چه کسانی نشست برخاست داشته یا حتی چه رسانه‌هایی را دنبال می‌کند. دو پاراگراف بالا را برای این عرض کردم که مقصر اصلی و تنهای این قضیه را ایشان نبینید، در نهایت توقع و انتظار ما این است که این تعلل و کوتاهی را از جای دیگر نیز ببینید. آخرِ این ماجرا چه هدفی داشتیم از بیان مشکلات و ریشه یابی آن؟ بله دقیقاً درست حدس زدید؛ ما شما را به همدلی و درک کردن عمیق و مطلوب نسبت به ایشان دعوت کرده و در ابتدا خواسته‌ها و کاستی‌هایی که در این امور مرتکب شده است را به زبان نیاورده و اصلاً در این زمینه سرزنشی صورت نگیرد. در کنار سرزنش، ممکن است مقایسه نیز بیاید وسط و ایشان را با افراد دیگری که مدرک عالیه داشته و به کارهای پایین‌تر مشغول هستند، مقایسه کرده و برایش مثال بیاورید. تنها کاری که در این قسمت انجام دهید این است که خواسته‌های ایشان را به حق دانسته و به آن احترام بگذارید. در بحث ازدواج نیز همین‌طور است. اصلاً اصرار و یا بیان جملاتی مثل: دیر شده است، فلانی همسن و سال شما است ببین فرزند هم دارد، و ... درست نیست. ممکن است ایشان نیز مثل خیلی از جوانان ما که یک شغل و درآمد مناسب نداشته باشند، اقدام به ازدواج نمی‌کنند، باشد. تا اینجای جلسه برای این بود که شما از تحت فشار قرار دادن و نکوهش، سرزنش و مقایسه و یا احیاناً رفتارهای این‌چنینی بپرهیزید و بگذارید تحریک کردنش به راه خودش پیش رود. با این جملهٔ آخر به سراغ راهکارهای مربوطه خواهیم رفت: درست است موانع، کوتاهی‌ها و کاستی‌هایی در این امور اتفاق افتاده؛ اما دلیل نمی‌شود افراد تسلیم شده و از امکاناتی که در اختیار دارند غافل شده و دست روی دست بگذارند تا فرصت‌ها یکی پس از دیگری از دست برود. در ادامه ایشان را فردی مستعد و توانمند بدانید و این نگاه را در هر کجا که لازم است و امکان منعکس شدنش وجود دارد، ستایش کنید. به همه از استعدادها و توانایی‌هایش بگویید، بگذارید متوجه شود که چقدر به ایشان و آینده‌ای که دارد امیدوار هستید. مخصوصاً اگر شما که نگران هستید یکی از بستگان نزدیک و جزئی از خانواده‌اش هستید راحت‌تر و زیباتر می‌توانید این سناریو را اجرا کنید. در کنار این امیدواری و اعتماد داشتن به ایشان می‌توانید نگرانی‌های خودتان را به صورت غیر مستقیم انتقال داده و از دست رفتن فرصت‌ها افسوس بخورید. این حسرت کشیدن‌ها می‌تواند برای افرادی باشد که در یک فیلم دیده‌اید یا در یک داستان و کتابی مطالعه کرده و یا در نتیجهٔ یک رویداد و اتفاق فامیلی که تعریف کرده‌اید، گنجانده شود. البته باز به جایگاه شما بر می‌گردد که به عنوان چه کسی قرار است به ایشان کمک کنید، یک مادر از آرزوهایش، یک پدر از انتظارات و یک خواهر و برادر از دلگرمی‌هایش صحبت کند. این شخص بداند وظیفه‌ای در قبال دیگران داشته و خودش تنها نیست که بخواهد هر گونه دلش خواست کارها را پیش ببرد. همان‌طور که در ابتدای صحبت‌ها از نقش دوست و همنشین صحبت کردیم در این زمینه از این ابزار نیز استفاده کرده و گاهی صحبت‌هایی را که با ایشان دارید را از طریق دوستش به او منتقل کنید. اگر در بین دوستانش افراد موفقی باشند کار شما بسیار مؤثرتر پیش خواهد رفت. ببینید اگر امکان دارد به صورت فامیلی یا دسته جمعی می‌شود کار و شغلی را سرپا کرد یا خیر؟ در خیلی از مغازه‌های تولیدی و خدماتی می‌بینیم نوشته: فلانی و پسران... این یعنی پدری سرمایه گذاری کرده و از پسران برای رونق و توسعهٔ کارش بهره گرفته است. اگر در خانواده و یا فامیل چنین شخصی باشد که نقش محوریت را داشته باشد، حتماً از او در این زمینه کمک بگیرید. البته باز هم تأکید کنم، ایشان نباید متوجه شود که شما دارید برای شاغل شدنش تلاش می‌کنید. ممکن است نتیجهٔ عکس داده و حس اینکه او را شخصی بی دست و پا یا ضعیف می‌بینید، مانع موفقیت‌های شما در اجرای راهکارها خواهد شد. پس به او اعتماد کنید، اعتماد به نفس بدهید و به او منتقل کنید که اطرافیان چقدر روی او حساب باز کرده و منتظر اقدامات سازندهٔ ایشان در امور یاد شده اعم از کار و ازدواج هستند. درک کند شما نسبت به پذیرش او حتی با این حال و اوضاع مشکلی ندارید. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 19 بهم, 1401 مادرشوهرم خرج مون میده ...
