مطالب دوستان یگانه پور حسین

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 22 مهر, 1400 افراد آلزایمر چه تکلیفی دارد ؟
با عرض سلام وادب و احترام طبق فتوای مقام معظم رهبری: اگر بیماری به حدی است که عقل را از دست داده است، تکلیفی نسبت نماز و روزه ندارد و بر فرزندان نیز چیزی واجب نیست. اما در صورتی که عقل و هوش کافی دارد و اوقات نماز را تشخیص می دهد باید نماز را به هر شکل ممکن انجام دهد و اگر چنین نیست نماز بر او واجب نمی باشد و لازم نیست قضا کند. قضای نماز و روزه فرد آلیزامری زمانی بر پسر بزرگ تر واجب است که بیماری او به حد جنون و زایل شدن عقل به صورت کامل نرسیده باشد که در این صورت باید پس از فوت او باید همه نمازها و روزه های قضا شده را از طرف او به جا آورد.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 22 مهر, 1400 میخواستم ببینم شرایط طلبگی چطوریه
با عرض سلام و ادب و احترام وادی طلبگی همانند دیگر فضاهای علمی است با این تفاوت که در حوزه در کنار درس و بحث مسائل اخلاقی هم زمان پی گیری می شود. دوران تحصیل در حوزه به چهار بخش تقسیم می شود: یک دوره مقدمات است که 6 سال طول می کشد و پس از پایان مدرک سطح یک که معادل فوق دیپلم است به او داده می شود. سطح دو که سه سال طول کشیده و مدرک سطح دو که لیسانس است به او داده می شود و پس از آن با گذراندن درس های پایه دهم و دادن امتحان شفاهی به او مدرک سطح 3 که معادل فوق لیسانس است عطا می شود. پس از آنطلبه در یک دوره چهار ساله درس خارج که از محضر مراجع تقلید و مجتهدین دیگر بهره می برد و پس از امتحان شفاهی دوره چهار ساله و نوشتن رساله سطح چهار به مدرک دکتری می رسد. پس از آن نیز می تواند برای اجتهاد درس خود را ادامه دهد. البته امروزه مراکزی شبیه به دانشکده های تخصصی در حوزه ایجاد شده که در رشته های مختلف طلاب می توانند صاحب تخصص شده از کلام و عقاید گرفته تا فلسفه و عرفان ، حکمت متعالیه، ریاضی و نجوم تاریخ اسلام و فرهنگ و تمدن اخلاق تخصصی و ... که مدرک این مراکز همه تخصصی و زیر نظر شورای عالی حوزه و وزارت علوم و شورای عالی فررهنگی کشور می باشد و از معتبر ترین مدارج علمی است. از جهت شهریه نیز حداقل آن امروزه 400 هزار که برای طلاب مجرد پایه 1 تا 6 است و حداکثر آن دو میلیون و 500 هزار برای طلبه های سطح سه به بالا البته متآهلین است. در پایان ان شاء الله خداوند توفیق سربازی به خاندان اهل بیت را به شما برادر عزیز عنایت فرماید. در مجموع کمی سختی دارد ولی برای کسی که اهل علم و تقوا باشد قطعا پله های پیشرفت و رشد او نسبت به جاهای دیگر علمی کشور بازتر و مضاعف تر است. موفق باشید.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 22 مهر, 1400 حکم برجسته بستن موهای زنان
با سلام. تا زمانی که برجستگی و حجم این موها جلب توجه نکنه اشکال نداره اما اگر باعث جلب توجه نامحرم کنه و دل انسان های مریض را به خود جلب کنه به طور قطع حرام است. بنابر این با این فرض که حجم این موها جلب توجه می کنه هرچند به زیر چادر باشه باید مقداری از آن را کوتاه کرده تا از جلب توجه جلوگیری بشود.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 19 مهر, 1400 آیا معامله با چنین شخصی جایز است ؟