با سلام خدمت شما کاربر گرامی تلاش برای حفظ خانواده و زندگی در این شرایط سخت، قابل تقدیر بوده و از اینکه شما توانسته‌اید با وجود کم و کاستی‌هایی که وجود دارد، زندگی‌تان را حفظ کنید از شما تشکر و قدر دانی می‌کنیم. رها کردن و رفتن، جدا شدن یکی از راه‌هایی است که بعضی از افراد در این شرایط آن را انتخاب کرده و متأسفانه بدون هیچ تلاشی همان اول گزینه و راه آخر را در پیش می‌گیرند. بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه می‌رسند که جا داشته و می‌توانسته‌اند با صبوری و آرامش، اوضاع را حداقل بهتر کنند. این افراد کمتر از عواقب جدا شدن و از هم پاشیده شدن زندگی خبر دارند. البته داشتن یک حامی و همراه در این مسیر بسیار مهم است و شاید خیلی‌ها ندارند کسی را که از آنها مراقبت کرده و حداقل ترین نیازها را برآورده کند. در مورد شما باید عرض کنیم که وجود مادر همسرتان به نوعی مقداری از بار مشکلات را برداشته و توانسته علاوه بر حضورش کنار شما، تا حدودی مسئلهٔ مهم مالی را نیز حل کند. در این رابطه باید حواستان باشد و مراقب باشید ایشان را از دست نداده و نگذارید از شما و شرایطی که دارید دور و غافل شوند. حتماً در کنار ناراحتی‌هایی که دارید و با ایشان نیز در این مورد همدلی و همراهی می‌کنید، تشکر و قدردانی را فراموش نکنید. بگذارید با دلگرمی به اینکه روزی فرزندش به صحت و سلامت، زندگی عادی‌اش را ادامه خواهد داد، به حمایت کردن‌هایش نیز ادامه دهد. پس در قدم اول حفظ مادرشوهرتان در کنار این ماجرا بوده که مطمئناً در این مورد مهارت‌های لازم را دارید. این نگه داشتن باید به سمت و سویی برود که ایشان نیز برای ترک دادن همسرتان با شما کمال همکاری را داشته و در کنار شما و ایشان افراد دیگری نیز به این جمع بپیوندند. از خواهر و برادر گرفته تا دوست صمیمی از همسرتان، افرادی که به اعتیاد مبتلا هستند باید خود به این نتیجه برسند که زمان ترک کردنشان رسیده و لازم است هر چه سریع‌تر این اقدام را داشته باشند. قوی کردن جمع و انسجامی هم که اشاره کردیم باید در این راستا باشد. یعنی همسرتان را در یک بن بست قرار داده و چاره‌ای جز ترک برایش باقی نماند. البته در این مورد نیز باید مهارت‌های لازم را به کار ببرید. طرد کردن، سرزنش و هر گونه توهین و تحقیری نسبت به همسرتان، شما را از هدفتان دورتر کرده و نخواهد گذاشت همسرتان نیز به درستی تصمیم بگیرد. مطمئناً مشاجره و اعصاب‌خردکنی‌ها را کنار گذاشته‌اید و همان‌طور که از لحن در متنتان نیز مشخص است، پذیرش مشکل همسرتان کار را برای ادامه زندگی آسان کرده است. بله درست هم همین است که در قبال این آسیب‌ها جنگ و دعوا راه انداختن واقعاً انرژی بر بوده و زود فرد را به آخر خط می‌رساند. شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که خانم‌ها از اعتیاد همسرشان زود خسته می‌شوند همین جنگ به راه انداختن‌ها است. البته بیان نکردن و اعتراض نداشتن نیز درست نبوده که در سطرهای بالا خدمتتان عرض شد برای این رفتارها حتماً بقیه را نیز با خودتان همراه کرده که موفقیتتان در این مورد بیشتر باشد. تا جایی که می‌توانید همسرتان را به فکر واداشته و برای ترک کردن انگیزه بدهید. در این مورد اگر نیاز به راهکارهای بیشتری دارید یادداشت بگذارید تا کارشناسان ما شما را همراهی کنند. گاهی در زمان و شرایط مناسب و متعادل از همسرتان تقاضای پول تو جیبی داشته باشید، خصوصاً زمان واریز یارانه‌ها را در نظر گرفته و تا دیدید حال همسرتان خوب و مساعد است نیازتان را بیان کنید. البته اینکه بگویید همهٔ وجه را به شما بدهد مطمئناً با مخالفت مواجه خواهید شد. مبلغ را وقتی عنوان می‌کنید مقداری از آن را طلب کرده و بگویید مثلاً صد تومان از من و فرزندمان و بقیه باشد برای خودت که در صورت نیاز از آن استفاده کنی. من هم اگر اضافه داشتم به شما بر می‌گردانم. این نوع بیان‌ها باعث می‌شود حالت طلبکاری به خود نگرفته و طرف مقابل بهتر برخورد کند. البته از این جمله این برداشت نشود که شما حق نداشته و نباید خواسته‌هایتان را بیان کنید؛ بلکه با توجه به عادی نبودن شرایط لازم است گاهی از خیلی از حق و حقوق‌ها چشم پوشی کرده و یا در قالب دیگری مطرح کرد. این مطرح کردن خواسته‌ها اگر در حضور مادر ایشان باشد بهتر است. چرا که علاوه بر ابراز نیاز به همسرتان، مادرش نیز به این انتظار شما پی برده و در زمان خود پاسخ مناسبی خواهد داد. آنچه که تأکید بنده هست این است: همراهی مادر همسرتان را از دست ندهید و اصلاً نگذارید در این شرایط تنها شده و خودتان بمانید و مشکلات. امیدوارم بتوانید از بهترین ابزار که همان صبر و آرامش همراه با تلاش  است، برای حفظ زندگی‌تان استفاده کرده و با یک روحیهٔ شاد و با نشاط همراه با انرژی روزها را به امید بهتر شدن سپری کنید. در این بین خودتان را فراموش نکنید و راهکارها و مهارت ای مربوطه را در دستور کارتان قرار بدهید. در این زمینه اگر تمایل دارید در جلسات آینده به صورت مفصل و مستقل صحبت داشته باشیم. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 19 بهم, 1401 مادرشوهرم خرج مون میده ...
در حال پاسخگویی...
تصویر maleki maleki 18 بهم, 1401 بمن میگن که شما شکاکی ، به نظر شما مشکل از منه؟
با سلام خدمت شما کاربر گرامی دقتی که در شناخت طرف مقابل برای ازدواج دارید قابل تقدیر است؛ اما فراموش نکنید گاهی اشتباه در این دقت کردن‌ها ممکن است به قیمت از دست رفتن فرصت‌ها تمام شود؛ لذا توجه به این نگرانی که در ذهنتان ایجاد شده می‌تواند به شما کمک بزرگی بکند. ابتدا باید دربارهٔ شخصیت شکاک بیشتر بدانید تا با مراجعه به رفتار و خصوصاً افکارتان ببینید آیا در مورد شما صدق می‌کند یا خیر؟ اگر شما فردی شکاک باشید پس بهتر است از همین الان دنبال راه درمان بوده و یک بار برای همیشه از این خصیصهٔ اخلاقی که می‌تواند تا مرز نابودی زندگی شما را پیش ببرد، خلاص شوید. این مطلب را خدمتتان عرض کردم تا به محض ناراحت شدن از یک برخورد و یا رفتار و یا به قول خودتان بردن یک نام اشتباهی توسط طرف مقابل خود را شکاک خطاب نکنید و این امر را از روی حساس بودن و علاقهٔ اولیه بدانید. ممکن است شما فقط در مورد همسر آینده این‌گونه باشید و اصلاً رفتارهای دیگران را مورد ارزیابی دقیق و زیر ذره بین قرار ندهید، پس نمی‌شود شما را شکاک نامید. به هر حال این طبیعی است که در رابطه با زندگی مشترک خصوصاً مسائل احساسی و عاطفی، انحصار طلبی خانم‌ها را باید لحاظ کرد. مطلب مهم دیگری که در این قسمت باید به آن اشاره کنیم، زمان کوتاهی است برای قضاوت کردن در مورد طرف مقابل، در هر صورت این شخص سالیان متمادی و زیادی را با یک سری اسامی و افراد سپری کرده و گاهی به قول خود ایشان، ناخودآگاه ممکن است این اشتباهات رخ داده و حتی رفتارهایی را داشته باشند که خوشایند شما نباشد. یکی از مهارت‌هایی که در همین ابتدا به آن پایبند باشید، همدلی است، در این مهارت شما به خودتان تلقین خواهید کرد که قبل از هر برداشت و قضاوتی، خود را در جای طرف مقابل بگذارید. یکی از کارهایی که در این مهارت گنجانده شده و بسیار هم کاربردی است، تحلیل قبل از هر گونه اقدام است. به‌عنوان‌مثال در این مورد ابتدا و قبل از ناراحت شدن و هر گونه اتهام زنی به خود و یا طرف مقابل، چیدمان داشته باشید به این شکل: ممکن است نام من کمی برایش سخت باشد، عادت نکرده هنوز به بردن نام من، شاید هم در طول دوران مجردی اسمی که به زبان می‌آورد کسی باشد که بسیار به او لطف داشته و مراقب او بوده است. بله درست است همین نکته بسیار مهم است، گفتید چرا اسم خواهر یا شخص دیگری را به زبان نمی‌آورد؟ باید بگوییم اگر به قسمتی از این متن توجه کرده باشید صحبت از مراقبت و هواداری شد، ممکن است فردی با محبت و بدون هیچ‌گونه چشم داشت، قصد و غرضی به شخصی به دلیل‌های مختلف محبت کرده و به او نزدیک باشد. در مواردی زن برادر به برادر شوهر نزدیک بوده، این صمیمیت ممکن است به خاطر این باشد که  برادر به برادر نزدیک شده و رفت و آمد به منزل برادر را به رفتن به خانهٔ خواهر ترجیح داده است. در خیلی از خانواده‌ها عروس و زن برادر را به خاطر شخصیت و محبتی که دارد از خواهر و دختر خانه نیز بیشتر قبول داشته و به خاطر رفتارها و اخلاق‌های خوبش مورد اعتماد شده است. هر کدام از این ها می‌تواند یک دلیلی باشد برای اینکه نام شخصی به سر زبان افتاده و برای کم رنگ شدنش نیز نیاز به فرصت است. بخواهیم در چند جملهٔ کوتاه مطالب بالا را خلاصه کنیم خواهیم گفت: اول این حساسیت و ناراحتی را طبیعی تلقی کرده و از به کار بردن کلماتی چون شکاک، بدبین... خودداری کنید. دوم با دادن حق و فرصت همراه با آرامش و راه ندادن دلخوری، زمان را به کمک بگیرید. و سوم اینکه پرداختن به این نوع مسائل شما را از شناخت و ادامه ی آشنایی برای ازدواج باز خواهد داشت. موفق باشید.  