با سلام و ادب و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: به چند دلیل معامله با شرابخوار جایز نیست: اولاً: روایات ما از معامله با افراد شراب خوار نهی می کند و آنها را در حکم افراد سفیه می دانند. چنان که حضرت علی علیه السلام  می فرمایند: اموال خود را به سفیهان ندهید و چه کسی سفیه تر از شراب خوار؟ (بحار الانوار ج 103 ص 85) در برخی روایات نیز از معاشرت با شراب خوار نهی کرده و پذیرش وعده های او را مساوی با پشیمانی و خسران شمرده است چنان که رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله می‌فرماید: نزدیکی و مصاحبت با یهود و نصارى از مصاحبت و همراهی با شارب الخمر بهتر است و شراب خوار را هرگز راستگو ندانید و باور کردن سخن او پشیمانى به دنبال دارد. ثانیاً: هرگونه کمک به هنجار شرابخواری، عقلا و شرعا نوعی معاونة علی الاثم (کمک به گناه) محسوب شده و حرام است. از جمع بندی سخنان نتیجه می شود که معامله با فرد شراب خوار هرچند عاشق و محب اهل بیت علیهم السلام نیز باشد جایز نیست و اعتماد به او می تواند پشیمانی و خسران مالی برای فرد به دنبال داشته باشد. البته در صورتی که شراب خوار توبه و از کرده خود پشیمان شود می توان با او معامله کرد. بنابر این بهترین راه این است که از معامله با چنین افرادی که یقین به تارک الصلات بودن و شراب خواری آنها دارید، پرهیز شود.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 19 مهر, 1400 کیفیت مشاهده جهنمیان در آخرت
با سلام و ادب و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: 1- از برخی آیات و روایات استفاده می شود که اهل بهشت اگر اراده کنند می توانند جهنمیان را ببینند چنان که طبق برخی آیات قرآن بعضی از بهشتیان در بهشت به فکر دوستان دنیا خود می‌افتند، از آن‌ها خبر می گیرند و به جستجو برمی‌خیزد و نگاهی به سوی جهنم می‌افکند که ناگهان دوست خود را در وسط جهنم می‌بیند «... فَرَآهُ فِی سَواءِ الْجَحِیمِ؛ او را در وسط جهنم می‌بیند»، سپس او را مخاطب ساخته صدا می‌زند: «به خدا سوگند چیزی نمانده بود که مرا نیز سقوط دهی و به هلاکت بکشانی و تو بودی که می‌گفتی ما هرگز نمی‌میریم و حیات مجددی نیست و مجازاتی در کار نمی‌باشد اکنون بنگر چه اشتباه بزرگی کرده‌ای و امروز همة حقایق برتو آشکار شده ولی چه فایده، پس همدیگر را می‌شناسند و باهم به مخاصمه می‌پردازند ...» در برخی دیگر بهشتیان در حالی که جایگاه جهنمیان و عذاب آن ها را می بینند رو به دوزخیان کرده و یک سوال بسیار مهم از آنان می‌پرسند؛ سوال این است که چرا شما اهل دوزخ شدید؟ «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ.» آیات قرآنی دیگری نیز وجود دارد که همگی دلالت دارند بر این که بهشتی ها نسبت به خود و مخالفین خود که گرفتار عذاب هستند شناخت دارند و همانگونه که در دنیا آن ها را می‌شناختند در آخرت هم آن‌ها را می شناسند و حتی جایگاه آن‌ها را در جهنم می بینند. 2. در مقابل جهنمیان نیز در حالی که جایگاه مؤمنین و اهل بهشت را می بینند به آنها این‌گونه می‌گویند: «وَ نَادَی أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الجَْنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلیَ الْکَافِرِین...