تصویر maleki maleki 17 بهم, 1401 حمایت و ارج نهادن به همسر چگونه باید باشد..؟؟؟
 سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی توجه به مهارت‌ها و کاربردهای آن توسط شما قابل تقدیر بوده و اینکه این سؤال مهم را در ذهن داشته و در این جلسه مطرح کرده‌اید نشان از درایت و هوشیاری شما است. امیدواریم بتوانیم با پرداختن به این موضوع، سؤال پیش آمده را برای شما پاسخ داده و برای بقیهٔ عزیزان همراهی که این مطلب را می‌خوانند مهارت افزایی داشته باشیم. بله درست است، اینکه یک خانم نسبت به جایگاه و اقتدار همسرش توجه کافی داشته و قدر و منزلت همسرش را پاس بدارد. این رفتار نتیجه‌های زیادی دارد که کمترین آن عزتمندی مرد، انتقال حس دوست داشتن و محبت، تغییر دادن نگاه اطرافیان نسبت به همسر می‌باشد. البته اینکه عیب‌ها و نواقصی که پوشانده می‌شود باید بعداً و در زمان و مکان مناسب بیان شده و به صورت صحیح خود تذکر داده شود وگرنه ماندنی شده و در بزنگاه‌های حساس ضربهٔ خود را خواهد زد. عیب پوشی به معنای نگفتن آن نیست بلکه مراقبت در یک شرایط و سعی و تلاش برای از بین بردن در شرایط دیگری است. به نوعی برخورد درست با یک نقص و اشتباه همان عزت و احترام است که مد نظر است. گاهی نادیده گرفتن همین کوتاهی‌ها و اشتباهات و گذشت کردن‌های پی در پی باعث همین اتفاقاتی می‌شود که نمونهٔ آن در ذهن شما است. اعتماد به نفس دادن‌های کاذبی که طرف مقابل را از پرداختن و رسیدگی به خود باز داشته و اگر بخواهیم درست بگوییم این غفلت‌ها به نوعی خیانت در حق طرف مقابلمان محسوب می‌شود. پس هر گفتار و رفتاری باید در جای خود و به شکل صحیح خود یا همان قالب خود، صورت گرفته تا از آسیب‌های احتمالی بعدی کم کند. این یک مطلبی است که حاوی نکات ارزنده و کاربردی بوده و انتظار داریم عزیزان همراه در این مورد بیشتر دقت کرده و به صورت مفصل و مستقل به آن بپردازند. اما نکتهٔ مهم‌تری که به نظر می‌رسد مطالب بالا را تکمیل خواهد کرد، ظرفیتِ دریافت افراد بوده که ممکن است اصلاً توجهی به این مسائل نداشته باشند. قدر ناشناسی یک فرد را نمی‌شود به همه سرایت داد و بگوییم چون این چند نفر در قبال دریافت این رفتارهای زیبا، واکنش نامناسب و منفی داده‌اند، پس نباید کسی این‌گونه برخورد کرده و اصلاً نباید خانمی همسرش را تحویل گرفته  تقدیر کند. در مواردی هم هستند کسانی که خیلی مهم نیست که چگونه با ایشان رفتار کنند، در هر صورت راه کج خود را به مستقیم ترجیح داده و کار خودشان را در هر شرایطی خواهند کرد. باز هم دلیل نمی‌شود که ما در قبال این افراد از ابتدا بگوییم چه خوب چه بد راهش را خواهد رفت پس زحمتی به خودمان نداده و محبتی هم نکنیم. در این موارد عزت و احترام به طرف مقابل در اصل بزرگی شخصیت خود ما محسوب خواهد شد. البته ممکن است با در نظر گرفتن رفتارهای خوب، زیبا و محبت‌ها از شدت این رفتارهای بد کاسته و در حد همین کم‌ها انجام شود. پس در هر صورت نباید از خوبی‌ها دست کشید و با آن فاصله گرفت. در پایان با یک سؤال شما را تنها گذاشته و در جلسهٔ بعدی با دادن پاسخ مناسب، به نکات دیگر این داستان خواهیم پرداخت: آیا خانمی که در جمع همسرش را تحویل و عزت می‌دهد، در همهٔ امور دیگری که به او محول شده است همین‌گونه درست و کامل رفتار می‌کند؟ البته قصد نداریم بگوییم ممکن است ظاهر سازی بوده باشد و برای اینکه کسی او را مقصر در اشتباهات همسرش نداند به این رفتارها روی آورده است؛ بلکه منظور این است که اشتباهات یک مرد به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که ممکن است در همان جاها کوتاهی‌هایی صورت گرفته باشد. تابه‌حال به این مسئله فکر کرده‌اید؟ پاسخ شما برای شروع جلسه بعدی بسیار مهم بوده پس سعی کنید در این مورد بیشتر فکر کرده و یادداشت بگذارید. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 17 بهم, 1401 میترسم در حق همسر و بچه هام کم بزارم .....