؛ و دوزخیان، بهشتیان را صدا می‌زنند که: «(محبّت کنید) و مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آن‌ها (در پاسخ) می‌گویند: «خداوند این‌ها را بر کافران حرام کرده است...!» این درخواست نشان می دهد که آنها نیز بخشی از نعمت های الهی را در آنجا مشاهده می کنند که چنین درخواستی از بهشتیان می کنند. بنابر این بهشتیان اگر اراده کنند می توانند اهل جهنم و عذاب آنها رابه صورت کلی ببینند چنان که در برخی از آیات بدان اشاره شد. و نسبت به دیدن عذاب تک تک افراد این امری مشکل و غیر ممکن است تنها می تواند با جهنمیانی که نمی شناسد آن ها را محاجه کند که شما چه کردید که در این مکان شما را آوردند و نسبت به دوستان هم می توانند از حال آنها و هم کیفیت عذاب آنها با خبر شوند.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 19 مهر, 1400 حکم لباس شویی های اتوماتیک
با سلام و ادب و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: این مسأله اختلافی است و باید دید که شما مقلد کدام یک از مراجع عظام تقلید هستید تا طبق فتوای همان مرجع، حکم شستن لباس نجس با ماشین لباسشویی بیان شود.  اما در پاسخ کلی به سؤال شما باید گفت: فقهاء با دوشرط شستشوی لباس نجس با ماشین لباس شویی را جایز می دانند: الف. عین نجاست قبل از شستن با ماشین لباس شویی زایل شود. ب. یقین شود که غساله آن هنگام شستن و چرخیدن لباس نجس در ماشین لباس شویی که متصل به آب کر یا قلیل است خارج می شود.  در ادامه فتاوای مراجع آورده می شود: 1. امام (ره) می فرماید: اگر بعد از زوال عین نجاست یک مرتبه با آب لوله یا دو مرتبه با آب قلیل شسته شود و غساله منفصل شود، پاک می شود. 2. مقام معظم رهبری:  اگر بعد از زوال عین نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشین لباسشویی به لباس ها و همه قسمت های داخل ماشین برسد و از آن جدا و خارج شود، محکوم به طهارت است. 3. سیستانی : اگر آب به لباس ها برسد لباس ها پاک است. 4. نوری همدانی: (لباس ها) اگر بعد از بر طرف شدن عین نجاست(داخل ماشین ریخته شود و این ماشین موقع چرخش)  به آب لوله وصل باشد، پاک است. 5. "(لباس های داخل ماشین لباسشویى ) پاک است، خواه در حال شستن لباس ها، اتّصال با آب لوله کشى داشته باشد یا بعد از قطع شدن شروع به شستشو کند.  
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 18 مهر, 1400 حجاب اهل کتاب در زمان پیامبر صلی الله علیه و اله
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: 1. در پیش از اسلام با وجود مفاسد اخلاقی که در بسیاری از اعراف رایج بود اما مردان و زنان به سبب شرایط جغرافیایی شبه جزیره عربستان دارای پوششی برای سر خود بودند و شواهد تاریخی نشان می دهد مردان از چفیه و زنان از روسرهای بلند استفاده می‌کردند. 2. پس از ظهور اسلام و تا قبل از هجرت پیامبر از مکه به مدینه همین شیوه رایج بود و هنگام خروج مرد و زن از خانه سرهای آنان پوشیده بود اما پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه و تأسیس حکومت اسلامی به سبب مزاحمتی که برای یک بانوی مسلمان جوان رخ داد، آیۀ حجاب نازل شد و بر مبنای این آیه زنان که روسری بر سر داشتند و آن را مانند چفیه مردان به پشت سر خود می‌انداختند، موظّف شدند تا جز گردی صورت خود بقیۀ سر و گردن خود را بپوشانند و به این ترتیب حجاب به عنوان یکی از احکام قطعی خداوند برای بانوان جاری شد. 3. این حکم الهی شامل زنان اهل کتاب و کنیزان نمی شد و از این مسأله مستثنی بودند، اما همان طور که بیان شد شرایط آب و هوایی عربستان به گونه ای بود که ایجاب می‌کرد حتی زنان غیر مسلمان و کنیزان هم سرهای خود را بپوشانند، لذا مسألۀ بی‌حجابی یا بد حجابی در عصر حکومت پیامبر اکرم(ص) معنا  مفهوم نداشته است. 4. در پایان این نکته را باید یاد آوری نمود هرچند طبق احکام اسلام حجاب برای زنان غیر مسلمان و کنیزان واجب نیست، این بدین معنا نیست که آنان مجاز هستند با آرایش و خودنمایی در جامعه اسلامی حضور پیدا کنند، بلکه اگر چنین امری صورت گیرد، به عنوان شکستن ارزشهای الهی در جامعۀ اسلامی جرمی است که باید با آن مقابله شود.