 با سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیختهٔ گرامی نمونهٔ یک انسان موفقی که برای جامعه می‌تواند یک الگو باشد را در شما مشاهده می‌کنیم. این تلاش‌های شما در عین اینکه وظیفهٔ اصلی و مهم خود یعنی همسرداری و مادر بودنتان را انجام داده‌اید، قابل تقدیر بوده و امیدواریم در این نقطهٔ حساس نیز بتوانید؛ مانند قبل بدرخشید. اینکه بیان کردید شما بودید چه‌کار می‌کردید، پاسخش کاملاً واضح است: درست است همدلی و درک کردن شرایط طرف مقابل، یک مهارت بوده و با توجه به در نظر گرفتن همهٔ جوانب می‌توان کمک کرد؛ اما اینکه کسی بخواهد به جای کسی، یک تصمیمی را گرفته و القا کند کمی سخت تا حد محال به نظر می‌رسد. هر شخصی توانمندی‌هایی دارد که مقداری از آن بالقوه و قسمتی از آن نیز به فعلیت رسیده است. پس نمی‌شود به این راحتی نسخه داد که اگر من بودم حتماً مدرک دکتری را هم اخذ و مشغول تدریس می‌شدم و یا اینکه همین الان درس را رها کرده و سعی می‌کردم به کارهای دیگری که بر عهده دارم بپردازم. طبیعتاً اگر بشود همهٔ کارها را باهم پیش برد که بهترین گزینه و شاید بگوییم اولین گزینه همین است. یعنی شما بتوانید در عین اینکه فرزند دیگری داشته باشید و به همسر و فرزندان و کارهای خانه می‌پردازید، در مرحلهٔ دکتری هم فعالیت و به پایان برسانید و مشغول تدریس و هدف‌هایی را که دارید را به دست بیاورید. این مرحله نیاز به تلاش مضاعف داشته و کمی الان نیز با شرایط کارشناسی و ارشد متفاوت است. به هر حال گرفتن مدرک دکتری نیاز به هزینه‌های زیادی داشته که خودتان بهتر در جریان هستید. ساعت‌ها مطالعه و پژوهش و درگیری با موضوعات مختلف کمترین این هزینه‌ها است. از طرفی نیرو و انرژی که به عنوان  مثال در سن 25 تا 30 و 30 تا 35 داشتید را نباید الان توقع داشته و حتماً دوران میان‌سالی با جوانی از نظر جسمی و روانی و کشش اعصاب متفاوت است. همهٔ موارد بالا را نیز حل شده و یا نادیده بگیریم، نکته‌ای ذهن را مشغول کرده و آن هم نشانه‌هایی از تمام شدن صبر و ظرفیت همسرتان است که بسیار مهم است. جمله‌ای که از زبان همسرتان بیان کردید (... همسرم میگه حضورت کم رنگ شده...) می‌تواند در جایگاه یک هشدار و اخطار تلقی شده و شاید همسرتان به عنوان یک تذکری محترمانه از شما خواسته که به فعالیت‌های جنبی خاتمه داده و بیشتر به مسائل مهم‌تری مثل وظایف مادرانه و همسرانه بپردازید. درست است شما مراقب بوده‌اید که با توجه به پر انرژی بودن و فعال بودنتان، کم نگذاشته و در تمام مراحل بهترین باشید؛ اما ارزیابی و قضاوت در این زمینه با اطرافیان نیز بوده که باید به آن توجه داشت. شاید این جملهٔ همسرتان یک نوع نتیجه از ارزیابی‌های ایشان باشد. پس این سکهٔ دورو باید خوب زیر و رو شده و به همهٔ آن توجه داشت. از طرفی درست است که حضور نیروهای ارزشی و متعهد در مراکز علمی و آموزشی ضروری و لازم است، اما اینکه آیا شما بعد از اخذ مدرک دکتری فرصت حضور را خواهید داشت یا خیر؟ ممکن است شرایط مثل الانی که در آن هستید نبوده و کاملاً متفاوت باشد و اصلاً چیزی را که در ذهن دارید را نتوانید عملی کنید. این در حالی است که ممکن است شما هزینه‌های زیادی را داده باشید و نتوانید نتیجهٔ مطلوب را به دست بیاورید. لذا در این قسمت توجه کنید چه چیزی را می‌دهید و چه به دست می‌آورید؟ برای پاسخ به این سؤال کافی است در یک اولویت بندی، اهداف و کارهایتان را دسته بندی کرده و به آنها بپردازید. مطمئناً با تعهد و اعتقاد و باوری که از شما سراغ داریم، ابتدا فرزندآوری را در دستور کار خواهید داشت سپس تربیت فرزند و همسرداری و در انتها به تحصیل خواهید پرداخت. گاهی افراد برای اینکه نسبت به دیگران دلسوز و نگران هستند خود و عزیزانشان را فراموش می‌کنند و یا کمتر به بودن آنها فکر می‌کنند. باز این مطلب را می‌دانید که چه از نظر عقلی و چه از منظر دینی، ابتدا خود و افراد خانواده سپس جامعه مد نظر قرار دارد. شما اگر خودتان به مدارج عالیه دستیابی پیدا کرده و بر فرض موفق شدن به هدف‌هایتان برسید، یک نفر هستید؛ اما اگر فرزندانتان را در این راه به خوبی تربیت و رشد دهید به تعدادشان نیرو برای این هدف تربیت کرده‌اید. البته باز به فرض اینکه فرزندانتان با مشغول شدن شما درست و خوب رشد کرده و در نقطهٔ مقابل شما قرار نگیرند. همهٔ مطالب بالا حاکی از چند نکته است: اول: اگر بتوانید همهٔ کارها را اعم از تحصیل، فرزندآوری، همسرداری و ... هم‌زمان و بدون نقص پیش ببرید، بهترین گزینه است. دوم: شناخت وظیفه و انجام آن به نحو احسن با در نظر گرفتن اولویت‌ها سوم: ایجاد و تربیت نسلی که بتواند اهداف شما را به صورت چند برابری و مضاعف به دست بیاورد. امیدواریم بتوانید با چیدمانی که خواهید داشت بهترین تصمیم را برای ادامهٔ کسب موفقیت‌هایتان بگیرید. موفق باشید.‌  
تصویر maleki maleki 17 بهم, 1401 میترسم در حق همسر و بچه هام کم بزارم .....
در حال پاسخگویی...
تصویر maleki maleki 17 بهم, 1401 همسرم کلا به همه چی گیر میده....
 سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی تلاش شما برای حفظ و استحکام زندگی‌تان بسیار پسندیده و قابل تحسین است. اینکه دوست دارید در همهٔ شرایط آرامش بر خانواده حاکم بوده و از لحظه‌ها لذت ببرید نیز قابل تقدیر می‌باشد. امیدواریم با کمی تغییر در بعضی از رفتارها به این اهداف دست پیدا کنید. یک قاعدهٔ کلی را در ابتدای جلسه خدمت شما عرض کنم، امیدوارم شما و هر عزیز دیگری که این متن را می‌خواند بتواند از آن در جای خود استفاده کرده و برای آرام نگه داشتن فضای خانواده از آن بهره ببرد. هر رفتار خوب و بدی که از طرف مقابلمان مشاهده و دریافت می‌کنیم، به نوعی واکنش به یک پدیده‌ای است که از یک جایی سرچشمه می‌گیرد. این یک مطلبی است که همه آن را درک کرده و تا حدودی می‌توانند تحلیل کنند. پس دنبال علت بودن، اولین کاری است که باید به محض مشاهدهٔ تغییرات در طرف مقابل انجام شود. با مقدمهٔ بالا راحت‌تر می‌توانیم یک قاعده را بیان کنیم: به محض اینکه دیدید آقایی شروع کرد به بهانه جویی و یا اعمال محدودیت و یا به زبان ساده‌تر، گیر دادن بدانید یک جایی از رفتارها و گفتارهایتان باعث این اتفاق شده است. او ناراحت است، از چیزی رنج می‌برد، احساس خطر می‌کند و یا خود را ضعیف دیده، ممکن است حس کند دیده نشده و جایگاه روزهای قبل را از دست داده است. اگر بخواهیم خیلی شفاف این ماجرا را تفسیر کنیم باید بگوییم: مردان با نشان دادن این رفتارها با زبان بی زبانی می‌خواهند مطلبی را انتقال داده که یا توان بیانش را نداشته و یا اینکه عاملی مثل خجالت، تعارف و یا حتی ترس مانع انتقال خواسته‌هایشان می‌شود. پس کافی است شما ثابت کنید که هیچ چیزی با رفتنتان به شهرستان تغییر نکرده و همان خانمی هستید که بودید. در منزل خودتان که هستید، چیزی یا کسی نیست که شما را به خود مشغول کرده و مقداری از حواستان را به خود اختصاص دهد. شاید بتوانیم بگوییم همهٔ شما صرف همسر و فرزندتان شده و این یک حس خوب را به همسرتان انتقال می‌دهد. با شلوغ شدن اطرافتان و پرداختن به بقیه، آن هم بعد از مدتی طولانی، ممکن است برای زمان کوتاهی هم که شده شما و حواستان را از همسرتان دور کرده و فاصله بیندازد. برای این قسمت کافی است در بین خانواده‌ها که هستید همان گونه رفتار کنید که در منزل خودتان انجام می‌دادید. در کنار همسرتان بنشینید، اگر غذا و حتی نوشیدن چای را با ایشان همراهی می‌کردید، طبق روال قبل این کار را انجام بدهید. البته این موارد برای روشن شدن مطالب بالاست و شما می‌توانید با نیم نگاهی موارد بیشتر و مهم‌تری را اضافه کنید. دومین مطلبی که به نظر می‌رسد و بی ربط با مطالب بالاست، شاید هم تکمیل کنندهٔ قانون یاد شده باشد؛ حفظ جایگاه و احترام به اقتدار مردان است. اگر بخواهیم این قسمت را با توجه به مشکل