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 18 مهر, 1400 چرا حضرت فاطمه زهرا 'سلام الله علیها ' به مسجد رفت و خطبه خواند
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم: اولا: حرف زدن با نامحرم و یا شنیدن صدای زن نامحرم به خودی خود اشکال ندارد، بلکه اختلاط بی‌مورد یا سخن گفتن با دلربایی، غنا و یا حتی عادی اگر احتمال تحریک، گناه و فساد برود اشکال دارد چنان که خداوند متعال حتی به زنان پیامبر اکرم (ص) که با دیگر زنان متفاوت بودند، امر به قطع کلام نمی‌نماید، بلکه می‌فرماید مبادا با نرمی و دلربایی سخن بگویید تا به نامحرم احساس خوشایندی دست دهد و سخن گفتن معمولی را حتی برای آنان جایز می‌شمارد: «يَنِسَاءَ النَّبىِ‏ِّ لَسْتنُ‏َّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتنُ‏َّ فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛ اى همسران پيامبر! شما نظير احدى از زنان (معمولى) نيستيد اگر پرهيزكار باشيد. پس: مبادا به نرمى (با نامحرمان) سخن بگوئيد! تا آن كسى كه در قلبش مرض (هوسرانى) باشد به شما طمع كند. (بلكه) به طرز معروف و معمولى سخن بگوئيد. (احزاب / 32) بنابر این، چنین حکمی وجود ندارد که زن به هیچ دلیلی با هیچ نامحرمی سخن نگوید و یا مرد به هیچ دلیلی صدای نامحرمی را نشنود. مثلاً زن به پزشک مراجعه نکند، تحصیل ننماید و همه‌ی ارتباطات اجتماعی او قطع شود و به جز با محرم مکالمه‌ای نداشته باشد و مرد در هیچ شرایط و به هیچ دلیلی صدای نامحرم را نشنود. بنابر این حضرت زهرا هم از این قاعده مستثنی نیست و با رعایت شرایطی که بیان شد می تواند در حد ضرورت با نامحرم سخن بگوید چنان که وقتی به خانه‌ی ایشان حمله شد، ایشان از پشت در با هجوم‌آورندگان سخن گفتند؟ یا پس از اتمام حجت با ابوبکر (به سند شیعه و سنی) به او گفتند: دیگر تا قیامت با تو سخن نخواهم گفت؟ همچنین وقتی امام علی (ع) را با دستان بسته و ریسمان به گردن به مسجد می‌کشاندند، ایشان با آن وضعیت جسمی و مجروح از خانه بیرون دویدند و در جمع نامحرمان و نامردان حاضر شده و کمر امام را گرفتند تا از بردن وی ممانعت کنند و در همان جا به قنفذ دستور ضرب و شتم ایشان داده شد؟ ثانیاً: روایات وارده در باره‌ی خانم فاطمه‌ی زهراء علیهاالسلام نشان می دهد آن حضرت بدون ضرورت با هیچ نامحرمی سخن نگفته اند و سخن وی در مجلس خلیفه اول که جمعیت زیادی برای بیعت با وی آمده بودند با رعایت تمام شرایط و در حد ضرورت و در دفاع از حقوق غصب شده امام علی و خاندان اهل بیت  علیهم السلام بوده است. ثالثاً: دفاع از اسلام و ولایت بر هر زن و مردی واجب است. از این رو بدیهی است که وجودهای مقدس حضرت فاطمه‌ی زهراء و زینب کبری علیهماالسلام نیز نه تنها از انجام این فریضه‌ی الهی کوتاهی نمی‌نمودند، بلکه آن را به نحو کمال و احسن انجام می‌دادند چنان که اگر حضور و خطبه های حضرت زینب پس از واقعه کربلا نبود تمام نتایج و دستاوردهای امام علیه السلام از قیام از بین می رفت و در حقیقت حضور زینب در مجالس مختلف کامل کننده پازل کربلا بود.  