شما توضیح بدهیم باید بگوییم: اصلاً نیاز نیست شما بخواهید برای رفتن، ماندن، برگشت و یا زمان‌های اختصاصی به خانواده‌ها را مدیریت کنید. بگذارید این سفر از شروع تا پایان را همسرتان مدیریت کرده و شما فقط به عنوان یک همراه از برنامه‌های ایشان استقبال کنید. ممکن است در یکی دو سفر اول مقداری به شما سخت گذشته و عوارض سفرهای قبلی هنوز باقی باشد؛ اما مطمئن باشید با مشاهدهٔ شخصیتی همراه و آرامی که شاخصه درک کردن را در خود دارد، سفرهای بعد را بهتر سپری خواهید کرد. یادتان باشد تعریف و تقدیر از زحمات همسرتان در نزد خانواده‌ها به محض رسیدن، بازوی توانای شما برای بهتر برگزار شدن سفر محسوب می‌شود. اینکه همان ابتدا بگویید که این سفر را همسرتان تدارک دیده و بابت این کار از او سپاسگزار هستید نیز می‌تواند تا حد زیادی ادامهٔ مهمانی‌ها را به خوبی و خوشی تمام کند. مردان در حین اینکه وظیفهٔ خودشان را انجام می‌دهند، دوست دارند دیده شده و از زحمات و تلاش‌هایشان تقدیر شود. پس لازم است خانم‌ها نیز به این خصیصهٔ مردان احترام گذاشته و مد نظر داشته باشند. البته شناخت نسبی مردان به خصوص همسرتان کار مهم دیگری است که اگر تابه‌حال انجام نداده یا کامل نبوده، حتماً به آن بپردازید. هر گونه سؤال، ابهام و یا مطلب جدیدی به نظرتان رسید در ادامهٔ همین پست یادداشت کرده تا در اسرع وقت به آن پرداخته شود. موفق باشید.
تصویر maleki maleki 16 بهم, 1401 دیگه نمیخوامش، از اخلاق بچگانه اش خوشم نمیاد....
با سلام خدمت شما کاربر گرامی درایت و هوشیاری شما برای سروسامان دادن و تعیین تکلیف کردنِ شرایط فعلی قابل تحسین است. هر فردی با داشتن شرایط شما خواهان آرامش و لذت بردن از زندگی بوده و هر اتفاقی که مانع رسیدن به این هدف شود، ناراحت کننده و باید هر چه سریع‌تر حل بشود. البته اینکه چقدر شما در جلسات خواستگاری و آشنایی، نسبت به ایشان شناخت پیدا کرده‌اید جای صحبت داشته و لازم است مروری به ارزیابی و شناختی که از همسرتان پیدا کرده‌اید، داشته باشید. همان‌طور که خود شما هم می‌دانید راضی نگه داشتن مادر همسر و مراقبت از رفتارهای او یکی از کارهایی است که هر خانمی در ابتدای زندگی باید انجام بدهد. در خیلی از موارد شاهد بوده‌ایم که عروس خانم‌ها از این مطلب غافل شده و به نوعی آسیب‌هایی هم از این بابت دیده‌اند که نمونهٔ آن را در مشکل شما مشاهده می‌کنیم. سؤالی که مطرح است این است: مادر همسرتان را چقدر می‌شناسید؟ چقدر سعی کرده‌اید با او رابطهٔ خوب و دوستانه داشته باشید؟ در مواردی که اختلاف و تنش بین شما و همسرتان و یا بین همسرتان و خانواده‌اش پیش می‌آمد شما کجای داستان بوده و مواضعی که در قبال هر کدام می‌گرفتید به چه شکل بوده است؟ بله درست است، وقتی شما بتوانید مادر شوهرتان را در کنار خود و یا به زبان ساده‌تر بخواهیم بیان کنیم، در تیم خودتان نگه دارید و خاطر ایشان را از طرف خودتان آسوده کنید، توانسته‌اید یک مراقب و محافظ برای زندگی‌تان استخدام کنید. به‌عنوان‌مثال: چرا وقتی بین مادر و فرزند اختلافی پیش می‌آید و این مسئله در نزد خانم‌ها مطرح می‌شود، طرف همسرشان را گرفته و به هر شکلی سعی می‌کنند مادر شوهر را محکوم کنند؟ در این قسمت یک نکتهٔ بسیار ظریفی وجود دارد که از شما و همهٔ خانم‌هایی که این جلسهٔ مشاوره را دنبال می‌کنند، درخواست دارم یادداشت کرده و هیچ‌وقت فراموش نکنند: خانم‌ها فکر می‌کنند باید از همسرشان دفاع کرده و تنهایش نگذارند، این درست، اما تنها جایی که تنها گذاشتن و حمایت نکردن همسر در خیلی از موارد، بهتر است همین‌جا است. یعنی وقتی مادر و پسر دعوا و ناراحتی دارند، خانم‌ها باید همسرشان را دعوت به صبر و حفظ حریم و احترام مادر کنند. ممکن است  آقایان در همان لحظه و یا مدت کوتاهی از حمایت نشدن رنج ببرند؛ اما در طولانی مدت از اینکه همسرشان نسبت به مادرشان ارزش قایل بوده و از او دفاع می‌کنند، خوشحال