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 18 مهر, 1400 کدام گناه در راه زیارت امام حسین پاک می شود
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم: اولا: روایات فراوانی از ائمه علیهم السلام وارد شده که گریه بر امام حسین گناهان کوچک و بزرگ را از بین می برد. چنان که امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمودند: «اگر برای چیزی خواستی گریه کنی بر امام حسین علیه السلام گریه کن زیرا اگر اشک انسان برای امام حسین علیه السلام بر گونه جاری شود خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگی که انجام داده است را پاک می‌کند.» این روایات که در کتاب «کامل الزیارات» به عنوان یکی از منابع معتبر حدیثی شیعه، جمع شده، غالبا با همین مضمون وارد شده نشان می دهد خداوند در زیارت امام حسین علیه السلام اثرات فراوانی قرار داده که از جمله ایجاد حیات طیبه در انسان است که این حیات طیبه او را از گناه دور و قلب وی را در مسیر خداوند قرارا می دهد و اسباب توبه او از گناهان را فراهم می کند. با اینکه دستگاه شیطان تلاش می کند انسان‌ها را از وادی طهارت نفس دور کند اما با گریه بر امام حسین علیه السلام انسان‌ها به وادی طهارت نفس بازمی‌گردند و از آتش جهنم دور می‌شوند. ثانیاً: مراد از گناهانی که با زیارت امام حسین علیه السلام بخشیده می شود، آن رذائل اخلاقی درونی است که روح انسان را آلوده و وی را از مسیر الهی خارج می کند مانند بدبینی به دیگران، یا گناهانی که جاهلانه انجام داده مثل زنا و ...  یا گناهانی که در خفا صورت می داد و جنبه حقاللهی داشته ... چنین گناهانی با زیارت امام حسین بخشیده می شود. اما اموری مثل نماز، روزه، خمس، زکات که جنبه تکلیفی دارد اگر این تکالیف را انجام نداده با زیارت امام حسین از او ساقط نمی شود بلکه باید آنها را قضا کند، هرچند از این جهت که نماز نخوانده و آن را سبک شمرده و یا کوتاهی کرده و با بی اهمیتی از کنار آن رد شده با زیارت قبر امام حسین علیه السلام به طور قطع این کوتاهی ها که خود گناه بوده بخشیده می شود. ثالثا: قبولی زیارت امام حسین و به تبع آن آمرزش گناهان مشروط به معرفت و اخلاص است یعنی انسان امام را در حد عقل و معرفت فکری خود باید بشناسد و بداند در محضر چه کسی شرف حضور پیدا می کند. رابعاً: گناهانی مانند حق الناس با رفتن زیارت از بین نمی رود بلکه پاک شدن گناه با ادا کردن حقوق مردم از بین می رود. چنان که روایات زیادی درباره این موضوع از ائمه وارد شده است حتی سیره پیامبر و برخی ائمه بر این بوده که در میدان های کارزار رزمندگان را اول به ادای حق الناس سفارش و سپس به میدان نبرد دعوت می کردند. از جمع بندی سخنان نتیجه می شود مراد از گناهان، آن گناهانی است که بیشتر جنبه حق اللهی دارد و بیشتر ناظر بر رذائل نفسانی مانند سوء ظن و بدبینی، ناراحت کردن کسی به صورت جاهلانه و بدون عمد و ... بوده است بنابر این اموری مثل نماز و روزه و ... چون جنبه تکلیفی دارد با زیارت نمازهای قضا و روزه ها ساقط نمی شود تنها به سبب کوتاهی از ادای آنها که خود گناهی بزرگ است با زیارت بخشیده می شود و بعدا باید قضای همه آنها را انجام دهید.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 08 مهر, 1400 این تناقض چگونه توجیه میشود؟؟
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: 1.این روایات عبودیت و روایاتی که تشویق به عرفان می کنند هیچ تناقضی و تضادی با یکدیگر ندارند بلکه مکمل همدیگرند و برخی مفسر و بیان کننده برخی دیگر است. 2. به طور قطع حضور در حوزه عرفان نیاز به به یک پیش زمینه های عبادی دارد و فرد تا زیرساخت های معنوی را در مرحله اول کامل نکند به طور قطع نمی تواند در مسیر عرفان موفقیت هایی به دست آورد چنان که در عرفان های خانقاهی که البته مورد تایید اسلام نیست اما دارای مقرارتی برای ورد به آن است و آن این که اول شریعت و بعد طریقت یعنی اول باید فرد نسبت به مسائل شرعی کامل مطلع و انجام دهنده باشد و بعد از کمال این مرحله وارد مسیر طریقت می شود. در دین نیز چنین است اول فرد باید پایه های عبودی خود را در اصول اعتقادی و فروع یقینی و قطعی کند و سپس در مسیر عرفان حرکت کند. 3. عرفان چیزی غیر از عبودیت نیست چون انسانی که در مسیر عبودیت و بندگی و انجام واجبات و محرمات حرکت کند در حقیت حرکت او به سوی عرفان که همان شناخت خدا و صفات اوست حرکت می کند چنان که عارفان اسلامی ما نیز در همین مسیر حرکت کرده و خود را به حد اعلای عبودین و عرفان رسانده اند چنان که در این عرفان گاهی انسان به آخرین مرحله توحید می رسند و امام خمینی ره مصداق کاملی از آن بوده است. 4. و ... .

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0