و نتایج مثبت بعدی که بر این اتفاق مترتب خواهد شد. مطلب بعدی اینکه در بعضی از ادعاهای دخالت کردن مادر همسر، وقتی ریز شده و آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم، می‌بینیم واقعاً قصد و غرض خاصی نبوده و از روی دلسوزی و یا شاید احساس مسئولیت بوده و صرف دادن یک نظر و پیشنهاد از طرف مادرشوهرها دخالت محسوب نمی‌شود. در این زمینه مهارت همدلی می‌تواند کارگشا بوده و کمک بزرگی به استحکام خانواده‌ها بکند. آموزش مهارت همدلی را در صورت تمایل طی یک جلسه خدمتتان تقدیم خواهیم کرد. تا اینجا بررسی نقش مادر همسرتان را داشته و از شما درخواست داریم در مراحل بعدی حتماً این مطالب را مد نظر داشته باشید. سعی کنید خودتان را با ایشان و همچنین ایشان را با خودتان همراه کرده و حتی در مواردی از ایشان به عنوان یک مشاور کمک گرفته و نظرخواهی داشته باشید. نتیجه این اقدام این است که:  از حساسیت‌هایتان نسبت به این بزرگوار کم شده و به مرور نقش وی نیز کم‌رنگ‌تر خواهد شد. اما در مورد همسرتان باز هم یک نکتهٔ مهم وجود دارد که به نظر می‌رسد اصلی‌ترین عامل برای مشکلات فعلی محسوب می‌شود. نقش همسرانهٔ شما به خوبی ایفا نشده و در اثر علاقهٔ زیاد و تلاش برای ایجاد یک فضای احساسی و عاطفی، یک زیاده روی رخ داده و شما تبدیل به یک مادر دوم شده‌اید. " همیشه بودن‌ها" "همیشه گزارش دادن‌ها"  را فراموش نکنید. اینکه یک مرد بخواهد دائم حاضری بزند و یا پاسخگو باشد درست نیست، خیلی از مردان این مطلب را دوست نداشته و برایشان ناراحت کننده است. ایشان به خاطر یکی یک‌دو نه بودن، ممکن است خاص بوده باشند، مراقبت‌ها و محافظت‌های بیش از حد را مانع رشد و پیشرفت خود دانسته و ازدواج را تنها راه برون رفت از این فضا تلقی کرده‌اند. حال شما تصور کنید بعد از ازدواج نیز شخصی مدام از او جویای احوال باشد، مدام بخواهد محبت کرده و او را مورد لطف و تفقد قرار دهد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حس محدود بودن، تحت نظارت کنترل بودن و یا هر چیزی شبیه به آن که شخص را فراری داده و از ما دور خواهد کرد. به قول خودتان در طول روز مکرر و مداوم خواستار برقراری یک رابطهٔ عاطفی و احساسی بوده‌اید، بودن اینکه در نظر بگیرید ممکن است ایشان شرایط پاسخگویی و یا حتی واکنش مناسب را نداشته و یا ظرفیت و گنجایشی برای پذیرش آن ندارند. پس لازم است مقداری در برخوردها به تعادل برسید تا ایشان نیز فرصت داشته باشد به شما و علاقه‌هایتان بپردازد. پیشنهاد و تمرین اولیه این است که گذشته و مسائل و اتفاقاتی که رخ داده را یک تجربه تلقی کرده و با دادن فرصت به خود و همسرتان، قدم‌های مؤثر و بهتری را برای باهم بودن و از همدیگر لذت بردن بردارید. باز یک مطلب کلیدی را در این قسمت ذکر کنم تا شاید چراغ راهی برای همهٔ کسانی باشد که مشکل مشابهی دارند: اگر قرار است ما با مشکلات کمتری در ابتدای زندگی مواجه شده و فرصت‌های باهم بودن را از دست ندهیم؛ بهتر است ببینیم خواسته و علاقه‌های ما و یا حتی نیازهای ما با طرف مقابلمان همخوانی دارد یا خیر؟ تا جایی که امکان دارد هماهنگی این خواسته‌ها و علاقه‌ها با همسر، باعث دلگرمی و لذت مشترک خواهد شد. اگر ما از مهمانی دادن و رفتن به مهمانی لذت می‌بریم آیا همسر ما نیز همین‌طور است؟ نقاط مشترک را پیدا کنیم و به آنها بپردازیم و دربارهٔ موارد اختلافی نیز به تفاهم برسیم، بدون اینکه بخواهیم تک سواری کرده باشیم. شناختتان از شخصیت همسرتان را تکمیل‌تر کنید و ببینید نقاط ضعف مثبت ایشان چیست؟ به چه کارها و برنامه‌هایی علاقه‌مند است؟ از نظر ایشان یک خانم جذاب چه شاخصه‌هایی داشته و شما چقدر می‌توانید به نگاه و نگرش ایشان نزدیک شوید؟ با پاسخ دادن به این سؤالات و مشابه آن که شما می‌توانید از خودتان داشته باشید به سراغ جلسهٔ بعدی خواهیم رفت... موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0